صفحه نخست

دیگه چه خبر

فرهنگ و هنر

خانواده و جامعه

چند رسانه ای

صفحات داخلی

۱۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۳:۰۴

معمای تنهایی امام سجاد علیه السلام

محمدصادق دهنادی
کد خبر: ۵۹۵۳۹

تاریخ متداول غیر تحلیلی و همچنین بازنمایی های رسانه‌ای مثل مختارنامه به اشتباه چنین جا انداخته‌اند که مردم از شهادت امام حسین روحی فداه متنبه شدند و شاید قیام‌هایی مانند قیام_توابین و مردم مدینه و حتی جنبش پسر زبیر متمرکز بر خونی‌های عاشورا بود اما گزارش‌ها نه فقط در مورد همان سالها بلکه تا ۴۰سال بعدی چیز دیگری را نشان می‌دهد.


سرکوب آل بیت با اسارت و بارگشت خاندان به مدینه تمام نشد. برخی خانه سران قیام در مدینه خراب شد. فشارهای دو دژخیم زبیری و اموی برای ایجاد فقر و تنگنا به آل حسین افزایش یافت تا جایی که برخی مانند زینب و ام کلثوم س به تبعید روند و برخی مانند دختران و همسران شهدا به فشار حاکمان و قبائل حجاز به گروگان گرفته شدند و تا قیام مختار طایفه کوچک امام چهارم که حتی توسط بنی‌هاشم هم همراهی درستی نداشت شهر پیامبر را رها کرد و در حاشیه روستا عزلت گزید.
امام می‌فرمود:
ما در حجاز ۲۰ شیعه نداریم.
حال آنکه بین سال ۶۲ تا ۷۰ که شروع دوره حجاج است گله گله آدم کشته می‌شد که شعار خونخواهی سیدالشهدا را می‌داد.
اما چرا میان آن همه #شیعه و فدایی کسی گرد سیدالساجدین نمی‌گشت و فضا اینقدر برای خط ناب امامت تنگ و محدود بود؟
شاید در این زمینه تحلیل ابن تیمیه پدر معنوی وهابی‌ها که شکی در دشمنی‌اش با تشیع نیست درست‌تر باشد و آن اینکه در تحولات قرن نخست، شیعه سیاسی(و نه اعتقادی) کسانی بودند که در مقابل معاویه، علی را ترجیح می‌دادند و هم اینان هم بودند که حسین را دعوت کردند و تصور کردند شبیه نحوه خلافت امیرمومنان می‌توانند با اجماع به او رهبری دهند.(تفکری که کمتر از پنجاه سال بعد با شکل دهی نظام فقهی و کلامی به عنوان اهل سنت شناخته شدند ) وقتی هم که آن اجماع مورد دلخواهشان برای حسین فراهم نشد؛ بیخیال آن پروژه شده و او تنها ماند.
این تفکر که بخاطر انتخاب علی در مقابل معاویه مسامحتا علوی و شیعی نامیده می‌شود ولی ذاتا یک اتحاد رقابت‌جوی قبیله‌ای عراقی علیه شامی یا مدنی علیه شام است؛ هیچ تعهدی به تفکری که ذاتا ریشه خلافت را در غدیرخم و در منصوصات نبوی می‌‌جست؛ نداشت.
امام سجاد و در ادامه امام باقر - علیهما سلام - سالهای بعد از عاشورا با این شیعه اصطلاحی که فقط از نظر سیاسی به ائمه علایقی داشتند و برای قدرت گرفتن و جذب هوادار گاهی پیشنهاد رهبری به آنها می‌کردند فاصله گرفتند و به ویژه در دو مقطع ضعف بنی امیه(مرگ یزید و بنی مروان) زیر بار این نوع شیعه نرفتند.
تبیین حضرت سجاد و دو امام بعدی، مرزبندی جدیدی برای تشیع ایجاد کرد که هم از جنبه سیاسی و هم از نظر اعتقادی و فقهی با جدا کردن مسیر ناب علوی از سایر مدعیان، مشخص نمود که منظور از تشیع چیست؟
زین العابدین سلام الله علیه در عرصه سیاسی غایب نبود. اما سیاستی را پی گرفت که در آن نفعی برای کنشگران عرفی آن عصر یافت نمی‌شد.
ایشان اعتبار آل رسول و خون حسین را خرج پیروی و پیروزی هیچ حزبی نکرد و شیعه سرکوب شده آن دوران را که بال و پر شکسته و بی‌خبر از ریشه‌های فتنه های قرن اول بود را نه با یارگیری و قشون کشی، بلکه با تربیت و محتوا سازی باز پروری کرد.
هویت سازی که امام چهارم هزینه اش را داد، آغاز تولد یک جنبش اصیل اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی بود که از ریشه‌های مستحکم اخلاقی و اجتماعی مستقل بهره می‌برد و تفکر و عرفان و معنای آن راهی متفاوت از دیگران را فرا روی جامعه گشود. راهی که نشان داد دعوت کنندگان امام حسین به کوفه ، شیعه نبودند...


بیشتر بخوانید:

 

 

ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.