چرا مجردها باید خجالت بکشند؟
تعداد مجردها در حال افزایش است و دراینبین هنوز مردمی هستند که مدام به آنها میگویند به زودی شریک زندگیشان را پیدا خواهند کرد. این حس دلسوزی در قبالِ مجردها از کجا میآید و چه ایرادی دارد؟
تعداد مجردها در حال افزایش است و دراینبین هنوز مردمی هستند که مدام به آنها میگویند به زودی شریک زندگیشان را پیدا خواهند کرد. این حس دلسوزی در قبالِ مجردها از کجا میآید و چه ایرادی دارد؟
پرسش از اینکه آیا فردی «هنوز» مجرد است یا نه و دلداری دادن به او با عباراتی نظیر «خیلی زود شخصِ مورد نظرت را پیدا میکنی»، ممکن است روشی بسیار اندیشمندانه و حتی تیزبینانه برای احوالپرسی از دوستان مجرد به نظر برسد. اما، این عبارات به ظاهر ساده در خودشان «شرمِ مجردی» [احساس شرمساری از مجرد بودن. مترجم]را به همراه دارند و احتمال دارد بیشتر از مفید بودن، آسیبزننده و برخورنده باشند.
شرمِ مجردی ناشی از تعصباتِ منفیای است که جامعه نسبت به افرادی دارد که هنوز نتوانستهاند با کسی جفت شوند. جامعه تصور میکند که مجردها به دلیل نداشتنِ همسر و شریک عاطفی غمگین و تنها هستند؛ فعالانه در حالِ جستجو برای یافتن شریکی برای زندگی هستند؛ اما هنوز مورد مناسبی پیدا نکردهاند و احتمالاً ایرادی وجود دارد که باعث شده آنها مسیر زندگیشان را تنهایی طی کنند.
همه این کلیشهها ناشی از فشارهایی است جامعه به افراد وارد میکند تا افراد با استانداردهای اجتماعی هماهنگ شوند. این استانداردها میگویند ازدواج کردن، زیر یک سقف با کسی زندگی کردن، ۲.۴ عدد بچه آوردن و در برخی فرهنگها حیوان خانگی داشتن، همه مواد لازمی هستند که هر فردی برای برخورداری از زندگی سعادتمندانه به آنها نیاز دارد. همیشه افرادی بودهاند که این هنجارهای اجتماعی را مجدداً ارزیابی کردهاند؛ بااینحال، تحقیقات جدید نشان میدهند که شرم مجردی هنوز به قوتِ خود باقی است. دادههایی که بیبیسی از یک سایت همسریابی گردآوری کرده است، نشان میدهد که ۵۲ درصد از ۱۰۰۰ مجرد بزرگسال در انگلستان گزارش دادهاند که «از آغاز همهگیری» شرمِ ناشی از مجرد بودن را بسیار زیاد تجربه کردهاند؛ و احتمالاً دلیلش این است که تمرکز زیادی روی این مسئله بود که در ایامی مثل قرنطینه روی چه کسانی میتوان حساب کرد؛ و بااینکه ۵۹ درصد گفته بودند «از وضعیتِ تأهل خود رضایت دارند»، اما هنوز هم آماج پرسشهای آزاردهنده قرار گرفته بودند. تداوم این تعصبها علیه مجردی نهتنها تحقیرآمیز است بلکه در بسیاری از کشورها منسوخ شده است.
بلا دیپائولو، نویسنده کتابی درباره مجردها و کلیشهها و انگها و طردهایی که آنها در جامعه تجربه میکنند، میگوید: «مجردی زمانی یک دوره گذار در نظر گرفته میشد، دورهای که افراد انتظار میکشیدند تا اینکه ازدواج یا ازدواج مجدد کنند.»
دیپائولو میگوید: «اما اکنون آمریکاییها سالهای بیشتری از زندگی بزرگسالیشان به مجردی میگذرد تا به تأهل.» او با اشاره به آمارگیری سال ۱۹۷۰ در آمریکا میگوید، در آن تاریخ ۴۰درصد از خانوارهای آمریکایی از زوجهای متأهل به همراه فرزند، تشکیل شده بودند و مجردها ۱۷درصد از جمعیت را تشکیل میدادند. اما در سال ۲۰۱۲، ۲۷ درصد از خانوارهای آمریکایی مجرد و فقط ۲۰درصد متأهل و دارای فرزند بودند. با اینکه آمارها در حالِ تغییر است، اما هم به لحاظ حکایتهای روزمره و هم به لحاظ تحقیقات علمی، مشخص است که افرادی که رابطه عاشقانه ندارد همچنان از جانب خانواده و دوستانِ متأهل ـ و حتی خودشان ـ احساس فشار و سختی میکنند.حتی با اینکه به نظر میرسد تعداد مجردهایی که وضعیتِ تأهلشان را خودخواسته انتخاب کردهاند، رو به افزایش است، این به این معنی نیست که فشارها برای پیدا کردنِ شریک زندگی کاملاً از بین رفته باشد.
پرسش از اینکه آیا فردی «هنوز» مجرد است یا نه و دلداری دادن به او با عباراتی نظیر «خیلی زود شخصِ مورد نظرت را پیدا میکنی»، ممکن است روشی بسیار اندیشمندانه و حتی تیزبینانه برای احوالپرسی از دوستان مجرد به نظر برسد. اما، این عبارات به ظاهر ساده در خودشان «شرمِ مجردی» [احساس شرمساری از مجرد بودن. مترجم]را به همراه دارند و احتمال دارد بیشتر از مفید بودن، آسیبزننده و برخورنده باشند.
شرمِ مجردی ناشی از تعصباتِ منفیای است که جامعه نسبت به افرادی دارد که هنوز نتوانستهاند با کسی جفت شوند. جامعه تصور میکند که مجردها به دلیل نداشتنِ همسر و شریک عاطفی غمگین و تنها هستند؛ فعالانه در حالِ جستجو برای یافتن شریکی برای زندگی هستند؛ اما هنوز مورد مناسبی پیدا نکردهاند و احتمالاً ایرادی وجود دارد که باعث شده آنها مسیر زندگیشان را تنهایی طی کنند.
همه این کلیشهها ناشی از فشارهایی است جامعه به افراد وارد میکند تا افراد با استانداردهای اجتماعی هماهنگ شوند. این استانداردها میگویند ازدواج کردن، زیر یک سقف با کسی زندگی کردن، ۲.۴ عدد بچه آوردن و در برخی فرهنگها حیوان خانگی داشتن، همه مواد لازمی هستند که هر فردی برای برخورداری از زندگی سعادتمندانه به آنها نیاز دارد. همیشه افرادی بودهاند که این هنجارهای اجتماعی را مجدداً ارزیابی کردهاند؛ بااینحال، تحقیقات جدید نشان میدهند که شرم مجردی هنوز به قوتِ خود باقی است. دادههایی که بیبیسی از یک سایت همسریابی گردآوری کرده است، نشان میدهد که ۵۲ درصد از ۱۰۰۰ مجرد بزرگسال در انگلستان گزارش دادهاند که «از آغاز همهگیری» شرمِ ناشی از مجرد بودن را بسیار زیاد تجربه کردهاند؛ و احتمالاً دلیلش این است که تمرکز زیادی روی این مسئله بود که در ایامی مثل قرنطینه روی چه کسانی میتوان حساب کرد؛ و بااینکه ۵۹ درصد گفته بودند «از وضعیتِ تأهل خود رضایت دارند»، اما هنوز هم آماج پرسشهای آزاردهنده قرار گرفته بودند. تداوم این تعصبها علیه مجردی نهتنها تحقیرآمیز است بلکه در بسیاری از کشورها منسوخ شده است.
بلا دیپائولو، نویسنده کتابی درباره مجردها و کلیشهها و انگها و طردهایی که آنها در جامعه تجربه میکنند، میگوید: «مجردی زمانی یک دوره گذار در نظر گرفته میشد، دورهای که افراد انتظار میکشیدند تا اینکه ازدواج یا ازدواج مجدد کنند.»
دیپائولو میگوید: «اما اکنون آمریکاییها سالهای بیشتری از زندگی بزرگسالیشان به مجردی میگذرد تا به تأهل.» او با اشاره به آمارگیری سال ۱۹۷۰ در آمریکا میگوید، در آن تاریخ ۴۰درصد از خانوارهای آمریکایی از زوجهای متأهل به همراه فرزند، تشکیل شده بودند و مجردها ۱۷درصد از جمعیت را تشکیل میدادند. اما در سال ۲۰۱۲، ۲۷ درصد از خانوارهای آمریکایی مجرد و فقط ۲۰درصد متأهل و دارای فرزند بودند. با اینکه آمارها در حالِ تغییر است، اما هم به لحاظ حکایتهای روزمره و هم به لحاظ تحقیقات علمی، مشخص است که افرادی که رابطه عاشقانه ندارد همچنان از جانب خانواده و دوستانِ متأهل ـ و حتی خودشان ـ احساس فشار و سختی میکنند.حتی با اینکه به نظر میرسد تعداد مجردهایی که وضعیتِ تأهلشان را خودخواسته انتخاب کردهاند، رو به افزایش است، این به این معنی نیست که فشارها برای پیدا کردنِ شریک زندگی کاملاً از بین رفته باشد.
آسیبهایی که شرم از مجردی ایجاد میکند
بنا به گفته آلیسون اِبرامز، رواندرمانگرِ مستقر در نیویورک، شرمِ مجردی، «قضاوت منفی کردن درباره فردی است که در یک سن مشخص ... شریک زندگی ندارد و با هنجارهای اجتماعی مطابقت نمیکند.» او میگوید، شرمسارکنندگان، با افراد مجرد «به شکلی متفاوت» رفتار میکنند. ایپِک کوکوک، کارشناس رابطه در پاریس، میگوید: «مردم فکر میکنند که فرد مجرد کسل و تنهاست.» در یک مطالعه، محققان از افراد مجرد خواستند تا «عباراتِ شرمسارکنندهای» که از دیگران شنیدهاند را بیان کنند و ۳۵درصد گفتند که به آنها گفته شده است: «به زودی کسی را پیدا میکنی.» ۲۹ درصد عبارتِ «حتماً خیلی تنهایی» را شنیده بودند و ۳۸ درصد گزارش دادند که به صورتِ کلی به دلیلِ وضعیتِ تأهلشان نسبت به آنها دلسوزی شده است.
دیپائولو میگوید افسانههایی که درباره مجردی وجود دارد شامل این ایدهها میشود که زوجها مهارت بسیار خاصی در زندگی دارند که افراد مجرد فاقد آن هستند؛ اینکه زندگی مجردها یک «تراژدی» است و مجرد بودن افراد نشاندهنده خودخواه بودن آنهاست (درحقیقت، برخی تحقیقات شاملِ یک تحقیقِ آلمانی که میگوید کلیشهها درباره مجردهای مفلوک و متأهلهای شاد به هیچعنوان درست نیست، از افسانه و غیرحقیقی بودنِ این ایدهها حمایت کردهاند.)
کلیشهها درباره مجردی فقط غلط نیستند بلکه میتواند پیامدهای آسیبزننده داشته باشند. همانطور که اِبرامز میگوید، شرمِ درونیشدۀ ناشی از نگرشهای اجتماعی نسبت به مجردی میتواند بر خود-انگاره افراد اثر منفی بگذارد. حتی اگر دوستان و اعضای خانوادۀ فرد مجرد او را به دلیلِ وضعیتش شرمسار نکنند، این فکر که او نتوانسته به نقاطِ عطفِ بزرگ زندگی مثل ازدواج و بچهدار شدن دست پیدا کند، میتواند آسیبزننده باشد. آسیبِ این قضیه زمانی بیشتر میشود که افراد به دلیل انتظاراتی که جامعه از آنها دارد فعالانه به دنبال پیدا کردنِ شریک زندگی باشند. اِبرامز میگوید: «بسیاری مواقع دیدهایم که چنین چیزی در افسردگی نقش عمده ایفا کرده است.» یک «نسخه» یا «سناریوی» طبیعیسازیشده برای زندگی موفقیتآمیز حتی توان آن را دارد که افرادی که از مجردیشان خرسند هستند را مجاب کند درباره وضعیتشان بازاندیشی کنند و صرفاً به دلیل آنکه در هنجارهای فرهنگی جامعه جای بگیرند، به دنبال چیزی باشند که مطمئن هستند خواسته قلبیشان نیست.
شرمساری از ازدواج از منابع متفاوتی ناشی میشود که یکی از آنها دوستان و خانواده است. منبع دیگر، دولتها هستند که اغلب مزایایی را برای افراد متأهل در نظر میگیرند و مجردها را از این مزایا محروم میکنند. برخی باور دارند این رویه پیامِ «راه درستِ زندگی» را به افراد مخابره میکند که یک تقویتکننده مثبت برای افراد متأهل است و زندگی را برای مجردهایی که باور ندارند راهی که در زندگی انتخاب کردهاند اشتباه است، سخت میکند.
دیپائولو میگوید: «برای مثال، در آمریکا، یک کارمند متأهل میتواند همسرش را بیمه کند، اما یک فرد مجرد نمیتواند خواهر یا برادرش را بیمه کند. این شامل تخفیفها و مزایایی که در تعطیلات و محیطکاری فقط شاملِ حالِ خانوادههای هستهای میشود نیز هست.»
دیپائولو میگوید افسانههایی که درباره مجردی وجود دارد شامل این ایدهها میشود که زوجها مهارت بسیار خاصی در زندگی دارند که افراد مجرد فاقد آن هستند؛ اینکه زندگی مجردها یک «تراژدی» است و مجرد بودن افراد نشاندهنده خودخواه بودن آنهاست (درحقیقت، برخی تحقیقات شاملِ یک تحقیقِ آلمانی که میگوید کلیشهها درباره مجردهای مفلوک و متأهلهای شاد به هیچعنوان درست نیست، از افسانه و غیرحقیقی بودنِ این ایدهها حمایت کردهاند.)
کلیشهها درباره مجردی فقط غلط نیستند بلکه میتواند پیامدهای آسیبزننده داشته باشند. همانطور که اِبرامز میگوید، شرمِ درونیشدۀ ناشی از نگرشهای اجتماعی نسبت به مجردی میتواند بر خود-انگاره افراد اثر منفی بگذارد. حتی اگر دوستان و اعضای خانوادۀ فرد مجرد او را به دلیلِ وضعیتش شرمسار نکنند، این فکر که او نتوانسته به نقاطِ عطفِ بزرگ زندگی مثل ازدواج و بچهدار شدن دست پیدا کند، میتواند آسیبزننده باشد. آسیبِ این قضیه زمانی بیشتر میشود که افراد به دلیل انتظاراتی که جامعه از آنها دارد فعالانه به دنبال پیدا کردنِ شریک زندگی باشند. اِبرامز میگوید: «بسیاری مواقع دیدهایم که چنین چیزی در افسردگی نقش عمده ایفا کرده است.» یک «نسخه» یا «سناریوی» طبیعیسازیشده برای زندگی موفقیتآمیز حتی توان آن را دارد که افرادی که از مجردیشان خرسند هستند را مجاب کند درباره وضعیتشان بازاندیشی کنند و صرفاً به دلیل آنکه در هنجارهای فرهنگی جامعه جای بگیرند، به دنبال چیزی باشند که مطمئن هستند خواسته قلبیشان نیست.
شرمساری از ازدواج از منابع متفاوتی ناشی میشود که یکی از آنها دوستان و خانواده است. منبع دیگر، دولتها هستند که اغلب مزایایی را برای افراد متأهل در نظر میگیرند و مجردها را از این مزایا محروم میکنند. برخی باور دارند این رویه پیامِ «راه درستِ زندگی» را به افراد مخابره میکند که یک تقویتکننده مثبت برای افراد متأهل است و زندگی را برای مجردهایی که باور ندارند راهی که در زندگی انتخاب کردهاند اشتباه است، سخت میکند.
دیپائولو میگوید: «برای مثال، در آمریکا، یک کارمند متأهل میتواند همسرش را بیمه کند، اما یک فرد مجرد نمیتواند خواهر یا برادرش را بیمه کند. این شامل تخفیفها و مزایایی که در تعطیلات و محیطکاری فقط شاملِ حالِ خانوادههای هستهای میشود نیز هست.»
درخانهمانده در مقابلِ پسرِ مجرد
مانند بسیاری دیگر از انگهای فرهنگی، شرمساریِ ناشی از مجردی هم به شکلِ برابر توزیع نشده است. زنان بیشتر از مردان این فشار را تحمل میکنند و برخی فرهنگها تأکید بیشتری بر ازدواج و فرزندآوری دارند.نخست، به واژگانی که زنان و مردان مجرد را توصیف میکنند توجه کنید. درحالیکه مردان «مجرد» توصیف میشوند، زنان «درخانهمانده» توصیف میشوند. در قرونوسطی برای دخترانِ «درخانهمانده» اشتغال به کارهایی که از نظر جامعه پست دانسته میشد، راحتتر بود. شغلهای مطلوبتر معمولاً برای زنان متأهل ذخیره میشد، زیرا آنها به واسطه شوهرانشان میتوانستند ابزاری که برای انجام کارهای بهتر بود را تهیه کنند.درعوض، «پسرانِ مجرد»، اغلب به عنوان افرادی بانمک، بامزه، کسانی که از زندگیشان نهایت لذت را میبرند و دغدغه فکری ندارند، بازنمایی میشوند. این معانیِ ضمنیِ مثبت برمیگردد به «داستانهای کانتربوری» که جافری چاوسر نوشته است.«دختر درخانهمانده» با گذر زمان معانیِ ضمنیِ منفیتری نیز پیدا کرده که برای کمارزش جلوه دادنِ دخترانِ مجرد در فرهنگ عامه از آنها استفاده شده است.
دیپائولو میگوید: «بر اساسِ خردِ متعارف ـ که نه خردمندانه است و نه درست ـ زنان بیشتر از مردان به ازدواج اهمیت میدهند. بنابراین، من فکر میکنم که زنان مجرد اغلب بیشتر از مردان در معرض پرسشهای آزاردهندهای مثالِ "آیا کسی در زندگیات هست؟ "، قرار میگیرند.»
اِبرامز میگوید بسیای از مراجعان زنِ او تجربههای مشابهی را مطرح میکنند که نشان میدهد در مقایسه با مردان شرمساری ناشی از مجرد بودن را بیشتر تجربه کردهاند، اما هشدار میدهد که بیشتر جمعیتِ مراجعهکننده به او را زنان تشکیل میدهند که ممکن است علتش همین باشد.»
دیپائولو میگوید: «با مردانِ مجرد هم ممکن است به شیوههای تحقیرآمیز و نادرست رفتار شود. برای مثال مردان مجرد اغلب به عنوان بچه درک میشوند که یعنی قادر نیستند از خودشان مراقبت کنند و احتمالاً «کنترلی بر امور جنسیشان ندارند.»
فرهنگ هم بر شرمِ مجردی اثر دارد. اِبرامز دریافته است که مراجعانش با پیشینه فرهنگی کرهای، چینی و هندی و آمریکاییهایی که از جاهای دیگر به نیویورک مهاجرت کردهاند، بیشتر شرم مجردی را از سوی اعضای خانواده احساس میکنند.
او میگوید این فرهنگها تأکید بیشتری بر نقشهای سنتی جنسیتی حولِ ازدواج دارند و اگر کسی با این سنتها تطبیق نداشته باشد، به نظر نامتعارف میآید. ابرامز میگوید: «به خاطر دارم که یکی از مراجعانم گفت ... خانوادهام به دلیلِ اینکه در ۳۰ سالگی هنوز بچه ندارم .. شرمنده هستند...»
قدرتِ اعداد
معنای مجردی در حالِ تغییر است و برخی کارشناسان عقیده دارند که این تغییر، هم در نگرشها و هم در آمارهای جمعیتشناختی، میتواند به طبیعیسازیِ مجردی کمک کند و حتی میتواند به قضاوتِ نادرستِ مجردها پایان دهد. فرهنگی مجردیِ سلبریتیها که در فضاهای مجازی مانند اینستاگرام از زندگی شاد مجردیشان پرده برمیدارند به طبیعیسازیِ مجردی کمک زیادی کرده است.
نتیجه یک پیمایش که در اکتبر سال ۲۰۲۱ به واسطه یکی از سایتهای همسریابی انجام شد نشان داد که ۵۳درصد از بیشاز ۸۵۰۰ عضو یکی از این سایتها که از کشورهایی مانند کانادا، فرانسه، آلمان، هند، مکزیک، فیلیپین، استرالیا، انگلستان و آمریکا عضو آن بودند، گزارش دادهاند به لطف همهگیری توانستهاند مدتی تنها زندگی کنند و از نظرشان «تنهایی زندگی کردن برای مدتی خوب است.»
علاوهبرآن، از زمانی که کووید ۱۹ آغاز شده است، بسیاری از مجردها گزارش دادهاند که از وضعیتِ مجردیشان راضی هستند. این آمارها همچنین نشان میدهد که همچنان ۵۸ درصد از مجردها از وضعیتشان ناراضی هستند.
کارشناسان امیدوارند که تغییر آمارها باعث کاهش یافتنِ قضاوتهای منفی درباره مجردها شود.
به قولِ دیپائولو: «نیمی از جمعیتِ بزرگ آمریکا مجرد هستند... پس نمیتوان روی این موضع که حتماً مجردها ایرادی دارند، پافشاری کرد.»
دیپائولو میگوید: «بر اساسِ خردِ متعارف ـ که نه خردمندانه است و نه درست ـ زنان بیشتر از مردان به ازدواج اهمیت میدهند. بنابراین، من فکر میکنم که زنان مجرد اغلب بیشتر از مردان در معرض پرسشهای آزاردهندهای مثالِ "آیا کسی در زندگیات هست؟ "، قرار میگیرند.»
اِبرامز میگوید بسیای از مراجعان زنِ او تجربههای مشابهی را مطرح میکنند که نشان میدهد در مقایسه با مردان شرمساری ناشی از مجرد بودن را بیشتر تجربه کردهاند، اما هشدار میدهد که بیشتر جمعیتِ مراجعهکننده به او را زنان تشکیل میدهند که ممکن است علتش همین باشد.»
دیپائولو میگوید: «با مردانِ مجرد هم ممکن است به شیوههای تحقیرآمیز و نادرست رفتار شود. برای مثال مردان مجرد اغلب به عنوان بچه درک میشوند که یعنی قادر نیستند از خودشان مراقبت کنند و احتمالاً «کنترلی بر امور جنسیشان ندارند.»
فرهنگ هم بر شرمِ مجردی اثر دارد. اِبرامز دریافته است که مراجعانش با پیشینه فرهنگی کرهای، چینی و هندی و آمریکاییهایی که از جاهای دیگر به نیویورک مهاجرت کردهاند، بیشتر شرم مجردی را از سوی اعضای خانواده احساس میکنند.
او میگوید این فرهنگها تأکید بیشتری بر نقشهای سنتی جنسیتی حولِ ازدواج دارند و اگر کسی با این سنتها تطبیق نداشته باشد، به نظر نامتعارف میآید. ابرامز میگوید: «به خاطر دارم که یکی از مراجعانم گفت ... خانوادهام به دلیلِ اینکه در ۳۰ سالگی هنوز بچه ندارم .. شرمنده هستند...»
قدرتِ اعداد
معنای مجردی در حالِ تغییر است و برخی کارشناسان عقیده دارند که این تغییر، هم در نگرشها و هم در آمارهای جمعیتشناختی، میتواند به طبیعیسازیِ مجردی کمک کند و حتی میتواند به قضاوتِ نادرستِ مجردها پایان دهد. فرهنگی مجردیِ سلبریتیها که در فضاهای مجازی مانند اینستاگرام از زندگی شاد مجردیشان پرده برمیدارند به طبیعیسازیِ مجردی کمک زیادی کرده است.
نتیجه یک پیمایش که در اکتبر سال ۲۰۲۱ به واسطه یکی از سایتهای همسریابی انجام شد نشان داد که ۵۳درصد از بیشاز ۸۵۰۰ عضو یکی از این سایتها که از کشورهایی مانند کانادا، فرانسه، آلمان، هند، مکزیک، فیلیپین، استرالیا، انگلستان و آمریکا عضو آن بودند، گزارش دادهاند به لطف همهگیری توانستهاند مدتی تنها زندگی کنند و از نظرشان «تنهایی زندگی کردن برای مدتی خوب است.»
علاوهبرآن، از زمانی که کووید ۱۹ آغاز شده است، بسیاری از مجردها گزارش دادهاند که از وضعیتِ مجردیشان راضی هستند. این آمارها همچنین نشان میدهد که همچنان ۵۸ درصد از مجردها از وضعیتشان ناراضی هستند.
کارشناسان امیدوارند که تغییر آمارها باعث کاهش یافتنِ قضاوتهای منفی درباره مجردها شود.
به قولِ دیپائولو: «نیمی از جمعیتِ بزرگ آمریکا مجرد هستند... پس نمیتوان روی این موضع که حتماً مجردها ایرادی دارند، پافشاری کرد.»
بیشتر بخوانید
منبع : فرادید
ارسال نظرات
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
ممنونم از توضیحات خوب شما ،
چه جالب بود