آگاهی پیامبر (ص) از عهدشکنان غدیر
امام باقر علیهالسلام طی خطبه غدیر از آگاهی پیامبر صلی الله علیه و آله از عهدشکنان غدیر سخن گفتند.
یکی از بهترین منابعی که درباره ماجرای غدیر و خطبه غدیر وجود دارد، حدیثی از امام باقر علیهالسلام در کتاب الإحتجاج نوشته جناب طبرسی از عالمان قرن ششم است. کتاب الاحتجاج، از کتب معتبرى است که علما به آن اعتماد دارند و بدون هیچ دغدغهاى روایات آن را نقل مىکنند.
در شماره قبل تا این قسمت از حدیث امام باقر علیهالسلام را جلو آمدیم که خداوند از طریق جبرئیل به خداوند فرمود «همانا من هیچ یک از پیامبران را قبض روح نکردم مگر پس از کاملکردن دینم و حجتم و اتمام نعمتم به وسیلهی ولایت اولیای خود و دشمنی با دشمنانم و این همان کمال توحید و دین من و اتمام نعمتم بر خلقم است که به وسیلهی تبعیت و طاعت ولیِّ من حاصل میشود.»
در شماره قبل تا این قسمت از حدیث امام باقر علیهالسلام را جلو آمدیم که خداوند از طریق جبرئیل به خداوند فرمود «همانا من هیچ یک از پیامبران را قبض روح نکردم مگر پس از کاملکردن دینم و حجتم و اتمام نعمتم به وسیلهی ولایت اولیای خود و دشمنی با دشمنانم و این همان کمال توحید و دین من و اتمام نعمتم بر خلقم است که به وسیلهی تبعیت و طاعت ولیِّ من حاصل میشود.»
در ادامه این حدیث میخوانیم:
(این اتمام نعمت که به وسیله تبعیت و اطاعت از ولیّ خدا حاصل میشود) برای این است که من هرگز زمین را بدون، ولی و قیم رها نمىکنم تا او حجت من در برابر خلقم باشد. «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً؛ پس امروز دین شما را برایتان کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و به دین اسلام برای شما راضی شدم» (این اکمال دین و اتمام نعمت) با ولایت ولى خودم و مولاى هر مرد و زن مؤمنی انجام شد.
وَ ذَلِکَ أَنِّی لَا أَتْرُکُ أَرْضِی بِغَیْرِ وَلِیٍّ وَ لَا قَیِّمٍ لِیَکُونَ حُجَّةً لِی عَلَى خَلْقِی فَ ﴿الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً﴾ بِوَلَایَةِ وَلِیِّی وَ مَوْلَى کُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ.
در این فراز، منطبق بر آیه سوم سوره مائده، کمال دین و تمام نعمت ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام معرفی شده است؛ یعنی نقطهعطف تاریخ بشریت تا قبل از ماجرای غدیر، در تعیین رسمیِ امیرالمؤمنین به عنوان امام و ولیّ و خلیفهی رسول الله بود. بر این اساس، کمال دینداری یعنی قرارگیری تحت ولایت علوی و رفتار شایسته داشتن در قبال ولایت ایشان و اوج نعمت نیز در پرتو همین امر حاصل میشود. متأسفانه با رفتار منفی امت در قبال پذیرش ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام، این امر از حالت جمعی به بهرههای فردی در آمد. حضرت زهرا سلامالله علیها در حدیثی درباره تبعات پذیرش ولایت امیرالمؤمنین فرمود «به خدا سوگند [اگر امر خلافت با او بود]هر گاه مردم از جاده حق منحرف مىشدند و از پذیرش دلیل روشن سرباز مىزدند، آنها را با نرمى و ملایمت به سوى منزل مقصود سِیر مىداد، سِیرى که هرگز آزار دهنده نبود، نه مرکب ناتوان مىشد و نه راکب خسته و ملول و سرانجام آنها را به سرچشمه آب زلال و گوارا وارد مىکرد، نهرى که دو طرفش مملو از آب بود، آبى که هرگز ناصاف نمىشد سپس آنها را پس از سیرابى کامل باز مى گرداند و سرانجام او را در پنهان و آشکار خیرخواه خود مى یافتند. او هرگز از دنیا بهره نمى گرفت، و از آن سودى جز سیراب کردن تشنه کامان و سیر کردن گرسنگان نداشت؛ و در اینجا دنیا پرست از زاهد و راستگو از دروغگو، براى همه آنها روشن میشد. در ادامه، آن بانوی بزرگوار با استناد به آیهای فرمودند «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَات مِّنَ السَّمَاءِ وَ الاَرْضِ وَ لَکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ؛ و اگر اهل شهرها و آبادىها ایمان مىآوردند و تقوا پیشه مىکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها مىگشودیم، ولى [آنها حق را]تکذیب کردند و ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم». (سوره اعراف، ایه ۹۶)
حضرت زهرا سلامالله علیها در حدیثی دیگر فرمود به خدا سوگند، اگر حقّ ـ یعنی خلافت و امامت ـ را به اهلش سپرده بودند و از عترت و اهل بیت پیامبر پیروی و متابعت کرده بودند، حتّی دو نفر هم با یکدیگر درباره خدا اختلاف نمیکردند و این مقام یکی پس از دیگری (به ائمه) منتقل میشد تا جایی که قائم ما از نهمین فرزند حسین قیام میکرد؛، امّا وَاللّهِ، لَوْ تَرَکُوا الْحَقَّ عَلی اهْلِهِ وَ اتَّبَعُوا عِتْرَهَ نَبیّه، لَمّا اخْتَلَفَ فِی اللّهِ اثْنانِ، وَ لَوَرِثَها سَلَفٌ عَنْ سَلَف وَ خَلْفٌ بَعْدَ خَلَف، حَتّی یَقُومَ قائِمُنا، التّاسِعُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ.
در ادامه حدیثِ مربوط به خطبه غدیر امام باقر علیهالسلام میخوانیم: (خداوند خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود) على، بندهام و وصى نبیام و خلیفهی پس از او و حجت بالغه من بر خلق من است. طاعت او مقرون به طاعت محمد پیامبر من است؛ طاعت او همراه طاعت محمد مقرون به طاعت من است. هرکه او را اطاعت کند، مرا اطاعت کرده، هرکه او را عصیان کند، مرا عصیان کرده است. او را نشانۀ میان خود و خلقم قرار دادم. هر که او را بشناسد، مؤمن است و هر که او را انکار کند، کافر است و هر که در بیعت او دیگری را شریک کند، مشرک است و هرکه با ولایت او مرا ملاقات کند، وارد بهشت میشود و هرکه با دشمنی او مرا ملاقات کند، وارد آتش میشود. اى محمد، علىّ را نشانه منصوب کن و از آنان برایش بیعت بگیر و عهد و میثاق مرا که از ایشان گرفتهام، تجدید کن که من جانت را ستانده و نزد خود فرا مىخوانم. پس رسولالله صلى الله علیه و آله نسبت به قوم خود و اهل نفاق و جدایی نگران شد که مبادا از اسلام جدا شده و به جاهلیت بازگردند؛ زیرا به دشمنی آنها آگاه بود و از دشمنی و کینه درونی آنان نسبت به على خبر داشت.
عَلِیٍّ عَبْدِی وَ وَصِیِّ نَبِیِّی وَ الْخَلِیفَةِ مِنْ بَعْدِهِ وَ حُجَّتِیَ الْبَالِغَةِ عَلَى خَلْقِی مَقْرُونٌ طَاعَتُهُ بِطَاعَةِ مُحَمَّدٍ نَبِیِّی وَ مَقْرُونٌ طَاعَتُهُ مَعَ طَاعَةِ مُحَمَّدٍ بِطَاعَتِی مَنْ أَطَاعَهُ فَقَدْ أَطَاعَنِی، وَ مَنْ عَصَاهُ فَقَدْ عَصَانِی جَعَلْتُهُ عَلَماً بَیْنِی وَ بَیْنَ خَلْقِی مَنْ عَرَفَهُ کَانَ مُؤْمِناً وَ مَنْ أَنْکَرَهُ کَانَ کَافِراً وَ مَنْ أَشْرَکَ بَیْعَتَهُ کَانَ مُشْرِکاً وَ مَنْ لَقِیَنِی بِوَلَایَتِهِ دَخَلَ الْجَنَّةَ وَ مَنْ لَقِیَنِی بِعَدَاوَتِهِ دَخَلَ النَّارَ. فَأَقِمْ یَا مُحَمَّدُ عَلِیّاً عَلَماً وَ خُذْ عَلَیْهِمُ الْبَیْعَةَ وَ جَدِّدْ عَهْدِی وَ مِیثَاقِی لَهُمُ الَّذِی وَاثَقْتُهُمْ عَلَیْهِ فَإِنِّی قَابِضُکَ إِلَیَّ وَ مُسْتَقْدِمُکَ عَلَیَّ فَخَشِیَ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنْ قَوْمِهِ وَ أَهْلِ النِّفَاقِ وَ الشِّقَاقِ أَنْ یَتَفَرَّقُوا وَ یَرْجِعُوا إِلَى الْجَاهِلِیَّةِ لِمَا عَرَفَ مِنْ عَدَاوَتِهِمْ وَ لِمَا یَنْطَوِی عَلَیْهِ أَنْفُسُهُمْ لِعَلِیٍّ مِنَ الْعَدَاوَةِ وَ الْبَغْضَاءِ.
(این اتمام نعمت که به وسیله تبعیت و اطاعت از ولیّ خدا حاصل میشود) برای این است که من هرگز زمین را بدون، ولی و قیم رها نمىکنم تا او حجت من در برابر خلقم باشد. «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً؛ پس امروز دین شما را برایتان کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و به دین اسلام برای شما راضی شدم» (این اکمال دین و اتمام نعمت) با ولایت ولى خودم و مولاى هر مرد و زن مؤمنی انجام شد.
وَ ذَلِکَ أَنِّی لَا أَتْرُکُ أَرْضِی بِغَیْرِ وَلِیٍّ وَ لَا قَیِّمٍ لِیَکُونَ حُجَّةً لِی عَلَى خَلْقِی فَ ﴿الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً﴾ بِوَلَایَةِ وَلِیِّی وَ مَوْلَى کُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ.
در این فراز، منطبق بر آیه سوم سوره مائده، کمال دین و تمام نعمت ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام معرفی شده است؛ یعنی نقطهعطف تاریخ بشریت تا قبل از ماجرای غدیر، در تعیین رسمیِ امیرالمؤمنین به عنوان امام و ولیّ و خلیفهی رسول الله بود. بر این اساس، کمال دینداری یعنی قرارگیری تحت ولایت علوی و رفتار شایسته داشتن در قبال ولایت ایشان و اوج نعمت نیز در پرتو همین امر حاصل میشود. متأسفانه با رفتار منفی امت در قبال پذیرش ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام، این امر از حالت جمعی به بهرههای فردی در آمد. حضرت زهرا سلامالله علیها در حدیثی درباره تبعات پذیرش ولایت امیرالمؤمنین فرمود «به خدا سوگند [اگر امر خلافت با او بود]هر گاه مردم از جاده حق منحرف مىشدند و از پذیرش دلیل روشن سرباز مىزدند، آنها را با نرمى و ملایمت به سوى منزل مقصود سِیر مىداد، سِیرى که هرگز آزار دهنده نبود، نه مرکب ناتوان مىشد و نه راکب خسته و ملول و سرانجام آنها را به سرچشمه آب زلال و گوارا وارد مىکرد، نهرى که دو طرفش مملو از آب بود، آبى که هرگز ناصاف نمىشد سپس آنها را پس از سیرابى کامل باز مى گرداند و سرانجام او را در پنهان و آشکار خیرخواه خود مى یافتند. او هرگز از دنیا بهره نمى گرفت، و از آن سودى جز سیراب کردن تشنه کامان و سیر کردن گرسنگان نداشت؛ و در اینجا دنیا پرست از زاهد و راستگو از دروغگو، براى همه آنها روشن میشد. در ادامه، آن بانوی بزرگوار با استناد به آیهای فرمودند «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَات مِّنَ السَّمَاءِ وَ الاَرْضِ وَ لَکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ؛ و اگر اهل شهرها و آبادىها ایمان مىآوردند و تقوا پیشه مىکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها مىگشودیم، ولى [آنها حق را]تکذیب کردند و ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم». (سوره اعراف، ایه ۹۶)
حضرت زهرا سلامالله علیها در حدیثی دیگر فرمود به خدا سوگند، اگر حقّ ـ یعنی خلافت و امامت ـ را به اهلش سپرده بودند و از عترت و اهل بیت پیامبر پیروی و متابعت کرده بودند، حتّی دو نفر هم با یکدیگر درباره خدا اختلاف نمیکردند و این مقام یکی پس از دیگری (به ائمه) منتقل میشد تا جایی که قائم ما از نهمین فرزند حسین قیام میکرد؛، امّا وَاللّهِ، لَوْ تَرَکُوا الْحَقَّ عَلی اهْلِهِ وَ اتَّبَعُوا عِتْرَهَ نَبیّه، لَمّا اخْتَلَفَ فِی اللّهِ اثْنانِ، وَ لَوَرِثَها سَلَفٌ عَنْ سَلَف وَ خَلْفٌ بَعْدَ خَلَف، حَتّی یَقُومَ قائِمُنا، التّاسِعُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ.
در ادامه حدیثِ مربوط به خطبه غدیر امام باقر علیهالسلام میخوانیم: (خداوند خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود) على، بندهام و وصى نبیام و خلیفهی پس از او و حجت بالغه من بر خلق من است. طاعت او مقرون به طاعت محمد پیامبر من است؛ طاعت او همراه طاعت محمد مقرون به طاعت من است. هرکه او را اطاعت کند، مرا اطاعت کرده، هرکه او را عصیان کند، مرا عصیان کرده است. او را نشانۀ میان خود و خلقم قرار دادم. هر که او را بشناسد، مؤمن است و هر که او را انکار کند، کافر است و هر که در بیعت او دیگری را شریک کند، مشرک است و هرکه با ولایت او مرا ملاقات کند، وارد بهشت میشود و هرکه با دشمنی او مرا ملاقات کند، وارد آتش میشود. اى محمد، علىّ را نشانه منصوب کن و از آنان برایش بیعت بگیر و عهد و میثاق مرا که از ایشان گرفتهام، تجدید کن که من جانت را ستانده و نزد خود فرا مىخوانم. پس رسولالله صلى الله علیه و آله نسبت به قوم خود و اهل نفاق و جدایی نگران شد که مبادا از اسلام جدا شده و به جاهلیت بازگردند؛ زیرا به دشمنی آنها آگاه بود و از دشمنی و کینه درونی آنان نسبت به على خبر داشت.
عَلِیٍّ عَبْدِی وَ وَصِیِّ نَبِیِّی وَ الْخَلِیفَةِ مِنْ بَعْدِهِ وَ حُجَّتِیَ الْبَالِغَةِ عَلَى خَلْقِی مَقْرُونٌ طَاعَتُهُ بِطَاعَةِ مُحَمَّدٍ نَبِیِّی وَ مَقْرُونٌ طَاعَتُهُ مَعَ طَاعَةِ مُحَمَّدٍ بِطَاعَتِی مَنْ أَطَاعَهُ فَقَدْ أَطَاعَنِی، وَ مَنْ عَصَاهُ فَقَدْ عَصَانِی جَعَلْتُهُ عَلَماً بَیْنِی وَ بَیْنَ خَلْقِی مَنْ عَرَفَهُ کَانَ مُؤْمِناً وَ مَنْ أَنْکَرَهُ کَانَ کَافِراً وَ مَنْ أَشْرَکَ بَیْعَتَهُ کَانَ مُشْرِکاً وَ مَنْ لَقِیَنِی بِوَلَایَتِهِ دَخَلَ الْجَنَّةَ وَ مَنْ لَقِیَنِی بِعَدَاوَتِهِ دَخَلَ النَّارَ. فَأَقِمْ یَا مُحَمَّدُ عَلِیّاً عَلَماً وَ خُذْ عَلَیْهِمُ الْبَیْعَةَ وَ جَدِّدْ عَهْدِی وَ مِیثَاقِی لَهُمُ الَّذِی وَاثَقْتُهُمْ عَلَیْهِ فَإِنِّی قَابِضُکَ إِلَیَّ وَ مُسْتَقْدِمُکَ عَلَیَّ فَخَشِیَ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنْ قَوْمِهِ وَ أَهْلِ النِّفَاقِ وَ الشِّقَاقِ أَنْ یَتَفَرَّقُوا وَ یَرْجِعُوا إِلَى الْجَاهِلِیَّةِ لِمَا عَرَفَ مِنْ عَدَاوَتِهِمْ وَ لِمَا یَنْطَوِی عَلَیْهِ أَنْفُسُهُمْ لِعَلِیٍّ مِنَ الْعَدَاوَةِ وَ الْبَغْضَاءِ.
منبع: تسنیم
ارسال نظرات