لیلا حاتمی و علی مصفا، بار دیگر در قاب تلویزیون
تابناک جوان : «کیف انگلیسی» باز هم به خانههایتان میآید. هر شب ساعت ۱۲ از شبکه چهار و تکرار آن روز بعد ساعت ۱۸ از همان شبکه. سریال درجه الف سالهای دور تلویزیون بار دیگر پخش میشود تا به یادمان بیاورد که زمانی درجه الفهای تلویزیون چه بودند و این روزها چه بودجههایی برای سریالهای الف ویژه تلویزیون خرج میشود و نتیجه نهایی آنها چه کیفیتی دارد!
«کیف انگلیسی» یکی از سرمایههای صدا و سیما است. بازیهای خوب، خاطرات شیرین برای هواداران و البته هزینهای که بارها باید از آن سرمایه برگرداند ولی مهمتر از همه اینها ایده فیلمنامه است. توطئه انگلیسها که تا ابد باوری مهم در میان بسیاری از سیاسیون سنتی کشورمان باقی میماند. روایتی که برخلاف «دایی جان ناپلئون» ناصر تقوایی، سعی شده مستند و با داستانپردازی قوی ساخته شود.
«کیف انگلیسی» قرار بود فصل دومی هم داشته باشد. اما نه تلویزیون دیگر با کارگردانش کنار آمد و نه دو بازیگر اصلی سریال حاضر بودند دوباره با تلویزیون همکاری کنند.
حالا تقریبا ۱۹ سال از اولین پخش سریال «کیف انگلیسی» میگذرد. سریالی که داستانی را در دهه ۲۰ شمسی روایت میکند و در سیر داستانی خود حسابی به مسائل سیاسی آن روزگار، زندگی و فرهنگ مردم و به خصوص طبقه روشنفکر و نخبه سرک میکشد و در این میان از عنصر عشق برای جذابتر کردن روایتش استفاده می کند. «کیف انگلیسی» در سال ۷۸ ساخته شد اما در سال ۷۹ برای اولین بار از شبکه یک پخش شد و به خاطر تم سیاسیاش و کنایههایی که به طبقه روشنفکر میزد، حاشیههایی را هم به دنبال داشت.
روند اضمحلال منصور ادیبان، کاراکتر اصلی این سریال که در ابتدا روزنامهنگاری تحصیلکرده و روشنفکر با کلی ایده و شعار آزادیخواهی و استقلال است و در نهایت نماینده مجلس میشود و با تطمیع انگلیسیها وارد بازار داد و ستدهای سیاسی میشود و از شعارهایش فاصله میگیرد، در زمان پخش به مذاق بعضی از اهالی عرصه سیاست خوش نیامده بود و همزمانی آن با مجلس ششم که شاید جنجالیترین دوره مجلس شورای اسلامی باشد، باعث شد تا بعضی از نمایندگان از قصد تلویزیون برای طعنه زدن به آنها بگویند و به ضیاالدین دری برای ساختن چنین سریالی انتقاد کنند.
«کیف انگلیسی» اما تنها در دوران خودش مورد توجه قرار نگرفت. بارها و بارها از شبکههای مختلف رسانه ملی پخش شد و بارها و بارها در سیاست به آن اشاره شد و حتی نام آن به یک اصطلاح کنایی تبدیل شد که مضمون خودفروختگی افراد عرصه سیاست را میرساند. این سریال خاص، که به اعتقاد منتقدان، به این دلیل که تنها به روایت ساده تاریخ نمیپردازد و نگاهی عمیقتر به این موضوع دارد، هیچگاه کهنه نمیشود و هر طیف سیاسی، در هر دورانی میتواند برداشت خودش را از آن داشته باشد. این موضوع باعث شده حتی حالا پس از گذشت ۱۹ سال از اولین پخش، همچنان بازپخش آن مورد توجه قرار بگیرد و درباره آن گفته و شنیده شود. اتفاقی که بعید است برای هیچکدام از سریالهای این روزهای تلویزیون رخ بدهد. بازپخشهای مداوم از شبکههای پرشمار تلویزیون هم دردی از سریالهای بیمخاطب دوا نمیکند.
درحالیکه پیشتر، سریالهای تاریخی تلویزیون با پخش هفتهای یک قسمت از پرمخاطبترینهای تلویزیون بودند حالا وقتی سه سریال هر زمان، هر شب و به مناسبت ماه رمضان به روی آنتن میروند، سریالی که در تمام نظرسنجیها از رقبا جا میماند، سریال تاریخی الف ویژهای است که قرار است برگ زرینی در کارنامه مدیران سیما باشد اما در عمل، نتیجه، چیزی جز یک شکست بزرگ نیست.
بازیگران باکیفیت برگ برنده «کیف انگلیسی»
ستارههای سینما چندان علاقهای به حضور در مدیوم تلویزیون ندارند و از سوی دیگر گاهی تلویزیون به دلایل مختلف سوپراستارهای سینما را در لیست ممنوعالتصویرها قرار میدهد و به همین دلایل شاید حضور ستارههای سینما در قاب تلویزیون همیشه مورد توجه قرار میگیرد. در سال ۷۸ که ضیاالدین دری به سراغ ساخت «کیف انگلیسی» رفت، لیلا حاتمی هنوز به یک سوپراستار تبدیل نشده بود. او که با بازی در «لیلا»ی داریوش مهرجویی و پس از آن «شیدا»ی کمال تبریزی در سینما به یک بازیگر شناخته شده تبدیل شده و برای اولی دیپلم افتخار بهترین بازیگر زن را گرفته بود و برای دومی کاندیدای سیمرغ بهترین بازیگر زن شده بود، با بازی در «کیف انگلیسی» برای اولین بار حضور در قاب تلویزیون را تجربه کرد. حضوری که او را به بطن خانههای مردم آورد و آنها را با تصویر جدیدی از دختر مرحوم علی حاتمی آشنا کرد. لیلا حاتمی در «کیف انگلیسی» نقش مستانه را ایفا کرد. کاراکتری که برای رسیدن منصور ادیبان با بازی علی مصفا به نمایندگی مجلس تلاش بسیاری کرد اما در نهایت در عشق مغبون شد. علی مصفا هم اولین حضور تلویزیونیاش را با «کیف انگلیسی» تجربه کرد. این دو پس از این سریال فقط یک بار دیگر، در سریال مناسبتی «پریدخت» به تلویزیون آمدند و دیگر پیشنهادی را در این مدیوم نپذیرفتند.
لیلا حاتمی در مصاحبهای درباره حضورش در «کیف انگلیسی» میگوید: «داستان کیف انگلیسی را خیلی دوست داشتم و به نظرم قوی میآمد. اما نتیجهاش، آنطور که میخواستم نشد... موقع پخش سریال، واقعا حالم بد میشد و ناراحت بودم. اما آدمهایی هم بودند که میگفتند دراین سریال بینظیر بودی و این خود یک احساس دوگانهای را درمن به وجود میآورد». او که دختر فردی است که به ساخت آثار تاریخی شهره است در مصاحبه دیگری اذعان می کند که دو روز پیش از بازی در این سریال اضطراب گرفته چون نمیتوانسته با آن ارتباط برقرار کند. او میگوید: «بخش اعظمش برمیگشت به اینکه آن نقش تاریخی بود و خب آدمهایی که در زمان دیگری زندگی میکنند، تجربه آن مقطع تاریخی را ندارند. البته آدمهای اهل تاریخ میتوانند شناختی از همه دورانها داشته باشند، ولی این در مورد من صدق نمیکرد و به آن بخش تاریخیاش تسلط نداشتم و همین مرا مضطرب میکرد. البته از مدتها قبل از شروع سعی کردم به جایش با خانمهایی که آن مقطع تاریخی را خوب میشناختند و فاصله کمی از نظر سنی با آن زمان داشتند، معاشرت کنم. به خصوص اینکه درباره آن مقطع اروپا هم باید اطلاعاتی کسب میکردم، چون مستانه در اروپا هم بود. البته حتماً آدم با مطالعه و تحقیق به اطلاعات موردنظر میرسد، ولی آنگونه تسلطی که آدم خودش حس کند که در آن مقطع زندگی کرده، وجود ندارد. نقش اینشکلی همیشه به آن راحتی که آدم فکر می کند، نیست.»
فیلمنامه قوی و روح ماجرا
ساخت کارهای تاریخی همیشه آدمهای خاص خودش را میطلبد. کسی که هم اطلاعات کافی درباره دوران تاریخی مدنظرش داشته باشد و هم بتواند درام را با تاریخ پیوند بزند تا کارش مخاطبپسند شود. این اتفاق در «کیف انگلیسی» رخ میدهد. سیدضیاالدین دری طرح «کیف انگلیسی» را از پدرش گرفته و اولین بار فیلمنامه آن را در سال۷۲ برای ساخت یک فیلم سینمایی نوشته است. فیلمنامهای که درباره آن گفته است: «وقتی برای اولین بار آن را نوشتم بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم و حتی گریه کردم.»
فیلمنامه «کیف انگلیسی» بارها و بارها از جهات مختلف مورد توجه قرار گرفته. تقریبا از همان ابتدای پخش سریال واکنشهای سیاسی و حاشیهای برای این سریال به وجود آمد و از کنایههای سیاسی آن به خصوص در برهه مجلس ششم گفته و شنیده شد تا همین آخرین انتخاباتی که برگزار شد با تغییر عبارت «کیف انگلیسی» به «لیست انگلیسی» بار دیگر نام این سریال به گونهای دیگر وارد فضای سیاسی کشور شد. اتفاقی که زندهیاد ضیاالدین دری درباره آن در یک مصاحبه گفته بود: «اینها را من کاری نمیتوانم بکنم اما میدانم که اگر شما حرف را درست بزنید هیچ وقت کهنه نمیشود. اما اگر شعاری بشود، در بستر ناآگاهانه طرح شود یا مثلا ژورنالیستی و به روز گفته شود، -ببخشید که می گویم ژورنالیستی چون شما ببینید روزنامهها و رسانهها در ۲۴ ساعت از هم عقب هستند چون خبرهایشان کهنه میشود. وقتی مثل روزنامهها حرفت را در فیلم بزنی همیشه از جامعه عقب هستی به این دلیل که جامعه جلو میرود و معطل تو نمیشود. یک مساله سیاسی روزمره را بخواهی بگویی، تا روی پرده بیاید کمسوادترین و عامیترین افراد جامعه هم آن را مسخره میکنند. حالا من به عنوان یک روشنفکر، منظورم طبقه الیتی که در حوزه فرهنگ کار می کند، از جامعه عقب باشم؟ اما اگر روح یک موضوع گفته شود هیچ وقت کهنه نمیشود.»
شاید برای همین است که تقریبا تمام شبکههای تلویزیون هر کدام حداقل یک بار این سریال را پخش کردهاند و حالا هم نوبت به شبکه چهار رسیده است تا بار دیگر قصه منصور ادیبان و مستانه را روی آنتن تلویزیون بیاورد.