صفحه نخست

دیگه چه خبر

فرهنگ و هنر

خانواده و جامعه

چند رسانه ای

صفحات داخلی

۱۸ آذر ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۰

روایتی از جنجال اولین فیلم توقیفی بعد از انقلاب + فیلم

مستند «برزخی‌ها» به کارگردانی عارف افشار و سرمایه گذاری سازمان اوج مستندی است که با هدف بازخوانی پرونده یکی از جنجالی‌ترین فیلم‌های سینمای ایران در سال‌های ابتدایی دهه ۶۰ که عنوان «اولین فیلم توقیفی بعد از انقلاب» را هم از آن خود کرده، مقابل دوربین رفته است.
کد خبر: ۶۵۶۲۴
تعداد نظرات: ۱ نظر

یکی هنوز هم پای حرف خود ایستاده است و می‌گوید باید همان کاری را می‌کردم که کردم، یکی به یاد ندارد چه کرده است و آن دیگری افسوس می‌خورد از کرده‌اش و می‌گوید باید عذرخواهی کنیم بابت آنچه کردیم! این حکایت مشترک مواجهه همه ما آدم‌ها با «گذشته» است. وقتی به بازخوانی کارنامه خود در مقاطع زمانی مختلف می‌نشینیم، گویی بهتر از قبل می‌توانیم عملکرد خود را قضاوت کنیم و در فضایی خارج از هیجانات و التهابات گذشته، درست و غلط کارنامه خود را تشخیص دهیم. این مهمترین ویژگی گذشت زمان است.در سینمای مستند هم یکی از کارکردهای جذاب در فرآیند تولید آثاری که به بازخوانی گذشته می‌پردازند، همین عنصر است؛ بازخوانی فرازهای مختلف تاریخ معاصر در تمامی حوزه‌ها اعم از سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی هنری، آن هم از زبان راویانی که سهم و نقشی در شکل‌گیری آن تحولات داشته‌اند، از این منظر می‌تواند جذاب و پرنکته باشد.

سازمان رسانه‌ای «اوج» که در سال‌های اخیر تمرکز ویژه‌ای بر تولید مستندهای بلند داشته، این بار و در آستانه برگزاری شانزدهمین جشنواره «سینماحقیقت»، مستندی را آماده رونمایی کرده است که لااقل برای اهالی سینمای ایران و فیلم‌بازها، می‌تواند از کنجکاوی‌برانگیزترین آثار باشد. مستند «برزخی‌ها» به کارگردانی عارف افشار، مستندی است که با هدف بازخوانی پرونده یکی از جنجالی‌ترین فیلم‌های سینمای ایران در سال‌های ابتدایی دهه ۶۰ که عنوان «اولین فیلم توقیفی بعد از انقلاب» را هم از آن خود کرده، مقابل دوربین رفته است.عارف افشار با سابقه خبرنگاری، سراغ افرادی رفته است که هر یک سهم و نقشی در فرآیند تولید، اکران و سرانجام توقیف فیلم سینمایی «برزخی‌ها» داشته‌اند و از این منظر روایتی جذاب از این فراز مهم از تاریخ سینمای ایران ارائه کرده است.

روایت اول؛ خالقان «برزخی‌ها»

یکی از برگ‌برنده‌های مستند «برزخی‌ها» احتمالاً حضور سعید مطلبی است. فیلم‌نامه‌نویس و کارگردان باسابقه سینمای ایران که احتمالاً در سال‌های اخیر بسیاری او را به واسطه نگارش فیلم‌نامه مجموعه تلویزیونی «ستایش» می‌شناسند اما سابقه‌ای طولانی در سینمای ایران به‌ویژه در سال‌های قبل از انقلاب دارد. او در حوزه کارگردانی از چهره‌های فعال سینمای ایران در دهه ۵۰ بود و همزمان دستی هم برآتش فیلم‌نامه‌نویسی داشت. جایگاه و اعتبار او به اندازه‌ای بود که وقتی برخی مدیران سینمایی برآمده از انقلاب اسلامی، با پیشنهاد ساخت فیلم «برزخی‌ها» با فیلمنامه‌ای از او مواجه شدند، از آن استقبال کردند تا بلکه بتوانند زمینه آشتی طیفی از چهره‌های شاخص سینمای قبل از انقلاب با سینمای برآمده از انقلاب را فراهم بیاورند.

سعید مطلبی با محوریت خبرهایی که درباره آزادی زندانیان در پی حوادث پس از انقلاب به گوشش رسیده بود، ایده اولیه «برزخی‌ها» را روی کاغذ می‌آورد و ایرج قادری به‌عنوان یکی دیگر از چهره‌های مطرح فیلمسازی در سینمای قبل از انقلاب، به‌عنوان کارگردان با او همراه می‌شود تا این پروژه را به سرانجام برسانند

سعید مطلبی با محوریت خبرهایی که درباره آزادی زندانیان در پی حوادث پس از انقلاب به گوشش رسیده بود، ایده اولیه «برزخی‌ها» را روی کاغذ می‌آورد و ایرج قادری به‌عنوان یکی دیگر از چهره‌های مطرح فیلمسازی در سینمای قبل از انقلاب، به‌عنوان کارگردان با او همراه می‌شود تا این پروژه را به سرانجام برسانند. ایده اجرایی آن‌ها برای تحقق هدفی که به دنبالش بودند هم این بود که نقش‌های اصلی این فیلم را به بازیگران مطرح و به نوعی «برند» در سینمای قبل از انقلاب بسپارند تا اینگونه به واسطه حضور آن‌ها در یک فیلم «انقلابی»، برادری خود را ثابت کرده و همراهی‌شان نسبت به تحول بزرگی که در کشور رقم خورده بود، نشان دهندداستان فیلم هم از این قرار بود: «در روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ گروهی مجرم عادی از زندان می‌گریزند. آن‌ها که قصد دارند از کشور خارج شوند، در دهکده‌ای مرزی با مردی به نام سید یعقوب آشنا می‌شوند که می‌کوشد با اعمال و گفتارش زندانیان را از فرار بازدارد. آن‌ها ابتدا موعظه‌های سیدیعقوب را به ریشخند می‌گیرند، اما به مرور پس از تجاوز ارتش بیگانه به خاک میهن، تحت تأثیر فداکاری سید یعقوب و اهالی دهکده قرار می‌گیرند و از روستا دفاع می‌کنند و جان خود را از دست می‌دهند.»

محمدعلی فردین، ناصر ملک‌مطیعی، سعید راد، محمدعلی کشاورز و خسرو شجاع‌زاده با همین رویکرد به فیلم دعوت می‌شوند و در کنار ایرج قادری، ایفای نقش‌های اصلی را برعهده می‌گیرند.

سعید مطلبی به نوعی این گروه را در روایت مستند «برزخی‌ها» نمایندگی می‌کند. او از زبان همین هنرمندان، توضیح می‌دهد که ماجرای تولد این فیلم چه بود و آن‌ها چه نگاهی به تحولات جاری در جامعه داشتند.

روایت دوم؛ حامیان «برزخی‌ها»

تولید فیلم «برزخی‌ها» با همان هدفی که به آن اشاره شد، حامیان سفت و سختی در بدنه مدیریتی سینمای ایران در همان سال‌ها داشت. مهدی کلهر به‌عنوان معاون سینمایی وقت را می‌توان شاخص‌ترین چهره در این ترکیب دانست که حضور و روایت دست اولش از مواجهه با عوامل فیلم «برزخی‌ها» و حواشی تولید و اکران این فیلم، یکی از بخش‌های جذاب مستند «برزخی‌ها» است.

حجت‌الاسلام عبدالمجید معادی‌خواه که آن سال‌ها بر کرسی وزارت فرهنگ و ارشاد تکیه زده بود هم از دیگر مدیران تأثیرگذاری است که علاوه‌بر روایت نقش خود در ماجرا تولید، اکران و توقیف «بزرخی‌ها»، از فشارهایی می‌گوید که در دنباله همین جریان به استعفای او از این سمت منجر شد.

عبدالمجید معادی‌خواه: هم مطبوعاتی که آقای خاتمی اداره می‌کردند، مثل کیهان به ما می‌تاختند و هم امثال آقای مخملباف فریاد «وا اسلاما» سر می‌دادند. در آن هیاهو هیچکس نیامد ببیند که اصلاً داستان فیلم «برزخی‌ها» چیست!واقعیت این است که باید پذیرفت، فیلم «برزخی‌ها» در دوران پر از سوءتفاهم پس از وقوع انقلاب اسلامی، در صورت نبود حمایت‌هایی از این جنس در بدنه مدیریت فرهنگی کشور، هیچ‌گاه به سرانجام نمی‌رسید و بخشی از روایت مستند «بزرخی‌ها» هم ناظر به این واقعیت است که با چرخش مدیران و ورود چهره‌هایی چون میرحسین موسوی در مقام نخست وزیر، سیدمحمد خاتمی در مقام وزیر ارشاد و فخرالدین انوار در مقام معاون سینمایی، چالش‌ها برای این طیف از هنرمندان پررنگ‌تر و ادامه فعالیت آن‌ها در سینما با حکم «ممنوع‌الکاری» به‌طور کامل منتفی شد!

عارف افشار در مقام کارگردان و راوی مستند «برزخی‌ها» روایت نسبتاً کاملی از چالش‌های مدیران وقت سینمای ایران برای تولید این فیلم و البته دردسرهای آن‌ها برای تن دادن به اولین حکم توقیف در سینمای پس از انقلاب، ارائه کرده است.

عبدالمجید معادی خواه‌خودش در گفتگویی تجربه آن سال‌ها را اینگونه روایت کرده است: «آن زمان دعوای مفصلی به وجود آمد که از آقای مخملباف تا آقای مسیح مهاجری در آن شرکت داشتند و علیه من موضع می‌گرفتند. دعوا بر سر اکران فیلم «برزخی‌ها» بود. این مسئله خودش یک پرونده است که جنجال زیادی درست کرد و به همه جا از جمله مجلس هم کشیده شد. بسیجی هم علیه بنده راه افتاد که بخشی از آن در مطبوعات آن دوران هست؛ هم مطبوعاتی که آقای خاتمی اداره می‌کردند، مثل کیهان به ما می‌تاختند و هم امثال آقای مخملباف فریاد «وا اسلاما» سر می‌دادند. در آن هیاهو هیچکس نیامد ببیند که اصلاً داستان فیلم «برزخی‌ها» چیست!»

روایت سوم؛ معترضان «برزخی‌ها»

«فیلمبرداری برزخی‌ها تمام شد و فیلم را اکران گذاشتیم. آن‌وقت آقای محسن مخملباف یک روز جمعه با عده‌ای راه افتادند و طوماری درست کردند مبنی‌بر اینکه انقلاب شده و ما انقلاب کردیم، اما اینها هنرپیشه‌های طاغوتی هستند. این آدم‌ها می‌گفتند بروید دم در سینماها ببینید چقدر غلغله است، آن‌وقت مراسم نماز جمعه خلوت است. این شد که فیلم من را از اکران کشیدند پایین! امثال آقای محسن مخملباف چنین بساط‌هایی را زیاد سر من آورده‌اند.» این روایت ایرج قادری از تجربه توقیف فیلمش، به‌خوبی نشان از ضلع سوم ماجرای «برزخی‌ها» دارد.

زمانی که فیلم «برزخی‌ها» به‌رغم تمام چالش‌ها و دست‌اندازها، با زحمت عوامل و حمایت مدیران وقت سینمایی به سرانجام می‌رسد، پس از استقبال غیرمنتظره در همان روزهای نخست اکران، با واکنش اعتراضی گروهی مواجه می‌شود که می‌توان آن‌ها را معترضان «برزخی‌ها» نام گذاشت. گروهی که براساس روایت راویان در مستند «برزخی‌ها» بدنه اصلی‌شان در میان طیفی از هنرمندان فعال در حوزه هنری وقت، با هدایت و راهبری محسن مخملباف ریشه داشته و بخش عمده‌ای از مطالبات خود را هم در قالب تحرکات خیابانی و فشارهای میدانی مطرح می‌کردند.

مقاله تندی که امروز کسی مسئولیت انتشار آن را گردن نمی‌گیرد!

یکی از چهره‌هایی که در مستند «برزخی‌ها» گروه منتقدان تولید و اکران این فیلم در سال‌های ابتدایی بعد از انقلاب را نمایندگی می‌کند و اتفاقاً هنوز هم موضعی مشابه همان سال‌ها دارد، محمدمهدی عبدخدایی از چهره‌های نزدیک به جریان فداییان اسلام است. او به صراحت در مقابل دوربین عارف افشار، از مواضع انتقادی آن سال‌های خود علیه فیلم «برزخی‌ها» و عواملش دفاع می‌کند.

در کنار عبدخدایی البته چهره‌های دیگری همچون سیدضیا هاشمی به‌عنوان تهیه‌کننده سینما و از چهره‌های نزدیک به حوزه هنری، فیض‌الله عرب‌سرخی به‌عنوان مسئول وقت حراست وزارت ارشاد و یا غلامرضا موسوی به‌عنوان دبیر سیاسی روزنامه کیهان در دوران سردبیری سیدمحمد خاتمی هم در فیلم حضور دارند که موضعی متفاوت نسبت به عملکرد سابق خود دارند، هرچند بخشی از آن رفتارها و تصمیم‌ها را، تصمیماتی گریزناپذیر در شرایط انقلابی توصیف می‌کنند.

روایت چهارم؛ حسرت‌های «برزخی‌ها»

مهم‌ترین نکته درباره مستند «برزخی‌ها»، موضع مشترک طیفی از دل‌سوزان سینمای ایران است که متفق‌القول تلاش دارند تا روایت‌گر یک «حسرت» باشند. وقتی فیلم سینمایی «برزخی‌ها» از پرده سینماها پایین کشیده شد و به محاق توقیف رفت، همه چیز در همین مرحله متوقف نماند و درج مهر «ممنوع‌الکاری» بر پای پرونده بازیگران و عوامل این فیلم، شرایط تلخی را برای آن‌ها در ادامه فعالیت حرفه‌ای‌شان رقم زد.

شاید تلخ‌ترین این تجربه‌ها هم به نام «محمدعلی فردین» ثبت شد که از اوج شهرت و فعالیت حرفه‌ای در سال‌های قبل از انقلاب، به ناگاه به‌طور کامل فرصت حضور در مقابل دوربین سینما را از دست داد و این مسئله تبدیل به بزرگ‌ترین حسرت او تا سال‌های پایانی زندگی‌اش شد. هنرمندی که حاضر به ترک ایران هم نشد و تا اواخر دهه ۷۰ که در قید حیات بود، تلاش‌های پراکنده برخی سینماگران برای کسب مجوز بازگشتش در مقابل دوربین ناکام ماند.

عارف افشار در مستند «برزخی‌ها» بخشی از روایت خود را به روزهای درگذشت و بدرقه پر افسوس این هنرمند به خانه ابدی اختصاص داده و در همین بخش است که برخی راویان در مقابل دوربین این مستندساز، صحبت از لزوم طلب بخشش از هنرمندانی را پیش می‌کشند که به واسطه تندروی‌ها و تصمیمات عاری از مصلحت، هزینه‌های سنگینی را در زندگی شخصی و حرفه‌ای متحمل شدند.

سازمان رسانه‌ای «اوج» حالا با سرمایه‌گذاری در فرآیند تولید مستند «برزخی‌ها» اثری را به سرانجام رسانده که می‌توان پیش‌بینی کرد رونمایی از آن در جشنواره «سینماحقیقت» پیش رو، بسترساز شکل‌گیری گفتگوهایی جدی‌تر درباره این برش از تاریخ تحولات سینمای ایران خواهد بود. اما جدی‌ترین نکته همان مسئله‌ای است که سعید مطلبی به‌صورت تلویحی در یکی از فرازهای پایانی این مستند بر آن تأکید می‌کند؛ آیا دیگر کسی می‌تواند از «فردین» حلالیت بگیرد؟


بیشتر بخوانید

 

منبع : همشهری آنلاین

ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
مازیار
|
|
۰۷:۴۸ - ۱۴۰۱/۰۹/۲۰
همه به زباله دان تاریخ می پیوندند اما اسیا به نوبت ؟؟...؟