ماجرای قهوه خانه میکونوس و ابعاد مرموزش!
ماجرای قهوه خانه میکونوس چیست؟ ماجرای غائله دادگاه میکونوس برلین آلمان از دولت دوم آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی آغاز شد و تا پنجمین ماه دولت اول سیدمحمد خاتمی جهان را مشغول خود کرد.
ایران متهم در قضیه رستوران میکونوس
ایسنا نوشت: در ضمیمه رای دادگاه میکونوس، دولت جمهوری اسلامی ایران در حالی به صورت تلویحی متهم به مشارکت در رسوایی میکونوس شد که هیچ سند و مدرکی حقوقی محکمهپسندی در اختیار افکار عمومی جهان گذاشته نشد.
روزنامه فرانکفورتر آلگمانیه در سال ۱۳۷۵، حدود یک سال قبل از صدور حکم دادگاه میکونوس با انتشار گزارشی مفصل از تلاش بلندمدت آمریکا برای منزوی کردن ایران پرده برداشت. گزارش این روزنامه براساس اسناد محرمانه لو رفته دفتر صدراعظم وقت آلمان نوشته و منتشر شد.
در این گزارش آمده بود: «طی یک دهه گذشته واشنگتن کررا از دولت آلمان خواسته بود تا از سیاست آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران پیروی کند.»
به گزارش این روزنامه در ۱۴ مارس، در جریان کنفرانس شرمالشیخ، رییسجمهور و وزیر امور خارجه آمریکا از همتایان اروپایی خود خواستند به «گفتگوهای انتقادی» با ایران پایان دهند. آنان همچنین تاکید داشتند: «بهترین دستاورد برای واشنگتن این است که کشورهای متحد در این سوی آتلانتیک روابط خود را کاملا با ایران قطع کنند.»
ماجرای قهوه خانه میکونوس چه بود؟
۳۰ سال قبل، ترور مرموز دبیرکل حزب منحله دمکرات کردستان ایران و سه همکار دیگرش در قهوه خانه میکونوس به شهرت جهانی رسید.
۱۰ دقیقه قبل از ساعت ۱۱ شب ۲۶ شهریور ۱۳۷۱ عملیاتی تروریستی در رستوران میکونوس واقع در خیابان راگراستراسه در منطقه ویلمرسدورف برلین در آلمان انجام شد. مهاجمانِ مسلح با به رگبار بستن رستوران، نشست تعدادی از اعضای حزب منحله دموکرات کردستان ایران را خونین کردند و صادق شرفکندی، دبیرکل وقت حزب و سه نفر دیگر را به قتل رساندند و با این کار بستر توطئه بینالمللی پنج ساله علیه جمهوری اسلامی ایران را به وجود آوردند. توطئهای که پس از نیم دهه بمباران تبلیغاتی سنگین رسانههای آمریکایی و اروپایی بدون کوچکترین سند و ادله حقوقی قانع کننده و محکمهپسندی، نتوانست حیثیت جمهوری اسلامی ایران را لکهدار کند.
شرح داستان رستوران میکونوس
شرفکندی به همراه دبیران کل احزاب سوسیالیست و سوسیال دمکرات در کنگرهای جهانی که از ۲۳ تا ۲۶ شهریور ۱۳۷۱ در برلین برگزار شد، به آلمان رفت و با پایان کنگره، دیدارهای غیررسمی و محرمانهای را با برخی رهبران اپوزسیون و مخالفان نظام جمهوری اسلامی در رستورانی به نام میکونوس ترتیب داد.
مالکیت این رستوران متعلق به یک هموطن ایرانی به نام عزیز غفاری بود.
نشست شرفکندی و دوستان، ساعت ۹ شب ۲۶ شهریور ۱۳۷۱ در آخرین روز کنگره برگزار شد. از مجموع ۱۵ - ۲۰ نفری که به این جلسه دعوت شدند فقط ۶ نفر به محل رفتند و دو ایرانی دیگر نیز در پاتوق همیشگیشان حضور داشتند. در شب حادثه با احتساب صاحب رستوران ۹ نفر در رستوران حضور داشتند.
ساعت ۱۰ و ۵۰ دقیقه ناگهان سه فرد نقابزدهِ متبحرِ مسلح وارد رستوران شدند. یکی نزدیک در ورودی، دومی در قسمت جلویی رستوران و سومی مسلسل به دست وارد قسمت پشتی رستوران محل نشست حزب دمکرات کردستان ایران شد و آنان را به رگبار بست.
صادق شرفکندی دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایران، همایون اردلان نماینده حزب دمکرات کردستان ایران در آلمان، فلاح عبدلی نماینده حزب دمکرات کردستان ایران در اروپا و نوری دهکردی، کارمند صلیب سرخ و فعال در امور پناهندگان ایرانی مقیم آلمان در محل حادثه به قتل رسیدند و عزیز غفاری، صاحب رستوران زخمی شد. پرویز دستمالچی و فرهاد فرجاد و دو تن دیگر که به طور اتفاقی در این رستوران حضور داشتند، جان سالم به در بردند.
نکته قابل توجه این بود که سه نفر از چهار فرد کشته شده با پاسپورت و اسامی جعلی وارد خاک آلمان شده بودند و دولت آلمان هم از این موضوع اطلاع داشت، اما هیچ اقدامی انجام نداده بود.
اتهام بدون مدرک آلمان به سران ایرانی
به دنبال این حادثه، دستگاه قضایی آلمان درگیر یکی از جنجالیترین پروندههای قضایی تاریخ خود شد. دادگاه برلین با دستگیری کاظم دارابی و سه تبعه لبنانی و پس از پنج سال شانتاژ سیاسی و رسانهای علیه عالیترین مقامات سیاسی کشورمان، در حکمی فاقد ادله و بَیِنههای حقوقی، آیتالله سیدعلی خامنهای، آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی و حجتالاسلام علی فلاحیان را مسؤول صدور مجوز و انجام ترورها معرفی کرد.
این دادگاه روز پنجشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۷۶ طی حکمی قتل صادق شرفکندی رهبر حزب منحله دموکرات کردستان ایران و سه همکارش را به ایران و دولت جمهوری اسلامی نسبت داد.
کاظم دارابی شهروند ایرانی و عباس رهائل شهروند لبنانی به عنوان دو متهم ردیف اول به حبس ابد و یوسف امین و محمد عطریس دیگر شهروندان لبنانی به ۱۱ و پنج سال و سه ماه زندان محکوم شدند و متهم پنجم به نام عطاءالله ایاد، تبرئه شد.
دادگاه آلمانی پرونده میکونوس در حکم غیر دیپلماتیک خود، حجتالاسلام علی فلاحیان، وزیر وقت اطلاعات کشورمان را متهم به دست داشتن در این توطئه کرد. علاوه بر قاضی دادگاه میکونوس، رونالد جورج، دادستان کل آلمان نیز چند ماه بعد در اقدامی بیسابقه رهبر انقلاب، رییسجمهور و وزیر وقت امور خارجه کشورمان را به دخالت در این رسوایی غرب، متهم کرد.
اخراج سفیران ایرانی از آلمان
دولت وقت آلمان به دنبال صدور حکم این پرونده، سفیر و سه دیپلمات ارشد کشورمان را از آلمان اخراج کرد. هلند نیز به عنوان رییس دورهای اتحادیه اروپا به بهانه دست داشتن دولت ایران در حادثه میکونوس از کشورهای عضو اتحادیه خواست تا سفیرانشان را از تهران فرا بخوانند.
چه کسانی علیه ایران شهادت دادند؟
در این دادگاه ابوالحسن بنیصدر، اولین رییسجمهور معزول جمهوری اسلامی و منوچهر گنجی، آخرین وزیر آموزش و پرورش رژیم پهلوی و رهبر سازمان درفش کاویانی که علیه جمهوری اسلامی عمل میکرد، شهادت دادند.
الکساندر فن اشتایل، دادستان کل آلمان در تاریخ ششم خرداد ۱۳۷۲ با پیگیری جنایت رستوران میکونوس، علیه جمهوری اسلامی ایران اقامه دعوی کرد و ادعانامهاش را در روزنامه زوددیچه سایتونگ چاپ کرد و دستگاه قضایی آلمان رای نهایی خود را در آوریل ۱۰ فروردین ۱۳۷۶ صادر کرد.
قطع روابط ایران و اروپا در ماجرای میکونوس
به دنبال تیراندازی رستوران میکونوس، پیتر هارتمن، قائم مقام وزیر امور خارجه آلمان از اقدامات تلافیجویانه دولت آلمان سخن گفت. او تصمیمات دولت مطبوعش اینطور شرح داد: «فراخواندن سفیر آلمان از ایران، تعلیق سیاست گفت و گوی انتقادی با ایران، اخراج عوامل دولت ایران از خاک آلمان و توقف تبادل دیدارها در سطح وزیر.»
به دنبال اعلام مواضع آلمان، سفرای ۱۳ کشور اتحادیه اروپا با حمایت کامل از مواضع دولت آلمان در بهار سال ۱۳۷۶ ایران را ترک کردند و روابط دیپلماتیکشان با ایران را متوقف کردند.
حجتالاسلام علیاکبر ناطقنوری با تشریح شرایط آن روز، گفت: «روابط ما با اروپا به کلی در قضیه دادگاه میکونوس قطع شد. اتحادیه اروپا و همه کشورهای اروپا موضع گرفتند، همه سفرای خود را فراخواندند.... ماهها ارتباط ما با همه این کشورها به طور کامل قطع بود.»
حکم کاظم دارابی
در حکم دادگاه میکونوس، کاظم دارابی اینچنین توصیف شد: «یک تبعه ایران، متولد ۱۹۵۹ در کازرون که پس از انقلاب ایران در ۲۰ سالگی به آلمان مهاجرت و شروع به تحصیل کرد. او پیش از واقعه میکونوس هم، سابقه مشارکت در زد و خوردهای سیاسی به نفع جمهوری اسلامی را داشته و از گردانندگان مسجد امام جعفر صادق برلین بوده است. او در برنامهریزی و اجرای مراسم مذهبی و حکومتی در حمایت از جمهوری اسلامی مانند مراسم درگذشت آیتالله خمینی یا سالگرد پیروزی انقلاب ایران نقش داشت، به مسؤولان سفارت ایران در برلین نزدیک بود و از میهمانان حکومتی جمهوری اسلامی در آلمان پذیرایی میکرد.
کاظم دارابی که بود؟
کاظم دارابی پیش از ماجرای میکونوس زندگیاش را ابتدا از مغازهداری و بعدها تجارت میان ایران و آلمان میگذراند و به دلیل رفت و آمد به مسجد، با برخی لبنانیهای ساکن آلمان رابطه نزدیکی داشت و نهایتا با دختر یک خانواده لبنانی هم ازدواج کرد.
در سال ۱۹۸۲ ده سال قبل از ترور میکونوس، یک بار حکم اخراج از آلمان برایش صادر شد و این مسئله بار دیگر در جریان صدور حکم دادگاه میکونوس بار دیگر به جریان افتاد، اما دلایل این اخراج بر اساس قانون مرکز بایگانی فدرال آلمان، افشا نشد.»
کاظم دارابی در کتابش «نقاشی قهوهخانه» دلیل صدور حکم اخراجش را این طور شرح داد: «مشارکتم در حمله به خوابگاه دانشگاه شهر ماینس آلمان که جمعی از اعضای سازمان مجاهدین خلق در آن زمان در آن ساکن بودند، دلیل صدور حکم اخراجم بود.»
کاظم دارابی با استفاده از قانونی که در آلمان به محکومان سیاسی اجازه میدهد در محکومیتشان تخفیف بگیرند، بعد از ۱۵ سال زندان در آذر ۱۳۸۶ و در دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد از زندان آزاد و از آلمان اخراج شد.
واکنش داخلی به ماجرای قهوه خانه میکونوس
با صدور رای سیاسی دادگاه میکونوس، مقامات سیاسی و دیپلماتیک کشورمان اتهامات موهوم دستگاه قضایی آلمان را قویا رد کردند.
حجتالاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی، رییسجمهور وقت کشورمان در مصاحبه با مجله اشپیگل آلمان، گفت: «ادعاهای مطروح شده در دادگاه برلین بیاساس است. ما با هر نوع تروریسم مخالفیم.»
در پی هجمه سیاسی، دیپلماتیک و رسانههای غرب علیه کشورمان، تظاهرات اعتراضی در شهرهای مختلف کشورمان شکل گرفت. معترضان داخلی اقدامات آمریکا، رژیم صهیونیستی و دستگاه قضایی آلمان را محکوم کردند.
در تهران تظاهرات بزرگی مقابل سفارت آلمان در خیابان فردوسی برگزار شد. در تظاهرات بزرگ مشهد نیز هزاران نفر از معترضان رای دادگاه میکونوس را مردود دانستند و از آن ابراز انزجار کردند. تظاهرکنندگان که خیابانهای اطراف حرم امام رضا (ع) را پر کرده بودند شعارهایی علیه آمریکا و رژیم صهیونیستی سر دادند و در پلاکاردهایی خواستار عذرخواهی مقامات آلمان از ملت و دولت کشورمان شدند.
واکنش دیپلماتیک ایران به حکم میکونوس
موج اتهامات دادگاه آلمان علیه مقامات ارشد کشورمان، با عکسالعمل شدید مسؤولان سیاسی و دیپلماتیک کشورمان توام شد. پس از اخراج دیپلماتهای کشورمان از آلمان متقابلا چهار دیپلمات آلمانی از ایران اخراج شدند و وزارت خارجه کشورمان با احضار سفیر آلمان در تهران، حکم اخراج این چهار دیپلمات را به او ابلاغ کرد.
پس از اخراج دیپلماتهای آلمانی، ۱۲ کشور عضو اتحادیه اروپا طی بیانیه آوریل در همبستگی با دولت آلمان سفرای خود را از ایران فرا خواندند و سفرای ایران در این کشورها به ایران برگشتند.
واکنش آمریکا به جنجال رستوران میکونوس
این تصمیم اتحادیه اروپا با استقبال مقامات آمریکایی روبرو شد. نیکلاس برتر سخنگوی وقت وزارت خارجه آمریکا در کنفرانسی مطبوعاتی از حکم دادگاه میکونوس علیه کشورمان ابراز رضایت کرد. او اظهار امیدواری کرد: «امیدوارم کشورهای اروپایی در تحریم اقتصادی علیه ایران با آمریکا متحد شوند. ما از اینکه اتحادیه اروپا سفرای خود را از تهران فرا خواندند خوشحالیم و امیدواریم که اروپائیان از این فرصت به دست آمده استفاده کرده و در مهار استراتژیکی ما علیه ایران اقدام نمایند.»
مدتی بعد پیتر تارنوف، مشاور ویژه وزیر امورخارجه آمریکا با سفر به چند کشور اروپایی از دولتمردان این کشورها خواست تا روابط خود با ایران را محدود کنند و کلیه ماموران امنیتی ایران را از کشورهایشان اخراج کنند.
سرانجام ۱۵ کشور عضو اتحادیه اروپا در تاریخ دهم اردیبهشت ۱۳۷۶ در نشستی در لوگزامبورگ تصمیم گرفتند گفتگوهای انتقادی خود با ایران را قطع و سطح روابط سیاسی خود با کشورمان را کاهش دهند و دیدارهای دیپلماتیک در سطح وزرای خارجه را متوقف کنند.
واکنش رهبری به ماجرای میکونوس
آیتالله سیدعلی خامنهای، رهبر انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از فرماندهان و پرسنل ارتش که در تاریخ ۲۷ فروردین ۱۳۷۶ برگزار شد، در واکنش به اقدامات دولت آلمان و اتحادیه اروپا بیان کردند: «به نظر من، ملت ایران در این روزها، یکی از شیرینترین و زیباترین درسهای خود را گرفت. در همین دادگاهی که در آلمان برای قضایای قهوهخانهای تشکیل شد، آمدند مسائل را سرهمبندی کردند و به خیال خودشان خیمه شب بازیای پرداختند. این، برای ملت ایران عرصه خیلی خوبی شد و درس خیلی مهمی بود که بفهمند استکبار یعنی چه و دولتهای مستقل و به اصطلاح بزرگ عالَم، در دنیا چه کارهاند. این خیلی مهم است.
البته میدانید که این طور قضایا، برای ما ملت ایران تجربه جدیدی نیست و بارها اتفاق افتاده است. شلوغ کردند، جنجال آفریدند، به خیال خودشان علیه دولت جمهوری اسلامی دست به یکی کردند، گاهی سفرایشان را بردند و گاهی اولتیماتوم دادند. برای ما این چیزها تازه نیست.... یک صورتسازی به اسم کار قضایی کردند که به نظر ما آنچه در این دادگاه مطرح شده است، بیارزش و بیاعتبار است.... ملت ایران مگر با این حرفها تسلیم میشود؟ بدانند، اگر همه اروپا هم با ایران فاصله پیدا کند، قطع رابطه کند، یا هر چه بشود، ملت ایران به اعتماد اروپا و آسیا و این و آن، به این میدان قدم نگذاشته است که با رفتن آنها احساس خالی بودن پشت خود را بکند....»
ایشان در دیدار با کارگران و معلمان کشور که در ۱۰ اردیبهشتماه ۱۳۷۶ برگزار شد، گفتند: «به خیال خودشان، دولت ایران را میترسانند و میگویند ما گفتگوهای انتقادی را قطع میکنیم. به دَرَک که قطع میکنید. اگر انتقادی هست، ما از شما انتقاد داریم.
در مرحله اول، سفیر آلمان را فعلا تا مدتی نباید راه بدهند که به ایران بیاید. بقیه هم که میخواهند به عنوان یک حرکت به اصطلاح آشتیجویانه برگردند، مانعی ندارد. خودشان رفتهاند، خودشان هم برمیگردند. دیدند که رفتنشان هیچ اهمیتی ندارد.... کسانی که میخواهند با ایران ارتباط داشته باشند، باید بدانند که اگر ارتباط، ارتباط استکباری شد، ملت ایران پس خواهد زد.»
شکست توطئه غرب علیه ایران؟
به دنبال موضعگیری قاطعانه مقام معظم رهبری، اختلاف در داخل جریانهای سیاسی منتقد دولت آلمان آغاز شد. پیتز اشتراک، رهبر پارلمانی حزب سوسیال دموکرات آلمان از جمله شخصیتهای سیاسی آلمانی بود که به شکست توطئه غرب علیه ایران اعتراف کرد. وی تصمیم ایران مبنی بر عدم پذیرش سفیر آلمان را یک رسوایی بزرگ و شکست برای دولت آلمان خواند.
سخنگوی سیاست خارجی حزب سوسیال دموکرات آلمان نیز، اظهارات رهبر ایران مبنی بر نپذیرفتن سفیر آلمان را به مثابه سیلی بر صورت کشورهای اروپایی دانست.
سخنگوی وزارت خارجه آلمان نیز تصمیم دولت ایران را غیرمنتظره و شوکآور خواند. رادیو لندن هم موضعگیری رهبر انقلاب را پیروزی ملت ایران و ناکامی کشورهای اروپایی توصیف کرد.
رادیو آلمان نیز موضعگیری رهبر کشورمان را غافلگیر کننده و هوشیارانه خواند.
روزنامه هانوفش الگماینه هم نوشت: سیاست آلمان در قبال ایران با شکست روبرو شد و قضیه را واضحتر از ممانعت ورود سفیر آلمان به تهران نمیشد ظاهر ساخت.
روزنامه نویهراین سایتونگ نیز در تحلیلی نوشت: «برای سیاست پوسیده اتحادیه اروپا در قبال ایران، آبروریزی بزرگتر از این نبود.»
فرانکفورتر روندشاو هم شرمساری کشورهای اروپایی را تنها نتیجه و اثر دادگاه میکونوس دانست.
بازگشت سفرای اروپایی به ایران- ۲۳ آبان ۱۳۷۶
بازگشت سفرای اروپایی به ایران
بعد از اعلام مواضع قاطعانه جمهوری اسلامی ایران از سوی مقام معظم رهبری، رهبران کشورهای اروپایی در تصمیم خود تجدید نظر کردند و سفرای خود را بعد از هفت ماه یکی بعد از دیگری روانه تهران کردند. فرودگاه مهرآباد روز جمعه ۲۳ آبان ۱۳۷۶ به محلی دیدنی برای بازگشت سفیران عبوس و ناراحت کشورهای اتحادیه اروپا به تهران بدل شد.
رسانههای غرب بازگشت سفرای اروپایی به ایران را «بزرگترین شکست غرب» توصیف کردند.
رادیو دولتی لندن در گزارشی، بازگشت سفیران اروپایی به تهران را پیروزی ایران عنوان کرد. رادیو رژیم صهیونیستی نیز اعتراف کرد که بازگشت سفیر آلمان بعد از بقیه سفرا، نشانه به کرسی نشستن خواستههای جمهوری اسلامی است.
رهبر انقلاب اسلامی ۱۴ سال بعد در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۳۹۰ با یادآوری شکست حقارتبار غرب در ماجرای میکونوس متذکر شدند: «سر قضیه قهوهخانه میکونوس دادگاه تشکیل داد، مسؤولین درجه یک کشور را در آن دادگاه متهم کردند. دولتهای اروپایی با آنها هم دست شدند، همهشان سفرای خود را از تهران فراخوانی کردند، اینها که یادمان نرفته. خواستند سیلی بزنند البته سیلی سختتری خوردند. از همین حسینیه – اشاره به مواضع قاطعانه خودشان در سال ۱۳۷۶ - آنچنان سیلیای خوردند که بعد تا مدتها دنبال علاجش بودند...»
ناگفتههای ماجرای میکونوس از زبان موسویان / قرار بود من را هم ترور کنند!
اقتصادنیوز: سال گذشته اعتماد گفتوگویی با سیدحسین موسویان درباره ماجرای قهوه خانه میکونوس داشته است.
قبلا آقای کاظم دارابی مصاحبهای کرد و کتابی هم نوشته و ادعا کرده بود «که در آن مقطع نظام، قوه قضاییه و دستگاه دیپلماسی اقدامات لازم برای حل بحران ترور میکونوس انجام ندادند، حالا یا نخواستند یا نتوانستند». اخیرا هم در مصاحبهای مدعی شده که شما نامهای به دادگاه نوشتهاید و این نامه موجب شده که رای دادگاه برلین علیه ایشان بشود. آیا ادعای ایشان درست است؟
چند نکته مهم در مورد قضیه دادگاه برلین عرض کنم: اول اینکه قتل رهبران کرد در رستوران میکونوس در شهریور ۱۳۷۱ صورت گرفت و رای دادگاه برلین هم در اردیبهشت ۱۳۷۶ صادرشد. آقای کاظم دارابی در این مدت در حبس بودند و لذا اصلا از تلاشهای دستگاههای مختلف جمهوری اسلامی برای اثبات بیگناهی ایشان و عدم مداخله ایران در این ماجرا هیچ اطلاع نداشته و ندارند.
دوم اینکه پیگیری موضوع دادگاه برلین یک موضوع حاکمیتی در ایران بود نه موضوع یک دستگاه یا یک شخص. بلافاصله بعد از حادثه ترور، معاون وزیر اطلاعات ایران به آلمان آمد و با سران سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی آلمان گفتگو کرد. آقای فلاحیان وزیر اطلاعات یکسال بعد به آلمان سفر و در بالاترین سطوح امنیتی دو کشور گفتگو کرد. آقای سعید ایروانی مدیرکل وزارت اطلاعات دوبار به آلمان سفر و با مدیران ارشد دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی آلمان گفتگو کرد. آقای ولایتی وزیر خارجه، آقای واعظی و آقای متکی معاونین وزیر خارجه، آقای آصفی مدیرکل وزارت خارجه در سفرهای متعدد به آلمان در سطوح مختلف موضوع را گفتگو کردند. معاون رییس قوه قضاییه و رییس دفتر قوه قضاییه در سفر به آلمان این موضوع را مطرح کردند. در این مدت آقایان علی حقیقیان و وحید عطاریان نمایندگان وزارت اطلاعات در آلمان بودند. این عزیزان روزمره موضوع بحران میکونوس را پیگیری میکردند. رییسجمهور در گفتگوهای تلفنی با صدراعظم آلمان موضوع را مطرح کرد. من شخصا بیش از ۳۰۰ ملاقات در وزارت خارجه، دستگاه قضایی، پارلمان آلمان، دفتر صدراعظم و حتی با سران رسانههای آلمان با هدف نشان دادن عدم مداخله دولت ایران و بیگناهی آقای دارابی انجام دادم.
سوم اینکه تمام اقدامات و مکاتبات سفارت ایران در آلمان با مراجع قضایی، سیاسی و امنیتی آلمان در مورد موضوع ترور میکونوس، طبق نظر دستگاههای مسوول و با هماهنگی آنها صورت گرفت که اسناد آن هم در وزارت خارجه موجود است و هم در وزارت اطلاعات. در این مدت با آقایان علی حقیقیان و وحید عطاریان نمایندگان وزارت اطلاعات از نزدیک و روزمره موضوع بحران میکونوس را پیگیری و هماهنگ میکردیم.
چهارم اینکه در یازده سالی که در دانشگاه پرینستون تدریس میکنم، منافقین و صهیونیستها و سلطنتطلبها دو اتهام علیه من مطرح کردهاند: اول اینکه من در ترور میکونوس دخالت داشتم و دوم اینکه من از کشورم دفاع میکنم. منافقین به اوباما نامه سرگشاده نوشتند، سلطنتطلبها به دادستان ترامپ نامه سرگشاده نوشتند. گروه «اتحاد علیه ایران هستهای» که متشکل از دهها شخصیت ضد ایران است ازجمله سران پیشین سرویسهای امنیتی اسراییل و انگلیس و امریکا و فرانسه و آلمان در هیات رییسه آن هستند نیز اقداماتی مشابه انجام دادند. رییس این گروه سناتور جو لیبرمن، ضدایرانیترین سناتور امریکایی، پنج، شش ماه پیش طی نامهای رسمی به رییس دانشگاه پرینستون با طرح همین دو اتهام، خواستار اخراج من از دانشگاه پرینستون شدند. اینکه همه دشمنان ایران علیه من با این اتهام متحد شدهاند، جای تعجب نیست، اما اینکه یک روزنامه و یک خبرگزاری اصولگرا و انقلابی در داخل کشور که هر دو با بودجه بیتالمال اداره میشوند هم در مورد موضوع برلین من را متهم میکنند؛ باعث شگفتی است.
بیشتر بخوانید: ماجرای عجیب مقاله ۱۰۰ هزار دلاری اردشیر زاهدی درباره ایران
آیا ادعای آقای دارابی مبنی بر اینکه این نامه موجب شده که رای دادگاه برلین علیه ایشان بشود، درست است؟
آقای دارابی در مورد تاثیر نامه در رای دادگاه در این مصاحبه هم یک ادعایی را مطرح کرده و هم خودشان جواب ادعای باطل خودشان را دادهاند. ایشان در این مصاحبه میگوید: «یک روز رییس دادگاه گفت دادگاه تمام است... قرار شد دو هفته بعد رییس دادگاه حکم شفاهی را قرائت کند. وکیل من گفت نه اسم ایران و نه اسم هیچ ارگان ایرانی را نمیآورند و فقط به من ابد میدهند، اما بعد از یک هفته دادگاه دوباره همه را خواست. در حالی که من در سلول خود خوشحال بودم که ابد میگیرم و دادگاه تمام شده است. اما بعد از آن یک نامه توسط آقای موسویان از طرف سفارت جمهوری اسلامی ایران همراه با مهر و سربرگ رسمی روی میز دادگاه آمد که نوشته بود با توجه به اینکه دو شاهد به نام آقای فلان و فلان قرار بود به آلمان بیایند و نیامدند، در ایران حاضر هستند شهادت بدهند... و به این ترتیب دادگاه دوباره دو سال ادامه یافت... و این اتفاق همه روند را به هم ریخت و در واقع با نامه موسویان ورق برگشت.»
خب این عین اظهارات آقای دارابی است.
نکته اول اینکه ایشان مدعی است دادگاه تمام شده بود و وکیلشان در زندان به وی گفته بودند که قرار است رای محکومیت حبس ابد به ایشان بدهند و ایشان هم خیلی شاد و خوشحال بودند که قرار است حبس ابد بگیرند. اما نامه من ورق را برگرداند؛ لذا ایشان اقرار میکند رای ایشان قبل از نامه من محکومیت حبس ابد بوده و خودشان هم خیلی خوشحال بودهاند. طبق رای نهایی دادگاه برلین که دوسال بعد صادر شد، ایشان بعد از ۱۵ سال حبس آزاد شدند. پس حداقل اینکه نامه من هیچ تاثیری در رای ایشان نداشته است؛ لذا خودشان در همین مصاحبه ادعای خودشان را تکذیب کردهاند.
نکته دوم اینکه ایشان به حرف وکیل تسخیری دولت آلمان اعتمادکرده و مسوولان جمهوری اسلامی را متهم میکند که الحق و الانصاف جای بسی تعجب و تاسف است.
نکته سوم اینکه ایشان میگوید قبل از نامه من قرار بوده حکم حبس ابد بگیرد و ایشان از این بابت خیلی خوشحال بوده است. در آلمان و اروپا محکومیت اعدام وجود ندارد و حداکثر محکومیت حبس ابد است. اینکه آقای دارابی بگوید در مورد حکم حبس ابد شاد بوده، یک مطلب است، اما اینکه روزنامه و خبرگزاری اصولگرای کشور این مطلب را منتشر کردهاند، جای تامل و تعجب زیاد دارد، چون این حرف آقای دارابی در مورد خوشحال بودن از محکوم شدن به حبس ابد، به نوعی پذیرش جرم و اتهام دخالت در قتل است وگرنه کسی که جرمی نداشته نباید از حکم محکومیت حبس ابد خوشحال شود.
نکته چهارم اینکه آقای دارابی در این مصاحبه میگوید یکی از دلایلی که من را محکوم کردند اینکه من حزباللهی و بسیجی بودم و اینها میگفتند این بچه مسلمان است و چماق به دست است، بسیجی است، طرفدار نظام جمهوری اسلامی ایران است، تظاهرات برگزار کرده است و... ایشان در قسمت دیگری از مصاحبه میگوید: «در بین تماشاچیان افرادی به من میگفتند دهان خود را ببند، خفه شو! من آنجا به بنیصدر فحش میدادم، به تمام کسوکار منافقین فحش میدادم و میگفتم از دیشب در دیسکو بودید، رقص و عرق و برنامههای خود را داشتید، حالا الان اینجا به من میگویید خفه شو؟»
ایشان افتخار میکند که در دادگاه فحش میداده و به آنها گفته شما دیشب در دیسکو بودید و عرق خوردید و... قاضی که شاهد چنین صحنهای است وقتی میشنود که آقای دارابی در حالی که در زندان بوده و تماسش با خارج قطع بوده چطور در دادگاه رسمی مدعی است که اینها دیشب در دیسکو بودهاند و عرق خوردهاند و در جلسه رسمی دادگاه فحاشی هم میکند و... چنین رفتار و گفتاری روی قضاوت قاضی در مورد چنین فردی تاثیر مهمی دارد. به نظرم منافقین در قسمت تماشاچیها با چند شعار و توهین ایشان را به عکسالعملی وا داشتهاند که به ضرر خودشان و کشور تمام شده است.
نکته آخر اینکه متن رای دادگاه برلین یک صفحه است که فقط در مورد چهار نفر است و هیچ محکومیتی در مورد دولت ایران یا مقامات ایران در متن اصلی رای نیست. روش دادگاههای آلمان این است که در مورد هر رای، طی یک ضمیمه به سوابق و دلایل و تاریخچه مربوط به رای گزارش توضیحی میدهند. در ضمیمه رای دادگاه برلین در ۳۹۶ صفحه توضیحات مفصلی داده است. مثلا اینکه حزب دموکرات ایران دنبال تجزیه کردستان ایران است و لذا حکومت ایران با تجزیهطلبان مبارزه میکند و اینکه رهبر حزب دموکرات کردستان هم با تصمیم یک کمیته ویژه مقامات ایران به قتل رسیده است. در گزارش ضمیمه رای، به قتل قاسملو رهبر حزب دموکرات کردستان و برخی اکراد و سیاسون فعال دیگر ایرانی در خارج مثل قتل بختیار در پاریس و کاظم رجوی در سوییس و ... هم اشاره میکند. بعد از صدور رای و ضمیمه رای، دادستان آلمان طی بیانیهای ادعای دخالت مقامات عالیرتبه ایران را فاقد وجاهت قانونی خواند و مشخصا با ذکر نام مقام معظم رهبری، ریاستجمهوری و وزیر خارجه تصریح کرد که مطرح شدن نام این افراد به عنوان کمیته ویژه، وجاهت قانونی نداشته و هیچ تعقیبی هم از سوی دستگاه وجود نخواهد داشت.
موضوع نامه شما به رییس دادگاه برلین چه بود؟
در روند دادگاه اسمی از دو ایرانی مطرح شده بود که در قضیه ترور برلین دخالت داشتهاند. دستگاه قضایی آلمان میخواست که این دو نفر در دادگاه برلین حاضر شده و به اتهامات پاسخ دهند. این دو نفر و همه دستگاههای مسوول هم مخالف سفر به آلمان بودند، چون تضمینی وجود نداشت که بازداشت نشوند. هم وزارت خارجه و هم نماینده وزارت اطلاعات در سفارت از من خواستند که به عنوان سفیر طی یک نامه به قاضی بنویسم که نمایندگان طرف آلمانی میتوانند با این دو نفر در تهران بهطور خصوصی ملاقات و هر سوالی دارند، مطرح کنند. این تصمیم وزارت اطلاعات و وزارت خارجه هماهنگ شده بود و میخواستند با شهادت این دو نفر، به اثبات بیگناهی آقای دارابی و عدم دخالت دولت ایران کمک کنند؛ لذا من هم انجام وظیفه کردم و این نامه را به قاضی نوشتم. در اوایل بحران میکونوس هم با نظر دستگاه قضایی و امنیتی و وزارت خارجه، نامهای به قاضی نوشتم. آن نامه من دو، سه خط بیشتر نبود. اتهامات به جمهوری اسلامی را تکذیب و از قاضی خواسته بودم چنانچه مدرکی در مورد دخالت دولت ایران دارند، ارایه دهند تا رسیدگی و پاسخ دهیم. قاضی هم در پاسخ تشکر کرد.
در قسمتی از مصاحبه با آقای دارابی از وی در مورد پروژه نفوذ و مذاکرات جاری هستهای و بدعهدیهای امریکا سوال کرده و به نحوی سعی میکنند که موضوع مذاکرات جاری را زیر سوال ببرند.
من واقعا نمیدانم که اهدافشان از طرح چنین مطالبی چیست و اساسا آقای دارابی چه تخصصی در موضوع هستهای و مذاکرات هستهای ایران دارد، چون برای همه کاملا روشن است که مذاکرات مستقیم ایران و امریکا در دوره ریاستجمهوری آقای احمدینژاد در سال ۱۳۹۱ بین مقامهای وزارت خارجه دو کشور با موافقت مقام معظم رهبری انجام شد. در دوران ریاستجمهوری آقای روحانی هم با موافقت مقام معظم رهبری در سطح وزرای خارجه دو کشور مذاکرات مستقیم ایران و امریکا انجام شد. موافقت با برجام در دوره ریاستجمهوری آقای روحانی یک تصمیم حاکمیتی بود. مذاکرات برای احیای برجام در دوره جناب رییسی هم یک تصمیم حاکمیتی است و در هر دو دوره هم شورای عالی امنیت ملی مرجع اصلی سیاستگذاری و تصمیمگیری بوده که مصوبات این شورا هم صرفا با تایید مقام رهبری قابل اجراست. به همین دلیل هم مقامات دولت آقای رییسی رسما اعلام کردهاند که «برجام خط قرمز دولت ایشان است». طرح مباحثی مثل اینکه برجام خیانت بود و خیانت است و حاصل نفوذ جریان غربگراست و غیره؛ د رنهایت به معنی متهم کردن سطوح تصمیمگیری حاکمیتی کشور است.
قبل از ترور میکونوس، قاسملو رهبر حزب دموکرات کردستان در وین، شاپور بختیار و رضا مظلومان در فرانسه و کاظم رجوی در سوییس نیز ترور شده بودند که در این موارد هم رسانههای اروپا و غرب و دستگاههای امنیتی اروپا و غرب، وزارت اطلاعات ایران را متهم کردند. آیا این سابقه در رای دادگاه برلین اثر داشت.
بله اثر داشت. علاوه بر آن در طول دوران دادگاه میکونوس، با حوادث دیگری مثل قتل فرخزاد در بن، حکم اعدام یک تبعه آلمانی در ایران به نام شیمکوس، بازداشت آقای باخمن عضو هیات رییسه اتاق بازرگانی ایران و آلمان و رییس دفتر شرکت ام. آ. ان آلمان، دستگیری تعداد دیگری از اتباع آلمانی همچون دیتریش فرش و اشلاگز در ایران روبهرو شدیم. علاوه بر همه اینها، تنها چند ماه قبل از ترور برلین، در آلمان آقای پتروس کارمند اداره مطبوعات فدرال دفتر صدراعظم آلمان به دستور دادستان فدرال آلمان به اتهام جاسوسی برای ایران بازداشت شد. هر یک از این حوادث نه تنها موجب تخریب روابط میشد، بلکه تاثیر مستقیم یا غیرمستقیم بر روند دادگاه داشت.
بهرغم همه این رخدادهای پی در پی و تلخ، با تلاش بیوقفه و فوقالعاده سنگین و فشرده، روند بهبود و توسعه روابط ایران با آلمان حفظ و روند تخریبی دادگاه میکونوس مهار شد تا اینکه اتفاقی افتاد که کنترل کار را هم از دست مسوولان ایران و هم آلمان خارج و روند دادگاه میکونوس را زیر و رو کرد.
چه اتفاقی رخ داد که کار از دست آلمانها خارج شد؟
در حالی که پرونده میکونوس در دادگاه برلین در دست رسیدگی بود و با رایزنیها و جلسات مختلف بخش عمدهای از تبعات سوء آن مهار شده بود، تقریبا یکسال قبل از رای دادگاه میکونوس یعنی در اسفند ۱۳۷۴ کشتی ایرانی به نام ایران کلاهدوز با باری به مقصد مونیخ در بندر آنتورپ بلژیک توسط نیروهای پلیس و امنیتی مورد بازرسی قرار گرفت که متاسفانه در آن محموله خمپارهانداز یا موشک به مقصد مونیخ آلمان کشف شد که در کانتینرهای مواد غذایی و خیارشور مخفی شده بود. این حادثه قاچاق سلاح به خاک ناتو بود و دیگر طرف ما آلمان نبود، بلکه با امریکا و ناتو طرف بودیم. مقامات ناتو و آلمان هم این اقدام را «یک تهدید امنیتی علیه ناتو» میدانستند.
اما نکته حیرتآور در زمانبندی این ماجراست که بدین ترتیب بود:
٭ روز ۱۹ اسفند ۱۳۷۴ کشتی ایرانی به مقصد مونیخ در بندر آنتورپ بلژیک مورد بازرسی قرار گرفت و محموله خمپارهانداز یا موشک توسط امریکاییها کشف شد.
٭روز ۲۳ اسفند ۱۳۷۴ کنفرانس جهانی مبارزه علیه تروریسم در شرمالشیخ مصر بود. یعنی حادثه صدور موشک چند روز قبل از این کنفرانس رخ داد.
٭ روز ۲۴ اسفند ۱۳۷۴ صدراعظم آلمان و رییسجمهور امریکا در کنفرانس دیدار کردند.
٭روز ۲۵ اسفند ۱۳۷۴ صدراعظم به آلمان برگشت.
٭روز ۲۶ اسفند ۱۳۷۴ دادگاه حکم جلب آقای فلاحیان را صادر کرد. تا این مقطع دولت آلمان بر اساس ماده ۱۵۳ قانون کیفری آلمان، مانع صدور حکم جلب شده بود.
وقتی که برای اعتراض با مقامات آلمانی دیدار کردم به من گفتند که امریکاییها جزییات قاچاق خمپاره را روی میز صدراعظم گذاشتند، حتی نام فردی که محموله را از تهران به بندرعباس حمل کرده، لذا کار از دست آلمان خارج است.
بعد از این حادثه بود که بنیصدر و شاهد سی (مصباحیمقدم) به دادگاه دعوت شدند و علیه ایران شهادت دادند. آقای مصباحی ادعا کرده بود که کارمند وزارت اطلاعات ایران بوده است. او به پاکستان گریخته و یکی، دو ماهی را در پاکستان گذرانده بود. طی این مدت در گرفتن پناهندگی سیاسی از سفارتهای اروپایی ناکام مانده بود تا اینکه توانسته بود سفارت فرانسه را متقاعد سازد که اطلاعات و اسناد مهمی دارد. او به محض ورود به فرانسه در اختیار سرویس اطلاعاتی فرانسه قرار داده میشود، سپس مدتی در اختیار سرویسهای اطلاعاتی امریکا و بلژیک و انگلیس قرار میگیرد و سرانجام هم تحت مراقبت ویژه انگلیسیها برای ادای شهادت به برلین اعزام میشود. بعد از این حوادث یعنی در آبان ۱۳۷۵ دادستان آلمان کیفرخواستی صادر کرده و قاضی هم پنج، شش ماه بعد یعنی در فروردین ۱۳۷۶ رای نهایی را صادرکرد.
تاثیر ترور برلین بر روابط ایران و آلمان و اروپا چه بود؟
بعد از جنگ تحمیلی و با آغاز بازسازی، استراتژی جمهوری اسلامی ایران با تاکید مقام معظم رهبری بر مبنای توسعه روابط با اروپا قرار گرفت و هدف هم این بود که «روابط اروپای منهای امریکا» شکل گیرد. طبیعی بود که امریکا و اسراییل و انگلیس با این استراتژی مقابله کنند. دستگاه دیپلماسی با تمام ظرفیت وارد عمل شد و قرار بود که محور هم توسعه روابط با آلمان و فرانسه به عنوان موتور متحرک اروپا باشد.
اولین شانس تحول مهم در روابط با اروپا، توافقی بود که با فرانسه در مورد سفر میتران رییسجمهور این کشور به تهران صورت گرفت که با ترور بختیار منتفی شد. در آن مقطع من مدیرکل اروپای غربی در وزارت خارجه بودم. آقای ولایتی وزیر خارجه وقت در مصاحبهای گفت: «ایجاد رابطه متعادل با اروپا از اولویتهای اصلی ما در سیاست خارجی بود. در میان کشورهای اروپایی نیز ما بیشترین وزن را به فرانسه دادیم و در حال فراهم کردن مقدمات سفر میتران به تهران بودیم که میتوانست نقطه عطفی در رابطه ایران و فرانسه و حتی اروپا باشد و باعث سرازیر شدن روسای کشورهای اروپایی به تهران میشد که ناگهان حادثه قتل بختیار رخ داد و همه چیز مختل شد.»
لذا با ترور بختیار چرخ توسعه روابط با فرانسه را پنچر کردند. من مدتی بعد در مهر ۱۳۶۹ به آلمان رفتم و ظرف دو سال اول ماموریت من، تقریبا نصف کابینه دو کشور دیدار کردند و با ۱۴ میلیارد مارک، ایران در راس لیست اعتبارات بیمه دولتی هرمس قرار گرفت و دهها توافق مهم اقتصادی و صنعتی و فرهنگی و سیاسی امضا شد. تحولات بیسابقه در روابط ایران و آلمان موجب تنش سنگینی در روابط کشورهای امریکا-اسراییل-انگلیس با آلمان شد. رسانههای آلمان، امریکا و اروپا مرتب مینوشتند که روابط گرم ایران و آلمان یکی از مهمترین اختلافات بین رهبران آلمان و امریکا و اسراییل است. در این مقطع در تمام جلسات ناتو یا هفت کشور صنعتی موسوم به جی ۷، شاهد مخالفت آلمان با امریکا در مورد اقدامات ضد ایران بودیم. روابط با سرعت غیرقابل انتظاری رو به توسعه بود که یکباره ترور میکونوس رخ داد و اولین ضربه مهلک به روند بازسازی و توسعه روابط وارد کرد.
چه دستی پشت پرده این حوادث شوم بود؟
من صلاحیت اظهارنظر ندارم، چون واقعا از عوامل دستاندرکار این حوادث بیاطلاع بودم و اکنون هم هستم. نه عوامل خودسر را میشناسم و نه ادعایی در مورد آنها دارم.
منتها شخص اول مملکت، مقام معظم رهبری در سخنرانیهایشان در مورد قتلهای زنجیرهای و چنین حوادثی به صراحت فرمودند که دست صهیونیسم پشت این حوادث است. مرحوم آقای هاشمیرفسنجانی که در آن مقطع دومین شخص مملکت بودند، در مصاحبهای با روزنامه همشهری در دی ۱۳۷۸ درباره این حوادث گفتند: «درباره باند سعید امامی در دوران من برای ما مشخص شد که آنها با سیاستهای جاری کشور از جمله تشنجزدایی مخالفند. اینها موشک بردند به یک کشور خارجی و آنها پیدا کردند. از داخل وزارت اطلاعات قضیه را پیگیری کردیم. ثابت شد. رهبری و من به وزارت اطلاعات گفتیم که اینها باید کیفر ببینند.»
آقای نیازی، رییس وقت سازمان قضایی نیروهای مسلح، در مصاحبهای رسمی اعلام کرد که سعید امامی هنگام استحمام در بازداشتگاه با خوردن داروی نظافت خودکشی کرد و رسما سعید امامی را به عنوان یک عامل اصلی قتلهای زنجیرهای معرفی کردند و گفتند که با توجه به مدارک موجود و اعترافهای صریح سعید امامی، او هیچگونه راه فراری نداشت و اگر با این اتهامات به دادگاه میرفت، حکم او اعدام بود.
وزارت اطلاعات هم در اطلاعیهای، عوامل قتلها را شماری از پرسنل وزارت اطلاعات معرفی و تصریح کرد که آنها همکاران کجاندیش و خودسر و آلت دست عوامل پنهان و مطامع بیگانگان بودهاند. مقام معظم رهبری هم فرمودند که من نمیتوانم باور و قبول کنم که این قتلهایی که اتفاق افتاد، بدون یک سناریوی خارجی باشد؛ چنین چیزی ممکن نیست.
وزیر خارجه آقای ولایتی مسوول دستگاه دیپلماسی کشور بود. ایشان در مقطعی که مشاور بینالملل مقام معظم رهبری بودند در مصاحبهای در سال ۱۳۸۴ درباره تکرار خرابکاری در روابط ایران و کشورهای اروپایی خصوصا آلمان گفتند: «هر بار که روابط با کشورهای اروپایی به نتیجه میرسید، با یک خرابکاری روابط مختل میشد. در رابطه با آلمان ارتباط دو کشور به قدری نزدیک شده بود که هانس دیتریش گنشر، وزیر خارجه استثنایی آلمانها، برای اولینبار در مورد جنگ تحمیلی اعلام کرد که عراق متجاوز است. این مساله مانند بمب در دنیا صدا کرد. پس از پایان جنگ نیز رابطه ایران و آلمان رشد خیرهکنندهای داشت که با حادثه میکونوس متوقف شد. به نظر من کسانی که مخالف روابط متعادل و فعال ایران با اروپا بودند در پشت پرده این اقدامات قرار داشتند... با اتفاقات زنجیره واری، چون قتل بختیار و میکونوس و حادثه اتریش و بلژیک نتایج این تلاشها ضربه خورد... آنچه مسلم است، حوادثی، چون قتل بختیار و میکونوس به مصلحت کشور نبود.»
اینها مواضع عالیترین مراجع سیاسی و امنیتی و قضایی کشور است. حالا در این راستا شما نباید تعجب کنید که دیپلماتهایی امثال بنده که در مورد توسعه روابط ایران و اروپا شبانهروز زحمت کشیدیم، هم از ضدانقلاب مثل منافقین و صهیونیستها و نئوکانهای امریکا فحش بخوریم و هم برخی در داخل به ما تهمت بزنند.
ظاهرا تیم قتلهای زنجیرهای قصد داشت خود شما را هم به قتل برساند؟
بله! آقای علی ربیعی، عضو کمیته ویژه پیگیریهای قتلهای زنجیرهای به من گفت که عوامل دستگیر شده قتلهای زنجیرهای اعتراف کردهاند که ماموریت داشتند شما را هم در آلمان به قتل برسانند و بنا داشتند طی عملیاتی چند ماه قبل از رای دادگاه میکونوس در ایام تعطیلات ژانویه ۱۹۹۶ یعنی حدود دیماه ۱۳۷۵ شما را در آلمان ترور کنند و به عنوان «شهید ملی» در ایران تشییع جنازه تاریخی برگزار شود و بدینترتیب رابطه ایران و آلمان قطع و حکم دادگاه میکونوس را بیاثر کنند. اما تیم عملیاتی موفق به پیدا کردن من نمیشوند؛ چون من در آن ایام که تعطیلات ژانویه بود بدون اطلاع کسی، به سفر حج عمره و زیارت عتبات مقدس در عراق رفته بودم.
این کارشکنی ها باعث عدم پیشرفت کشور شده
گوش به فرمان رهبر باشیم
اینقدر توضیح ندید،مرغ پخته هم حالا میدونه قضیه چی بوده.امر کنندگان این قضیه ،یک روزی به سزای اعمالشان میرسند
ممنون ، جالب بود ، ولی اطلاعات جدیدی به دست نداد . همه این مطالب قبلا" در جراید و رسانه ها گفته شده بود.