جنگ برای خنک شدن دل یا برای تحقق راهبردها؟
برادران و خواهران؛ ما جنگ را برای خنک شدن دل نمیکنیم. جنگ را برای تحقق راهبردها انجام میدهیم
۱. طوفانالاقصی چه کرد؟ از روز ۷ اکتبر مسیر منطقه غرب آسیا دگرگون شد.
از روز تاسیس این رژیم تا امروز برای اولین بار است که صهیونیستها درون سرزمینهای اشغالی در حال دفاع از خود هستند. برای اولین بار است که ارتشش درون سرزمینها از شمال به جنوب، از کرانه تا غزه را باید بپیماید. نتانیاهو در سازمان ملل همین چند روز پیش راست میگفت که «ایران از شش جهت به اسراییل در حال حمله است.» و از طرف دیگر درون اسرائیل نتانیاهو میداند که اگر از سریر قدرت پایین بیاید پایان حیات سیاسیش رقم خواهد خورد.
دکترین اسرائیل بر روی چهار اصل بنگورین برقرار بود. آنها عبارت بودند از : بازدارندگی، هشدار، انتقال منطقه نبرد به قلمرو دشمن و دفاع از ساکنان در مقابل حملات. راهبرد نیل تا فرات موید همین دکترین بود. حتی زدن سر اختاپوس هم. اختاپوس برای آنها ایرانی بود که جریان مقاومت نقش بازوانش را داشت و همین بود که تا ۱۴۰۱ش درون ایران با آتش فتنه اسرائیلیها درگیر بودیم. قبلترش فشار نتانیاهو به ترامپ برای حمله به ایران را در کتاب بولتون خوانده بودیم و حالا از این دکترین چه مانده است؟!
آنها میراث بنگورین را از دست دادهاند. به همین دلیل است که اسرائیل وارد مرحله جدیدی از حیاتش شده است. نتانیاهو بازهم راست میگوید که آنها جنگشان، جنگ موجودیت است و حق هم دارند اسم عملیات ترورشان علیه سید مقاومت را بگذارند «نظم جدید».
۲. ما در یک جنگ تدریجی قرار داریم که دارد روزبهروز حلقه آتش را برای سرزمینهای اشغالی تنگتر میکند. بله. قویترین اشقیای عالم با بهروزترین ادوات فناورانه، متحد با یکدیگر روبروی مقاومت هستند. آنها از ۱۹۴۵م و پیروزی در جنگ دوم جهانی همدیگر را یافتهاند و خود را توسعه دادهاند. به همین دلیل هر حرکتی در مقاومت، ذیل راهبرد کلان جنگ نامتقارن باید فهمیده شود. جنگ نامتقارن همان راهبردی است که در مقابل ناوهای غولپیکر هواپیمابر، قایقهای کوچک تندروی عاشورا را علم کرد.
دوم اینکه ذیل این راهبرد، میشود پاسخ داد که مقاومت مشغول چه کاریست؟ مقاومت با عملیاتهای نظامیاش در حال ایجاد حالت «از جا دررفتگی سیاسی» درون سرزمینهای اشغالی است. به همین دلیل است که یکی از اهداف عملیاتهای حزبالله در شمال اشغالی تمرکز بر آوارهسازی صهیونیستها بود. امروز از جمعیت نه میلیونی اسرائیل بنا به گزارشهای رسمی خود آنها ۴۵۰ هزار نفر از این سرزمینها خارج شدهاند و بیشتر از ۱۵۰هزار نفرشان آواره شدهاند. این دست برتر حزبالله است که در مذاکرات با صهیونیستها و خطاب به شهرک نشینان شمال میگوید که «شما باید بفهمید که به منازل خود باز نخواهید گشت تا زمانی که جنگ در غزه ادامه پیدا کند.» و به همین دلیل نتانیاهو بعد از ترور سید مقاومت گفت که شرط اصلی برای بازگرداندن شهرکنشینان ترور نصرالله بود.
ما امروز با دو راهبرد روبرو هستیم. راهبرد اول در مواجهه با ارتشهای بزرگ امریکا، انگلیس، فرانسه، عربستان، امارات، آلمان اردن و حتی قبرس و مصر استمرار جنگ نامتقارن هزار خنجر است. ضربات دارکوبی و پشت سرهم برای ایجاد سرزمین آتش و توسعه آوارگان و در نهایت از جا دررفتگی سیاسی حاکمیت اسرائیل از درون . راهبرد دوم «ماشین ترور و وحشت» برای خاموش کردن آن ضربات مستمر. رهبر انقلاب فرمودند «ساخت مستحکم سازمان مقاومت اثرپذیر این اقدامات نیست و سرنوشت منطقه را مقاومت رقم خواهد زد.» باید دید آیا ماشین ترور، توانسته هزار خنجر را از کار بیندازد یا نتانیاهو همچنان یا یک شمال سردرگم و خیابانهای معترض تلآویو روبرو خواهد شد.