دیوار برلین چند سال دوام آورد؟ + تصاویر دیده نشده
شنیدن ماجرای دیوار برلین الان هم برای بسیاری جالب است. لحظه تخریب دیوار برلین احتمالا شیرین ترین لحظه زندگی انسان هایی بوده است که می خواهیم بیشتر درباره آن ها بدانیم. خواندن تاریخ در شناخت دوران های مختلف و عوامل تاثیرگذار در تغییرات سیاسی و اجتماعی آن زمان و عبرت گرفتن انسان ها توصیه می شود. در این مطلب به دیوار برلین، از شروع تا پایانش پرداخته ایم.
دیوار برلین در آلمان
دیوار برلین دیواری است که دور تا دور بخش غربی برلین (تحت حاکمیت آلمان غربی) کشیده شد و در سالهای جنگ سرد میان دو بلوک سیاسی سرمایهداری و کمونیسم، به نمادی از جدایی و رویارویی این دو قطب تبدیل شده بود. اعتراضهای مردمی و در نهایت فروریختن دیوار برلین در سال ۱۹۸۹ مقدمه روندی بود که در نهایت به اتحاد آلمان شرقی و غربی و پایان حکومت کمونیستی در شرق این کشور انجامید.
طول دیوار برلین
دیوار برلین (به آلمانی: Berliner Mauer) نام دیواری به طول ۱۵۵ کیلومتر و به ارتفاع ۳/۶ متر بود که توسط جمهوری دموکراتیک آلمان (آلمان شرقی) ساخته شد.
دیوار برلین چند سال دوام آورد؟
این دیوار در سالهای ۱۹۶۱ تا ۱۹۸۹ بهمدت ۲۸ سال شهر برلین را به دو منطقهٔ شرقی و غربی تقسیم کرده بود.
چرا دیوار برلین ساخته شد؟
دیوار برلین ارثیه شرایط ژئوپولتیک پایان جنگ دوم جهانی و دوقطبی شدن جهان بود. دولتهای متفق «اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی، ایالات متحده آمریکا، فرانسه و انگلستان» در جریان کنفرانس «یالتا» که به کنفرانس «تقسیم جهان» به ویژه آلمان مشهور شد، تصمیم گرفتند که پس از شکست آلمان، ضمن تقسیم این کشور به دو بخش شرقی و غربی، شهر برلین پایتخت «رایش سوم» را نیز به دو بخش تقسیم کنند، به طوری که در بخش غربی برلین نیروهای آمریکا، انگلیس و فرانسه و در بخش شرقی برلین که ضمنا پایتخت آلمان شرقی میشد قوای کمونیستی آلمان شرقی و اتحاد شوروی به طور مشترک مستقر شوند. از آن پس کشور آلمان و نیز برلین به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شد.
تفاوت آلمان شرقی و غربی
مردم آلمان شرقی که از زندگی در زیر لوای کمونیسم ناراضی بودند و خلاف میل باطنی خود ناچار به اقامت در بخش شرقی و همزیستی با کمونیسم شده بودند میکوشیدند به هر وسیله و بهانهای که شده از بخش شرقی برلین به بخش غربی فرار کنند. هر روز تعداد فراریان از قلب منطقه کمونیستی آلمان شرقی به جهان آزاد بیشتر میشد.
سیل این مهاجرتهای پنهانی و قاچاقی به برلین غربی آن قدر افزایش یافت که سرانجام «نیکلای خروشچف» دبیر اول حزب کمونیست و نخست وزیر اتحاد جماهیر شوروی به «والتر اولبریخت» دبیر کل حزب کمونیست آلمان شرقی و رئیس جمهوری آن کشور دستور داد برای جلوگیری از سیل مهاجرتها در دو طرف دروازه «براندنبورک» یک دیوار بلند بتونی محصور در سیمهای خاردار ایجاد کند.
در ۱۳اوت ۱۹۶۱برابر با ۲۲مرداد ۱۳۴۰خورشیدی این دستور صادر شد و کار ساخت دیوار بتونی برلین آغاز شد. ۱۴ هزار نظامی و ۶هزار سگ تربیت شده محافظت از این دیوار را به عهده گرفتند. این موانع برای آن ایجاد شده بود که مردم آلمان شرقی قادر به فرار به آلمان غربی نباشند. آمارهای اراائه شده حاکی است بین سالهای ۱۹۴۹تا ۱۹۶۱میلادی حدود ۳ میلیون نفر آلمان شرقی را ترک کردند که دلایل عمده آن «نبود آزادی» و «سختی معیشت» در آلمان شرقی بود.
از بین بردن دیوار برلین
پس از احداث دیوار بسیاری از کسانی که تلاش داشتند از این دیوار عبور کنند جان خود را از دست دادند و بسیاری نیز به جرم تلاش برای ترک آلمان شرقی دستگیر و زندانی شدند. سرانجام «میخائیل گورباچف» رئیس جمهوری شوروی در ۶ژوئیه ۱۹۸۹ تز خانه مشترک اروپایی را مطرح ساخت و در روز ۹ نوامبر، ۱۹۸۹ یعنی نزدیک به سی سال پس از احداث دیوار برلین، دیوار برلین فرو ریخت. بعدازاین واقعه در سراسر آلمان به ویژه در برلین همه مردم به شادی و سرور پرداختند و سرانجام در ۱۲ سپتامبر ۱۹۹۰ اصل وحدت آلمان پذیرفته شد و دو نیمه شرقی و غربی آلمان پس از ۴۶ سال به یکدیگر پیوستند و آلمان واحد دوباره تشکیل شد
اسناد محرمانه درباره فرو ریختن دیوار برلین
اسناد محرمانه وزارت امنیت آلمان شرقی سابق در پاییز ۱۹۸۹ نشان میدهد که آنها یک ماه قبل از فروریختن دیوار برلین به اریش هونکر، رهبر آلمان شرقی هشدار میدهند که شهروندان به شدت ناراضیاند و وضع وخیم است. اما او باور نداشت که در لبه پرتگاه است.
«وزارت امنیت» جمهوری دموکراتیک آلمان (آلمان شرقی سابق) دههها وضعیت سیاسی و اجتماعی این کشور را تحت کتترل شدید خود داشت و کوچکترین مخالفتی را به دولت گزارش میداد. این کنترل، اما مانع از رشد مخالفتها نشد.
به گزارش دویچهوله، در یکی از اسناد وزارت امنیت آلمان شرقی در هشتم اکتبر ۱۹۸۹، یعنی درست یک روز پس از مراسم چهل سالگی برپایی «جمهوری دموکراتیک آلمان» آمده است: «بنا بر ارزیابی نیروهای مترقی، به ویژه اعضای حزب از وضعیت در پایتخت و تمامی مناطق دیگر جمهوری دموکراتیک آلمان، حکومت سوسیالیستی و نظم عمومی در این کشور به شدت در خطر است. آنها آمادگی خود را برای قرار گرفتن در کنار حزب و حمایت از حکومت کارگران و کشاورزان در مقابل دشمنان داخلی و خارجی اعلام کردهاند. بر اساس ارزیابیهای ما نارضایتی شهروندان همچنان و به سرعت رو به افزایش است.»
اینکه نگرانی «وزارت امنیت» آلمان شرقی چقدر به حق بوده است را وقایع روز نهم نوامبر همان سال (یک ماه پس از این گزارش محرمانه) نشان میدهد: روز فروپاشی دیوار برلین. از فروریختن دیوار حائل میان دو بخش شرقی و غربی برلین تا اتحاد دو آلمان در سوم اکتبر ۱۹۹۰ کمتر از یک سال طول نمیکشد. در این تاریخ «وزارت امنیت جمهوری دمکراتیک آلمان» (اشتازی) به تاریخ پیوسته است. این سازمان در عمل با فشار فعالان حقوق بشری و در جریان انقلاب صلحآمیز مردم این کشور منحل میشود.
رهبران آلمان شرقی چگونه رضایت دادند؟
حکومت آلمان شرقی نخواست یا نتوانست مخالفان خود را سرکوب کند. دلیل این امر هم به خاطر فروپاشی اقتصادی و اجتماعی از درون کشور و هم به خاطر شرایط جهانی و تحولاتی بود که در جهان سوسیالیستی با اصلاحات میخائیل گورباچف، رهبر اتحاد جماهیر شوروی سابق رخ داد. گورباچف برخلاف رهبران پیش از خود حاضر به حمایت بیچون و چرا از «اقمار شوروی» نبود.
۱۱ نوامبر بین هلموت کهل، صدراعظم آلمان و میخائیل گورباچف، دبیرکل حزب کمونیست شوروی گفتوگویی تلفنی انجام شد. گورباچف گفت، از این پس تغییرات در شرق اروپا بسیار سریعتر از آن صورت میگیرد که هر دو در دیدارشان در ژوئن سال ۱۹۸۹ در بن پیشبینی کرده بودند.
به عقیده گورباچف، هر کشوری باید در آن زمان سرعت خاص خود را در این مسیر دارا میبود و جمهوری دموکراتیک آلمان برای برنامهای جامع و تغییر ساخت در مسیر آزادی و دموکراسی به زمان نیاز داشت. گورباچف باور داشت، همه طرفها باید اینک احساس مسئولیت کنند و تدبیر به خرج دهند، چرا که موضوع بر سر تغییراتی تاریخی در مسیر روابط و جهانی جدید بود.
بعد از آن کهل در پارلمان طرحی ۱۰ مادهای ارائه داد تا وحدت را مرحله به مرحله به پیش ببرد؛ طرحی که باید با همکاری آلمان شرقی، چهار قدرت پیروز جنگ جهانی دوم و شرکای اروپایی پیش میرفت. این طرح زمانبندی نشده بود تا شرکا در شرق و غرب خود را تحت فشار حس نکنند.
خاطرات میدانی یک عکاس اهل برلین شرقی از روز شکستن دیوار برلین
«مانفرد گراولیش» با تاخیری چند ساعته و از طریق اخبار صبحگاهی از آنچه در طول شب اتفاق افتاده بود، خبردار شد. از قرار معلوم هزاران نفر از مردم سوار بر خودروهای مشهور ترابی و از طریق خیابان معروف کورفورستندام، از برلین شرقی به سوی برلین غربی میشتافتند. سقوط دیوار برلین در ۹ نوامبر ۱۹۸۹، این شهردار شهر کوچک تلتوف واقع در نزدیکی برلین را با یک روز کاری عجیب و غریب مواجه کرده بود.
گراولیش در آن روز دهم نوامبر، یک لحظه آرام نداشت. هنگامی که ساعت چهار بعدازظهر آن روز از طرف شورای پوتسدام با وی تماس گرفته شد، گراولیش به آنچه که میشنید باور نداشت. زیرا از او خواسته شد که در عرض چند روز یک گذرگاه مرزی جدید در شهر خودش یعنی تلتوف دایر کند.
«برند بلومریش» هم در آن زمان چند سالی بود که به عنوان عکاس مستقل در شهر «کلاین ماخنوف» کار میکرد. او نیز صبح روز پس از سقوط دیوار به سوی برلین غربی رفت. اما در گذرگاه مرزی «درای لیندن» با صف طویل خودروها روبرو شد. بلومریش به خاطر میآورد: «راهبندان وحشتناکی بود و پستهای مرزی به صورت کامل اشغال بود. باورم نمیشد که برای گذشتن از مرز، فقط کافی بود کارت شناسایی نشان دهید و کسی نیاز به روادید نداشت.»
در آن روز و هنگامی که چشم دنیا به برلین دوخته شده بود، بلومریش نیز دوربینش را آماده کرد تا حاشیههای این رویداد یعنی ملاقات ناگهانی مردم شرق و غرب را ثبت کند. در عکسهای سیاه و سفید و تاثیرگذار او میتوان دید که چگونه در عرض مدتی کوتاه، رخنهها و شکافهایی در دیوار و سیم خاردارها ایجاد میشود. میتوان دید که پس از آن مردم این سو و آن سوی دیوار چگونه به یکدیگر اشاره میکنند. سربازان مرزبانی که تا پیش از این به اصطلاح «فراریان از جمهوری» را به گلوله میبستند، سلاحها را غلاف کرده و گل هدیه میگرفتند.
یک روز بعد یعنی روز ۱۱ نوامبر، «گرت لوس» فرمانده هنگ ۴۲ مرزی متوجه شد که کارمندان و نظامیان، کوتاه زمانی پس از سقوط دیوار تا چه اندازه ناهماهنگ و دستپاچه عمل کرده اند و حتی او نیز در مورد ساخت گذرگاه جدید مرزی در خیابان فیلیپ مولر شهر تلتوف اطلاعی نداشت و تازه از طریق روزنامههای صبح از این مساله اطلاع یافت. آقای لوس بعدها برای روزنامهنگاری به نام «یورگن اشتیش» (که همکار بلومریش نیز بود)، تعریف کرد که نه افراد ستاد و نه مافوقهای وی در مورد ساخت آن گذرگاه جدید مرزی اطلاع نداشتند: «از محل کارم بیرون رفتم و خودم را به تلتوف رساندم. در کمال شگفتی متوجه شدم که افراد واحدهای کنترل گذرنامه، نقشه و طرحهایی از اتاقهای مرزبانی جدید را دریافت کردهاند. همه این موارد در آن زمان برای من در حکم یک داستان جنایی پلیسی مزخرف بود.»
بیشتر بخوانید:
لوس نیز در شب نهم منتهی به دهم نوامبر فرمانی دریافت کرد که طبق آن موظف بود همه یگانهایش را به حالت «آماده برای عملیات جنگی» درآورد. در گذرگاههای واقع در ماهلوف در جنوب برلین، جمعیت زیادی دست به تجمع زده و هر آن ممکن بود که این وضعیت غیرقابل کنترل شود. در آن لحظات، اما لوس فقط یک تصمیم گرفت و آن دوری کامل از هر نوع خشونت بود. او به سربازانش دستور داد که حتی در صورت عبور از مرز نیز نباید مردم را هدف گلوله قرار دهند.
هورست گراده، آخرین فرمانده آموزشگاه مرکزی نظامی در نزدیکی براندنبورگ نیز تصمیم کاملاً مشابهی گرفت. آن مرکز در واقع محل آموزش فرماندهان واحدهای شبهنظامی بود، همان واحدهایی که وظیفه رسمی آنها حفاظت از اموال و داراییهای ملی تعریف شده بود. این واحدهای مسلح که از ۲۰۰ هزار نیروی داوطلب تشکیل میشدند در واقع مانند یگانهای مرزبانی، تحت امر وزارت کشور جمهوری دموکراتیک آلمان شرقی به شمار میآمدند. این واحدها در همان نوامبر سال ۱۹۸۹ برای مقابله احتمالی با تظاهرات به حال آمادهباش کامل بودند.
چند ساعت پس از سقوط دیوار بود که یک نماینده از کمیته مرکزی حزب حاکم موسوم به «اتحاد سوسیالیستی» از گراده خواست که «برای حفاظت از جمهوری» یگانهای عملیاتی را وارد میدان کند. اما گراده از این فرمان سرپیچی کرد و بلافاصله برای ادای توضیح به خاطر این تمرد راهی برلین شد. گراده بعدها در مورد آن جلسه گفت: «به آنها گفتم چنانچه حکومت نظامی اعلام شود بیتردید این اقدام موجب ازهمپاشیدگی ارتش، پلیس و یگانهای عملیاتی خواهد شد و پس از آن جنگ داخلی درمیگیرد.»
به باور بلومریش در آن مقطع زمانی هنوز هم امکان بستن دوباره دیوار وجود داشت و بسیاری از مقامات سابق آلمان شرقی نیز این مساله را تائید میکنند که اگر یگانهای صدها نفری عملیاتی در برابر یکی از گذرگاههای مرزی مستقر شده بودند، بیتردید کسی موفق به عبور از مرز نمیشد.
خوشبختانه، اما هیچ هرجومرج و فاجعهای اتفاق نیافتاد. روز ۱۱ نوامبر بود که بلومریش نزد برادرش در برلین غربی رفت و از آن سوی دیوار دید که چگونه مرزبانان در تلتوف، ساخت آن گذرگاه جدید را آغاز کرده اند: «حدود ساعت دوازده ظهر بود که سربازان مرزبانی مشغول کشیدن سیم خاردار در وسط آن خیابان شدند. اما این کار آنها به چشم من مانند این بود که کسی زیپ شلوارش را بالا میکشد.»
وحدت یکپارچه کشور آلمان
روند وحدت دوباره آلمان از روز باز شدن دیوار برلین تا وحدت دو کشور ۳۲۹ روز به طول انجامید. این روند کاملاً مسالمت آمیز بود و هیچ گلولهای در آن شلیک نشد.
تصاویر کمتر دیده شده از دیوار برلین
تاریخ تصاویری از آن دوره و لحظه فروریختن دیوار برلین به ثبت رسانده است که بخشی از آن ها را در ادامه مشاهده می کنید.
منابع: تاریخ ایران / فرارو
" عبرتها چه زیادند و عبرت گیرندگان کم"
آینده ای که ایران متحد با روسیه خواهد داشت . ولی این عوعو سگان نیز بگذرد.