صفحه نخست

دیگه چه خبر

فرهنگ و هنر

خانواده و جامعه

چند رسانه ای

صفحات داخلی

۱۲ تير ۱۳۹۸ - ۲۳:۵۳

زندگی جالب آقا و خانم نیکوکار

«آنا محمد آقپور» و «شهلا ملک پور» زوج نیکوکار اهل گنبد کاووس، در حالی میلیاردها تومان صرف امور عام‌المنفعه و ساخت بیمارستان و مدرسه کرده‌اند که می‌توانستند با آن زندگی مرفهی را برای خود فراهم کنند.
کد خبر: ۷۰۴۹
تعداد نظرات: ۷ نظر
به گزارش تابناک جوان به نقل از فارس پلاس، مثل یک معادله می‌ماند؛ معنای از هر دست بدهی از همان دست پس خواهی گرفت. معادله‌ای که همه افراد اهل خیر از آن نتیجه گرفته‌اند و پایه‌های زندگی‌شان را بر این اساس گذاشته‌اند. آنان این‌طور می‌اندیشند که همه انسان‌ها یکی هستند و باید برادرانه در کنار هم باشیم و پشت‌به‌پشت هم کشورمان را بسازیم و آباد کنیم؛ و این دقیقاً وجه اشتراک تمام ایرانی‌ها از همه اقوام و مذاهب است. این‌گونه است که دست‌هایی در هم گره خورده‌اند تا محرومیت‌ها را تبدیل به آبادانی کنند و گام‌هایی هستند که از هیچ کاری برای تحقق آرمان‌های سازنده کوتاهی نمی‌کند و حتی ذهن‌هایی که جز مثبت اندیشی و خیرخواهی در خود چیز دیگری نمی‌پرورانند؛ مثل «آنا محمد آقپور» و «شهلا ملک پور» زوج نیکوکار گلستانی. آنا محمد چهره برتر داوطلب در سال‌های ۱۳۹۰ و ۱۳۹۱ و خیّر برتر کشور در سال ۱۳۹۲ است. همسرش، شهلا خانم را هم دوستان و آشنایان با نام‌های «خانم آقپور» و «بانوی خیّر شهر» می‌شناسند. آن‌ها در حالی میلیارد‌ها تومان صرف امور عام‌المنفعه و ساخت بیمارستان و مدرسه کرده‌اند که می‌توانستند با آن زندگی مرفهی را برای خود فراهم کنند. آن‌ها معتقدند: «انسان تا زنده است و زندگی می‌کند باید از همنوعش حمایت کند.» این زوج خیر حتی در حادثه سیل اخیر لحظه‌ای برای کمک‌رسانی درنگ نکرده و کمک‌های قابل‌توجهی جمع‌آوری و ارسال کرده‌اند و تا امروز در کنار مردم سیل‌زده هستند.



مسئولیت سنگین میراث پدری

یک لبخند و یک خوشآمدگویی صمیمی شهلا خانم و آقا محمد آغازگر دیدارمان می‌شود. وقتی از آقا محمد می‌پرسم فعالیت‌های عام المنفه تان از کجا شروع شد در پاسخ مکثی می‌کند و به اینکه باید چطور سؤال را جواب بدهد فکر می‌کند. دست‌هایش را بالا می‌آورد و می‌گوید: «این دست‌ها را نگاه کنید؛ فکر می‌کنید کسی که این دست‌ها را آفریده چه ویژگی دارد؟ مسلماً چنین خدایی، خدایی مهربانی و سخاوتمندی است. جواب سؤالتان را این‌گونه می‌دهم که من خدا را این‌گونه شناختم و در راه همین خدای مهربان به خلقش خدمت می‌کنم.».

اما بدون شک آدم‌هایی با چنین تفکری، نگاه متفاوتی نسبت به اطرافشان دارند؛ اندیشه‌ای که جایی درگذشته این زن و شوهر نهفته است و آقا محمد با لهجه ترکمنی بازگو می‌کند: «به‌هیچ‌وجه نمی‌توانم از مسائل اطرافم به راحتی بگذرم. گاهی وقت‌ها درباره این موضوع زیاد فکر می‌کنم. دست آخر به این نتیجه می‌رسم که این احساس میراث پدری است که نسل به نسل در خانواده ما انتقال پیدا کرده است. پدر و پدربزرگم از خیران شهرمان بودند و در جای جای شهر آثار خیرخواهی‌های آن‌ها مشاهده می‌شود. مصلای اهل سنت در بهترین نقطه شهر که نمی‌توان روی آن قیمت گذاشت یکی از آن آثار است. هنوز بعد از سال‌ها هرجمعه یادی از آن مرد بزرگ در شهر می‌شود. به همین دلیل تلاش می‌کنم که ادامه دهنده راه پدرم باشم. دقیقاً این موضوع که باید ادامه دهنده راه کسانی باشم کار را سخت می‌کند. چون باید تلاش کنم اعتماد مردم کم نشود و تمام کار‌ها به نحو درستی به سرانجام برسد. اما من توکل به خدا دارم و کارم را برهمین اساس پیش می‌برم. فقط به سفارش پدرم مراقب هستم مغرور نشوم و خودم را خدمتگزار مردم می‌دانم. البته زیاد دوست ندارم درباره اثر مادی کار‌های خودم و خانواده‌ام صحبت کنم؛ چون وظیفه هر انسانی کمک به دیگران است.»



شرط آن است که از همه چیزمان بگذریم

لابه‌لای تمام حرف‌های خیر گنبدکاووسی پر از دغدغه‌هایی نسبت به مردم فقیر و محروم است. او تاکنون ۳ مدرسه، ۴ خانه بهداشت و یک بیمارستان ۹۴ تختخوابه ساخته است. می‌گوید: «محرومیت در خیلی از جا‌های کشور به خصوص در گنبدکاووس بیداد می‌کند. باعث تأسف است که هنوز دانش‌آموزانی در این استان و برخی از نقاط کشور در کانکس تحصیل می‌کنند. این دانش آموزان با سختی تمام در اوج محرومیت درس می‌خوانند. وقتی با این صحنه‌ها مواجه می‌شوم دلم آتش می‌گیرد. دوست دارم تمام مردم در آسایش زندگی کنند و سهم یکسانی از زندگی داشته باشند.» این روز‌ها کمک به سیل‌زده‌ها در اولویت فعالیت‌هاست. مطرح کردنش مسیر گفتگو را تغییر می‌دهد: «سیل در همسایگی من اتفاق افتاده است. باید کاری انجام می‌دادم. همان لحظات اول با یک خاور وسایل اولیه‌ای که تهیه کرده بودم به محل رفتم. خیلی‌ها برای کمک‌رسانی آمده بودند. اما فکر نمی‌کنم کار من به اندازه آن پیرمردی که تمام زندگی‌اش را از دست بود و در آن شرایط سخت، همان چند دست لباس و مقداری آذوقه‌ای که برایش مانده بود را به همشهری‌هایش می‌داد و حتی همراه گروه‌های امدادی یاری‌رسان مردم بود ارزشمند باشد. اینکه بتوانیم از هر آنچه داریم برای دیگران بگذاریم و آن هم در راه کسب رضایت خدا باشد اهمیت دارد.» آقپور چند کامیون ده تنی پر از لوازم اساسی زندگی به مناطق آسیب‌دیده، ارسال و دوش‌به‌دوش مردم کار و فعالیت کرده و در پرداخت وام و بازسازی خانه‌های سیل‌زده مشارکت قابل‌توجهی داشته است.





 
 
 
کار‌های زیادی باید انجام شود

آنا محمد آرام صحبت می‌کند؛ آن‌قدر آهسته که حس خوشایندی را در وجود طرف مقابل ایجاد می‌کند؛ طوری که اگر ساعت‌ها هم پای صحبت‌هایش بنشینید خسته نخواهید شد. او که اولویت تمام کارهایش محرومیت‌زدایی است درباره اتفاقی که باعث تأسیس یک مرکز فیزیوتراپی پیشرفته در یک روستای محروم شد توضیح می‌دهد: «یک بار در حال کمک‌رسانی به اهالی یک روستای محروم بودیم که با کودک ۲ ماهه‌ای روبه رو شدم که از بدو تولد دو دستش کج بود. پدر و مادرش مجبور بودند با وجود هزار و یک بدبختی مبلغ ۲۰ هزار تومان فیزیوتراپی‌اش را تهیه و فاصله چند ده کیلومتری تا شهر را با شرایط سخت رفت و آمد کنند. خیلی دلم شکست. همین شد که تصمیم گرفتم آنجا خانه سلامت با تجهیزات فیزیوتراپی بسازم. این کار را انجام دادم، ولی هنوز روستا‌هایی هستند که مشکلات فراوانی دارند و نیازمند همیاری مسئولان هستند.»



آروزیی که محقق شد

شهلا خانم که در تمام لحظاتی که آنا محمد صحبت می‌کند ساکت است وقتی صحبت‌های همسرش تمام می‌شود درباره فعالیت‌های جدیدی که آنا محمد در آن‌ها پیشقدم شده است توضیح می‌دهد: «ازدواج آسان و تهیه جهیزیه کار‌هایی است که من و همسرم به تازگی شروع به انجام آن‌ها کرده‌ایم. شاید این کار آرزویی بود که از ابتدای ازدواجمان در سر داشتیم و امروز توانستیم محققش کنیم. در این مدت یک‌ساله موفق شدیم بیش از ۱۰۰ زوج جوان را به خانه بخت بفرستیم. هیچ‌چیز برای آنا محمد به جز لذت بردن از دستیابی به آرزوی دیگران اهمیت ندارد. به همین دلیل شبانه روز به مردم خدمت می‌کند.»

یار همیشگی این مرد بزرگ همسری مهربان است که در تمام لحظه‌های کمک‌رسانی‌هایش همراه و مشوقش بوده است. شهلا خانم دغدغه‌های بزرگی دارد و به همین دلیل در تمام عرصه‌ها کنار همسرش بوده و اکنون عضو شورای شهر گنبدکاووس است. او می‌گوید: «روستا‌های شهر ما بسیار محروم هستند. آن‌ها برای کوچک‌ترین کار درمانی مجبورند مسافت زیادی را طی کنند تا به شهر برسند. در طول سال حوادث مختلفی مثل مارگزیدگی، آتش‌سوزی، انواع بیماری‌ها و بسیاری از موارد دیگر آن‌ها را تهدید می‌کند که حتی نمی‌دانند در برابرش چه‌کار‌هایی باید انجام دهند. این‌ها بزرگ‌ترین دغدغه‌های من و همسرم است. تصمیم داریم خانه روستایی هلال‌احمر را با همکاری مسئولان در شهرمان گسترش دهیم تا بخشی از این مشکلات رفع شود.»

منتقد داریم فراوان

این زن و شوهر نیکوکار که حتی در خانه‌شان به امور مردم نیازمند کمک رسیدگی می‌کنند سالیانه مخارج ۷۵۰۰ نفر بیمار را پرداخت می‌کنند و امین کسانی هستند که می‌خواهند در کار‌های خیر نقشی داشته باشند. این خیر گنبدکاووسی با بیان اینکه کمک‌رسانی و همبستگی انسان‌ها هیچ‌وقت تمام نمی‌شود و اگر این‌گونه شود انسانیت تمام خواهد شد درباره نقد‌هایی که گاهی برخی افراد به او درباره میزان کمک به دیگران دارند می‌گوید: «برخی افراد برای کمک‌هایی که به دیگران کرده‌ایم نقدمان می‌کنند. البته راست می‌گویند؛ ما می‌توانستیم به جای این کار‌ها بزرگ‌ترین شرکت‌ها و کارخانه‌ها را ایجاد کنیم، اما هیچ‌چیز در این دنیا ماندنی و ارزشمندتر از نام نیک نیست. ما دنبال این نیستم که ناممان سر زبان‌ها باشد، ولی دوست داریم به دیگران خدمت کنیم. همین که مردم برایمان دعا می‌کنند و تأثیرش را در تمام زندگی‌مان می‌بینیم برایمان کافی است و به خاطر آن خدا را شکر می‌کنیم.»
ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۷
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
|
|
۱۷:۵۸ - ۱۳۹۸/۰۴/۱۳
ای کاش این دو نفر رهبر ایران میشدند و مردم از شر حاکمان فعلی نجات میافتند
ناشناس
|
|
۱۴:۲۵ - ۱۳۹۸/۰۴/۱۳
با سلام و احترام خوشا به سعادت افرادی که در ارتباط با چنین انسانهای فرهیخته ای زندگی می کنند و تنفس می کنند و خوشا به حال این بزرگ دلان و گرامیانی که انسانیت را معنا می کنند . درود بر شما و خداوند به مالتان و افکارتان برکت دهد .
ناشناس
|
|
۱۴:۱۷ - ۱۳۹۸/۰۴/۱۳
اینهمه پول روچطور بدست آوردن که اینطوری میبخشن ؟ بهتره دراینباره از اونهامجدد سوال کنید
ناشناس
|
|
۱۲:۴۱ - ۱۳۹۸/۰۴/۱۳
شهلا خانم اتفاقا احداث کارخانه و ایجاد اشتغال بهترین و ارزشمندترین کار خیری است که در این دوره می توان انجام داد.
ناشناس
|
|
۱۰:۳۱ - ۱۳۹۸/۰۴/۱۳
خدا کنه پول بانک سرمایه نباشه
ولی
|
|
۱۰:۰۶ - ۱۳۹۸/۰۴/۱۳
انسانیت قیمت نداره /هر کسی یه جرعه از این زلال بنوشه محاله دست برداره . انسانیت تنها کلاسیه که معلمش خودت هستی
ایران
|
|
۰۸:۰۴ - ۱۳۹۸/۰۴/۱۳
اینها احمقن فردا دولت همه اینها را بالا میکشن یا به جرم جاسوسی میندازنشون زندان اموالشون را با لا میکشند