رمزگشایی از عبرینویسی یحیی السنوار و وجوه دیالکتیکی «خار» و «میخک»
نشست نقد و بررسی رمان «خار و میخک» نوشته شهید یحیی السنوار، با حضور امیر بیکمحمدی، محمدصادق دهنادی و میثم رشیدی مهرآبادی، سهشنبه (۲۹ آبان ۱۴۰۳) در سرای اهل قلم برگزار شد. رمان «خار و میخک» با ترجمه کریم لشنی از سوی انتشارات نیستان ادب روانه بازار اندیشه ایران شده است.
امیر بیکمحمدی در این نشست گفت: از زمانی که بحث اشغالگری رژیم صهیونیستی شروع شد، ادبیات مقاومت در جهان عرب به شکلی نمود پیدا کرد. قریب به یک قرن است که این نوع ادبیات در جهان عرب نوشته و درباره آن گفتوگو میشود. در واقع در این مدت نویسندههای مختلفی از جهان عرب نسبت به موضوع مقاومت نگاه ویژهای داشتهاند و آثار متعددی خلق کردهاند؛ هم نویسندگان فلسطینی، هم نویسندگان مصری، لبنانی، سوری و اردنی در این حوزه فعالند. میتوان گفت اهل فرهنگ جهان عرب این تجاوز را تجاوز به فرهنگ عرب تلقی کرده و همگی در روایت این تجاوز و اشغالگری متفقالقول بودهاند. آنها یک صدا گفتهاند که این روایتها باید نوشته، گفته و منتشر شود.
وی افزود: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سعی کردیم با جبهه مقاومت یا بدنه فرهنگی مقاومت که در خاورمیانه به وجود آمده بود، ارتباط خوبی ایجاد کنیم. در واقع ایران بعد از انقلاب اسلامی سعی کرد با جبهه مقاومت ارتباط خوبی ایجاد کند، به ویژه در سطح سیاستها و برنامههای سیاسی؛ اما به نظر میرسد حوزه فرهنگی از این جریان عقب مانده است.
چرا تا زمان شهادت شهید سنوار «خار و میخک» دیده نشد
محمدصادق دهنادی، پژوهشگر و فعال فرهنگی نیز در این نشست گفت: چون ادیب نیستم، نمیتوانم درباره مباحث ادبیاتی چندان نظر بدهم، اما تلاش میکنم صحبتهایم را در دو بخش جمع کنم؛ یک بخش مربوط به مقتضای تحصیلاتم و نگاه به ادبیات بهعنوان رسانه و بخش دیگر درباره محتوای این کتاب که آن را «محتوا و آنچه در میدان اتفاق میافتد» مینامم.
وی افزود: در کشور ما از مقاومت زیاد صحبت میشود، اما واقعیت این است که در حوزه فرهنگ این موضوع بیشتر پژوهشمحور است. نگاهی به کتابی که در اختیار ماست نشان میدهد که چاپ اول آن، طبق شناسنامه، زمستان 1403 یعنی یک ماه دیگر بوده است. حالا عرض من این است که تا شهید یحیی سنوار به شهادت نرسید، این کتاب چندان دیده نشد. من دلیلی در آن پیدا نکردم که مثلاً این اثر ناشناخته باقی مانده باشد، اما نکته مهم این است که امروز، یک سال تمام است که جهان درگیر ماجراهای هفت اکتبر است. همه میدانند که شهید یحیی سنوار چه نقش مهمی در این رویدادها داشته است، اما تا پیش از شهادتش، این اتفاقها و کتاب او کمتر مورد توجه قرار گرفته بودند.
دهنادی ادامه داد: این مساله نشان میدهد که فعالیتهای فرهنگی مرتبط با مقاومت، مانند بارندگیهای فصلی است. اگر دو یا سه ماه دیگر جنگ کنونی به پایان برسد، این پروژهها هم تا اتفاق بعدی وارد خواب زمستانی خواهند شد. این انتقاد به پدیدآورندگان، مترجمان یا ناشران وارد نیست؛ ما خودمان بارها شاهد بودهایم که بعد از جنگ ۳۳ روزه یا ۲۲ روزه، کارهای هنری و جشنوارههایی برگزار شدند، اما امروز هیچکس سراغ آنها را نمیگیرد. برای مثال، یک سال بعد از جنگ ۳۳ روزه، جشنوارهای به نام «سلام بر نصرالله» برگزار شد. آثار متعددی از جمله شعر، داستان، نقاشی و کاریکاتورهایی که از آمریکای جنوبی جمعآوری شده بودند در آن ارائه شدند. اما امروز این آثار کجا هستند؟ مگر قرار نبود ادبیات و هنر ذهنیت جامعه را مدیریت و تربیت کنند؟ چرا وقتی یک اتفاق سیاسی رخ میدهد، جامعه باید به سمت روایتهای دشمن کشیده شود؟ این ضعف نشان میدهد که ما در تولید محتوا، مستمر و هدفمند عمل نکردهایم.
نویسنده کتاب «سازمان در جستوجوی معنا: رهبری و مدیریت در ایران» در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به این نکته که شهید سنوار رمان «خار و میخک» را به زبان دشمن نوشته است، گفت: مترجم این کتاب برای ترجمه زحمت کشیده، اما نکته اینجاست که متن اولیه اثر به زبان عبری نوشته شده است. چرا نویسنده، دشمن خود را بهعنوان مخاطب انتخاب کرده است؟ در واقع این سؤال مهمی است که باید به آن پرداخته شود.
نگرانی از پروژه محور شدن نگاه به فرهنگ
دهنادی اضافه کرد: ما باید به گفته رهبر معظم انقلاب توجه کنیم که فرمودند؛ «هیچ اندیشه، فکر، ایده یا واقعهای در دنیا نمیتواند از روزمرگیهای اخبار عبور کند، مگر اینکه به هنر و ادبیات تبدیل شود.» متأسفانه، در کشور ما بسیاری از کارهای فرهنگی و هنری با هزینه شخصی افراد پیش میرود. این در حالی است که ما دهها نهاد فرهنگی داریم و اسناد بالادستی و پاییندستی بسیاری هم تدوین شدهاند، اما در عمل خروجی مشخصی نداریم.
وی افزود: بهعنوان معلم رسانه، از ماهیت پروژهمحور نگاه به فرهنگ نگران هستم. این نگرانی را بارها تکرار کردهام، اما به نظر میرسد که مسئولان فرهنگی و رسانهای، بهویژه شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان تبلیغات اسلامی باید نگاهشان را تغییر دهند. حتی شاید لازم باشد قوه قضائیه وارد عمل شود، چرا که بسیاری از نهادهای فرهنگی و رسانهای بیشتر به توجیه مشغولاند تا به تولید اثر مؤثر.
دهنادی همچنین با بیان تبریک به دستاندرکاران تولید ترجمه فارسی رمان «خار و میخک» گفت: به دوستانی که این کتاب را تولید و منتشر کردهاند تبریک میگویم، اما همچنان نگرانم که این اثر هم مانند بسیاری از پروژههای دیگر به فراموشی سپرده شود. امیدوارم این دغدغهها در تریبونهای مختلف تکرار شود تا بالاخره فکری جدی برای این موضوع بشود.
میثم رشیدی مهرآبادی نیز در این نشست گفت: به نظر میرسد، بیشتر تلاشها در حوزه تولید ادبیات مقاومت به صورت مقطعی و در مناسبتهای خاص انجام شده و این موضوع پس از مدتی رها شده است. شاید نیاز بود که خیلی زودتر به این موضوع توجه و اقدام میشد. اکنون تصورم این است که بیشتر فعالیتهای انجامشده مبتنی بر علایق و دغدغههای شخصی بوده است. خوب است آقای بیک محمدی در این زمینه توضیحات بیشتری ارائه دهند. شاید این سؤال در ذهن بسیاری شکل بگیرد که چرا تا این حد دیر به این حوزه توجه شده و چه جریانهایی تاکنون تلاش کردهاند تا فعالیت مستمر و برنامهریزیشدهای در زمینه ادبیات مقاومت داشته باشند. همچنین، همانطور که آقای دهنادی اشاره کردند، هر جریان فرهنگیای برای اثربخشی نیازمند حضور فعال در شاخههای مختلف هنری مانند سینما، تئاتر و ادبیات است. با این حال به نظر میرسد در این حوزه، هنوز ظرفیتهای موجود بهطور کامل استفاده نشده است.
ما در روایت فلسطین از اعراب عقب افتادهایم
امیر بیکمحمدی در پاسخ به میثم رشیدی اشاره کرد: یکی از مسائل مهم در حوزه فعالیتهای فرهنگی و روایتگری، انتقال درست و دقیق تاریخ است. تاریخ، آنطور که روایت شده، به ما رسیده است؛ اما اگر این روایتها توسط خود ما نوشته و بازگو شوند، میتوانند نقشی کلیدی در حرکتهای جمعی و هدفمند ایفا کنند. در دهههای گذشته، حداقل در موضوع فلسطین، ضعف جدی در روایتگری نداشتیم. جهان عرب از همان ابتدا احساس مسئولیت کرد و تولیدات متنوعی در این زمینه ارائه داد. اما ما در این جریان ادبی و فرهنگی از آنها عقب ماندهایم. یکی از جنبههای برجسته این روایتها، خاطرات اسرای فلسطینی است. این خاطرات به صورت دستنویس از زندان خارج و توسط بستگان به ناشران منتقل میشدند تا در قالب کتاب منتشر شوند. این روند حتی با وجود فشارها و تهدیدها ادامه داشته است.
وی افزود: نمونه بارز این تلاشها، اثری بود که چند سال پیش توسط یک ناشر لبنانی منتشر شد و جایزه بهترین کتاب ادبی امارات را دریافت کرد. این نشان میدهد که حتی در اوضاع سخت، مقاومت و روایتگری فلسطینیان ادامه دارد، اما مشکل ما این است که نتوانستهایم ارتباط و تعامل موثری با این فرهنگ برقرار کنیم. هرچند آثاری به زبان فارسی ترجمه و منتشر شدهاند، اما این تلاشها پراکنده بوده و جریان اصیل روایتگری فلسطین به درستی در جامعه ما نهادینه نشده است.
بیکمحمدی اضافه کرد: ادبیات مقاومت، از منظر جهانی مورد توجه است؛ چرا که به مخاطب نشان میدهد چگونه جوامع بشری در مواجهه با چالشهای بزرگ مثل جنگ و اشغال توانستهاند از بحران عبور کنند. مثالهایی مانند بازسازی ژاپن پس از جنگ جهانی دوم یا مقاومت فرانسه نشان میدهد که نحوه عبور از بحرانها میتواند درسهایی برای دیگر ملتها داشته باشد. مقاومت فلسطین نیز از این منظر اهمیت دارد؛ جایی که مردمی که از خانه و سرزمین خود آواره شدهاند، همچنان با انگیزهای عمیق برای بازگشت به وطن و مقابله با تجاوز تلاش میکنند.
وی همچنین با اشاره به نهادینه شدن فرهنگ مقاومت میان خانوادههای فلسطینی گفت: فرهنگ مقاومت در میان خانوادههای فلسطینی به یک ژنتیک فرهنگی تبدیل شده است. این ویژگی، فارغ از مذهب افراد، میان همه فلسطینیان مشترک است و نشاندهنده عمق و پایداری این فرهنگ. در کشور ما نیز ادبیات مقاومت، بهویژه در دوران دفاع مقدس و سپس در موضوع مدافعان حرم، مورد توجه بوده است. استقبال مخاطبان، چه داخلی و چه خارجی، از آثاری مانند «سلام بر ابراهیم» نشان میدهد که ادبیات مقاومت میتواند فراتر از مرزهای جغرافیایی اثرگذار باشد. با این حال، نهادهای فرهنگی کشور ما هنوز نتوانستهاند برنامهای منسجم و مؤثر برای تعامل با جبهه مقاومت و جهان عرب در حوزه فرهنگ تدوین کنند. البته بخشی از این مسئولیت بر عهده نهادهای دولتی است، اما بخش خصوصی نیز میتواند نقش مهمی ایفا کند. همچنین باید تأکید کرد که استمرار تولیدات در حوزه ادبیات مقاومت، چه در جهان عرب و چه در ایران، یک ضرورت است. امیدوارم با تلاشهای بیشتر، شاهد تولید آثار ارزشمندتری باشیم که بتوانند فرهنگ مقاومت را به شکلی مؤثرتر منتقل کنند.
هدف شهید سنوار ایجاد یک ارتباط و شناخت متقابل از دشمن بود
دهنادی در بخش دیگری از این نشست با اشاره به اهمیت رسانه و ارتباط آن با ادبیات، نکاتی را درباره رمان «خار و میخک» مطرح کرد و گفت: اگر بخواهیم رمان یحیی سنوار را از منظر هدفی که نویسنده در زمان تولید آن داشته، بررسی کنیم، باید بدانیم که این اثر نمیتواند بهطور کامل یک اثر ادبی باشد. البته آقای بیکمحمدی هم اشاره کردند که اینها اسارتنامهها و روایتهایی از زندگی در اسارت هستند. اما زبان عبری که سنوار در نوشتن رمان خود انتخاب کرده، زبانی است که در دنیا کمتر استفاده میشود و تقریباً یکی از زبانهای کماستفاده در جهان است. هدف اصلی او از نوشتن رمان خار و میخک ایجاد یک ارتباط و شناخت متقابل با دشمن است.
وی افزود: در رسانههای جدید، بیشتر از هر چیزی، شناخت مخاطب اهمیت دارد، زیرا برای برقراری ارتباط مؤثر، لازم است فردی که ارتباط برقرار میکند، بهخوبی مخاطب و دغدغههای او را بشناسد. به گفته او یحیی سنوار در رمان خود دقیقاً این تلاش را کرده است. در واقع سنوار با انتخاب زبان عبری و با روایتهایی که از زندگی مردم تحت اشغال فلسطین ارائه میدهد، میخواهد دشمن خود را از درون جامعهاش آگاه کند. او در تلاش است تا مخاطب عبریزبان خود را متوجه سازد که نسل جدید فلسطینیها هرچند از تاریخ گذشته فلسطین بیخبر باشند، اما همچنان به مقاومت ادامه میدهند.
دهنادی همچنین به مسئله ترجمه این اثر در ایران اشاره کرد و گفت: تأخیر در ترجمه بهخاطر تفاوتهایی است که میان رویکردهای رسمی و غیررسمی در قبال مسأله فلسطین وجود دارد. در رمان سنوار، علاوه بر تصویرسازی از مجاهدان و مقاومان، درک و همدلی با کسانی که با اشغالگران همکاری میکنند نیز بهوضوح دیده میشود. این رمان تلاش میکند تا شرایط پیچیده و انسانی این افراد را توضیح دهد، کسانی که در دنیای تحت اشغال با شرایط سخت زندگی میکنند و باید میان مقاومت و همکاری با دشمن یکی را انتخاب کنند.
این فعال فرهنگی با تأکید بر این نکته که سنوار در رمان خود به دنبال ایجاد شناختی عمیق از دشمن است، توضیح داد: این رمان میخواهد به مخاطب عبریزبان خود نشان دهد که اگر جامعه فلسطین در حال مقاومت است، این مقاومت بر اساس هویت تاریخی و فرهنگی آنهاست. سنوار در کتاب خود به خوبی نشان میدهد که در دنیای تحت اشغال، راهی جز مقاومت باقی نمیماند و این مقاومت بخشی از هویت مردم فلسطین است.
دهنادی به چالشهای موجود در فضای رسانهای درباره شناخت مقاومت فلسطین اشاره کرد و ادامه داد: تا زمانی که ما از وضعیت واقعی فلسطین و مقاومت در این سرزمین آگاه نشویم، نمیتوانیم تأثیرگذاری واقعی داشته باشیم. برای اینکه درک دقیقی از آنچه در فلسطین و دیگر مناطق مقاومت میگذرد داشته باشیم، باید سراغ نویسندگانی برویم که خود در دل این وقایع زیستهاند و نه تنها از زاویه تحلیلهای سطحی، بلکه تجربههای واقعیشان را روایت کنند؛ نویسندگانی که با مردم این مناطق درگیر بودهاند و با تمامی پیچیدگیها و تضادهای زندگی تحت اشغال آشنا هستند.
دهنادی در نهایت نتیجه گرفت که برای درک بهتر مقاومت و شرایط واقعی در فلسطین و دیگر مناطق اشغالشده، باید سراغ آثار نویسندگانی برویم که خود در میدانهای جنگ و مقاومت حضور داشتهاند و با استفاده از تجربیات عینی خود، روایتهایی صادقانه و تأثیرگذار ارائه دادهاند. چنین نوشتههایی میتوانند ارتباط واقعیتری با مخاطب برقرار کنند و تصویری حقیقی را از آنچه در این سرزمینها میگذرد به نمایش بگذارند.
امتناع برخی از ناشران درجهیک جریان مقاومت از انتشار کتابهای ترجمهای درباره فلسطین
بخش پایانی این نشست نیز به سخنان بیکمحمدی اختصاص داشت. وی گفت: متأسفانه برخی ناشران درجهیک جریان مقاومت از انتشار کتابهای ترجمهای در حوزه فلسطین استقبال نمیکنند. یکی از دلایلی که برای این استقبال نکردن مطرح میکنند، این است که میگویند ما نویسندههایی در ایران داریم که میتوانند درباره فلسطین بنویسند و نیازی به روایتهای غیرفارسی یا غیرایرانی نیست. به این معنا که نویسندههای ایرانی میتوانند مطالب مربوط به فلسطین را با جستوجو در منابع اینترنتی، مقالات و مستندات گردآوری و یک کتاب منتشر کنند. در واقع بر این باورند که نیازی نیست هماهنگی با نویسندگان عرب یا فلسطینی داشته باشیم تا مطلبی بنویسند که ما ترجمه کنیم.
این منتقد افزود: متأسفانه این نگاه باعث شده برخی محتواهای اصلی که توسط نویسندگان فلسطینی یا عرب نوشته شده، مورد بیتوجهی قرار بگیرد. این در حالی است که انتشارات نیستان ادب این پیشنهاد را پذیرفت و با تلاش فراوان، کتابی از این دست را منتشر کرد. هزینههای این کار به سختی تأمین شد، اما به هر حال اثر به کتابفروشیها راه پیدا کرد. در مورد انتخاب نام کتاب «خار و میخک» هم به نظر میرسد که این نامگذاری نمادی است از سختیها و تنگناهایی که ملت فلسطین با آن مواجه هستند و در نهایت به امید پیروزی متصل میشود. این تضاد میان سختیها و امید به گشایش، بخشی از ادبیات و نگاه فلسفی این اثر است.
بیکمحمدی اضافه کرد: یکی از ویژگیهای بارز ادبیات مقاومت، روایت از دریچه نگاه نویسنده است. برداشت من این است که ملت فلسطین با مسئله تجاوز و اشغالگری نمیتوانند کنار بیایند. همه طرحهایی که تاکنون توسط جهان عرب یا قدرتهای بینالمللی ارائه شده، برای تسکین این اشغالگری بوده، اما هیچیک راهحل واقعی نبوده است. این اشغالگری مثل خاری در پیکره ملت فلسطین است که نمیتوان آن را با شاخهگل یا طرحهای تسکیندهنده رفع کرد. در واقع این مسئله نیاز به راهحل جدی و اساسی دارد.