تبعات بمباران دانشآموزان با محتوای درسی غیرکاربردی!
بخش زیادی از محتوایی که دانشآموزان طی ۱۲ سال در مدارس فرا میگیرند بهدلیل کاربردی نبودن نهتنها در زندگی اجتماعی آنها بهکار نمیآید بلکه اثری از آن نیز در ذهنشان باقی نمیماند! چرا برنامه درسی مدارس، صدای نیازهای آنها برای زندگی و بازار کار نیست؟!
کتابهای درسی حجیم در عناوین مختلف که حتی سنگینی وزن آنها در کیف دانشآموزان با تبعاتی همچون پشت خمیده، شانههای افتاده و دردهای اسکلتی همراه است.
و بهجز تبعات جسمی حمل کتابهای سنگین؛ دشواری درک محتوای آن برای دانشآموزان و از همه مهمتر غیرکاربردی بودن این محتوای علمی با زندگی روزمره و آینده دانشآموزان و بازار کار، موضوعاتی است که سالها در نقد کتابهای درسی مدارس شنیده میشود.
بارزترین نمود این ناکارآمدی را میتوان در پرسشها و عملکرد فارغ التحصیلان مدارس مشاهده کرد، مسائلی از این جنس، محتوایی که طی ۱۲ سال در مدارس فرا گرفتند هماکنون نهتنها در زندگی اجتماعی بهکار نمیآید بلکه اثری از آن نیز در ذهنشان باقی نمانده است، بنابراین این پرسش جدی مطرح است؛ چرا برنامه درسی مدارس، صدای نیازهای دانشآموزان برای زندگی واقعی و بازار کار نیست؟
رهبر انقلاب، اردیبهشت امسال ضمن انتقاد به وضعیت دانشهای تدریسشده در مدارس گفتند: «الآن در دبیرستانها و شاید دبستانهای ما دانشهایی تدریس میشود که هیچ فایدهای به حال امروز و آینده دانشآموز ندارد؛ یک ذهنیاتی است که یادشان هم میرود، در هیچ مسئله زندگی به اینها کمک نمیکند، اینها را شناسایی و حذف کنید. علم نافع آن علمی است که بتواند استعداد جوان و نوجوان را شکوفا کند.»
البته متولی اصلی تعدیل محتوای کتابهای درسی و کاربردی کردن آن سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی است که هماکنون در موضع انفعال دراینباره بهسر میبرد و هنوز واکنشی نسبت به چگونگی انجام این مسئولیت خطیر نداشتهاند ضمن آنکه برخی از کارشناسان نسبت به انحصار تدوین کتابهای درسی توسط سازمان پژوهش منتقد هستند.
در همین رابطه با رضوان حکیمزاده؛ معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش گفتوگویی داشتیم تا برای سؤالاتی پیرامون محتوای کتابهای درسی دوره ابتدایی، ضرورت کاستن از عناوین تدریسشده در این دوره و ارائه مهارتهای متناسب با سن کودکان در مدرسه پاسخ بشنویم.
مشروح این گفتگو را در ادامه بخوانید:
وضعیت حجم کتابهای درسی در دوره ابتدایی تا چهاندازه نیازمند تعدیل است؟
مسئولیت تعدیل محتوای کتابهای درسی با سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی است و وظیفه معاونت آموزش ابتدایی، اجرای برنامههای درسی است بنابراین در مقام تصمیمگیری درباره این موضوع نیستیم البته در جلساتی که بعد از فرمایشات رهبر معظم انقلاب مبنی بر ارائه علم نافع در مدارس توسط وزارت آموزش و پرورش تشکیل شد، کارگروهی در سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی شکل گرفت، زیرا با توجه به اهمیت موضوع و حساسیت آن هر تصمیمگیری در این خصوص باید براساس اقدامات کارشناسی باشد.
تدوین برنامه درسی یعنی تصمیمگیری درباره فرصتهای آموزشی و تربیتی که دانشآموز تحت هدایت مدرسه فرا میگیرد البته دانشآموز زمان محدودی در اختیار مدرسه است و موضوعات و حیطههای یادگیری متعدد هستند، اگر نگاه در برنامهریزی درسی جزیرهای و مجزا باشد منجر به این میشود که هر گروهی تصور کند دانشآموز تنها مخاطبش است و بهجای نگاه کاربردی نگاه تخصصی به موضوع خواهد داشت.
مواجهه دانشآموز با حجم انبوهی از اطلاعات غیرکاربردی
کتابهای درسی مجزا باید در زمان محدود توسط دانشآموز آموخته شود و نتیجه این میشود که دانشآموز در ساعات حضور در مدرسه با حجم انبوهی از محتوا و اطلاعاتی که ممکن است کاربردی هم نباشد، مواجه میشود و در نهایت مطالب آموختهشده به برگه پرسش و پاسخ که دانشآموز آنها را حفظ کرده و پاسخ میدهد، تبدیل میشود.
دانشآموزان در بهترین مرحله سن از جهت شکلگیری شخصیت، رشد متوازن در تمام ابعاد و یادگیری قرار دارند و اگر نگاه کاربردی باشد بسیاری از محتواها میتوانند جای خود را به برنامههای دیگر بدهند که بسیار مفیدتر است و این مستلزم داشتن نگاه سیستمی و کلنگر است.
دانشآموزان در سایر کشورها ۸ و در ایران ۱۵ عنوان درسی دارند!
در جلسهای که اخیراً با همکاران سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی داشتیم، اشاره داشتند در بسیاری از کشورهای جهان دانشآموزان ۷ یا ۸ موضوع درسی را میخوانند، اما در ایران در دروه متوسطه تا ۱۵ عنوان درسی آن هم در زمان محدود به دانشآموزان ارائه میشود!
نتیجه چنین وضعیتی این است که مطالب بهصورت حفظی و طوطیوار فرا گرفته میشوند و هر سال پس از پایان سال تحصیلی، دانشآموزان ذهن خود را از مطالب حفظی پاک میکنند و دیگر احساس تعلقی به کتاب درسی ندارند.
آیا در دوره ابتدایی میتوان محتوای کتابهای درسی را تعدیل کرد؟ شاخصی که بتوان تشخیص داد بهعنوان مثال در درس ریاضی کدام محتوا غیرکاربردی است و میتواند حذف شود، چیست؟
بستگی دارد کاربردی بودن را چگونه تعریف کنیم؛ دیدگاههای برنامه درسی متنوع و متفاوت است و هدف از مدرسه رفتن را هرچه بدانیم براساس آن محتواهایی تدوین و به دانش آموزان ارائه میشود بهعنوان مثال اگر هدف مدرسه را فقط انتقال دانش و معرفت موضوعی در رشتههای مختلف دانش بدانیم، مطالب متعدد علمی به دانشآموزان آموزش داده میشود.
و بهجز تبعات جسمی حمل کتابهای سنگین؛ دشواری درک محتوای آن برای دانشآموزان و از همه مهمتر غیرکاربردی بودن این محتوای علمی با زندگی روزمره و آینده دانشآموزان و بازار کار، موضوعاتی است که سالها در نقد کتابهای درسی مدارس شنیده میشود.
بارزترین نمود این ناکارآمدی را میتوان در پرسشها و عملکرد فارغ التحصیلان مدارس مشاهده کرد، مسائلی از این جنس، محتوایی که طی ۱۲ سال در مدارس فرا گرفتند هماکنون نهتنها در زندگی اجتماعی بهکار نمیآید بلکه اثری از آن نیز در ذهنشان باقی نمانده است، بنابراین این پرسش جدی مطرح است؛ چرا برنامه درسی مدارس، صدای نیازهای دانشآموزان برای زندگی واقعی و بازار کار نیست؟
رهبر انقلاب، اردیبهشت امسال ضمن انتقاد به وضعیت دانشهای تدریسشده در مدارس گفتند: «الآن در دبیرستانها و شاید دبستانهای ما دانشهایی تدریس میشود که هیچ فایدهای به حال امروز و آینده دانشآموز ندارد؛ یک ذهنیاتی است که یادشان هم میرود، در هیچ مسئله زندگی به اینها کمک نمیکند، اینها را شناسایی و حذف کنید. علم نافع آن علمی است که بتواند استعداد جوان و نوجوان را شکوفا کند.»
البته متولی اصلی تعدیل محتوای کتابهای درسی و کاربردی کردن آن سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی است که هماکنون در موضع انفعال دراینباره بهسر میبرد و هنوز واکنشی نسبت به چگونگی انجام این مسئولیت خطیر نداشتهاند ضمن آنکه برخی از کارشناسان نسبت به انحصار تدوین کتابهای درسی توسط سازمان پژوهش منتقد هستند.
در همین رابطه با رضوان حکیمزاده؛ معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش گفتوگویی داشتیم تا برای سؤالاتی پیرامون محتوای کتابهای درسی دوره ابتدایی، ضرورت کاستن از عناوین تدریسشده در این دوره و ارائه مهارتهای متناسب با سن کودکان در مدرسه پاسخ بشنویم.
مشروح این گفتگو را در ادامه بخوانید:
وضعیت حجم کتابهای درسی در دوره ابتدایی تا چهاندازه نیازمند تعدیل است؟
مسئولیت تعدیل محتوای کتابهای درسی با سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی است و وظیفه معاونت آموزش ابتدایی، اجرای برنامههای درسی است بنابراین در مقام تصمیمگیری درباره این موضوع نیستیم البته در جلساتی که بعد از فرمایشات رهبر معظم انقلاب مبنی بر ارائه علم نافع در مدارس توسط وزارت آموزش و پرورش تشکیل شد، کارگروهی در سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی شکل گرفت، زیرا با توجه به اهمیت موضوع و حساسیت آن هر تصمیمگیری در این خصوص باید براساس اقدامات کارشناسی باشد.
تدوین برنامه درسی یعنی تصمیمگیری درباره فرصتهای آموزشی و تربیتی که دانشآموز تحت هدایت مدرسه فرا میگیرد البته دانشآموز زمان محدودی در اختیار مدرسه است و موضوعات و حیطههای یادگیری متعدد هستند، اگر نگاه در برنامهریزی درسی جزیرهای و مجزا باشد منجر به این میشود که هر گروهی تصور کند دانشآموز تنها مخاطبش است و بهجای نگاه کاربردی نگاه تخصصی به موضوع خواهد داشت.
مواجهه دانشآموز با حجم انبوهی از اطلاعات غیرکاربردی
کتابهای درسی مجزا باید در زمان محدود توسط دانشآموز آموخته شود و نتیجه این میشود که دانشآموز در ساعات حضور در مدرسه با حجم انبوهی از محتوا و اطلاعاتی که ممکن است کاربردی هم نباشد، مواجه میشود و در نهایت مطالب آموختهشده به برگه پرسش و پاسخ که دانشآموز آنها را حفظ کرده و پاسخ میدهد، تبدیل میشود.
دانشآموزان در بهترین مرحله سن از جهت شکلگیری شخصیت، رشد متوازن در تمام ابعاد و یادگیری قرار دارند و اگر نگاه کاربردی باشد بسیاری از محتواها میتوانند جای خود را به برنامههای دیگر بدهند که بسیار مفیدتر است و این مستلزم داشتن نگاه سیستمی و کلنگر است.
دانشآموزان در سایر کشورها ۸ و در ایران ۱۵ عنوان درسی دارند!
در جلسهای که اخیراً با همکاران سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی داشتیم، اشاره داشتند در بسیاری از کشورهای جهان دانشآموزان ۷ یا ۸ موضوع درسی را میخوانند، اما در ایران در دروه متوسطه تا ۱۵ عنوان درسی آن هم در زمان محدود به دانشآموزان ارائه میشود!
نتیجه چنین وضعیتی این است که مطالب بهصورت حفظی و طوطیوار فرا گرفته میشوند و هر سال پس از پایان سال تحصیلی، دانشآموزان ذهن خود را از مطالب حفظی پاک میکنند و دیگر احساس تعلقی به کتاب درسی ندارند.
آیا در دوره ابتدایی میتوان محتوای کتابهای درسی را تعدیل کرد؟ شاخصی که بتوان تشخیص داد بهعنوان مثال در درس ریاضی کدام محتوا غیرکاربردی است و میتواند حذف شود، چیست؟
بستگی دارد کاربردی بودن را چگونه تعریف کنیم؛ دیدگاههای برنامه درسی متنوع و متفاوت است و هدف از مدرسه رفتن را هرچه بدانیم براساس آن محتواهایی تدوین و به دانش آموزان ارائه میشود بهعنوان مثال اگر هدف مدرسه را فقط انتقال دانش و معرفت موضوعی در رشتههای مختلف دانش بدانیم، مطالب متعدد علمی به دانشآموزان آموزش داده میشود.
بیشتر بخوانید:
مدرسه مکانی برای انتقال دانش یا مهارتهای زندگی؟
اگر مدرسه را مکانی بدانیم که دانشآموزان باید آداب و مهارتهای زندگی را فرا بگیرند و برای زندگی کردن آماده شوند آن وقت با توجه به زمان محدودی که در اختیار داریم دست به انتخاب میزنیم. ما چارهای جز انتخاب نداریم، چون زمان و ظرفیت دانشآموز برای یادگیری از جهت انگیزه، حفظ و تداوم تمرکز و توجه محدود است.
مدرسه میتواند فرصتهایی را برای رشد فردی و شکوفایی استعداد افراد ایجاد کند و آموزشهای مورد نیاز با توجه به نیازهای بازار کار و نیازهای افراد در زندگی شخصی ارائه شود از سوی دیگر گروهی از دانشآموزان باید مرزهای علم را توسعه دهند و شاخههای معرفت بشری بستر مناسبی هستند که متخصصانی در این زمینه داشته باشیم، اما قطعاً تمام دانشآموزان قرار نیست این آموزشها را دریافت کنند.
در زمان حاضر تفاوتهای فردی دانشآموزان را نادیده میگیریم و تصور میکنیم به تمام دانشآموزان باید یک محتوا ارائه شود و نتایج آن در امتحانات نهایی بهخوبی نمایان است، چند درصد دانشآموزان در امتحانات نهایی نمرات خوب میگیرند؟
ساعات صرفشده در مدارس نتیجهبخش نیست
اگر از منظر اقتصاد آموزشی محاسبه کنیم با توجه به ساعتهایی که در مدرسه صرف میشود، استخدام معلم، چاپ کتاب درسی، هزینه نگهداری مدارس و... از سوی دیگر یادگیری بسیار پایین دانشآموزان در برخی دروس نشان میدهد بخشی از برنامه دچار مشکل است و ساعات صرفشده در مدارس نتیجهبخش نبوده است.
این آموزشها در دوره ابتدایی نیاز است
معتقدم در دوره ابتدایی باید بر مهارتهای پایه سواد شامل خواندن، نوشتن، صحبت کردن، گوش دادن، محاسبات ریاضی و سواد دیجیتال کنار آموزش مهارتهای زندگی متمرکز شد.
استفاده از کتاب برای آموزش تمام موضوعات و مطالب، رویکرد نادرستی است که در تدوین برنامههای درسی وجود دارد در حالی که نیاز نیست برای هر موضوعی کتاب تدوین کنیم بهعنوان مثال تفکر و پژوهش نیاز به چاپ کتاب ندارد و باید از بستر علوم، ریاضی و مطالعات اجتماعی موقعیتهای یادگیری متناسب تعریف شود تا دانشآموزان تفکر نقاد و مهارتهای پژوهش را فرابگیرند.
سواد رسانهای، انسان و محیط زیست و بسیاری دیگر از این موارد نیاز به تدوین کتاب ندارند و باید محتوای موضوعات اصلی را بهشیوه تلفیقی تدوین کنیم تا دربردارنده مهارتهای اصلی باشد همچنین معلمان با آموزش و در یک رویکرد تلفیقی موقعیتهای یادگیری معنادار را خلق کنند.
ذهن دانشآموزان انبار اطلاعات نیست!
قرار نیست تمام مطالب را در ذهن دانشآموزان خالی کنیم! ذهن آنها یک مخزن خالی نیست که کلی معلومات در آن بریزیم، دانشآموزان کنشگران فعال هستند بنابراین نهتنها به پالایش و ویرایش محتواهای موجود نیاز است بلکه تغییر اساسی در رویکرد تدوین برنامههای درسی باید اتفاق بیفتد.
برنامههای درسی بهویژه در دوره ابتدایی باید تلفیقی و پروژهمحور باشد و بهگونهای تدوین شود که یادگیری را فراتر از موقعیت کلاس درس ببیند یعنی به محیطهای بسیار متنوع و واقعیتر برای یادگیری اهمیت داده شود، ظرفیتهای بسیاری در اردوگاهها و کانونهای فرهنگی و هنری داریم که موقعیت یادگیری هستند و اگر با نگاه جدید به تدوین برنامههای درسی اقدام کنیم شاید بسیاری از موقعیتهای یادگیری را بهجای محتوای کتابهای درسی درفضاهای یادگیری کاربردی تعریف کنیم.
مرزهای کلاس درس را بردارید
بهعبارت دیگر مرزهای کلاس را برداریم و به یک یادگیری باز با استفاده از همه ظرفیتهای محیطی برای یادگیری اثربخش توجه کنیم.
چند عنوان کتاب درسی در دوره ابتدایی وجود دارد؟
۵۱ عنوان کتاب درسی در ۶ پایه دوره ابتدایی داریم.
آیا پیش از این بررسی شده بود چند عنوان درسی در دوره ابتدایی میتواند حذف شود؟
این موضوع جزو وظایف سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی است و تاکنون جلسات مشترکی در این رابطه نداشتیم البته بررسیهای نقادانه را که از طرف گروههای آموزشی به دست ما میرسد بهصورت مکتوب به سازمان پژوهش منعکس میکنیم، اما تدوین کتابهای درسی در انحصار سازمان پژوهش است.
آیا برای تدوین محتوای کتابهای درسی مشارکتی با معاونتهای ابتدایی و متوسطه وجود ندارد؟
مشارکت نظاممندی وجود ندارد.
برخی کارشناسان بر این باورند تعدیل و حذف بخشی از محتوای کتابهای درسی دشوار است و به چند سال زمان نیاز دارد.
سند تحول بنیادین دربردارنده مقصد نظام آموزشی کشور است، این سند ۶ ساحت تربیتی را تعریف کرده است و طبق آن باید سند برنامه درسی ملی داشته باشیم.
سند برنامه درسی فعلی مجزا از سند تحول بنیادین تدوین شده است و با یکدیگر ارتباط ندارند، برنامه درسی ملی همزمان با سند تحول یا حتی زودتر تدوین شده است و بین آنها گسست وجود دارد بهعنوان مثال در برنامه درسی ۱۱ حیطه یادگیری تعریف شده است در حالی که در سند تحول بنیادین ۶ ساحت تربیتی داریم.
مطالبی که بهدلیل قدمت در کتابهای درسی باقی مانده است
نقشه راه یا چارچوب برنامه درسی برگرفته از سند تحول باید تدوین شود و بر اساس آن مشخص شود زمانی که دانشآموزان در مدرسه حضور دارند چه مطالب و مهارتهایی را فرا بگیرند و چه مواردی نیاز نیست؛ اکنون تدوین و تألیف برنامههای درسی فارغ از سند تحول است و برخی مطالب کتابهای درسی، چون سالهاست وجود داشته است اکنون نیز وجود دارد، اما اینکه تا چهاندازه به تربیت یک انسان توانمند و متوازن که در سند تحول بنیادین به آن تأکید شده است کمک میکند پرسشی است که باید مورد توجه قرار گیرد.
اشکالات برنامه درسی ملی
در زمان حاضر در برنامه درسی ملی تفکیکی بین موضوعات و حیطههای یادگیری و قابلیتها و صلاحیتهای عمومی وجود ندارد و در برنامه درسی مرز این دو تعریف نشده است به همین دلیل با اضافه بار برنامه درسی در حد وسیع مواجه هستیم و بسیاری از مطالبی را که آموزش میدهیم کاربردی ندارند و برنامههای درسی مغفول که واقعاً مورد نیاز دانشآموزان است در مدرسه آموزش داده نمیشود
پیش از این در دوره ابتدایی طرحهای مهارتی همچون بازی و یادگیری یا طرح خوانا اجرایی شد، سرنوشت این طرحها به کجا رسید؟
این طرحها با قوت بهصورت تدریجی در حال اجرا هستند؛ استفاده از بستر بازی برای یادگیری، تکالیف مهارتمحور بهجای مشق شب سنتی و داستانخوانی و داستاننویسی برای پرورش مهارت خواندن، نوشتن و خلاقیت دانشآموزان برخی از طرحهای اجرایی هستند که بهدنبال تحول در روشهای سنتی اجرای برنامه درسی هستند، همچنین به این نتیجه رسیدیم برای ارتقای کیفیت یادگیری در دوره ابتدایی باید مهارتهای زبانی بهخوبی فرا گرفته شود و با توجه به اقتضائات جدید و تحولاتی که اتفاق افتاده است دانشآموزان باید سواد محاسباتی و دیجیتالی خوبی هم داشته باشند تا از تحولات دنیا عقب نمانیم.
در برنامه درسی سنتی کمتر به مهارتهای چهارگانه زبانی تمرکز میشود و دانشآموزان بهجای خواندن فعال، درک مطلب و نوشتن خلاقانه به روخوانی و رونویسی تشویق میشوند به همین دلیل فارغالتحصیلان مدارس حتی نمیتوانند یک متن ساده را بنویسند این یعنی مهارت نوشتن ندارند در حالی که سالها رونویسی کردهاند.
مهارتهای شنیدن و صحبت کردن دو مهارت اساسی هستند بنابراین طرح خوانا را با تمرکز بر این دو مهارت در ۱۰ درصد مدارس کشور اجرا کردیم که امسال در ۱۵ درصد مدارس اجرا خواهد شد.
اگر بخشی از محتوای کتابهای درسی دوره ابتدایی حذف و زمان آزاد شود، چه مهارتهایی را میتوان به دانشآموزان این گروه سنی آموزش داد؟
اگر ظرفیت را در اختیار مدرسه قرار دهیم، حصار تولید را از یک ساختمان بشکنیم و مشارکت بیشتری را ایجاد کنیم میتوان محتواهایی بسیار کاربردی و مفیدتر را در اختیار دانشآموزان قرار داد.
وقت دانشآموزان در این سن ارزشمندترین سرمایه است بنابراین متناسب با استعداد و توانمندی دانشآموزان و در نظر گرفتن تفاوت فردی و نیازهای جامعه باید بهشکلی متوازن برنامههای درسی را کاربردی کرد.
منبع: تسنیم
ارسال نظرات