دریغا از غفلت
کم کم داریم به روزهای شهادت سردار رشید اسلام و مام میهن حاج قاسم سلیمانی نزدیک میشویم. کسی که تحسین دوست و دشمن را چه در زمان حیات و چه در غیبت غریبانهاش برانگیخت. او صرفا سردار نظام جمهوری اسلامی نبود بلکه یک مدافع وطن بود. اگر تمام خاک ایران را زیر و رو کنید کمتر کسی را میتوانید پیدا کنید که به اندازه حاج قاسم سلیمانی سزاوار یدک کشیدن نام قهرمان ملی باشد.
او دین خود را به ملت ایران بیش از آنچه باید ادا کرد اما آیا ملت و برخی مسئولین هم دین خود را به او ادا کردند؟ ملت ایران در تشییع او سنگ تمام گذاشتند و برخی مسئولین با نام نهادن برخی خیابانها و بزرگراهها به نوعی از او تقدیر کردند اما آیا اینها کافی بود؟ از زندگی این سرباز وطن چه میدانیم؟ تقریبا هیچ. البته عجیب نیست که به جای معرفی حاج قاسم به نسل جوان و نوجوان در حال مشاهده رشد قارچگونه قهرمانان قلابی به هموطنان هستیم.
در زمانهای زیست میکنیم که یک سلبریتی تازه به دوران رسیده با شانتاژ رسانهای و حقهبازی و عوام فریبی به راحتی برچسب قهرمان ملی را بر خود میزند و دست آخر به همان مردمی که او را بزرگ کردهاند و به او عزت دادهاند پشت پا میزند و با نگاهی از بالا به پایین با آنها مواجه میشود. تمام تقصیر در این موضوع به گردن سلبریتیها نیست بلکه بیش از آنها مسئولین و سیاستگذاران سینمایی و فرهنگی کشور مقصر وضع موجود هستند. سه سال از شهادت حاج قاسم گذشت و در این سه سال هیچ فیلم و داستانی در خصوص او ساخته و نوشته نشد به جز یک مستند نسبتا کوتاه در خصوص ساعات پایانی زندگی سردار شهید که در کمال ارزندگی حق مطلب را در خصوص او ادا نمیکند. آیا اگر شهید سلیمانی متعلق به ایالات متحده بود اکنون تمام جهانیان جز به جز زندگی او را نمیدانستند؟ آمریکاییها از یک تک تیرانداز به نام کریس کایل که نه تنها القاعده را هدف قرار میداد بلکه به زنها و کودکان عراقی هم شلیک میکرد یک قهرمان ملی و جاویدان ساختند و ابتدا زندگینامه او را نوشتند و سپس همان زندگینامه را تبدیل به فیلم کردند و به آن جایزه دادند.
بماند که ما تک تیراندازی به نام عبدالرسول زرین در دفاع مقدس داشتیم که شهید عزیز حسین خرازی به او لقب گردان تکنفره داده بود و طبق آمار غیر رسمی و شنیدهها نزدیک به هفتصد شلیک موفق آنهم نه به زنها و کودکان بلکه به ارتش حزب بعث داشته است. چند سال از جنگ میگذرد؟ چند درصد از مردم رسول زرین را میشناسند؟ البته شاید توقعات ما زیاد است وگرنه خوب میدانیم از شهدای شاخص و فرماندهان جنگ هم چیزی نمی دانیم شهید عزیز رسول زرین که جای خود دارد. اصلا چرا راه دور برویم. هنوز داغ شهدای مدافع حرم تازه است. از واقعه خانطومان و مظلومیت رزمندگان جبهه مقاومت یا محسن حججیها کسی حرفی زده و یا کار فرهنگی در این خصوص کرده است؟ تا کی باید نظارهگر باشیم که برخی اشخاص در فیلمهایی ایفای نقش کنند که با بودجه مراکز به اصطلاح انقلابی ساخته میشوند و اعتبار کسب میکنند و دست آخر مانند گاو نه من شیرده به همه چیز لگدپرانی کنند؟ امثال فرخنژاد از آسمان نیامدهاند بلکه در این وانفسای فرهنگی و رسانهای ما رشد کردهاند که حالا در مقابل دوربین سعودیها بنشیند و یکی از شارلاتانترین اشخاص تاریخ به نام عمرو عاص را تطهیر کند.
فرخنژادها و مهناز افشارها و امثال او بارها به تهیه کنندگی اشخاصی در مقابل دوربین قرار گرفتند که خود را در جبهه انقلاب و انقلابیون سرسخت معرفی کردهاند. با وجود این وقایع آیا نیاز جدی به بازنگری در خصوص فرهنگ علیالخصوص سینما احساس نمیشود؟ از سال ۲۰۱۰ به این سو مفهوم خانواده در فیلمهای آمریکایی پر رنگ تر شده است و به عکس آن به کرات میتوان فیلمهایی را در سینمای ایران نام برد که از بیخ خانواده را میزنند. آیا چنین موضوعی زیبنده کشوری است که هزار و چهارصد سال زیست شیعی_اسلامی دارد؟ طبق تحقیق نگارنده برخی نویسندگان جوان و گمنام فیلمنامههایی در خصوص جنگ سوریه و مدافعان حرم را به برخی مراکز انقلابی و تهیهکنندگان جبهه انقلاب که ید طولایی در ساخت فیلم دارند ارائه کردهاند که نه تنها پاسخی دریافت نکردهاند بلکه کسی جواب سلامشان را هم نداده است. یعنی حتی وقعی قائل نشدند که فیلمنامهها و داستانها را تورق کنند. نتیجه این غفلتها همین میشود که میبینیم. نه تنها خون تازهای به سینما و جریان انقلاب تزریق نمیشود بلکه قهرمانان واقعی به حاشیه میروند و قهرمانان قلابی عرصه را چنان باز میبینند که هرگونه دوست دارند در فضای فرهنگی جولان بدهند و میلیاردی پول بگیرند و دست آخر به ریش اهالی جبهه انقلاب و دلسوزان کشور بخندند.
تا رویکرد سلبریتی پروری در این کشور اصلاح نشود و مبنا بر اساس ورود افراد اهل فن و دلسوز به عرصه فرهنگ و سینما قرار نگیرد هر روز شاهد رشد و تکرار پدیدههایی مثل ریحانه پارسا و طاهریان و امثالهم خواهیم بود.
تا وقتی فیلمهایی نظیر بی همه چیز که از اساس ریشه حاکمیت و انقلاب را میزنند در آنتن زنده تلویزیون مورد تحسین قرار میگیرند ما همیشه بازنده جنگ رسانهای و فرهنگی خواهیم بود
منبع: جوان آنلاین