حواستان به دوستان اشتباهی باشد!
همنشین ما باید از خودمان بهتر باشد تا چیزی را به عقل و دین ما بیفزاید.
همنشینان ما همسفران زندگی ما هستند و با هر کس رفاقت کنیم، مسیر زندگی ما در نهایت با وی یکی خواهد شد. در روایتهای ما تأکید بسیاری شده است که همنشین ما باید از خودمان بهتر باشد تا چیزی را به عقل و دین ما بیفزاید.
اثرپذیریم یا اثرگذار؟
معمولاً در برخورد با یک موقعیت و محیط جدید دو حالت پیش میآید یا تأثیرپذیر (اثرپذیر) یم یا تأثیرگذار (اثرگذار) یم. در اولی تحت تأثیر محیط قرار میگیریم و محیط روی ما تأثیر دارد و در دومی این ما هستیم که روی محیط تأثیر میگذاریم.
آنچه از مضامین مطالب علمی پیداست، حساسیت روح انسان بسیار بالاست و بسیاری از ما بیشتر از آنچه اثرگذار باشیم، تأثیرپذیر هستیم. کم پیش میآید که افراد تا حدی روح خود را تعالی بخشیده باشند که تحت تأثیر محیط قرار نگیرند. شاید ابتدا با علم و آگاهی به این موضوع، فطرت هر شخصی یک جبهه و مقاومت درونی داشته باشد، اما به مرور این اثرگذاری هویدا خواهد شد. با تحقق این تأثیر و تغییر، توجیهات درونی آغاز میشود که محیط یا فرد مؤثر بر ما پربیراه هم نمیگوید و شاید این ما باشیم که مسیر را از ابتدا غلط میرفتیم.
آنچه از مضامین مطالب علمی پیداست، حساسیت روح انسان بسیار بالاست و بسیاری از ما بیشتر از آنچه اثرگذار باشیم، تأثیرپذیر هستیم. کم پیش میآید که افراد تا حدی روح خود را تعالی بخشیده باشند که تحت تأثیر محیط قرار نگیرند. شاید ابتدا با علم و آگاهی به این موضوع، فطرت هر شخصی یک جبهه و مقاومت درونی داشته باشد، اما به مرور این اثرگذاری هویدا خواهد شد. با تحقق این تأثیر و تغییر، توجیهات درونی آغاز میشود که محیط یا فرد مؤثر بر ما پربیراه هم نمیگوید و شاید این ما باشیم که مسیر را از ابتدا غلط میرفتیم.
به رنگ همنشین میشویم
اثر همنشین و محیط تا جایی است که توصیه همه بزرگان اخلاق آن است که انسان در انتخاب دوستان و همنشینان خود بسیار دقت کند و در حلقه دوستان شایسته، با ایمان و اخلاق قرار گیرد تا فضای سالم و معنوی آنها، ما را هم به وادی خیر و خوبی بکشاند. چه بسیارند گمراهان و فاسدانی که به سبب معاشرت با دوستان ناباب، به فساد کشیده شدهاند و چه بسیارند نیکانی که خوبی خود را مدیون انسانهای با ایمان و صالح هستند.
فارغ از این موضوع و اثرگذاری اعتقادی، انرژی مثبت و منفی محیط و افراد هم به یکدیگر منتقل میشود. تا به حال دقت کردهاید اگر با آدمهای غرغرو همنشین باشید، بعد از مدتی ناخودآگاه غرغرو میشوید و از آنجا که این اتفاق مشابهت زیادی با همنشین شما داشته است، کاملاً طبیعی جلوه میکند. در مثالی دیگر اگر همنشین نزدیک شما عادت به قضاوت دیگران داشته باشد و دائماً با شما از قضاوتهایش بگوید، بعد از مدتی شما هم کم و زیاد دیگران را قضاوت میکنید. مثبتاندیشی اطرافیان و رفقای شما در مثبت دیدن زمین و زمان برای شما مؤثر خواهد بود. در واقع اگر با آدمهای خوشحال و پرانگیزه دمخور شوید، این امر برایتان کاملاً طبیعی خواهد شد. در مقابل رفاقت با انسانهای منفی انرژی صادره از وجود شما را نیز منفی میکند و ارتباطات تحت تأثیر دافعه دوستان منفی شما به شکست منتج میشود.
فارغ از این موضوع و اثرگذاری اعتقادی، انرژی مثبت و منفی محیط و افراد هم به یکدیگر منتقل میشود. تا به حال دقت کردهاید اگر با آدمهای غرغرو همنشین باشید، بعد از مدتی ناخودآگاه غرغرو میشوید و از آنجا که این اتفاق مشابهت زیادی با همنشین شما داشته است، کاملاً طبیعی جلوه میکند. در مثالی دیگر اگر همنشین نزدیک شما عادت به قضاوت دیگران داشته باشد و دائماً با شما از قضاوتهایش بگوید، بعد از مدتی شما هم کم و زیاد دیگران را قضاوت میکنید. مثبتاندیشی اطرافیان و رفقای شما در مثبت دیدن زمین و زمان برای شما مؤثر خواهد بود. در واقع اگر با آدمهای خوشحال و پرانگیزه دمخور شوید، این امر برایتان کاملاً طبیعی خواهد شد. در مقابل رفاقت با انسانهای منفی انرژی صادره از وجود شما را نیز منفی میکند و ارتباطات تحت تأثیر دافعه دوستان منفی شما به شکست منتج میشود.
همنشینی در اشعار، حکایات و ضربالمثلها
آنچه مسلم است اینکه نقش دوستی و معاشران ما در خوشبختى و بدبختى ما اثرگذار و شاید از هر عاملى مؤثرتر باشد تا جایی که حتی گفته میشود تنهایی بهتر از همنشین بد است، البته بد میتواند یک کلمه نسبی باشد و به نگاه ما بستگی دارد، اما در حالت کلی هر معاشرتی که موجب شود امروز ما از دیروز ما بدتر شود، همان واژه منفی را شامل خواهد شد.
اهمیت همنشینی در ادبیات، تاریخ و دین ما بسیار وسیع بوده و مورد تأکید قرار گرفته تا جایی که کمتر شاعری است درباره اثر همنشینی در دفتر اشعار خود نگارشی در این باب نداشته باشد. معروفترین آنها جایی است که در محاوره به یکدیگر میگوییم کمال همنشین در من اثر کرد. شعر کامل آن مضمونی روشن در باب اثر همنشینی دارد. «بگفتا من گِلی ناچیز بودم و لیکن مدتی با گل نشستم، کمال همنشین در من اثر کرد وگرنه من همان خاکم که هستم.»
در اینجا شاعر اثر همنشین خوب را پررنگ کرده و برعکس در بسیاری از شعرها و ضربالمثلهای ما اثر این همنشینی آمده است:
«آلو چو به آلو نگرد رنگ برآرد»، «از بدان بد شَوی ز نیکان نیک»، «انگور ز انگور همی گیرد رنگ»، «با بدان سر مکن که بد گردی»، «با ماه نشینی ماه شوی، با دیگ نشینی سیاه شوی»، «خوشبویْ بود کلبه همسایه عطار»، «صحبت روشن ضمیران، کور را بینا کند، صحبت نیکان بدان را از بدی باز آورد»، «گل بشکفد چو همنفس صبحدم شود، مردی گردی، چو گرد مردی گردی»، «مشو با ناکسان همدم که صحبت را اثر باشد»، «هر چیز که در کان نمک رفت نمک شد، هر که با دیگ نشیند بِکُند جامه سیاه»، «با بدان کم نشین که درمانی، خوپذیر است نفس انسانی»، «تو اول بگو با کیان دوستی، من آنگه بگویم که تو کیستی»، «چه بهره میبری از اختلاط نااهلان، بِه جُز شراره و دود از دکان آهنگر»، «مدتی با خر نشینی، خر شوی»، «گر روی گرمابه با گر، گر شوی»، «وای آن زنده که با مرده نشست، مرده گشت و زندگی از وی بجست.»
سعدی صاحب سخن در باب اول گلستان ماجرای پسر نوح را نوشته است که در میان ما معروف است. «پسر نوح با بدان بنشست و خاندان نبوتش گم شد.»
ماجرا از این قرار است که حضرت نوح (ع) نه تنها یک پیامبر و مربى، بلکه پدرى دلسوز بود که تا آخرین لحظه دست از هدایت فرزندش برنداشت و حتى هنگامی که توفان شروع شد و کشتى روى آب قرار گرفت به فرزندش فرمود: «یـبُنَى ارکب مَعَنا ولا تَکن مَعَ الکـفِرین)، پسرم! همراه ما سوار شو و با کافران مباش. اما فرزند نوح اندرز پدر را گوش نکرد و تا آخرین نفس دست از کفر و لجاجت و خیرهسرى بر نداشت و سرانجام در میان امواج توفان غرق شد.
خداى متعال درباره او میفرماید: (قالَ یـنوحُ اِنهُ لَیسَ مِن اَهلِک اِنهُ عَمَلٌ غَیرُ صــلِح)، اى نوح! او از اهل تو نیست، او عمل غیرصالحى است، فرد ناشایستهاى است.
پسر نوح آنقدر با بَدان بنشست و در اعمال زشت و نادرست و فساد و تباهى غوطهور گشت که گویى وجودش به عمل غیرصالح تبدیل شد، به همین جهت تا آخرین لحظه هم ایمان نیاورد و سرانجام کافر از دنیا رفت و جهنمی شد.
در مقابل سگ اصحاب کهف، چون نگهبان و همراه مردان الهى بود، مقام و رفتار آنها در او مؤثر واقع شد و بر اساس برخى روایات جزو حیوانات بهشتى شد؛ بنابراین سرگذشت فرزند نوح و سگ اصحاب کهف هشدارى است براى کسانى که با دوستان و معاشران بد نشست و برخاست دارند، چنان که سعدى در گلستان میگوید: «پسر نوح با بدان بنشست، خاندان نبوتش گم شد، سگ اصحاب کهف روزى چند، پى نیکان گرفت و مردم شد.»
پسر نوح به خاطر همنشینی با انسانهای بد از خاندان پیغمبری رانده شد و به مرتبه و مقام انسانها رسید و سگ اصحاب کهف چند روزی به دنبال انسانهای نیک رفت و جزو انسانها به شمار آمد.
اهمیت همنشینی در ادبیات، تاریخ و دین ما بسیار وسیع بوده و مورد تأکید قرار گرفته تا جایی که کمتر شاعری است درباره اثر همنشینی در دفتر اشعار خود نگارشی در این باب نداشته باشد. معروفترین آنها جایی است که در محاوره به یکدیگر میگوییم کمال همنشین در من اثر کرد. شعر کامل آن مضمونی روشن در باب اثر همنشینی دارد. «بگفتا من گِلی ناچیز بودم و لیکن مدتی با گل نشستم، کمال همنشین در من اثر کرد وگرنه من همان خاکم که هستم.»
در اینجا شاعر اثر همنشین خوب را پررنگ کرده و برعکس در بسیاری از شعرها و ضربالمثلهای ما اثر این همنشینی آمده است:
«آلو چو به آلو نگرد رنگ برآرد»، «از بدان بد شَوی ز نیکان نیک»، «انگور ز انگور همی گیرد رنگ»، «با بدان سر مکن که بد گردی»، «با ماه نشینی ماه شوی، با دیگ نشینی سیاه شوی»، «خوشبویْ بود کلبه همسایه عطار»، «صحبت روشن ضمیران، کور را بینا کند، صحبت نیکان بدان را از بدی باز آورد»، «گل بشکفد چو همنفس صبحدم شود، مردی گردی، چو گرد مردی گردی»، «مشو با ناکسان همدم که صحبت را اثر باشد»، «هر چیز که در کان نمک رفت نمک شد، هر که با دیگ نشیند بِکُند جامه سیاه»، «با بدان کم نشین که درمانی، خوپذیر است نفس انسانی»، «تو اول بگو با کیان دوستی، من آنگه بگویم که تو کیستی»، «چه بهره میبری از اختلاط نااهلان، بِه جُز شراره و دود از دکان آهنگر»، «مدتی با خر نشینی، خر شوی»، «گر روی گرمابه با گر، گر شوی»، «وای آن زنده که با مرده نشست، مرده گشت و زندگی از وی بجست.»
سعدی صاحب سخن در باب اول گلستان ماجرای پسر نوح را نوشته است که در میان ما معروف است. «پسر نوح با بدان بنشست و خاندان نبوتش گم شد.»
ماجرا از این قرار است که حضرت نوح (ع) نه تنها یک پیامبر و مربى، بلکه پدرى دلسوز بود که تا آخرین لحظه دست از هدایت فرزندش برنداشت و حتى هنگامی که توفان شروع شد و کشتى روى آب قرار گرفت به فرزندش فرمود: «یـبُنَى ارکب مَعَنا ولا تَکن مَعَ الکـفِرین)، پسرم! همراه ما سوار شو و با کافران مباش. اما فرزند نوح اندرز پدر را گوش نکرد و تا آخرین نفس دست از کفر و لجاجت و خیرهسرى بر نداشت و سرانجام در میان امواج توفان غرق شد.
خداى متعال درباره او میفرماید: (قالَ یـنوحُ اِنهُ لَیسَ مِن اَهلِک اِنهُ عَمَلٌ غَیرُ صــلِح)، اى نوح! او از اهل تو نیست، او عمل غیرصالحى است، فرد ناشایستهاى است.
پسر نوح آنقدر با بَدان بنشست و در اعمال زشت و نادرست و فساد و تباهى غوطهور گشت که گویى وجودش به عمل غیرصالح تبدیل شد، به همین جهت تا آخرین لحظه هم ایمان نیاورد و سرانجام کافر از دنیا رفت و جهنمی شد.
در مقابل سگ اصحاب کهف، چون نگهبان و همراه مردان الهى بود، مقام و رفتار آنها در او مؤثر واقع شد و بر اساس برخى روایات جزو حیوانات بهشتى شد؛ بنابراین سرگذشت فرزند نوح و سگ اصحاب کهف هشدارى است براى کسانى که با دوستان و معاشران بد نشست و برخاست دارند، چنان که سعدى در گلستان میگوید: «پسر نوح با بدان بنشست، خاندان نبوتش گم شد، سگ اصحاب کهف روزى چند، پى نیکان گرفت و مردم شد.»
پسر نوح به خاطر همنشینی با انسانهای بد از خاندان پیغمبری رانده شد و به مرتبه و مقام انسانها رسید و سگ اصحاب کهف چند روزی به دنبال انسانهای نیک رفت و جزو انسانها به شمار آمد.
همسفران زندگی ما
در واقع همنشینان ما همسفران زندگی ما هستند و با هر کس رفاقت کنیم، مسیر زندگی ما در نهایت با وی یکی خواهد شد. در روایتهای ما تأکید بسیاری شده که همنشین ما باید از خودمان بهتر باشد تا چیزی را به عقل و دین ما بیفزاید.
از انتخاب دوستان اشتباهی و مصاحبت با افراد بد پرهیز کنیم که یکی از مهمترین و مؤثرترین عوامل در شکلگیری شخصیت انسان، دوستان و همسالان او هستند. پس هر یک از ما باید دقت کنیم که با چه کسی دوستی و رفاقت داریم، زیرا تأثیر دوست بر انسان آنچنان نامحسوس و پنهانی است که در درازمدت آشکار میشود. این تصمیم ماست که به مجموعه افراد مثبت ملحق شویم یا خیر، وگرنه افراد منفی ما را پایین میکشند و اصلاً متوجه این تغییر و اتفاق نخواهیم شد.
از انتخاب دوستان اشتباهی و مصاحبت با افراد بد پرهیز کنیم که یکی از مهمترین و مؤثرترین عوامل در شکلگیری شخصیت انسان، دوستان و همسالان او هستند. پس هر یک از ما باید دقت کنیم که با چه کسی دوستی و رفاقت داریم، زیرا تأثیر دوست بر انسان آنچنان نامحسوس و پنهانی است که در درازمدت آشکار میشود. این تصمیم ماست که به مجموعه افراد مثبت ملحق شویم یا خیر، وگرنه افراد منفی ما را پایین میکشند و اصلاً متوجه این تغییر و اتفاق نخواهیم شد.
منبع: روزنامه جوان
ارسال نظرات