جلال آل احمد را بیشتر بشناسید
جلال آل احمد (Jalal Al-e-Ahmad) در محلهی سید نصرالدین از محلههای قدیمی شهر تهران و در خانوادهای روحانی و اصالتاً اهل طالقان متولد شد و پرورش یافت. پدر و عمویش از مذهبیون نامی آن زمان بودند و پدر جلال آل احمد بر حسب اعتقادات و همچنین آمیخته شدن مذهب با تمامی ابعاد زندگی خانوادگیشان، تمایل داشت پسرش نیز راه او را ادامه دهد و جایگزینی بهحق برای پدر باشد؛ از این رو جلال آل احمد را برای ادامهی تحصیل در علوم دینی به نجف فرستاد، اما جلال که چندان به علوم دینی و مذهب علاقه نداشت، از ادامهی تحصیل در نجف سر باز زد و با وجود مخالفت و آزردگی شدید پدرش، به تحصیل در دورههای شبانهی دبیرستان دارالفنون پرداخت و در سال 1322 در رشتهی زبان و ادبیات فارسی از دانشسرای عالی تهران فارغالتحصیل شد.
جلال آل احمد در سالهای پایانی تحصیل، با کلام احمد کسروی و محمدحسن شریعت سنگلجی آشنا شد و به حزب توده پیوست و بدین ترتیب، دورهی دکترای خود را در رشتهی زبان و ادبیات فارسی نیمهکاره رها کرد. اما در سال 1327 از حزب توده هم کناره گرفت و اولین داستان خود یعنی «دید و بازدید» را نوشت.
جلال آل احمد در سال 1327 با سیمین دانشور، اولین زن داستاننویس ایرانی، آشنا شد و پس از مدتی کشمکش بر سر مخالفت خانوادهاش با این وصلت، با سیمین دانشور ازدواج کرد و با همراهی همسرش و برقراری پیوند میان ادبیات و سیاست پا به عرصهی پرآشوب اجتماعی آن دوران گذاشت و با خلق دومین اثرش یعنی «از رنجی که میبریم» وضعیت نابسامان زندانیان سیاسی آن زمان را به تصویر کشید و نمایندهی مردمی شد که مسائل اجتماعی عصر آزارشان میداد.
این نویسنده و مترجم ایرانی علاوه بر نوشتن داستانهای متعدد، به تألیف مقالات اجتماعی، سفرنامهها و پژوهشهای مردمشناسی نیز پرداخته و چندین اثر مشهور جهانی را به زبان فارسی ترجمه کرده است.
جلال آل احمد، پس از کودتای 28 مرداد، فعالیت سیاسی چندانی نداشت و گهگاه مقالهای سیاسیاجتماعی در مجلات یا بهصورت مستقل مینوشت اما همچنان تحت فشار و نظارت ساواک قرار داشت. به همین دلیل در سال 1348 و به دنبال برکناریاش از سِمت معلمی توسط ساواک، راهی اسالم گیلان به قصد تبعیدی خودخواسته شد و در همانجا به مرگی نسبتاً مشکوک از دنیا رفت. به گفتهی خواهرش، شمس آل احمد، جلال به مرگی طبیعی از دنیا نرفته و احتمالاً ساواک او را به قتل رسانده است؛ اما همسرش، سیمین، نظری غیر از این دارد
بهترین کتابهای جلال آل احمد
داستانهای جلال آل احمد آکنده از اصطلاحات روزمرهی مردمی و آمیخته با ادبیات عامیانه است. نثر او کوتاه و برنده بوده و از قواعد مرسوم زبان و ادبیات فارسی در آن دوره چندان استفاده نمیکرده که همین امر موجب تمایز نثر او از دیگر نویسندگان معاصرش شده است. در ادامه، مروری خواهیم داشت بر برخی از بهترین کتابهای جلال آل احمد که در کنار داستانگویی جذاب، رویکرد سیاسی و اجتماعی او را هم نشان میدهند:
کتاب از رنجی که میبریم (Of Our Suffering): دومین اثر و یکی از مهمترین آثار جلال آل احمد که بهنوعی شرح حال خود نویسنده و وصف تحولات درونی او پس از برکناریاش از حزب توده در سال 1326 است. جلال آل احمد در این کتاب از وضعیت اسفناک زندانیان سیاسی و وقایعی که در زندان پهلوی بر او و سایر همبندانش گذشته مینویسد.
کتاب سهتار: این کتاب که مشتمل بر چند داستان کوتاه است، با نگاهی دقیق و موشکافانه، به موضوع فقر و آثار آن در جامعه پرداخته و تفکرات جامعهای خرافاتی با عقایدی افراطی را به چالش کشیده است. داستانهای این مجموعه به لحاظ زبان و ساختار شبیه قصههای عامیانهای است که از زبان مردم کوچه و بازار هم شنیده میشود.
کتاب زن زیادی: زن در آثار جلال آل احمد شخصیتی است که در فضایی مردسالار زندگی میکند و معمولاً از خود هیچ اختیاری ندارد و از سوی مردان مورد اذیت و آزار قرار میگیرد. کتاب زن زیادی نیز روایتگر داستان یکی از همین زنان مفلوک است که هویت مستقلی از خود ندارند و در محیطی زندگی میکنند که آزادی و تساوی برای آنان معنا ندارد.
کتاب مدیر مدرسه (The School Principal): شاید معروفترین و مهمترین اثر جلال آل احمد کتاب مدیر مدرسه باشد که از زندگی و حرفهی شخصی نویسنده الهام گرفته و در خلال داستان، به بررسی معضلات و مشکلات سیستم آموزشوپرورش کشور میپردازد. مدیر مدرسه روایتگر آموزگاری است که از درس دادن خسته شده و برای آسودگی خود و داشتن درآمدی بیشتر به مدیری مدرسه روی میآورد.
کتاب سنگی بر گوری (A Stone upon a Grave): این کتاب نیز مانند سایر آثار جلال آل احمد از زندگی شخصی و تجربیات فردی او متأثر شده است. کتاب سنگی بر گوری متشکل از شش فصل است که به جریانات و وقایع مربوط به بچهدار نشدن جلال و سیمین میپردازد و با قالب و لحن داستانی دلنشینش، یکی از مشکلات زندگی زناشویی جلال آل احمد و تأثیر آن بر روابط با همسرش، سیمین، را روایت میکند.
لازم به ذکر است که جلال آل احمد علاوه بر نویسندگی، مترجم قابل و چیرهدستی نیز بود و آثار بسیاری از نویسندگان ادبیات جهان را به فارسی برگردانده است که از آن میان میتوان به آثاری چون «مائدههای زمینی» از آندره ژید، «کرگدن» از اوژن یونسکو و «سوءتفاهم» و «بیگانه» از آلبر کامو اشاره کرد.
جلال آل احمد از نگاه دیگران
- جلال آل احمد یکی از مجموعه کسانی است که به نام روشنفکر در جامعهی ما شناخته میشوند و اگر آل احمد از همهی آنها جدیتر نباشد، کمتر هم نیست. (یحیی یثربی، استاد رشتهی فلسفه و کلام اسلامی در دانشگاه علامه طباطبایی)
- به گمان من، جلال آل احمد یکی از خلفترین فرزندان زمانهی خودش است. او در نوعی محیط دوگانه تنفس میکرد که سراسر آشوب بود و سردرگمی در سطح جهانی. در دههی 10 یا 20، ما با جامعهای مواجهیم که به یکباره از استبداد قجری رهایی پیدا کرده و دامن استبدادی دیگر افتاده است. (حسن شهید نورایی، حقوقدان و نویسنده)
- من از جمله منتقدان آل احمد هستم و معتقدم که آل احمد را باید خواند چون متون بهجامانده از او و نه شخص او، در بخشی از پیشفرضها و پیشداوریهای فرهنگی نادرست ما سهمی دارند و باید مؤاخذه شوند. من گمان میکنم که راه این مؤاخذه، تخریب آل احمد نیست بلکه نقد اصولی اوست. (مجتبی گلستانی، نویسنده، منتقد ادبی، پژوهشگر و مترجم ایرانی)
حقایقی جالب درباره جلال آل احمد
- جایزهی ادبی جلال آل احمد مهمترین جایزهی ملی در ادبیات داستانی ایران است که به نام این نویسندهی معاصر نامگذاری شده و نخستین دورهی آن در سال 1387 با مصوبهی شورای عالی انقلاب فرهنگی و همزمان با زادروز جلال آل احمد برگزار شد.
- منزل جلال آل احمد و سیمین دانشور که به دست خود جلال و زمانی که سیمین برای تحصیل به آمریکا رفته بود، ساخته شده بود، امروزه و پس از مرگ سیمین دانشور، توسط شهرداری خریداری شده و به موزهای به نام خانهی ادبیات تبدیل گردیده است.
جملات برگزیده جلال آل احمد
- بزرگترین غَبن این سالهای بینمازی، از دست دادن صبحها بوده؛ با بویش، با لطافت سرمایش، با رفت و آمد چالاک مردم. پیش از آفتاب که برمیخیزی، انگار پیش از خلقت برخاستهای. (کتاب خسی در میقات)
- قدیمیها راست گفتهاند که اگر دلتان گرفت، بروید سراغ اموات. ولی این فقط سراغ اموات رفتن بوده است یا گذری به سنّت ملموس و به گذشتهی موجود؟ و به اجداد و ابدیت در خاک؟ و خود را با همهی غمهای گذرا و حقیر در قبال آنهمه هیچی، کوچک دیدن و فراموش کردن؟ (کتاب سنگی بر گوری)
- سن معلم و شاگرد نباید زیاد از هم دور باشد و فاصلهی دو نسل در میان و مردان دیروز و فرزندان فردا. (کتاب مدیر مدرسه)
- آدم غربزده شخصیت ندارد؛ چیزی است بیاصالت. خودش و خانهاش، و حرفهایش بوی هیچ چیزی را نمیدهد. (کتاب غربزدگی)
منبع:کتابراه