وطن حکمی چیست؟ + احکام وطن (رهبری، مکارم، سیستانی)
وطن حکمی چیست؟ اصطلاحی در احکام شرعی است که می خواهیم نظر برخی از مراجع را درباره آن بدانیم. هر مسافری اگر کمتر از ده روز در جایی بماند نمازهای چهار رکعتی اش شکسته است و نمی تواند روزه بگیرد اما اگر جایی در حکم وطن او باشد دیگر حتی در اقامت های کوتاه هم نماز و روزه های او درست است. اما وطن در احکام شرعی چگونه تعیین می شود. بهتر است برای این احکام به مرجع تقلید خودتان رجوع کنید چرا که نظرها در برخی موارد متفاوت است.
وطن حکمی چیست؟
به گزارش تابناک جوان، وطن حکمی یعنى جایى که در حکم وطن است. انسان ممکن است بیش از یک وطن داشته باشد که در این صورت او در حکم مسافر نیست.
تفاوت «وطن حکمى» با «وطن اتّخاذى»
پاسخ آیت الله خراسانی: بین ایندو وطن، دو فرق وجود دارد:
۱ ـ در «وطن حکمى» قصد ماندنِ دائم لازم نیست، ولى در «وطن اتّخاذى» باید قصد داشته باشد براى همیشه در آنجا بماند.
۲ ـ «وطن حکمى» اعراض ندارد، یعنى همینکه از آن محلّ خارج و به جاى دیگر براى زندگى منتقل شد، از آن به بعد نمازش در آن مکان شکسته است؛ چه قصد داشته باشد دوباره به آنجا برگردد و چه قصد نداشته باشد. ولى در «وطن اتّخاذى» اینگونه نیست، و تا زمانىکه احتمالِ بجا مىدهد که در آینده براى زندگى به آنجا برگردد، نمازش در آن مکان تمام و روزهاش صحیح است.
آیا انسان میتواند سه وطن داشته باشد؟
متن پاسخ مراجع عظام تقلید را منتشر میکند.
- آیت الله العظمی خامنه ای: غیر از وطن اصلى (جایى که در آن بدنیا آمده و رشد و نمو نموده) داشتن دو وطن اتخاذى اشکال ندارد ولى اگر خواست سه وطن اتخاذ کند که در هر یک در طول سال مثلا چهار ماه زندگى کند منوط به صدق عرفى وطن است وگرنه وطن سوم اشکال دارد.
- آیت الله العظمی مکارم شیرازی: ممکن است کسی در دو محل زندگی کند، مثلا شش ماه در شهری و شش ماه دیگر در شهر دیگر، هردو وطن او محسوب میشود و حتی ممکن است انسان دارای سه وطن باشد مشروط به اینکه در هر کدام چهار ماه از سال (هرچند بصورت پراکنده) بماند.
- آیت الله العظمی وحید خراسانی: اگر قصد دارد در محلّى که وطن اصلیش نیست مدّتى بماند و بعد به جاى دیگر برود، آن جا وطن او حساب نمى شود.
جایى را که انسان محلّ زندگى خود قرار داده و مثل کسى که آن جا وطن اوست در آن جا زندگى مى کند، که اگر مسافرتى براى او پیش آید دوباره به همان جا بر مى گردد -- اگر چه قصد نداشته باشد که همیشه در آن جا بماند -- وطن او نیست، ولى احکام وطن بر آن جارى مى شود.
کسى که در دو محلّ زندگى مى کند ـ مثلا شش ماه در شهرى و شش ماه در شهر دیگر مى ماند ـ هر دو محلّ وطن اوست، و همچنین اگر بیشتر از دو محلّ براى زندگى دائمی خود اختیار کرده باشد، به طورى که عرفاً گفته شود آن جا محلّ و مسکن دائمى اوست. و همچنین اگر در سه جا هرکدام ۴ ماه متصل بخواهد تا آخر عمر در هر سال بماند هر سه جا وطن اوست.
- آیت الله العظمی العظمی شبیری زنجانی: بله، اگر در هر یک از شهرها به گونهای اقامت داشته باشد که در نظر متعارف مردم محل زندگی و سکونت او شمرده شود، حکم وطن را دارد.
- آیت الله العظمی فاضل لنکرانی: انسان میتواند دو وطن داشته باشد و داشتن سه وطن به احتیاط واجب جایز نیست.
* احکام وطن (آیت الله خامنه ای)
«جایی که متولد شدهایم یا جایی که در آن مدتی طولانی زندگی کردهایم یا جایی که الان زندگی میکنیم؟»
سؤالی است که هر فرد مسلمان برای انجام واجباتی مثل نماز، باید پاسخ آن را بداند چرا که وقتی یک شخص تعریف مسافر را در شرع پیدا کرد باید نمازهای چهاررکعتیاش را بهصورت دورکعتی بخواند، اما کسی که به وطنش میرود، باید نمازش را کامل بخواند.
قصد داریم تا به شرایط سفر به وطن و احکام بلاد کبیره بپردازیم. نکته مهم اینکه احکام بیان شده در این قسمت، مخصوص کسانی است که میخواهند اقامتی کمتر از ۱۰روز را به یک مقصد داشته باشند. درضمن یادتان باشد که اینجا بیشتر کلیات احکام، آن هم بر مبنای فتاوای رهبر معظم انقلاب بیان شده و برای دانستن جزئیات دقیقتر و بیشتر، باید به رساله مراجع معظم مراجعه کنید.
وطن یعنی چه؟
تعریف وطن در شرع به ۳ صورت آمده که مبنای همهشان برای نماز مسافر یکی است. مطابق با این تعریف که در اینجا میآید، وقتی یک شهر یا مکانی بهعنوان وطن یک نفر تعریف شد، او میتواند نمازش را در وطن بهصورت کامل بخواند، حتی اگر قصد اقامت ۱۰روزه در آنجا نداشته باشد.
اول: وطن طبیعی یا به قولی مادرزادی شخص است. یعنی جایی که همان فرد آنجا به دنیا آمده و رشد کرده است. این وطن طبیعی آن فرد به شمار میرود و نوع نماز در آن وابسته به نیت خاصی برای اقامت کوتاه یا بلندمدت نیست. تا زمانی که شخص از وطن طبیعیاش اعراض نکرده، باید نمازش را در هنگام مسافرت به آنجا کامل بخواند، اما اگر از وطن مادرزادی اعراض کرد، شرایط بهگونهای دیگر تعریف میشود.
دوم: وطنی که انسان تصمیم میگیرد برای همیشه در محلی زندگی کند و در آنجا هم مستقر شود؛ مثلا شخصی مقیم یک شهر یا کشور است، اما به دلایل مختلف تصمیم میگیرد وطن قبلی را ترک و تا پایان عمر در جایی جدید اقامت کند. در چنین شرایطی، شهر جدید به شرط آنکه به آنجا برود و مستقر هم بشود وطن او محسوب میشود. اگر انسان به شهری برود و حتی مثلا آنجا خانهای نیز بخرد و قصد داشته باشد که آنجا را برای اقامت همیشگی خود انتخاب کند، تا زمانی که در خانه و شهر جدید مستقر نشده، همچنان مسافر محسوب میشود و نمیتواند نمازش را کامل بخواند. مگر آنکه نیت اقامت بالای ۱۰روز کرده باشد.
سوم: مطابق با فتوای مقام معظم رهبری، اگر کسی به قصد سکونت بالای ۷سال در جایی بماند و دوباره به وطن قبلی خود برگردد، بهدلیل اقامت طولانی، آنجا حکم وطن را برایش پیدا میکند؛ مثل کارمندان و یا افسرانی که مثلا ۸سال مأمور به خدمت در شهری میشوند و آن شهر حکم وطن را برایشان پیدا میکند. تفاوت حالت دوم و سوم در این است که شخص در حالت دوم، قصد اقامت همیشگی در یک شهر یا کشور دیگر را دارد، اما در حالت سوم شخص میخواهد پس از ماموریت طولانیاش آنجا را ترک کند و مثلا به زادگاهش برگردد یعنی نیت او در ابتدای اقامت، ترک پس از پایان چندساله اقامت است. مسافرت به این ۳ مکان، حکم وطن را دارد و نماز باید بهصورت کامل خوانده شود. مثلا اگر شخصی ساکن تهران است، اما وطن او قم بوده، حالا میخواهد سفری دوروزه به اصفهان داشته باشد و برگردد. اگر مثلا در مسیر برگشت به تهران ۲ ساعت در قم اقامت کرد و وقت نماز شد، با آنکه مسافر است، اما چون در وطن قرار دارد باید نمازش را آنجا کامل بخواند.
نماز دانشجوها شکسته است یا نه؟
بنا به فتوای مقام معظم رهبری، شغل هر فرد در تعریف عرف اینگونه است که منبعی برای کسب درآمد و روزی باشد و جامعه هم آن را بهصورت یک شغل کامل و واحد بپذیرد. گاهی اوقات نوع و جنس شغلها با مسافرت به نقاط مختلف همراه است، خواه این سفر به وطن باشد یا نباشد. در این شرایط، اگر شغل شخص مسافرت باشد یا با آن رابطه مستقیم داشته باشد باید نمازش را بهصورت کامل بخواند.
اما گاهی افرادی در جامعه هستند که طی هفته مجبورند چند روزی را به حالت مسافر دربیایند و از حد مسافت ۴ فرسخی خارج شوند. مثلا فردی ساکن تهران است، اما برای تحصیل در دانشگاه یا خدمت سربازی هر روز یا چند روز در هفته به کرج میرود. در چنین شرایطی، بهدلیل آنکه شخص از حد مسافت شرعی رد میشود، اما چون بهصورت عرفی دانشجو یا سرباز بودن شغل نیست، مسافر محسوب خواهد شد. البته اگر همان دانشجو و یا سرباز در محل تحصیل و خدمتش اقامت بیشتر از ۱۰روز داشته باشد نمازش کامل میشود.
نکته مهم اینکه نظر برخی از علمای عظام درباره احکام نماز دانشجویان در هنگام سفر و حضور در مکان غیروطن با یکدیگر متفاوت است. بنابراین، لازم است که هر فرد بهصورت دقیق وظیفه خود را از رساله مرجع تقلید خود جویا شود. همچنین، مقام معظم رهبری اجازه دادهاند که مقلدانشان در این مسئله شرعی به مرجع دیگری که نماز را در اینگونه سفرها تمام میداند رجوع کنند.
نماز کسی که شغلش مسافرت است
کسی که از وطن خود برای کار مسافرت میکند در این صورت باید نمازش را کامل بخواند که: «شغلش طوری است که در هر ۱۰روز چندبار یا حداقل یکبار مسافرت میکند، چنین شخصی تا زمانی که بین سفرها، ۱۰روز در وطن یا جایی دیگر اقامت نکرده، نمازش از سفر سوم کامل و تمام است. همین فرد اگر بین سفرهای شغلی، ۱۰روز در یک محل یا وطن اقامت کند، فقط در سفر اول بعد از اقامت ۱۰روزه، نمازش شکسته است و بعد مجددا نمازش کامل میشود.»
تفاوت کثیرالسفر و سفر شغلی
از نظر مقام معظم رهبری اگر سفری شغل یا مقدمه شغل نباشد، هرچند کثرت هم داشته باشد، موجب شکسته شدن نماز نمیشود؛ یعنی بهطور کلی کثیرالسفر موضوع حکم شرعی شکسته شدن نماز نیست.
اعراض از وطن چیست؟
اگر شخصی از جایی که بهصورت ذاتی یا انتخابی وطنش بوده اعراض کند، یعنی تصمیم بگیرد که دیگر برای زندگی به آنجا برنگردد و عملا هم مهاجرت کند، آنجا دیگر وطنش نیست؛ مثلا شخصی در تبریز به دنیا آمده و بزرگ شده، اما حالا به تهران آمده و اینجا را وطن خود قرار داده و دیگر هم قصد بازگشت به شهر مادرزادیاش را ندارد. او از شهرش اعراض کرده و اگر به آنجا مسافرت کند باید نمازش را بهصورت شکسته بخواند. مگر آنکه در شهر تبریز نیت اقامت ۱۰روزه کند.
استفتائات مقام معظم رهبری درباره وطن
اقامت کردن در شهری بهمدت ۴ یا ۵ سال بهطور متناوب بدون قصد وطن، حکم وطن دارد یا نه؟
پاسخ: خیر، حکم وطن را ندارد.
فردی در ۲ شهر سکونت همیشگی دارد و در یک هفته به هر ۲ شهر میرود. برای صدق وطن چه مقدار باید بماند؟
پاسخ: باید در یک جا مقداری بهصورت متصل- بدون تخلل سفر- بماند تا صدق عرفی وطن بکند.
وطن شخصی تهران است و در حال حاضر قصد دارد در یکی از شهرهای نزدیک تهران ساکن شده و آن را وطن خود قرار دهد، ولی، چون محل کسب و کار روزانهاش در تهران است، نمیتواند ۱۰ روز در آنجا بماند، چه رسد به ۶ ماه، بلکه هر روز به محل کارش میرود و شب به آنجا برمیگردد، نماز و روزه او در آن شهر چه حکمی دارد؟
پاسخ: شرط تحقق عنوان وطن جدید این نیست که انسان بعد از قصد توطن و سکونت در شهری، ۶ماه بهطور مستمر در آنجا بماند، بلکه بعد از اینکه آنجا را بهعنوان وطن جدید انتخاب کرد و با این قصد، مدتی (اگرچه فقط شبها) آنجا سکونت داشت، وطن او محسوب میشود.
محل تولد من و همسرم شهر کاشمر است، ولی بعد از استخدام در یکی از ادارات دولتی، به نیشابور منتقل شدم. پدر و مادر ما هنوز در زادگاهمان زندگی میکنند. در ابتدای رفتن به نیشابور، از وطن اصلی خود اعراض کردیم، ولی اکنون بعد از ۱۵سال از این امر منصرف شدهایم. حالا هنگامی که به خانه پدر و مادرمان میرویم و چند روز نزد آنها میمانیم، وظیفه من و همسرم راجع به نماز چیست؟
پاسخ: بعد از آنکه از وطن اصلیتان (کاشمر) اعراض کردید، دیگر حکم وطن در آنجا بر شما جاری نمیشود، مگر آنکه دوباره برای زندگی به آنجا برگشته و با قصد زندگی دائم مدتی در آنجا اقامت کنید. البته اگر اقامت بیش از ۱۰روز باشد باید نمازتان را در کاشمر کامل بخوانید.
من تابعیت ایرانی ندارم، اما میخواهم از کشورم اعراض کنم و ایران را وطن خود قرار بدهم. آیا همه ایران را وطن خود قرار دهم یا منطقهای را که در آن ساکن هستم و یا برای انتخاب وطن حتما باید خانهای بخرم؟
پاسخ: در وطن جدید، قصد توطن در شهر خاص و معین و سکونت در آن بهمدتی که انسان عرفا اهل آنجا محسوب شود، شرط است ولی تملک خانه یا غیرآن شرط نیست.
آیا محل کار حکم وطن را دارد؟
پاسخ: اشتغال به کاری در مکانی موجب نمیشود که آن مکان وطن گردد، ولی اگر از محل سکونت تا محل کار که به مقدار مسافت شرعی با هم فاصله دارند، در هر ۱۰ روز حداقل یک مرتبه رفتوآمد نماید، نماز وی در آنجا تمام و روزهاش صحیح است.
* احکام وطن از نظر آیت الله مکارم شیرازی
حکم وطن: در یکى از این سه حالت، آنجا در حکم وطن اوست، نماز و روزه کامل است و نیازى به قصد ده روز ندارد:
۱. قصد داشته باشد براى مدّت طولانى در آنجا سکونت نماید (مثلا یکسال یا بیشتر).
۲. هفتهاى حداقل سه روز در مدت زمان حداقل دو سال در آنجا باشد.
۳. تصمیم به اقامت براى مدت دو سال یا بیشتر داشته باشد و حداقل چهار ماه در سال (هر چند به صورت پراکنده) در آنجا باشد.
وطن پدر و وطن همسر
وطن پدر، وطن فرزند محسوب نمىشود، همچنین وطن شوهر براى زن؛ مگر اینکه در یکى از این سه حالت بالا، که آنجا در حکم وطن او مىشود و نماز و روزه کامل است و نیازى به قصد ده روز ندارد.
اعراض عملى چیست؟
هرگاه شخصى قصد بازگشت به وطن سابق را براى سکونت مستمر داشته باشد، ولى عملا مدّت طولانى گذشته (مثلاً پنج سال) و هنوز بازنگشته، اعراض عملى حاصل شده ونماز و روزهاش در آنجا شکسته است. مگر اینکه سالى سه چهار ماه، هرچند به صورت پراکنده در آنجا سکونت داشته باشد.
نماز و روزه در وطن سابق
هرگاه از آنجا اعراض کرده، یعنى قصد ندارد براى سکونت مستمر به آنجا بازگردد، نماز و روزه در آنجا شکسته است، مگر اینکه هر سال، سه چهار ماه در آنجا اقامت داشته باشد.
نماز زوجه در وطن سابق
هرگاه زن قصد تبعیت از شوهر را در محلّ سکونت داشته باشد و زوج قصد رفتن به وطن زوجه براى سکونت مستمر نداشته باشد، نماز زوجه در وطن سابقش شکسته است؛ مگر اینکه پس از ازدواج هر سال سه یا چهارماه در آنجا سکونت داشته باشد.
کثیر السّفر
در یکى از این چهار حالت، کثیرالسفر مىشود ونماز و روزهاش در بین راه و مقصد کامل است:
۱. در مدت زمان یک ماه، هر روز (هر چند بدون جمعهها) رفتوآمد کند.
۲. در مدت زمان ۴۵ روز، ۵ روز در هفته رفتوآمد کند.
۳. در مدت زمان دو ماه و بیشتر، حداقل سه روز در هفته (یا ۱۲ روز در ماه) رفتوآمد کند.
۴. در مدت حداقل دو ماه و کمتر از دو سال، حداقل سه روز در هفته در جایى بماند.
معیار کثیر السفر
لازم نیست سفرها به یک مقصد یا به یک منظور باشد بلکه معیار، سفرهاى متعدّد است؛ لذا چنانچه یک روز براى کار، روز دیگر براى تحصیل و روز سوم براى صله رحم به یک محل یا محلهاى متفاوت سفر کند کثیرالسفر محسوب مىشود و نماز وروزه اش کامل است.
نماز و روزه دانشجویان و امثال آن
هرگاه قصد دارند براى مدّت طولانى در محلّى سکونت داشته باشند (مثلا یکسال یا بیشتر)، یا هفتهاى حدّاقل سه روز به مدّت دو سال یا بیشتر در آنجا باشند، آنجا در حکم وطنشان خواهد بود و نیاز به قصد ده روز ندارند. ولى اگر آنجا نمىمانند، امّا در هفته حدّاقل سه روز رفت وآمد دارند و این کار براى مدّتى (حدّاقل دو ماه) ادامه دارد، نماز وروزه آنها در آن محل و بین راه تمام است.
قصد ده روز در دو محل
قصد اقامت در دو محل نزدیک به هم به فاصله سه الى چهار کیلومتر مانعى ندارد، ولى بیش از این تا قبل از ۵/۲۱ کیلومتر (بیست و یک و نیم ) (حدّ مسافت شرعى) تنها مىتواند روزى یکى دو ساعت برود و برگردد (اینگونه اقامت را چه از ابتدا قصد کند یا نه، تفاوتى ندارد)، مگر اینکه بعد از گذشتن ده روز یا بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتى به جایى که کمتر از چهار فرسخ است برود وبه محلّ اقامت خود بازگردد که در این صورت باید نماز را تمام بخواند.
بیشتر بخوانید: احکام نماز مسافر به زبان ساده + فیلم
* احکام وطن از نظر آیت الله سیستانی
منظور از «وطن»، یکی از مکانهای سهگانۀ زیر میباشد:
۱. «وطن اصلی»؛ منظور از آن مقرّ و اقامتگاه اصلی فرد میباشد که معمولاً محلّ سکونت پدر و مادر و زادگاه فرد است که پس از تولّد در آنجا زندگی میکرده است.
۲. «وطن اتّخاذی دائمی»؛ منظور از آن محلّی است که انسان برای اقامت دائمی خود انتخاب کرده است و میخواهد باقیماندۀ عمرش را در آنجا بماند.
۳. «وطن موقّت»؛ جایی را که انسان محلّ زندگی خود یا مقرّ کاری یا تحصیلی خویش قرار داده است - هرچند قصد نداشته باشد که همیشه در آنجا بماند - چنانچه به گونه ای باشد که عرف او را در آنجا مسافر نگویند، طوری که اگر موقّتاً ده روز یا بیشتر، جای دیگری را محلّ زندگی خود قرار دهد، باز هم عرف، محلّ سکونت و زندگی اش را جای اوّل (مقرّ موقّت) بگویند، آنجا برای او، وطن محسوب میشود که آن را «وطن اتّخاذی موقّت» یا «وطن موقّت» مینامند.
انواع وطن
بنابراین، کسی که تصمیم دارد مثلاً یک سال و نیم یا بیشتر،[۱] در مکانی سکونت نماید مثل دانشجوی قمی که قصد دارد یک سال و نیم یا بیشتر شهر تهران را مقرّ تحصیلی خود قرار دهد و از شنبه تا چهارشنبه در تهران ساکن باشد و روز پنج شنبه و جمعه نزد خانواده اش به وطن خود (شهر قم) بر گردد، در دو هفتۀ اوّل، در صورتی که قصد اقامت ده روز در تهران ندارد، بنابر احتیاط واجب، نمازش را هم شکسته و هم تمام بخواند و بعد از آن نمازش در شهر تهران که وطن موقّت او محسوب میشود، تمام است.
امّا اگر فرد قصد دارد در محلّی که وطن اصلی اش نیست، مدّت زمان کوتاهی بماند به گونهای که آن مکان عرفاً محلّ زندگی و سکونت او محســوب نشده و عرف او را در آن مکان، مسافری محسوب نماید که قصد دارد مدّت کوتاهی آنجا بماند و بعد به جای دیگر برود، در این صورت، آن مکان وطن فرد محسوب نمیشود.[۲]
شایان ذکر است، در نوع دوّم و سوّم وطن (وطن اتّخاذی دائم و وطن اتّخاذی موقّت) فرق ندارد که فرد، خودش مستقلّاً آن را انتخاب کرده باشد یا اینکه آنجا به تبعیّت از شخص دیگر، وطن او محسوب گردد.
مثلاً اگر فرزند عرفاً تابع والدین محسوب شود و هنوز استقلال در تصمیم گیری در این جهت را نداشته باشد (چه بالغ و چه نابالغ)، چنانچه والدین او شهر مشهد را به عنوان وطن اتّخاذی دائمی یا موقّت خویش انتخاب کرده و در آن ساکن شوند، شهر مشهد برای آن فرزند که همراه آنان در مشهد ساکن شده نیز وطن محسوب میگردد
وطن موقت
اگر فرد تصمیم بگیرد در مکانی برای تحصیل یا شغل تنها مثلاً شش ماه سکونت کند و مکان مذکور وطن موقّت برای فرد محسوب نشود، بعد از سپری شدن آن مدّت، تصمیم بگیرد یک سال دیگر برای تحصیل یا شغل در آن مکان بماند که به ضمیمۀ مدّت قبل، کافی در تحقّق مقدار لازم در صدق وطن است، از آن پس احکام وطن موقّت در مورد وی جاری میشود و نمازش در آنجا تمام است.
کثرت سفر
کسی که مکانی را مقرّ تحصیلی یا شغلی خویش قرار داده، طوری که نمازش در آنجا تمام است و بین مقرّ و وطنش که فاصله آنها به اندازۀ مسافت شرعی یا بیشتر است در رفت و آمد باشد، مثلاً میخواهد چند سال در آنجا ساکن باشد و بین مقرّ و وطن اصلیاش رفت و آمد داشته باشد، در مقرّ تحصیلی یا شغلی، نمازش تمام است و در صورتی که تعداد سفرهایش در هر ماه بین مقرّ و وطن (۱۰) سفر باشد، نمازش بین راه هم تمام است و اگر (۸) یا (۹) سفر است، بنابر احتیاط واجب در بین راه نمازش را هم شکسته و هم کامل بخواند و اگر (۷) سفر است، نمازش بین راه شکسته است.
بنابراین، در چنین مواردی احکام وطن موقّت و کثرت سفر هر دو لحاظ میشود.[۳]
وطن شرعی
بعضی از فقها عظام رضوان اللّه تعالی علیهم قائل به نوع دیگری از وطن به نام «وطن شرعی» شده اند و در این مورد فرموده اند: «کسی که در محلّی مالک منزل مسکونی است، اگر شش ماه متّصل با قصد اقامت در آنجا بماند، تا وقتی که آن منزل مال اوست، آن محل حکم وطن او را دارد، پس هر وقت در مسافرت به آنجا برسد، باید نماز را تمام بخواند»؛ ولی این حکم ثابت نیست (ثابت نبودن این حکم بنابر فتویٰ میباشد).
وطن فرزند
اگر فرزندی در وطن پدر و مادرش متولّد شود و مدّتی مانند چهل روز یا بیشتر در آنجا همراه والدینش ساکن باشد، چنانچه والدین وی بعد از آن مدّت بدون آنکه از وطنشان اعراض نمایند به همراه فرزند - که تابع آنان محسوب میشود - برای سکونت به شهر دیگری بروند، وطن اصلی فرزند، همان زادگاه اوست؛ امّا اگر فرزند در اثنای سفر والدین در شهری که وطن آنان نیست متولّد شود، آن شهر وطن اصلی فرزند محسوب نمیشود.
داشتن چند وطن
کسی که در دو محل زندگی میکند، مثلاً شش ماه در شهری و شش ماه در شهر دیگر میماند، هر دو محل، وطن اوست و نیز اگر بیشتر از دو محل را برای زندگی خود انتخاب کرده باشد، همۀ آنها وطن او محسوب میشود؛ مثل اینکه سه شهر عرفاً به عنوان وطن فرد به حساب آید و فرد در چهار ماه از سال که هوا گرم است در شهر اوّل سکونت میکند و در چهار ماه که هوا سرد است در شهر دوّم ساکن میشود و در بقیّۀ سال در شهر سوّم ساکن میگردد.
مسافری که در سفر از وطن خود عبور میکند، اگر در آن برای مدّت قابل توجّه فرود آمده و توقّف کند (نزول نماید)، سفرش قطع میشود و باید تا زمانی که سفر جدیدی را به حدّ مسافت شرعی آغاز نکرده است، نمازش را تمام بخواند.
امّا در اینکه عبور از وطن، بدون توقّف و فرود آمدن در آن برای مدّت قابل ملاحظه، موجب قطع مسافرت شرعی میشود یا نه، محلّ اشکال است و مراعات مقتضای احتیاط در این مورد ترک نشود.
به عنوان مثال، فردی که قصد دارد از وطن خویش (مشهد مقدّس) به مقصدی که در هشت فرسخی آن قرار دارد، برود و در آنجا قصد اقامت ده روز نماید، ولی در بین مسیر پس از پیمودن دو فرسخ، وطن دوّمش قرار داشته باشد و قصدش آن باشد که در سفر مذکور فقط از آن عبور نموده و توقّفی در آن نکند یا توقّفش اندک و غیر قابل ملاحظه باشد، در این حال، اگر بخواهد قبل از رسیدن به محلّ اقامت، نماز بخواند، احتیاط لازم آن است که بین نماز شکسته و نماز تمام جمع نماید.
مسافری که در بین مسافرت به وطنش میرسد و در آنجا توقّف میکند، تا وقتی در آنجا هست باید نماز را تمام بخواند، ولی اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود، یا مثلاً چهار فرسخ برود و چهار فرسخ برگردد، وقتی که به حدّ ترخّص برسد، باید نماز را شکسته بخواند.
پاورقی
[۱]. اگر مدّت مذکور حدود یک سال تا یک سال و سه ماه باشد، آن مکان در موارد تردید عرفی، حکم وطن را ندارد و چنانچه مدّت سکونت بین یک سال و سه ماه تا یک سال و شش ماه باشد، محلّ اشکال است و مراعات مقتضای احتیاط در موارد تردید عرفی ترک نشود. توضیح بیشتر مطلب، در پاورقی بعد میآید.
[۲]. نکاتی را که برای محقّق شدن وطن موقّت، باید ملاحظه نمود، از این قرار است:
الف. مدّت اقامت فرد در مقرّ کم نباشد، مثلاً فردی که قصد دارد برای مدّت چند سال، در هر روز فقط سه یا چهار ساعت در محلّی ساکن باشد، این مقدار برای محقّق شدن وطن موقّت کافی نیست.
ب. مجموع این مدّت در فاصلۀ زمانی طولانی حاصل نشود.
ج. هر چه عدد ساعات در روز و عدد روزها در ماه بیشتر گردد، تحقّق وطن موقّت و مقرّ بودن به مدّت کمتر احتیاج دارد و هر چه عدد ساعات در روز و عدد روزها در ماه کمتر گردد، تحقّق وطن موقّت و مقرّ بودن به مدّت بیشتر احتیاج دارد.
بر این اساس، مواردی در جدول ذیل به عنوان نمونه ذکر میشود و افراد میتوانند از این جدول که برای تشخیص نظر عرف تنظیم گردیده است، در موارد تردید عرفی کمک بگیرند و حکم سایر موارد با مقایسه و نسبتسنجی با موارد ذکرشده در جدول روشن میشود.
به عنوان مثال، چنانچه دانشجویی به مدت سه سال در شهری تحصیل نماید و در هر ماه به مدت (۱۵) روز در آن شهر و (۱۵) روز دیگر هم در وطنش ساکن باشد، طوری که سکونت وی در آن شهر بهطور شبانهروزی باشد، طبق ردیف ۲ در جدول ذیل، شهر مذکور وطن موقّت او محسوب میشود.
شایان ذکر است، در بعضی از موارد جدول ذیل، تحقّق وطن و مقرّ موقّت مورد اشکال است و مراعات مقتضای احتیاط در مورد آن ترک نشود.
[۳]. شایان ذکر است، اگر فاصلۀ زمانی بین رفت به مقرّ و برگشت به وطن (۲ یا ۳) روز باشد، رفت و برگشت عرفاً یک سفر محسوب میشود و اگر (۵) روز باشد، رفت و برگشت عرفاً دو سفر محسوب میشود و اگر چهار روز باشد، مراعات مقتضای احتیاط در مورد آن ترک نشود. به عنوان مثال، دانشجو یا معلّمی شهری را برای مدّت طولانی، مقرّ تحصیلی یا کاری اش قرار میدهد، طوری که وطن موقّت وی محسوب شود، او در هر ماه (۸) بار صبح به آنجا رفته و عصر بر میگردد. وی یک بار هم در ماه، (۵) روز در مقرّ میماند طوری که فاصلۀ زمانی بین رفت و برگشت او، (۵) روز است که این خود، عرفاً معادل دو سفر محسوب میشود. بنابراین، در مجموع، تعداد سفرهای او ده سفر میشود، در نتیجه نمازش در بین راه تمام است و در مقرّ نیز نمازش کامل میباشد.
گردآوری: تابناک جوان
منابع: اسلام کوئیست / همشهری آنلاین / سایت آیت الله مکارم شیرازی / سایت آیت الله سیستانی / حوزه