حقایقی جالب درباره پلانکتون در «باب اسفنجی»
پلانکتون را بیشتر بهخاطر تلاشهای خستگیناپذیرش برای دزدیدن فرمول همبرگر آقای خرچنگ و غذای بیمزهای که سعی در فروشش دارد به یاد دارید.
او ضدقهرمان اصلی مجموعه کارتونی محبوب «باب اسفنجی» است. در حالی که به نظر میرسد شخصیت پلانکتون در ابتدا به دلیل جاهطلبیهای محدودش فاقد عمق است، اما وقت و دقت زیادی صرف طراحی شخصیت او و ویژگیهای عجیب و غریبش شده است؛ از ازدواجش با یک کامپیوتر گرفته تا چیزهای دیگر. با بیش از دو دهه مداومت، «باب اسفنجی» طی سالها حقایق زیادی درباره پلانکتون فاش کرده است و اگرچه بینندگان از تاریخچه تلاشهای گسترده ناموفق او برای سرقت فرمول آقای خرچنگ اطلاع دارند، اکثرا نسبت به دیگر جنبههای اساسی شخصیت پلانکتون بیتوجه بودهاند.
۹) نام واقعی او شلدون است
در حالی که ضدقهرمان اصلی سری «باب اسفنجی» معمولا با نام پلانکتون گره خورده است، نام واقعی او شلدون جی. پلانکتون است. حتی با وجود اینکه همسرش کارن در طول سریال پلانکتون را با نام کوچکش صدا میکند، او ناراحتی خود را از این امر در «ارتش پلانکتون» ابراز میکند. شلدون نامی نیست که ترس یا نگرانی را تداعی کند، و احتمالا به همین دلیل است که پلانکتون دوست ندارد با آن نامیده شود. اگرچه این نام به خودی خود اهمیت عمیقتری ندارد، هم به بینندگان و هم به شخصیتهایی که همیشه مورد دشمنی پلانکتون بودهاند یادآوری میکند که او چیزی جز یک موجود کوچک و دانشمند با عقده ناپلئونی نیست.
۸) رقابتش با آقای خرچنگ قدیمی است
پویایی مجادله بین پلانکتون و آقای خرچنگ شاید یکی از قابلتوجهترین جنبههای سریال باشد، اما بینندگان اغلب فراموش میکنند که زمانی این دو بهترین دوستان یکدیگر بودند. دوستی آنها به محض تولدشان شروع شد و این دو زمانی از یکدیگر جداییناپذیر بودند. با این حال، این پیوند زمانی در معرض خطر قرار گرفت که آنها تصمیم گرفتند پس از تعطیلی برگرفروشی موردعلاقهشان، همزمان با هم وارد این عرصه شوند. این دو به سرعت با هم درگیر شدند و منجر شد که آقای خرچنگ ادعای مالکیت انحصاری دستور پخت همبرگر استادشان را بکند. در نتیجه، پلانکتون سوگند خورد تا انتقام بگیرد و از آن زمان تلاشش را برای دزیدن فرمول همبرگر آغاز کرد.
۷) صداپیشهاش نقشی حیاتی در طول ۲۳ سال زمان تولید انیمیشن داشت
به عنوان چنین شخصیتی، پلانکتون صدایی عمیق و طنینانداز دارد که به خوبی با او همخوان است، به طوری که تماشاگران نمیتوانستند صدای او را به شکل دیگری تصور کنند. با این حال اکثر بینندگان درک درستی از نقش محوری صداپیشه پلانکتون (داگ لارنس، معروف به آقای لارنس) در ایدهپردازی و تولید این انیمیشن محبوب ندارند. لارنس علاوه بر صداپیشگی شخصیتهای بهیادماندنی مانند لری خرچنگ، ماهی مجری و فرد، در اکثر مواقع پخش سریال به عنوان نویسنده نیز همکاری کرده است. علاوه بر تواناییهای داگ لارنس در صداپیشگی و نویسندگی برای «باب اسفنجی»)٫ او کارگردانی قسمتهایی از سریال را نیز برعهده داشته و روی استوریبردهای فیلم «باب اسفنجی: اسفنج بیرون از آب» کار کرده است
۶) او صاحب یک سگ است
اگرچه پلانکتون آشکارا تنفرش را نسبت به بسیاری از انواع حیوانات در طول سریال ابراز میکند (چیزی که به طور برجسته در ترس افسارگسیخته او از پرل، دختر آقای خرچنگ، مشاهده میشود) در قسمت «پلانکتون!» فاش میشود که او یک سگ به عنوان حیوان خانگی دارد. این سگ فقط در تعداد کمی از اپیزودها نمایش داده میشود. با این وجود، این حقیقت که پلانکتون صاحب سگی اجتماعی و دوستداشتنی است نشان از جنبه آرامتری از ذات او دارد که تماشاگران به ندرت آن را میبینند، زیرا مشغله اصلی او انتقام گرفتن از آقای خرچنگ است.
۵) پلانکتون تحصیلکرده است
یکی دیگر از جنبههای شخصیتی پلانکتون که بینندگان به دلیل انگیزههای تک بعدی او اغلب نادیده میگیرند این است که او در واقع تحصیلکرده است. با وجود اینکه پلانکتون در دزدیدن فرمول آقای خرچنگ بارها و بارها شکست خورده است، اغلب به عنوان باهوشترین شخصیت سریال شناخته میشود. در واقع یکی از شوخیهای سریال که سراسر سریال را دربرمیگیرد، تصویر پلانکتون است که پس از خنثی شدن نقشههایش توسط آقای خرچنگ و کارمندانش، فریاد میکشد که به کالج رفته است. این به شکل ویژهای بامزه است، زیرا او و آقای خرچنگ برای مدت کوتاهی در دانشگاه بیکینی باتم در فصل ۹ حضور داشتند و همین مسئله نشان میدهد که آنها اساسا از نظر تحصیلی در یک سطح قرار دارند.
۴) طول قدش متناوبا در سریال تغییر میکند
گرچه چند لحظه وجود دارد که باب اسفنجی میتواند به راحتی پلانکتون را بردارد و او را در کف دست خود نگه دارد، اما این مقیاس در سراسر سریال ثابت نیست. این مسئله خصوصا در قسمتهای بعدی سریال قابلتوجه است، زمانی که یا دست باب اسفنجی کوچکتر از حد معمول بنظر میرسد یا پلانکتون نسبت به فصول قبلی بزرگتر شده است. اختلاف مشابهی را میتوان در قسمتی با عنوان «پلیسها را صدا کن» مشاهده کرد؛ زمانی که عکس پلانکتون در ایستگاه پلیس گرفته میشود. در این صحنه خاص، یک خط کش در کنار او وجود دارد که نشان میدهد قد او تقریبا ۴ اینچ است (یا اگر شاخکهای او را حساب کنید ۹ اینچ قد دارد).
۳) او و آقای خرچنگ دقیقا همسناند
دلیل عمدهای که پلانکتون و آقای خرچنگ از سنین پایین تا این حد دوستان صمیمی بودند این است که آنها در واقع در یک روز به دنیا آمدند: ۳۰ نوامبر ۱۹۴۲. با وجود این که این تاریخ اهمیت بیشتری در طول سریال ندارد، دانستن اینکه پلانکتون و آقای خرچنگ دوران جوانی و بخش عمدهای از بزرگسالی خود را با جشن تولد در کنار یکدیگر گذراندهاند، نشان میدهد که چرا این دو قبل از اینکه طمع فردگرایانه و حرص سرمایهداری مانع شود از یکدیگر جداییناپذیر بودند.
۲) پلانکتون در واقع سبز نیست
در حالی که منطقی است اگر فرض کنیم پلانکتون سبز است، زیرا هیچ نشانه روشنی مبنی بر پوشیدن هر نوع لباسی وجود ندارد، اما در واقع اینطور نیست. فاش شده است که پلانکتون در واقع یونیفرم سبز یکنواختی میپوشد که رنگیزه مشخصی به او میدهد. در واقع رنگ اصلی پلانکتون صورتی کم رنگ است، که بینندگان تنها زمانی که کارن لباس سبز او را درمیآورد آن را میبینند.
۱) او بیش از ۱۰۰۰بار برای دزدیدن فرمول آقای خرچنگ اقدام کرده است
اگرچه پلانکتون به دلیل تلاشهای ناموفق بیشمارش برای دزدیدن فرمول به طور باورنکردنی تبدیل به یک شخصیت بهیادماندنی شده است، بسیاری از بینندگان به عظمت شکستهای او پی نمیبرند. در اپیزود ویژه سالگرد ۱۰ سالگی این کارتون، «حقیقت یا مکعب»، فاش میشود که پلانکتون ۱۰۰۳ بار سعی کرده فرمول آقای خرچنگ را بدزدد (که مطمئنا از زمان پخش این قسمت در سال ۲۰۰۹ به شدت افزایش یافته است). در حالی که این تعداد ممکن است بینندگان را شگفتزده نکند، اما دانستن آن درباره پشتکار تزلزلناپذیر پلانکتون و اینکه او چگونه به طور مداوم از هدف بلندمدت خود کوتاه نمیآید چیزهای زیادی میگوید. شاید باید پلانکتون را به خاطر تعهدش برای رسیدن به هدفش ستود، البته اگر فقط این یک هدف مشکوک از منظر اخلاقی نبود.
۹) نام واقعی او شلدون است
در حالی که ضدقهرمان اصلی سری «باب اسفنجی» معمولا با نام پلانکتون گره خورده است، نام واقعی او شلدون جی. پلانکتون است. حتی با وجود اینکه همسرش کارن در طول سریال پلانکتون را با نام کوچکش صدا میکند، او ناراحتی خود را از این امر در «ارتش پلانکتون» ابراز میکند. شلدون نامی نیست که ترس یا نگرانی را تداعی کند، و احتمالا به همین دلیل است که پلانکتون دوست ندارد با آن نامیده شود. اگرچه این نام به خودی خود اهمیت عمیقتری ندارد، هم به بینندگان و هم به شخصیتهایی که همیشه مورد دشمنی پلانکتون بودهاند یادآوری میکند که او چیزی جز یک موجود کوچک و دانشمند با عقده ناپلئونی نیست.
۸) رقابتش با آقای خرچنگ قدیمی است
پویایی مجادله بین پلانکتون و آقای خرچنگ شاید یکی از قابلتوجهترین جنبههای سریال باشد، اما بینندگان اغلب فراموش میکنند که زمانی این دو بهترین دوستان یکدیگر بودند. دوستی آنها به محض تولدشان شروع شد و این دو زمانی از یکدیگر جداییناپذیر بودند. با این حال، این پیوند زمانی در معرض خطر قرار گرفت که آنها تصمیم گرفتند پس از تعطیلی برگرفروشی موردعلاقهشان، همزمان با هم وارد این عرصه شوند. این دو به سرعت با هم درگیر شدند و منجر شد که آقای خرچنگ ادعای مالکیت انحصاری دستور پخت همبرگر استادشان را بکند. در نتیجه، پلانکتون سوگند خورد تا انتقام بگیرد و از آن زمان تلاشش را برای دزیدن فرمول همبرگر آغاز کرد.
۷) صداپیشهاش نقشی حیاتی در طول ۲۳ سال زمان تولید انیمیشن داشت
به عنوان چنین شخصیتی، پلانکتون صدایی عمیق و طنینانداز دارد که به خوبی با او همخوان است، به طوری که تماشاگران نمیتوانستند صدای او را به شکل دیگری تصور کنند. با این حال اکثر بینندگان درک درستی از نقش محوری صداپیشه پلانکتون (داگ لارنس، معروف به آقای لارنس) در ایدهپردازی و تولید این انیمیشن محبوب ندارند. لارنس علاوه بر صداپیشگی شخصیتهای بهیادماندنی مانند لری خرچنگ، ماهی مجری و فرد، در اکثر مواقع پخش سریال به عنوان نویسنده نیز همکاری کرده است. علاوه بر تواناییهای داگ لارنس در صداپیشگی و نویسندگی برای «باب اسفنجی»)٫ او کارگردانی قسمتهایی از سریال را نیز برعهده داشته و روی استوریبردهای فیلم «باب اسفنجی: اسفنج بیرون از آب» کار کرده است
۶) او صاحب یک سگ است
اگرچه پلانکتون آشکارا تنفرش را نسبت به بسیاری از انواع حیوانات در طول سریال ابراز میکند (چیزی که به طور برجسته در ترس افسارگسیخته او از پرل، دختر آقای خرچنگ، مشاهده میشود) در قسمت «پلانکتون!» فاش میشود که او یک سگ به عنوان حیوان خانگی دارد. این سگ فقط در تعداد کمی از اپیزودها نمایش داده میشود. با این وجود، این حقیقت که پلانکتون صاحب سگی اجتماعی و دوستداشتنی است نشان از جنبه آرامتری از ذات او دارد که تماشاگران به ندرت آن را میبینند، زیرا مشغله اصلی او انتقام گرفتن از آقای خرچنگ است.
۵) پلانکتون تحصیلکرده است
یکی دیگر از جنبههای شخصیتی پلانکتون که بینندگان به دلیل انگیزههای تک بعدی او اغلب نادیده میگیرند این است که او در واقع تحصیلکرده است. با وجود اینکه پلانکتون در دزدیدن فرمول آقای خرچنگ بارها و بارها شکست خورده است، اغلب به عنوان باهوشترین شخصیت سریال شناخته میشود. در واقع یکی از شوخیهای سریال که سراسر سریال را دربرمیگیرد، تصویر پلانکتون است که پس از خنثی شدن نقشههایش توسط آقای خرچنگ و کارمندانش، فریاد میکشد که به کالج رفته است. این به شکل ویژهای بامزه است، زیرا او و آقای خرچنگ برای مدت کوتاهی در دانشگاه بیکینی باتم در فصل ۹ حضور داشتند و همین مسئله نشان میدهد که آنها اساسا از نظر تحصیلی در یک سطح قرار دارند.
۴) طول قدش متناوبا در سریال تغییر میکند
گرچه چند لحظه وجود دارد که باب اسفنجی میتواند به راحتی پلانکتون را بردارد و او را در کف دست خود نگه دارد، اما این مقیاس در سراسر سریال ثابت نیست. این مسئله خصوصا در قسمتهای بعدی سریال قابلتوجه است، زمانی که یا دست باب اسفنجی کوچکتر از حد معمول بنظر میرسد یا پلانکتون نسبت به فصول قبلی بزرگتر شده است. اختلاف مشابهی را میتوان در قسمتی با عنوان «پلیسها را صدا کن» مشاهده کرد؛ زمانی که عکس پلانکتون در ایستگاه پلیس گرفته میشود. در این صحنه خاص، یک خط کش در کنار او وجود دارد که نشان میدهد قد او تقریبا ۴ اینچ است (یا اگر شاخکهای او را حساب کنید ۹ اینچ قد دارد).
۳) او و آقای خرچنگ دقیقا همسناند
دلیل عمدهای که پلانکتون و آقای خرچنگ از سنین پایین تا این حد دوستان صمیمی بودند این است که آنها در واقع در یک روز به دنیا آمدند: ۳۰ نوامبر ۱۹۴۲. با وجود این که این تاریخ اهمیت بیشتری در طول سریال ندارد، دانستن اینکه پلانکتون و آقای خرچنگ دوران جوانی و بخش عمدهای از بزرگسالی خود را با جشن تولد در کنار یکدیگر گذراندهاند، نشان میدهد که چرا این دو قبل از اینکه طمع فردگرایانه و حرص سرمایهداری مانع شود از یکدیگر جداییناپذیر بودند.
۲) پلانکتون در واقع سبز نیست
در حالی که منطقی است اگر فرض کنیم پلانکتون سبز است، زیرا هیچ نشانه روشنی مبنی بر پوشیدن هر نوع لباسی وجود ندارد، اما در واقع اینطور نیست. فاش شده است که پلانکتون در واقع یونیفرم سبز یکنواختی میپوشد که رنگیزه مشخصی به او میدهد. در واقع رنگ اصلی پلانکتون صورتی کم رنگ است، که بینندگان تنها زمانی که کارن لباس سبز او را درمیآورد آن را میبینند.
۱) او بیش از ۱۰۰۰بار برای دزدیدن فرمول آقای خرچنگ اقدام کرده است
اگرچه پلانکتون به دلیل تلاشهای ناموفق بیشمارش برای دزدیدن فرمول به طور باورنکردنی تبدیل به یک شخصیت بهیادماندنی شده است، بسیاری از بینندگان به عظمت شکستهای او پی نمیبرند. در اپیزود ویژه سالگرد ۱۰ سالگی این کارتون، «حقیقت یا مکعب»، فاش میشود که پلانکتون ۱۰۰۳ بار سعی کرده فرمول آقای خرچنگ را بدزدد (که مطمئنا از زمان پخش این قسمت در سال ۲۰۰۹ به شدت افزایش یافته است). در حالی که این تعداد ممکن است بینندگان را شگفتزده نکند، اما دانستن آن درباره پشتکار تزلزلناپذیر پلانکتون و اینکه او چگونه به طور مداوم از هدف بلندمدت خود کوتاه نمیآید چیزهای زیادی میگوید. شاید باید پلانکتون را به خاطر تعهدش برای رسیدن به هدفش ستود، البته اگر فقط این یک هدف مشکوک از منظر اخلاقی نبود.
بیشتر بخوانید
منبع : دیجی کالا مگ
ارسال نظرات
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
جالب بود ممنون