چرا من اولویت زندگي مشترک برای همسرم نیستم؟
چرا من اولویت زندگی مشترک برای همسرم نیستم؟ این سوالی است که ذهن برخی از کسانی که زندگیشان را آغاز کردند به خود مشغول کرده است. این سوال از طرفی سوال مشترک خیلی از افرادی است که به مشاوره خانواده رجوع میکنند.
البته ممکن است که افراد بعد از گذشت سالها از زندگی مشترک خود به این نتیجه برسند که آنها اولویت زندگی مشترکی که سالها برای آن تلاش کردهاند نیستند. قطعاً فردی که حس میکند اولویت اول زندگی مشترک برای همسرش نیست، نیز رنج و ناراحتی بسیاری را تحمل خواهد کرد. اما اولویت نبودن در زندگی مشترک چه عواقبی را در پی خواهد داشت؟
چه چیزهایی میتواند باعث شود همسرتان فکر کند که اولویت زندگی شما نیست؟
• تعاملهای بی روح عاطفی
• پاسخهای سرد و کوتاه
• پنهان کردن مسائل از او
• عدم مشورت در مورد مسائل زندگی
• روابط جنسی یک طرفه
• عدم توجه به نیازهای عاطفی و جنسی همسر
• توجه بیش از حد به خانواده و اقوام
• ترجیح دادن وقت گذراندن با دیگران حتی تلویزیون و موبایل به جای همسر
• غرق شدن در مسائل شغلی
• تعامل بیش از حد با دوستان به جای شریک زندگی تان
چه کنم تا الویت اول همسرم باشم؟
در تمام دنیا بستگان میتوانند خوشی و آسایش زن و شوهرها را به خطر بیندازند. مشکل زن و شوهر با بستگان از همان ابتدای ازدواج شروع میشود و گاهی اوقات با مرگ آنها خاتمه مییابد. البته در این مواقع مشاوران به زن و شوهرها توصیه میکنند که اگر میخواهند آرامش زندگی زناشویی خود را حفظ کنند باید حق تقدم را به نیازهای همسرشان بدهند نه به نیازهای والدینشان. چون وقتی زن و شوهر رضایت یکدیگر را در اولویت اول قرار میدهند تقریباً امکان دخالت اطرافیان غیرممکن میشود.
یادتان باشد که شما تنها با شوهرتان ازدواج نکردهاید بلکه با فامیل او هم سروکار دارید. کنار آمدن و مواجهه شدن با خویشاوندان سببی باید به عنوان یکی از اصول اساسی و مهم زندگی مشترک شناخته شود. صرفنظر از اینکه شما چقدر دوستانه رفتار میکنید و یا چقدر آدم خوبی هستید باید بدانید که ممکن است فامیل شوهرتان با شما رفتار مناسبی نداشته باشد و یا با دخالتها و سبکرفتاری خاصشان باعث ناراحتی کدورت دائمی شما شوند.
در هر حال مشکل شما با خانواده همسرتان هر چه که باشد مهم نیست، مهم این است که شما بر اساس انتخابی که داشتهاید، خانواده همسرتان این افراد هستند و شما برای اینکه زندگی شاد، عاشقانه و راحتی داشته باشید، باید با خانواده همسرتان هم ارتباطی آرام و مسالمتآمیز برقرار کنید. این سیاست به نفع هر دو طرف خواهد بود.
چگونه یک رابطه خوب با شریک زندگی خود داشته باشیم؟
• لازم نیست که فکر کنید باید در همه زمینهها در زندگی همسر خود اولویت باشید
• سعی کنید اولویتهای زندگی اتان را با شریک زندگی خود در میان بگذارید. خط قرمزهای خود را به خوبی ترسیم کنید.
• قبل از اینکه وارد زندگی مشترک شوید حتماً انتظارات خود را به صورت روشن تشریح کنید
• حتماً قبل از شروع رابطه مشاوره قبل از ازدواج بگیرید
• به اولویتهای دیگر زندگی همسرتان مانند کار و دوستان و اقوام احترام بگذارید
• سعی کنید از همسر خود حمایت کنید و در مواقع لزوم بگویید که شما نیز توقع حمایت دارید
• کاری نکنید که همسرتان فکر کنید شما میخواهید او را کنترل کنید
• توجه داشته باشید که نباید خلوتهای یکدیگر را خراب کنید
• شما میبایست علاوه بر تفریحات و سرگرمیهای مشترک علایق فردی خود را نیز حفظ کنید
• این جمله را فراموش کنید که خودش باید شعور داشته باشند و بفهمد باید چه کار بکند
• گفتوگوی سازنده با همسرتان را توسعه و گسترش دهید
• تصورات خود از یک رابطه خوب و عاشقانه را برای همسرتان بازگو کنید
زمانی که حس میکنید اولویت در زندگی همسرتان نیستید، چه کارهایی را باید انجام دهید؟
تصمیم بگیرید که احساس آرامش و صلح در زندگیتان حکمفرما باشد نه دردسر و ناراحتی. بدانید که عکسالعمل هیجانی نشان دادن به رفتار نامناسب همسرتان تنها شرایط را بدتر خواهد کرد. شما سهم خودتان را برای ایجاد یک فضای آرام و دوستانه انجام دهید به ویژه اگر صاحب فرزند هستید. در برابر انرژی که به کانون زندگی مشترکتان میبخشید، احساس مسئولیت کنید.
وقتیکه درباره احساساتتان حرف میزنید آرام باشید و از اسم گذاشتن روی دیگران، دادوفریاد کردن، کلمات زشت پرهیز کنید که همگی باعث تنش و عصبانیت بیشتر میشوند.
- در صورت نیاز خودتان را تخلیه کنید. احساساتتان را درونتان نگه ندارید. درباره آنچه احساس میکنید و ناراحتتان میکند با یک فرد امین و قابلاعتماد (ترجیحاً یک مشاور و یا یک دوست بسیار امین) حرف بزنید. این تخلیه هیجانی به شما کمک میکند تا با برخی از هیجانات و مشکلات کنار بیایید و احساس تنش و فشار نکنید.
- حمایت شوهرتان را به دست آورید. با او درباره اینکه خانواده و اقوام او چه احساسی در شما به وجود میآورند حرف بزنید. از او بپرسید به نظرش شما باید چطور با این موضوع مواجهه شوید؟ ممکن است بتوانید روی یک لغت رمزی یا یک علامت خاص به توافق برسید که وقتی شوهرتان باعث ناراحتی و کدورتتان شدند بتوانید فضا را بیشتر کنترل کرده و به نوعی جو را عوض کنید و اگر این مهم حاصل نشد، همسرتان بهانهای پیدا کند و آنجا را ترک کنید.
- چیزی را که به آن علاقهمندید بیابید. فراموش نکنید که شما نمیتواید سبکرفتاری همسرتان را تغییر دهید، شما فقط میتوانید مسئول رفتارهای خودتان باشید. شما سهم خودتان را برای بهبود اوضاع انجام دهید. خودتان را مقید کنید که با شوهرتان خوب برخورد کنید. دنبال امتیازات خاص باشید. آیا همسرتان مهربان و صبور است؟ روی ویژگیهای مثبت متمرکز شوید. حتی اگر شدت هیجانات منفی باعث شود که نکته مثبتی نیابید، یادتان باشد که والدین همسرتان، شوهر شما را به دنیا آورده و پرورش دادهاند و هر نکته مثبت و خوبی در همسرتان است تحت تأثیر زحمات، تربیت و آموزش والدین همسرتان است.
دوست من واقعیت این است که مرور زمان از شدت همه این حساسیتها میکاهد پس بهتر است که راهبرد مصالحه در پیشگرفته شود به شوهرتان بگویید که چرا عصبانی هستید. اگر لازم است موارد و نمونهها را یادداشت کنید تا آنها را فراموش نکنید. وقتی که درباره احساساتتان حرف میزنید آرام باشید و از اسم گذاشتن روی دیگران، داد و فریاد کردن، به زبان آوردن کلمات زشت پرهیز کنید که همگی باعث تنش و عصبانیت بیشتر میشوند. سپس از شوهرتان بخواهید که نظرش را بگوید. اگر درباره مشکل منطقی حرف بزنید مطمئناً او نیز با شما همراهی خواهد کرد و مشکل حل خواهد شد.
منبع : تابناک جوان