چند توصیه کاربردی برای دلداری دادن به فرد ناراحت
برای خیلی از مردم یکی از سختترین کارها این است که عزیزانشان دچار درد عاطفی شود، ولی ندانند چطور باید به او کمک کرده و یا چطور به بهترین شکل با او همدردی کنند.
برای خیلی از مردم یکی از سختترین کارها این است که عزیزانشان دچار درد عاطفی شود، ولی ندانند چطور باید به او کمک کرده و یا چطور به بهترین شکل با او همدردی کنند. دانستن اینکه در لحظات خاص و سخت باید درباره چه چیزی صحبت کرد به راستی کاری چالش برانگیز است. گرچه الزاما نمیتوانید آن شخص را از درد و ناراحتی روحی خلاص کنید... گرچه شاید نتوانید به سادگی دردهای عاطفی را فورا از عزیزانتان دور کنید، ولی با این حال توصیهها و راه کارهای مفیدی برای دلداری دادن به فرد ناراحت وجود دارد که با اتخاذ آنها میتوانید تغییری در موقعیتهای سخت ایجاد کنید. برای خیلی از مردم یکی از سختترین کارها این است که عزیزانشان دچار درد عاطفی شود، ولی ندانند چطور باید به او کمک کرده و یا چطور به بهترین شکل با او همدردی کنند. دانستن اینکه در لحظات خاص و سخت باید درباره چه چیزی صحبت کرد به راستی کاری چالش برانگیز است. گرچه الزاما نمیتوانید آن شخص را از درد و ناراحتی روحی خلاص کنید، ولی دلداری دادن به فرد ناراحت را میتوانید یاد بگیرید و تفاوتی در روحیه او ایجاد کنید.
دلداری دادن به فرد ناراحت
به سادگی با گوش دادن و تمرکز روی فردی که دچار ناراحتی عاطفی است، میتوانید تفاوت ایجاد کنید. اگر بار دیگر لازم شد دوست و یا فردی از اعضای خانواده تان را دلداری دهید، توصیههای پیشنهادی زیر را در نظر داشته باشید.
توصیه اول: روی احساسات شخص مقابل تمرکز کنید.
شاید در لحظه اول در مواجه شدن با کسی که میخواهید او را دلداری دهید، وسوسه شوید درباره تجارب و ناراحتیهای نسبتا مشابه خودتان در زندگی صحبت کنید تا بداند فقط او نیست که دچار چنین تجربهای شده، ولی واقعیت این است که در بیشتر مواقع این کار کمکی به شخص مقابل نمیکند. در عوض اجازه دهید بداند شما با ناراحتی او ناراحت هستید. مثلا میتوانید چیزی شبیه این را بگویید:“خیلی متاسفم که گرفتار این مشکل شدی” “خیلی متاسفم که در چنین شرایطی قرار گرفتی” و …. به خاطر داشته باشید هیچ دو تجربهای مثل هم نیست. برای مثال اگر دوست تان مادرش را از دست داده و شما چنین تجربهای را در سالهای گذشته داشتید، باز هم به معنی تجربه یکسان نیست، چرا که نوع ارتباط هر شخصی با والدینش، و یا واکنش هر شخص نسبت به مسائل و … تفاوت دارد.
توصیه دوم: گوش دهید، حرف نزنید.
یک جمله و یا ابراز نظر احساسی بیان کرده و سپس ساکت بنشینید. اجازه دهید شخص مقابل اگر میخواهد حرف بزند و در غیر این صورت تنها او را در آغوش گرفته و بگذارید آرام بگیرد و بداند شما در کنارش هستید. به جای گفتن حرفهایی که فکر میکنید ممکن است او را آرام کند، تنها ساکت مانده و به گزارش پرشین وی در عوض اجازه دهید اگر خودش خواست، مکالمه را شروع کند.
توصیه سوم: نظر شخصی خود را اضافه نکنید.
بخشی از نحوه دلداری دادن به فرد ناراحت این است که نصیحت نکنید. حتی با اینکه فکر میکنید یک راه حل عالی برای مسئله دارید، در این زمان نباید آن را ارائه دهید. به جای نصحیت کردن، فقط به حرفهای او گوش کرده واجازه دهید بداند شما پشتیبان و حامی او هستید و با او همدردی میکنید. باید به خاطر داشته باشید هر شخصی با دیگری فرق دارد. فردی که دوستش دارید و میخواهید به او دلداری دهید نیز نقطه ضعفها و نقطه قوتهایی دارد که با شخص دیگری که دچار تجربه یکسان شده تفاوت دارد. از آنجا که شما به خوبی موقعیت را درک نمیکنید، بهتر است توصیه و یا نصحیتی نکنید، مگر اینکه خود آن شخص چنین چیزی از شما بخواهد.
توصیه چهارم: روی خودتان متمرکز نباشید.
به جای اشاره کردن به یک ماجرا و تجربه شخصی، سعی کنید از تجارب خود برای یافتن راهی برای کمک به دوست تان استفاده کنید. طرف مقابل نمیخواهند به صحبتهای شما مربوط به اینکه چه زمان حیوان خانگی تان را از دست دادید و یا چه ماجراهای غم انگیزی را در زندگی پشت سر گذاشتید، چیزی بشنوند. در عوض فکر کنید نسبت به آن وضعیت چه احساسی دارید و از آن دانش به منظور کمک به وی استفاده کنید. چیزهایی مثل این را بگویید: “احتمالا احساس میکنی …. ” و سپس درباره احساسی که در آن لحظه خودتان دارید، بگویید.
توصیه پنجم: کمک کاربردی فراهم کنید.
اگر نگران چگونه دلداری دادن به فرد ناراحت هستید، میتوانید چیزهای روزمرهای را برای کمک به او پیدا کنید. این یکی از بهترین کارهاست که نشان میدهد او میتواند روی شما حساب باز کند. از اینکه به طور مکرر بخواهید یک نوع کمک را به او برسانید هراسی به دل راه ندهید، مثلا اینکه روز خاصی از هفته برای او شام تهیه کرده و به منزلش ببرید. البته تنها در صورتی که واقعا رابطه نزدیک و صمیمی با آن فرد داشته باشید چنین چیزی ممکن است، در غیر این صورت ممکن است هرگز کمکی از شما قبول نکند. در این صورت میتوانید پیشنهاد دهید که کار خاصی را تکمیل میکنید.
توصیه ششم: چیزهایی که باید از آن اجتناب کنید.
برای دلداری دادن به کسی، باید درک کنید که چه کارهایی را نباید انجام دهید. گرچه شاید متداول باشد، ولی سعی نکنید با جوک گفتن و یا تعریف کردن یک موقعیت خنده دار، وی را شاد کنید. البته بعدا با بررسی احساسات و زبان بدن او میتوانید ببینید که آیا چنین کاری مناسب است یا خیر، ولی در ابتدای امر تنها به احساسات او احترام بگذارید. همچنین سعی نکنید او را به سمت اقدامات جدید سوق دهید. به این موضوع که افراد ناراحت احتمالا آماده تصمیم گیری حتی کوچکترین تصمیمها نیستند، احترام بگذارید. آسان گرفته و سعی کنید احساس آنها را درک کنید.
توصیه اول: روی احساسات شخص مقابل تمرکز کنید.
شاید در لحظه اول در مواجه شدن با کسی که میخواهید او را دلداری دهید، وسوسه شوید درباره تجارب و ناراحتیهای نسبتا مشابه خودتان در زندگی صحبت کنید تا بداند فقط او نیست که دچار چنین تجربهای شده، ولی واقعیت این است که در بیشتر مواقع این کار کمکی به شخص مقابل نمیکند. در عوض اجازه دهید بداند شما با ناراحتی او ناراحت هستید. مثلا میتوانید چیزی شبیه این را بگویید:“خیلی متاسفم که گرفتار این مشکل شدی” “خیلی متاسفم که در چنین شرایطی قرار گرفتی” و …. به خاطر داشته باشید هیچ دو تجربهای مثل هم نیست. برای مثال اگر دوست تان مادرش را از دست داده و شما چنین تجربهای را در سالهای گذشته داشتید، باز هم به معنی تجربه یکسان نیست، چرا که نوع ارتباط هر شخصی با والدینش، و یا واکنش هر شخص نسبت به مسائل و … تفاوت دارد.
توصیه دوم: گوش دهید، حرف نزنید.
یک جمله و یا ابراز نظر احساسی بیان کرده و سپس ساکت بنشینید. اجازه دهید شخص مقابل اگر میخواهد حرف بزند و در غیر این صورت تنها او را در آغوش گرفته و بگذارید آرام بگیرد و بداند شما در کنارش هستید. به جای گفتن حرفهایی که فکر میکنید ممکن است او را آرام کند، تنها ساکت مانده و به گزارش پرشین وی در عوض اجازه دهید اگر خودش خواست، مکالمه را شروع کند.
توصیه سوم: نظر شخصی خود را اضافه نکنید.
بخشی از نحوه دلداری دادن به فرد ناراحت این است که نصیحت نکنید. حتی با اینکه فکر میکنید یک راه حل عالی برای مسئله دارید، در این زمان نباید آن را ارائه دهید. به جای نصحیت کردن، فقط به حرفهای او گوش کرده واجازه دهید بداند شما پشتیبان و حامی او هستید و با او همدردی میکنید. باید به خاطر داشته باشید هر شخصی با دیگری فرق دارد. فردی که دوستش دارید و میخواهید به او دلداری دهید نیز نقطه ضعفها و نقطه قوتهایی دارد که با شخص دیگری که دچار تجربه یکسان شده تفاوت دارد. از آنجا که شما به خوبی موقعیت را درک نمیکنید، بهتر است توصیه و یا نصحیتی نکنید، مگر اینکه خود آن شخص چنین چیزی از شما بخواهد.
توصیه چهارم: روی خودتان متمرکز نباشید.
به جای اشاره کردن به یک ماجرا و تجربه شخصی، سعی کنید از تجارب خود برای یافتن راهی برای کمک به دوست تان استفاده کنید. طرف مقابل نمیخواهند به صحبتهای شما مربوط به اینکه چه زمان حیوان خانگی تان را از دست دادید و یا چه ماجراهای غم انگیزی را در زندگی پشت سر گذاشتید، چیزی بشنوند. در عوض فکر کنید نسبت به آن وضعیت چه احساسی دارید و از آن دانش به منظور کمک به وی استفاده کنید. چیزهایی مثل این را بگویید: “احتمالا احساس میکنی …. ” و سپس درباره احساسی که در آن لحظه خودتان دارید، بگویید.
توصیه پنجم: کمک کاربردی فراهم کنید.
اگر نگران چگونه دلداری دادن به فرد ناراحت هستید، میتوانید چیزهای روزمرهای را برای کمک به او پیدا کنید. این یکی از بهترین کارهاست که نشان میدهد او میتواند روی شما حساب باز کند. از اینکه به طور مکرر بخواهید یک نوع کمک را به او برسانید هراسی به دل راه ندهید، مثلا اینکه روز خاصی از هفته برای او شام تهیه کرده و به منزلش ببرید. البته تنها در صورتی که واقعا رابطه نزدیک و صمیمی با آن فرد داشته باشید چنین چیزی ممکن است، در غیر این صورت ممکن است هرگز کمکی از شما قبول نکند. در این صورت میتوانید پیشنهاد دهید که کار خاصی را تکمیل میکنید.
توصیه ششم: چیزهایی که باید از آن اجتناب کنید.
برای دلداری دادن به کسی، باید درک کنید که چه کارهایی را نباید انجام دهید. گرچه شاید متداول باشد، ولی سعی نکنید با جوک گفتن و یا تعریف کردن یک موقعیت خنده دار، وی را شاد کنید. البته بعدا با بررسی احساسات و زبان بدن او میتوانید ببینید که آیا چنین کاری مناسب است یا خیر، ولی در ابتدای امر تنها به احساسات او احترام بگذارید. همچنین سعی نکنید او را به سمت اقدامات جدید سوق دهید. به این موضوع که افراد ناراحت احتمالا آماده تصمیم گیری حتی کوچکترین تصمیمها نیستند، احترام بگذارید. آسان گرفته و سعی کنید احساس آنها را درک کنید.
دلداری دادن به فرد ناراحت در موقعیتهای خاص
دلداری دادن در برخی موقعیتها کاری به مراتب سختتر و چالش برانگیزتر است، برای مثال زمانی که کسی امید زیادی به زنده ماندن ندارد. گرچه در این مواقع دلداری دادن به آن شخص به دلیل زمان اندکی که در زندگی دارد سخت است، ولی با این حال امکان پذیر است.
راه کار اول: به دنبال سرنخها باشید.
اگر فرد مذکور هنوز در سردرگمی به سر میبرد، همیشه لازم نیست نظرات و افکار او را تصحیح کنید. برای شما بسیار آسانتر و برای او بهتر خواهد بود اگر فقط از نظر احساسی با او همراه شده و به او اجازه دهید حرف بزند، بدون اینکه در هر دقیقه سعی کنید حرفهای او را اصلاح کنید و به او بگویید اشتباه میکند و …
راه کار دوم: دلداری دادن به فرد ناراحت: با احساسات خود رو راست باشید.
بسیاری از مردم از گ ریه کردن مقابل کسی که به نوعی زمان زیادی برای زندگی ندارد خودداری میکنند، ولی این کار کمکی به کسی نمیکند. این کار گرچه ممکن است باعث گریه هر دو طرف شود، ولی اجتناب ناپذیر است. روراست بودن با احساسات به شخص مقابل نشان میدهد که چقدر برای او ناراحت هستید و چقدر به او اهمیت میدهید. حتی ممکن است این یک تغییر خوشایند برای آن شخص باشد که بتواند با شما درباره مسائلی همانند اینکه بعد مرگ، برای او و یا کسانی که دوستش دارد چه اتفاقی میافتد صحبت کند، حرفهایی که احتمالا نمیتواند به سادگی به هر کسی بگوید.
راه کار سوم: موقعیتها را با بچهها درمیان بگذارید.
برخلاف باور رایج، بچهها تا زمانی که به درستی و به طور مناسب برای آنها توضیح داده شود، میتوانند با چیزهای سختی همچون مرگ کنار بیایند. اگر کسی بیماری مهلک دارد، موقعیت را به فرزندانتان توضیح داده و آنها را تشویق به صحبت با آن فرد بیمار کنید. بسیاری از بچهها شجاعت کافی برای اینکار را دارند. علاوه بر این این کار به آن عزیز بیمار فرصت خداحافظی با بچهها را داده م بچهها هر چند مختصر میتوانند لبخند روی لبهای او بیاورند.
راه کار چهارم: خداحافظی کردن را از دست ندهید.
با اینکه ملاقات با شخصی که زمان زیادی برای زندگی ندارد و یا در بستر بیماری سخت است معذب کننده است، ولی دوری کردن از او وضعیت را سختتر میکند. اگر دوری کرده و فرصت خداحافظی پیدا نکنید، ممکن است دیگر هرگز نتوانید این وضعیت را تغییر دهید. برای خداحافظی کردن تلاش تان را کنید و مطمئنا آن شخص نیز میداند که چقدر به او اهمیت میدهید.
راه کار اول: به دنبال سرنخها باشید.
اگر فرد مذکور هنوز در سردرگمی به سر میبرد، همیشه لازم نیست نظرات و افکار او را تصحیح کنید. برای شما بسیار آسانتر و برای او بهتر خواهد بود اگر فقط از نظر احساسی با او همراه شده و به او اجازه دهید حرف بزند، بدون اینکه در هر دقیقه سعی کنید حرفهای او را اصلاح کنید و به او بگویید اشتباه میکند و …
راه کار دوم: دلداری دادن به فرد ناراحت: با احساسات خود رو راست باشید.
بسیاری از مردم از گ ریه کردن مقابل کسی که به نوعی زمان زیادی برای زندگی ندارد خودداری میکنند، ولی این کار کمکی به کسی نمیکند. این کار گرچه ممکن است باعث گریه هر دو طرف شود، ولی اجتناب ناپذیر است. روراست بودن با احساسات به شخص مقابل نشان میدهد که چقدر برای او ناراحت هستید و چقدر به او اهمیت میدهید. حتی ممکن است این یک تغییر خوشایند برای آن شخص باشد که بتواند با شما درباره مسائلی همانند اینکه بعد مرگ، برای او و یا کسانی که دوستش دارد چه اتفاقی میافتد صحبت کند، حرفهایی که احتمالا نمیتواند به سادگی به هر کسی بگوید.
راه کار سوم: موقعیتها را با بچهها درمیان بگذارید.
برخلاف باور رایج، بچهها تا زمانی که به درستی و به طور مناسب برای آنها توضیح داده شود، میتوانند با چیزهای سختی همچون مرگ کنار بیایند. اگر کسی بیماری مهلک دارد، موقعیت را به فرزندانتان توضیح داده و آنها را تشویق به صحبت با آن فرد بیمار کنید. بسیاری از بچهها شجاعت کافی برای اینکار را دارند. علاوه بر این این کار به آن عزیز بیمار فرصت خداحافظی با بچهها را داده م بچهها هر چند مختصر میتوانند لبخند روی لبهای او بیاورند.
راه کار چهارم: خداحافظی کردن را از دست ندهید.
با اینکه ملاقات با شخصی که زمان زیادی برای زندگی ندارد و یا در بستر بیماری سخت است معذب کننده است، ولی دوری کردن از او وضعیت را سختتر میکند. اگر دوری کرده و فرصت خداحافظی پیدا نکنید، ممکن است دیگر هرگز نتوانید این وضعیت را تغییر دهید. برای خداحافظی کردن تلاش تان را کنید و مطمئنا آن شخص نیز میداند که چقدر به او اهمیت میدهید.
بیشتر بخوانید
منبع : پرشین وی
ارسال نظرات