ماجرای سنجاقکی که 30 هزار نفر را کتابخوان کرد
تابناک جوان : وقتی با صفحه اینستاگرامشان روبهرو میشوید حالتان خوب میشود. تصاویر شاد و پرانرژی چند جوان تحصیلکرده که میخواهند بهاندازه خودشان با کتاب و یک نوشیدنی دلچسب به مردم شهر انرژی مثبت بدهند. به همین دلیل است که تمام 30 هزار نفر دنبال کنندهشان در فضای مجازی چشمانتظار اعلام وعده قرار در محلهشان هستند. یک روز در محله اکباتان میان ساختمانهای سر به فلک کشیده با اهالی قرار میگذارند، روز دیگر در میدان هدایت کنار شیرینی فروشی و...
معمولاً در طول ماه یک روز در نقاط مختلف شهر بساط کتابخوانی را برای شهروندان برپا میکنند. آنان در روزهای گرم، بهجای چای و قهوه، با شربت بهارنارنج و نوشیدنیهای خنک سنتی میزبان طرفدارانشان هستند. اما دایره فعالیت این کافه فرهنگی تنها به حوزه کتابخوانی خلاصه نمیشود. بلکه هزار و یک کار جورواجور مثل حمایت از مؤسسه خیریه و نمایشگاه هنرمندان تازهکار را برای دوستدارانشان به همراه دارند. سر یکی از قرارهای این گروه در میدان هدایت خیابان پاسداران حاضر شدیم و با این جوانان گپ زدیم و با برنامههایشان بیشتر آشنا شدیم.
نامی برگرفته از زبان محلی
همه منتظر آمدنش هستند. دورتادور میدان پر از ماشین است ولی هیچکسی جای پارک «تیتیل» نمیایستد. چندنفری روی جدول کنار شیرینی فروشی نشستهاند و غرق خواندن صفحات پایانی کتابشان شدهاند و از اطرافشان بیخبرند؛ گروهی دور هم ایستادهاند و درباره مسائل مختلف و آخرین کتابی که خوانندهاند صحبت میکنند؛ حتی مادری که همراه فرزندانش به سمت ما میآید و از کتابهایی که در دست دارند معلوم است آنها هم از کسانی هستند که با کتابخانه سیار در ارتباطاند. «تیتیل» نام کتابخانه سیار است که در زبان گیلکی یعنی سنجاقک. صدای زنبوری ماشین از چند متری میدان به گوش میرسد. پیرمرد شیرینی فروش نخستین کسی است که به استقبالشان میآید تا برق مغازهاش را در اختیارشان بگذارد. در خیابان پاسداران جز یک کامیونت پخش مواد غذایی چیز دیگری دیده نمیشود. رخسار ماشین قرمزرنگ و بانمکی نمایان میشود که چهره خندان رانندهاش نشان از مشتاق بودن دیدار دوباره با اهالی محله دارد. ماشین سر جای همیشگیاش میایستد. بچهها بعد از احوالپرسی با تکتک اهالی شروع به پهن کردن وسایلشان میکنند. اهالی هم کمک میکنند تا کار زودتر انجام شود. صندلی و میزهای تاشو را کنار خیابان میگذارند و کار کافه آغاز میشود.
از ما کتاب قرض بگیر
«کورش اسماعیلی» «مصطفی رسولی» و «محمدرضا حیدری» سه ایدهپرداز اصلی کافه کتاب تیتیل هستند که از چند سال پیش با سرمایه اندک مراحل اولیه اجرای این طرح را آغاز کردند. درحالیکه هرکسی مشغول انجام کاری است مصطفی برای پاسخ دادن به سؤالاتمان داوطلب میشود. او درباره راهاندازی کافه کتابشان میگوید: «ایده این کار به دوران دانشجوییمان برمیگردد؛ زمانی که در خانهای اجارهای، اوقات فراغتمان را با کتابخوانی سپری میکردیم. هر سه نفرمان عاشق کتاب هستیم. آن زمان آرزو میکردیم یک روز بتوانیم حس خوش دوستی با کتاب را به دیگران هم منتقل کنیم. از همان دوران فکرهای زیادی به ذهنمان خطور میکرد؛ اما میخواستیم همهجا برویم و مردم را با کتاب آشنا کنیم. این شد که راه اندازی کافه کتاب سیار به ذهنمان رسید و بعد از فارغالتحصیلی وقتی سرکار رفتیم اقدامات اولیه را انجام دادیم.»
مصطفی که لحظهای لبخند از چهرهاش نمیافتد با گرمی تمام درباره فعالیتهایشان توضیح میدهد: «هرسه تایمان کارمند یک شرکت در حوزه نفت و گاز هستیم. هرروز صبح تا عصر به اداره میرویم و بعد از ساعت کاری از ساعت ۱۷ تا ۲۲ در یک مکان جدید کافه کتاب تیتیل را برپا میکنیم. پیش از این، کافههای سیار مختلفی در شهر دیده بودیم که ایدههای موفقی را اجرا کرده بودند. ما دوست داشتیم کاری شبیه یک کافه سیار داشته باشیم. اما به دنبال تفاوت و ایجاد کار نو و جدید بودیم. از سوی دیگر دوست داشتیم در حوزه کتاب کاری انجام دهیم که دیده شود. بعد از شکلگیری ایده اولیه، سه ماه طول کشید تا طراحی داخلی و خرید تجهیزات مختلف مورد نیاز کافه کتاب تکمیل شود. رایزنی با ناشران و کتابفروشان و مراکز فرهنگی مختلف برای دریافت کتاب و تبلیغ و اطلاعرسانی درباره ماهیت و هدف راهاندازی تیتیل آغاز شد و بهطور رسمی در آبان سال ۹۶، کافه کتاب تیتیل با ۱۵۰ جلد کتاب در موضوعات مختلف فعالیتهای خود را شروع کرد.»
کتاب بگیر و برگردون
«از ما کتاب قرض بگیر؛ لطفاً بخون و برگردون.» این جمله با گچ سفید روی تابلوی سیاه رنگ کنار کتابخانه نوشته شده است؛ کتابخانهای که با ۱۵۰ کتاب فعالیت خود را آغاز کرده بود حالا قریب به سههزار جلد کتاب دارد که از میان آنها ۴۰۰ تا ۷۰۰ کتاب هرروز در دل کافه کتاب سیار جابهجا میشود. اسماعیلی که مشغول تحویل گرفتن کتابهاست از سابقه رفاقت 3 نفرهشان میگوید و در تکمیل صحبتهای مصطفی توضیح میدهد: «هدف اصلی ما این بود که بتوانیم با کافه تیتیل کتاب را بهصورت گردشی و چرخشی به دست مخاطبان مختلف در شهر برسانیم. راستش را بخواهید هیچوقت به فروش کتاب فکر نکردیم و از همان ابتدا ایده ما امانت کتاب بهصورت رایگان بود. البته ابتدا درباره بازگشت کتابها نگران بودیم. زیرا خیلی از افرادی که کتابها را میبردند دیگر نمیآوردند اما به مرور و با آشنایی مردم با تیتیل این نگرانی برطرف شد.» محمدرضا درباره شرایط امانت کتاب توضیح میدهد: «هر فردی که دوست داشته باشد از ما کتاب امانت بگیرد فقط کافی است اسم و مشخصات خود را بگوید و یک تلفن همراه به ما بدهد تا در دفتر ثبت شود. ما به او یک کارت میدهیم که هر زمان کتاب را مطالعه کرد آن را به ما پس بدهد تا چرخهای گردش کتاب بچرخد. با این شیوه خوشبختانه تاکنون ۳۰ درصد کتابها به کتابخانه برگشته است.»
از فعالیتهای خیریه تا کمک به معرفی هنرمندان
این جوانان فارغ از دغدغههای اقتصادی دنبال ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی در میان مردم هستند. فکر و ایدهای جذاب که خیلی زود نتیجه داد و کافه تیتیل اکنون به یکی از پرمخاطبترین کافههای سیار تهران تبدیل شده است؛ اما فعالیت این جوانان تنها ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی نیست. بلکه هدف بزرگتری را پیش روی خود دیدهاند و برایش تلاش میکنند. اینها موضوعاتی است که محمدرضا دربارهاش برایمان صحبت میکند: «ما در این کافه با عشق کار میکنیم. اندک هزینهای که برای نوشیدن نوشیدنیها پرداخت میکنند صرف مخارج کافه و به چند خیریه کمک میشود. ما با مجمع خیرین کودکان سرطانی و معلولان نیازمند حمایت در ارتباط هستیم. بعضیها فکر میکنند که کار کتاب هیچ ربطی به اینگونه کارهای خیر ندارد و ما و طرفدارانمان معتقد هستیم که کتاب رابطه مستقیمی با اینگونه کارهای فرهنگی دارد.»
معرفی کار هنرمندان گمنام هم هدف دیگری است که در کافه دنبال میشود. «سپیده شاهآبادی» هنرمند مجسمهساز و تصویرگر است که کارهایش را در این کافه ارائه میدهد. او ایده جدیدی در کارش ارائه میکند و معتقد است که حال خوب را به مردم منتقل میکند و واقعاً چنین است. این هنرمند درباره نحوه آشناییاش با بچههای این کافه میگوید: «در پارکینگ پروانه با آقا محمدرضا آشنا شدم. او وقتی کارهایم را دید به من پیشنهاد داد همراه آنها بیایم و کارهایم را معرفی کنم. کار آنها فوقالعاده است و تأثیر بسیار خوبی در معرفی کارهایم گذاشت. کار من شیوه نوین تصویرگری کوچک از صورت است که در دنیا مشابهی ندارد.» نوآوریهای جوانان و کارآفرینان تازهکار و نوپا در این کافه معرفی میشود و اتفاقاً فروش و تبلیغ خوبی برای آنها میشود. کورش که با تمام احساس این موضوع را برایمان توضیح میدهد که اینکه با صنایعدستی کشورمان آشنا شویم و فرهنگ خریداری کردن آن در جامعه جا بی افتد کلی اتفاقات مثبت رخ میدهد. جوانان ما ایدههای جالبی در عرصه کارآفرینی دارند که تلاش میکنیم آنها را معرفی کنیم.»
مخاطبانی که پای ثابت کافه هستند
لحظهبهلحظه بر تعداد مراجعهکنندگان کافه زیاد میشوند؛ از کودک دبستانی تا دانشجویان و استادان دانشگاه اعضای ثابت کتابخانه سیار هستند. محمدرضا درباره حضور مستمر برخی مشتریان کافه توضیح میدهد: «خوشحالم از اینکه سی هزار نفر را کتابخوان کردهایم. این را تعداد تحویل کتابهایمان نشان می دهد. البته ما مشتریان ثابت زیادی داریم. برخی از افرادی که عضو صفحات ما در فضای مجازی هستند با پیگیری اخبار و برنامههای روزانه گاهی در هفته چندین نوبت به ما سر میزنند، کتابهایی را که خواندهاند پس میدهند و کتابهای جدید میگیرند و این شیوه کاری برای ما خیلی امیدوارکننده است.» «مهسا احمدی» از اعضای ثابت کتابخانه فعالیت این کافه را اقدامی مثبت برای توسعه فرهنگ کتابخوانی میداند و میگوید: «تمامکارهای اینگونه که بی چشمداشت انجام میشود در جامعه، تأثیرگذار و کار این جوانان ستودنی است و مسئولان باید از آنها حمایت کنند.» «رضا محمدی» یکی دیگر از طرفداران کافه میگوید: «مدتهاست کتابی را امانت گرفتهام. بالاخره موفق شدم بخوانم. حس خوبی است که یکسری آدم راهنماییات کنند که چگونه کتاب بخوانی. این جوانان با چنان عشقی کار میکنند که هرکسی را به کتاب خواندن تشویق میکنند. جنس کار این افراد فرهنگی است و از راه درست کتابخوانی را ترویج میدهند.» کمکم عقربهها به ساعت ۲۲ نزدیک میشوند. مغازههای دور میدان در حال تعطیل کردن هستند. وقت خداحافظی تیتیل از محله پاسداران است. همه اهالی ناراحت هستند ولی امانتهای مهربان این جوانان پیش آنها میماند که با ورق زدنشان یادی از آنها کنند.
منبع : فارس