روستاهای لنگرود؛ مرثیه ای برای خاک و آب
این روزها همزمان با خشکسالی جهانی که اکثر کشورهای جهان را با تنش های آبی روبرو کرده است. تقریبا تمام استان های کشورمان نیز از شر تغییرات آب و هوایی مصون نمانده و مسئله مدیریت منابع آب به یکی از ابر بحران ها تبدیل شده است.
اما شاید عجیب باشد که درپر باران ترین استان کشور نیز برخی از روستاها با بحران آب آشامیدنی و از آن مهمتر با مسائل مدیریتی در منابع آب و خاک روبرو باشند.مساله آب و خاک در استان گیلان مساله ای به هم مرتبط است که گاه دچار سو مدیریت و گاهی نیز درگیر سو استفاده هایی است که محل مناقشه قرار گرفته است.
شکواییه مردم پاپکیاده شهرستان لنگرود درباره پروژه عجیب و غریب احیای آب بندان یا مرداب پاپکیاده نمونه ای از این اتفاقات است که تبدیل به یک پرونده ی چند ماه بین اهالی این منطقه و نهادهایی مانند سازمان محیط زیست، آب منطقه ای و حتی اداره کل صمت گیلان شده است.
مرداب عمومی و یا دولتی؟
پرونده های مالکیت مرداب 100 هکتاری پاپکیاده لنگرود نشان می دهد، مساله مالکیت مردابی که بخشی از آن امروز به آب بندان مشهور شده مربوط به اواخر دهه 30 شمسی است. جایی که به خاطر اختلاف بر سر مالکیت آن سالها بین چند آبادی اختلاف وجود داشته تا اینکه توسط امام جمعه وقت لاهیجان در سال 1366 تقسیم نامه ای صادر می شود و مرداب بین سه روستا تقسیم می گردد.
بر اساس این تقسیم نامه برای بخشی از این اراضی امکان استفاده سایر روستاها ایجاد می شود و برای بخشی دیگر که تا دهه 80 به عنوان ملک مشاع روستا محل جمع آوری آب تلقی می شده، منابع طبیعی درخواست صدور سند مالکیت داشته که به دلیل ارائه اسناد قانونی و مخالفت شورای روستاهای درگیر این تقاضا در سال 85 رد می شود.
مراجع قانونی تقسیم نامه سال 66 را مورد استناد قرار داده وبرای بخش هایی از این مرداب بر اساس اسناد و شواهد اجازه بهره برداری می دهند و زمین ها مورد بهره برداری برخی از اهالی نیز قرار می گیرد اما بخشی از این مرداب که در اختیار میان محله پاپکیاده است همچنان حالت طبیعی خودش را حفظ می کند.
سالها می گذرد اما این ناحیه به دلیل قرار نداشتن در نقشه شهر و شهرستان مورد نظارت هیچ بخش دولتی نیست اما همزمان با ماه بهمن 1401 با مراجعه پیمانکاران مربوط به آب منطقه ای لنگرود پروژه احیای آب بندان کلید می خورد و این برای اهالی بی خبر از همه جای روستا مثل این است که کسی بی خبر وارد خانه اش شود و ادعا کند که دستور دارد خانه اش را می خواهد تعمیرو احیا کند!
با خروج ده ها کامیون خاک و ماسه از منطقه و به دلیل عدم شفافیت لازم و تبعات زیست محیطی آن، کم کم اعتراض شدید اهالی قرار شروع می شود تا جایی که کار به دخالت پلیس می کشد و حتی برای برخی از معترضین پرونده هایی نیز تشکیل می شود. اما در نهایت با اثبات ادعای مردم درباره بدون مجوز بودن انتقال خاک مرداب و همچنین ایرادهای زیست محیطی متوقف می گردد.
مردم چه می گویند؟
اگر در تابستان چند سال اخیر سفری به آبادی های شمالی لنگرود داشته باشید. از خالکیاسر و سادات محله تا خود کوچه پس کوچه های شهر چاف شاید تصور کنید که این منطقه اصلا اداره آب ندارد. تقریبا به جز ساعتی از نیمه شب هیچ آبی در لوله های آب آشامیدنی جاری نیست و تمام خانه ها به زدن چاه های غیر مجاز و غیر بهداشتی برای زنده ماندن هدایت شدند. تصور کنید اداره آب منطقه ای که از ساده ترین و بدیهی ترین وظیفه اش که تامین آب خوردن مردم یک منطقه است به نحو رقت باری عاجز است و آب آشامیدنی پر بارش ترین استان کشور را تامین نمی کند، ناگهان بیاید و طرح لایروبی منبع آب کشاورزی منطقه را کلید بزند.
بی شک شما هم به اهالی حق می دهید که به اصل و پشت پرده این داستان خوش بین نباشید، که به یک بار پروژه ای برای احیای یک آب بندان 30 هکتاری تصویب می شود و روزانه 40 تا 70 ماشین خاک به عنوان لایروبی مرداب از آن خارج می شود.
به همین دلیل هم اهالی منطقه روی پروژه و عواید و هزینه های آن حساس می شوند و شروع به تحقیقات می کنند. برخی از اهالی ادعا می کنند؛ انتقال خاک مرداب، در ابتدا مجوز قانونی نداشته و ابهاماتی در صلاحیت پیمانکاران ( از نظر رتبه بندی و...) وجود دارد.
نامه هایی از طرف روستا برای مسئولین فرستاده می شود و در نتیجه کار به مسئولین لنگرود می رسد. جایی که قرار است بعد از حدود 5 ماه برای پروژه ای که آغاز شده و مقادیر قابل توجهی ماسه و خاک سیاه ( خاک ارزشمند مورد استفاده در باغبانی و گلخانه) جابجا شده را تعیین تکلیف نماید.
اهالی می گویند: اثبات این که شروع عملیات هیچ مجوزی از نهادهای ناظر نداشته و اولین مجوز برای انجام عملیات در ماه مرداد ، آن هم برای 40 روز صادر می شود بر ابهامات موضوع افزوده است و باز اینکه علیرغم صدور چندین نامه از سوی شورای روستا و امضای طومار توسط اهالی هیچ گوش شنوایی برای شنیدن حرف های مردم درباره اصل مالکیت و بلایی که انتقال این خاک ها به زیست بوم این منطقه می آورد نیست.
عکس ها و فیلم های مردمی نشان می دهد در عرصه هایی که قرار بوده برای لایه روبی بین 80 تا 100 سانتی متر لجن و خاک بی ارزش جا به جا شود 200 تا 400 سانتی متر خاک مرغوب برداشت شده است. ریش سفیدها معتقدند با اجرای تمام و کمال این پروژه، طراز آب سطحی ناحیه که سرنوشت شالیکاری های وسیع این منطقه را رقم می زند به هم خورده و مقدار قابل توجهی خاک سیاه ازلایه های مختلف زمین جمع آوری و برای جابجایی دپو شود. حال آن که مردم معتقدند که این ملک بر اساس تقسیم نامه سال 66 که مورد استناد برای بهره برداری هم قرار گرفته بوده جزو اموال محیط زیست و یا آب منطقه ای نیست و از سوی دیگر پیمانکار اجرایی از ارزش این خاک خبر دارد و به همین دلیل هم بیش از مجوز برداشت می کرده و ضررهای غیر قابل جبرانی به زیست بوم منطقه خواهد خورد.
دوربینی برای ثبت اتفاقات عمق زمین!
پس از کشمکش اهالی و پیمانکاران و مشخص شدن برداشت بی مجوز خاک و انتقال آن بالاخره در ماه مرداد مجوزی برای ادامه این لایروبی عجیب و غریب صادر شده که در آن برای جلوگیری از مسائل پیشین به نصب دوربین مدار بسته برای کنترل عملیات الزام شده است. حال آنکه مشخص نیست دوربین چطور می تواند درباره دغدغه اهالی درباره خروج خاک با کیفیت یا تضمین عدم خروج بیش از اندازه خاک و سایر ابهامات زیست محیطی طرح مزبور پاسخ بدهد.چیزی که نیاز به تحقیق نهادهای پژوهشی آب و خاک و همچنین تحقیقات معدنی کامل درباره ادعاهای مردم و عملکرد پیمان کاران و ناظرین قبلی دارد تا کابوس اهالی تبدیل به واقعیت غیر قابل جبران در فازهای بعدی این آببندان نشود.
توضیح لازم:
روگرفت کلیه اسناد ارائه شده توسط اهالی به سرویس سوت زنی تابناک جوان واصل شده و قابل انتشار می باشد و نهادهای درگیر در پروژه حق قانونی دارند که جوابیه خودشان را حسب قانون مطبوعات به تابناک جوان ارائه کنند.