روشهایی برای جلوگیری از بروز طلاق عاطفی
طلاق عاطفی یا همان طلاق خاموش نوعی از جدایی است که در آن زن و شوهر اگر چه با هم زیر یک سقف زندگی میکنند، اما هیچ مهر و محبت و عاطفهای بین آنها حاکم نیست.
گاهی زن و شوهر به خاطر هر مسئله کوچکی با هم جر و بحث میکنند و گاهی هم روزها و حتی ماهها با یکدیگر حرف نمیزنند؛ این زن و شوهر اختلافاتشان به جایی میرسد که دیگر هیچ توجهی به هم ندارند و اصلاً بود و نبود همسرشان برای آنها فرقی ندارد؛ در اینجا طلاق شکل گرفته است. طلاق عاطفی یا همان طلاق خاموش نوعی از جدایی است که در آن زن و شوهر اگر چه با هم در زیر یک سقف زندگی میکنند، اما هیچ مهر و محبت و عاطفهای بین آنها حاکم نیست، در این نوع زندگی تنها چیزی که زوجین را به هم متصل میکند، عمدتاً همان قراردادی است که در ابتدای زندگی آن را پذیرفتهاند؛ قراردادی که معمولاً هر دو طرف در زمان امضای بند بند موارد آن، مهر و محبتی را در دل احساس کردهاند، اما پس از گذشت سالها، اکنون این رابطه شیرین و گرم به سردی و خاموشی گراییده است، مانند رابطه روحی، جسمی، عاطفی و حتی گفتاری.
وجود این مشکل در یک رابطه باعث بیمهری و کم شدن انرژی مثبت در خانواده میشود، زوجها در بیگانگی دنیای یکدیگر گم شدهاند و فقط برای هم حکم یک همخانه یا یک مصاحب که به او عادت کردهاند را دارند؛ این افراد با فاصلهای که از لحاظ روحی و جسمی با یکدیگر دارند خط قرمزهایی را برای همدیگر مشخص کردهاند و هرکدام در خلوت خود دیگری را متهم میکند.درک نکردن صحیح از رفتار و گفتار یکدیگر، نداشتن شناخت کافی از روحیات طرف مقابل و عاقبت بیعلاقگی و سردی نسبت به شریک زندگی خود همه و همه دست به دست هم میدهد تا یک طلاق عاطفی را در زندگی زوجها بهوجود بیاورد.
وجود این مشکل در یک رابطه باعث بیمهری و کم شدن انرژی مثبت در خانواده میشود، زوجها در بیگانگی دنیای یکدیگر گم شدهاند و فقط برای هم حکم یک همخانه یا یک مصاحب که به او عادت کردهاند را دارند؛ این افراد با فاصلهای که از لحاظ روحی و جسمی با یکدیگر دارند خط قرمزهایی را برای همدیگر مشخص کردهاند و هرکدام در خلوت خود دیگری را متهم میکند.درک نکردن صحیح از رفتار و گفتار یکدیگر، نداشتن شناخت کافی از روحیات طرف مقابل و عاقبت بیعلاقگی و سردی نسبت به شریک زندگی خود همه و همه دست به دست هم میدهد تا یک طلاق عاطفی را در زندگی زوجها بهوجود بیاورد.
اما دلایل طلاق عاطفی چه هستند؟
اولین عامل اختلافات منجر به طلاق عاطفی، آمادگی نداشتن برای ازدواج است، چرا که هنوز مهارت لازم برای ازدواج و زندگی مشترک را نیاموختهاند، به همین دلیل تأکید فراوان شده که قبل از ازدواج برای جوانان جلساتی برای آموزش مهارت ازدواج گذاشته شود.
دومین عامل، ازدواج اجباری است؛ در گذشته ازدواج اجباری از سوی خانوادهها به فرزندان تحمیل میشد، اما امروز، بعضاً خود افراد به خودشان یک ازدواج را تحمیل میکنند. مثلاً به خود فرد علاقهای ندارند، اما به ثروت و یا موقعیت اجتماعی طرف مقابل علاقهمند هستند و این نوع ازدواج نیز میتواند نوعی ازدواج تلقی شود که خود فرد برای خویش رقم میزند.
سومین عامل، اعتیاد به سیگار و سایر موادمخدر و عادات ناپسند است؛ یکی دیگر از دلایل طلاقها که پیش لرزهاش طلاق عاطفی است، اعتیاد است؛ اما اعتیاد تنها گرایش به موادمخدر نیست، اعتیاد به اینترنت نیز میتواند موجب پیدایش بیوه اینترنت بشود؛ یعنی فرد با اینکه همسر دارد، اما همسر او به قدری مشغول به اینترنت میباشد و آنقدر به همسر خود بیتوجه است که گویی همسر وی دچار بیوهگی شده است.
چهارمین عامل، ازدواج مصلحتی است؛ جوانانی هستند که با قصد حل مشکلات بین دو خانواده و فامیل با طرف مقابل زندگی میکنند و این نوعی ازدواج مصلحتی است.پنجمین عامل، شاید بچهدار نشدن زوجین باشد؛ زوجینی که تا چندین سال پس از ازدواج صاحب فرزند نمیشوند، به مرور روابط آنها به سردی میگراید.
دومین عامل، ازدواج اجباری است؛ در گذشته ازدواج اجباری از سوی خانوادهها به فرزندان تحمیل میشد، اما امروز، بعضاً خود افراد به خودشان یک ازدواج را تحمیل میکنند. مثلاً به خود فرد علاقهای ندارند، اما به ثروت و یا موقعیت اجتماعی طرف مقابل علاقهمند هستند و این نوع ازدواج نیز میتواند نوعی ازدواج تلقی شود که خود فرد برای خویش رقم میزند.
سومین عامل، اعتیاد به سیگار و سایر موادمخدر و عادات ناپسند است؛ یکی دیگر از دلایل طلاقها که پیش لرزهاش طلاق عاطفی است، اعتیاد است؛ اما اعتیاد تنها گرایش به موادمخدر نیست، اعتیاد به اینترنت نیز میتواند موجب پیدایش بیوه اینترنت بشود؛ یعنی فرد با اینکه همسر دارد، اما همسر او به قدری مشغول به اینترنت میباشد و آنقدر به همسر خود بیتوجه است که گویی همسر وی دچار بیوهگی شده است.
چهارمین عامل، ازدواج مصلحتی است؛ جوانانی هستند که با قصد حل مشکلات بین دو خانواده و فامیل با طرف مقابل زندگی میکنند و این نوعی ازدواج مصلحتی است.پنجمین عامل، شاید بچهدار نشدن زوجین باشد؛ زوجینی که تا چندین سال پس از ازدواج صاحب فرزند نمیشوند، به مرور روابط آنها به سردی میگراید.
روشهایی برای جلوگیری از بروز طلاق عاطفی
۱- سعی کنید بیشتر از آنکه در انتظار دریافت چیزی از همسرتان باشید، چیزی به او ببخشید؛ اگر هدف شما ایجاد حس رضایت و خوشبختی همسرتان باشد، مطمئن باشید فرصتهای بیشماری برای رسیدن به این هدف پیدا خواهید کرد.
۲- وقتی همسرتان به شما توهین میکند، سکوت کنید و با او مقابله به مثل نکنید؛ زیرا با این کار از بروز بسیاری از بحثهای غیر ضروری جلوگیری میکنید. این لحظات به سرعت سپری خواهند شد و شما میتوانید در زمان بهتری با همسرتان درباره رفتارش صحبت کنید.
۳- از همسرتان انتظارات غیرواقعی نداشته باشید؛ اجتناب از انتظارات غیرواقعی میتواند از بروز بسیاری درگیریها، عصبانیتها و سرخوردگیها جلوگیری کند. انتظار نداشته باشید همسرتان کامل و بینقص باشد. در ضمن هیچگاه او را با دیگران مقایسه نکنید.
۴- سعی کنید نسبت به همه چیز دید مثبتی داشته باشید.
۵- به راههایی فکر کنید که میتواند همسرتان را نسبت به انجام کارهایی که دوست دارید ترغیب کند. اگر این روش مؤثر نبود، روشهای دیگری را امتحان کنید و به یاد داشته باشید که تحسین و تعریف به موقع میتواند یک انگیزه قوی باشد.
۶- اهداف خود را طبقهبندی کنید و افکار خود را بر مهمترین هدفتان یعنی داشتن یک محیط خانوادگی آرام و شاد، متمرکز کنید.
۷- هیچگاه با همسرتان وارد جنگ قدرت نشوید و به جای این کار با او به توافق برسید.
۸- همسرتان را به خاطر اشتباهش سرزنش نکنید. در عوض سعی کنید روشی در پیش بگیرید که از تکرار این اشتباهات جلوگیری میکند.
۹- در زمان حال زندگی کنید. اشتباهات و وقایع تلخ گذشته را فراموش کنید و سعی کنید شرایط زندگی امروزتان را تغییر دهید.
۱۰- همواره از همسرتان بپرسید: برای اینکه زندگی ما شاد و دلپذیر باشد، من چه کاری میتوانم انجام بدهم؟
۲- وقتی همسرتان به شما توهین میکند، سکوت کنید و با او مقابله به مثل نکنید؛ زیرا با این کار از بروز بسیاری از بحثهای غیر ضروری جلوگیری میکنید. این لحظات به سرعت سپری خواهند شد و شما میتوانید در زمان بهتری با همسرتان درباره رفتارش صحبت کنید.
۳- از همسرتان انتظارات غیرواقعی نداشته باشید؛ اجتناب از انتظارات غیرواقعی میتواند از بروز بسیاری درگیریها، عصبانیتها و سرخوردگیها جلوگیری کند. انتظار نداشته باشید همسرتان کامل و بینقص باشد. در ضمن هیچگاه او را با دیگران مقایسه نکنید.
۴- سعی کنید نسبت به همه چیز دید مثبتی داشته باشید.
۵- به راههایی فکر کنید که میتواند همسرتان را نسبت به انجام کارهایی که دوست دارید ترغیب کند. اگر این روش مؤثر نبود، روشهای دیگری را امتحان کنید و به یاد داشته باشید که تحسین و تعریف به موقع میتواند یک انگیزه قوی باشد.
۶- اهداف خود را طبقهبندی کنید و افکار خود را بر مهمترین هدفتان یعنی داشتن یک محیط خانوادگی آرام و شاد، متمرکز کنید.
۷- هیچگاه با همسرتان وارد جنگ قدرت نشوید و به جای این کار با او به توافق برسید.
۸- همسرتان را به خاطر اشتباهش سرزنش نکنید. در عوض سعی کنید روشی در پیش بگیرید که از تکرار این اشتباهات جلوگیری میکند.
۹- در زمان حال زندگی کنید. اشتباهات و وقایع تلخ گذشته را فراموش کنید و سعی کنید شرایط زندگی امروزتان را تغییر دهید.
۱۰- همواره از همسرتان بپرسید: برای اینکه زندگی ما شاد و دلپذیر باشد، من چه کاری میتوانم انجام بدهم؟
بیشتر بخوانید
منبع : موج
ارسال نظرات
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
توی عکس قیافه و تیپ زن خیلی مردانه تر از اون مرد هست.