رفع ابهام از جنبش دانشجویی
تابناک جوان : جنبش دانشجویی از بدو پیدایش خود فراز و نشیب های زیادی را به خود دیده است.گاه در میدان مبارزه با استکبار، در برابر زیاده خواهی های بیگانگان ایستاده است، گاه در کنار جریان های سیاسی به دنبال منافع مردم بوده است، گاه برای آرمان خواهی خود شکنجه شده و در پیروزی انقلاب اسلامی نقش ایفاء کرده است و گاه در صف اول جبهه های جنگ، از آب و خاک میهن اسلامی دفاع کرده است؛ و همه این ها برای جنبش دانشجویی ایران کارنامه درخشانی را رقم زده است. کارنامه ای که افتخارات آن بر کسی پوشیده نیست.
اما در این میان باید دانست نقاط ابهام برانگیزی نیز در تاریخ این جنبش وجود دارد و در صورتی که آسیب شناسی نشود، می تواند ضربه های سهمگینی بر پیکره اش وارد آورده و چهره آن را مخدوش نماید. یکی از مهم ترین آسیب های جنبش های دانشجویی وابستگی معنادار آن به جناح ها یا احزاب سیاسی است و این آسیب می تواند جنبش دانشجویی را که به عنوان جنبشی آرمان گرا و آزادی خواه محسوب می شود؛ به بازیچه ای برای روشنفکران و پیاده نظامی برای بازیگردانان عالم سیاست تبدیل کند که تنها به پیشبرد اهداف خاص عده ای یاری رسانده و از عدالت خواهی فاصله گرفته است. چنان که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در مقطعی کوتاه، صحنه دانشگاه به صحنه سهم خواهی احزاب، گروه ها یا حتی اپوزیسیون تبدیل شده و میدان آزاد اندیشی به عقده گشایی جریانات وابسته به خارج دانشگاه تبدیل شده بود. به طوری که علم و اخلاق، تحت الشعاع سمپادهای ضد انقلاب شد و دانشگاه که عرصه سلامت و صلاح است، به دکه هایی برای جذب نیروهای منافق و تبلیغ اندیشه های معاند تغییر کاربری داد و میدان نبرد نظامی شد.
هم چنین در دوره اصلاحات نیز جنبش دانشجویی به گرایش خاصی تمایل پیدا کرد- که البته این تمایل صرف به خودی خود ایرادی ندارد- اما این گرایش منجر به نفوذ، سلطه و جریان سازی جنبش دانشجویی از سوی عناصر خارج از دانشگاه شد. به طوری که با مقاصد خاص حزبی، این جنبش را به عنوان تریبونی برای افکار خویش قرار داده و زمینه ساز وابستگی جنبش به دیگران گردیدند که صدمات و خسارات آشکار آن بر پیکره جنبش دانشجویی تاکنون نیز مرتفع نگردیده است و غائله کوی دانشگاه محصول چنین وابستگی بود. وابستگی که به صورت آشکار، عاملان آن وارد دانشگاه شده و خط و نشان های خود را به دانشجو تحمیل کرده و در پس پرده تزویر، خود را دلسوزتر از دانشجو نشان دادند. در حالی که تبعات و لطمات این صدمه هولناک را هرگز پذیرا نشده و نتوانستند وعده های دلفریب شان را عملی سازند. پدیده ای که فضای دانشگاه را امنیتی کرده و نیروهای نظامی را وارد این جایگاه مقدس نمود.
بنابراین باید توجه کرد که گرچه رکود، رخوت و بلاتکلیفی جنبش دانشجویی که منجر به خنثی بودن در تحولات سیاسی و اجتماعی می گردد؛ آسیب زاست، اما بیش از آن، بهره کشی جریان های سیاسی خارج از دانشگاه، به ویژه با هدف سلطه بر آن و سپرسازی دانشجو برای امتیازخواهی از حاکمیت، یا تسویه حساب های جناحی، یا عضوگیری غیررسمی، سم مهلکی برای جنبش دانشجویی است. چنان که این جنبش را به رباطی برنامه ریزی شده مبدل خواهد کرد تا وعده نسیه دیگران، او را به میدان شعار و سخن فرسایی وادارد که این برچسب ناروایی به این جنبش تاریخ ساز می باشد.
و در این میان تنها یک راه پیشگیری وجود دارد و آن آگاه سازی دانشجویان به این مسئله است که استقلال دانشگاه و جنبش دانشجویی نباید از سوی هیچ جریان سیاسی تهدید شود و حفظ آن نیازمند هوشیاری همه گروه های دانشجویی آزادی خواه و عدالت جو است. حتی دلسوزی جریان های سیاسی برای نزدیکی به جریان های دانشجویی نیز، بالقوه آفتی برای استقلال و خودباوری جنبش دانشجویی است.