برخیز! پنجره را باز کن آسمان را در آغوش بگیر تکهای از خورشید را زیر زبانت بگذار
گاه باید روئید از پس آن باران گاه باید خندید برغمی بی پایان
بعضی آدمها را باید آنقدر تکثیر کرد، تا مبادا نسلشان منقرض شود. آنها که دلیلِ حالِ خوبتان هستند. آنها که حتی با فکر کردن بهشان، لبخند روی لبت مینشیند. همان آدمهایی که در بدترین شرایط، شما را تمام و کمال پذیرا بودند. دارید اگر از این نایاب ها.دو دستی بچسبیدشان.
علی قاضی نظام
علی قاضی نظام
بشنوید
"بهار می اید" اجرا نیکو اقا حسنی ادیتور حسین ازادگان
اهنگ "بهار تویی"
بیا که دلم شبیه تنگترین تنگنای شب تیرهای ست که نه بغض و نه اشک، گره از کارش میگشاید. به کویری میمانم که در حسرت قطرهای از اشک آسمان، لبش ترک ترک شده و در نایش نیای فریاد نمیزند و جز خاک روبهها چیزی یا کسی برسرش قدم نمیگذارد.
بشنوید
"آدمها"با اجرای عباسی
"آدمها"با اجرای عباسی
اهنگ "حواسم بهت بود "
بی تو، شب سردی هستم که انگشت حیرت از سرمای وجودش کبود است و همنشینی جز هوهویِ باد ندارد. درختی شده ام خشک و بی بار که طعم تیزی تبر برایش شیرینتر از بودن، بی همنشینی قناری ست. بیا که شاید همین روزها پرستوی جامانده از دسته هم بال سفر بگشاید. "پرنده رفتنی ست "
امیرآزاد
امیرآزاد
بشنوید
"رفتن بهانه می خواهد"اجرای مصطفی یزدانی ادیتور امیر حسنی
"رفتن بهانه می خواهد"اجرای مصطفی یزدانی ادیتور امیر حسنی
پنجرهای رو به دیوارم.
مرا چه به بهار ولبخند شکوفه هایش؟ مرا چه به تابستان و هرم نفس هایش؟ اصلا مرا چه به پاییز و عاشقانه هایش؟ بعد از توزمستانی در من شروع شد که فصل به فصل در تقویم زندگی ام تکرار خواهد شد. پنجرهای روبه دیوارم؛ که جز دلتنگی چشم اندازی ندارم؟!
بشنوید
اهنگ "دستم را بگیر
مرا چه به بهار ولبخند شکوفه هایش؟ مرا چه به تابستان و هرم نفس هایش؟ اصلا مرا چه به پاییز و عاشقانه هایش؟ بعد از توزمستانی در من شروع شد که فصل به فصل در تقویم زندگی ام تکرار خواهد شد. پنجرهای روبه دیوارم؛ که جز دلتنگی چشم اندازی ندارم؟!
بشنوید
اهنگ "دستم را بگیر
شعری از نزار قبانی با اجرای بانو خاطره
توی کارش موفق بود! عروس که شد، قید کار کردن را زد. چهار گوشهی کار را بوسید به کل خانه نشین شد. گفت: "شوهرش دوست ندارد کار کند. "گفت: "خیلی کیف دارد به خاطر کسی که دوستش داری، خانه نشین شوی، حتی اگر عاشق کارت باشی، حتی اگر توی خانه ماندن را دوست نداشته باشی. "لبش میخندید چشمهایش، اما نه غم چشمهایش را نمیتوانست قایم کند. این آخرها هر وقت میدیدمش توی خودش بود. دلم میخواست ازش بپرسم برای آدم ِ دیگری عوض شدن، چطور است؟ مزه دارد؟! بعد دیدم بهتر است آدمهای غمگین را سوال پیچ نکنم! چقدر خوب است یک نفر باشد آدم را همانطوری که هست دوست بدارد! قدش را، وزنش را، کارش را، حتی دیوانه بازی هایش را
مریم سمیع زادگان
بشنوید
نوشته سایه الوند"کودکی هایم" اجرا وادیتور عباسی
نوشته خانم بهروزیان با اجرای مرتضی هرمزی نزاد
بدنبال جایی برای عبادت میگشتم غروب چشمانم را در بر گرفته بود و ناقوس مرگ به سینهی کلیسا میکوبید سرخ سرخ.نمیدانم چرا! ولی دستانت را سجادهی اشکهایم کردم و باز نمیدانم چرا! انگشت اشارهی روزگار چشمان تو را نشانم داد از آن روز به بعد مسجد من چشمان توست.
مهتاب گرامی
مهتاب گرامی
تو وقتی میبینی که من افسرده ام، نباید بگذری، سکوت کنی، یا فقط همدردی کنی؛ بنا کنندهی شادیهای من باش! مگر چقدر وقت داریم؟ یک قطره ایم که میچکیم در تنِ کویر و تمام میشویم...
نادرابراهیمی
نادرابراهیمی
ببینید
"ثریا قاسمی"
"ثریا قاسمی"
ثریا قاسمی سال ۱۳۱۹ در رشت متولد شد. وی دختر حمیده خیرآبادی [۳]است. [۴]اوایل دهه ۱۳۴۰ با گویندگی رادیو کار حرفهای خود را شروع کرد و سپس به تئاتر رو آورد. در همان سالها به دوبله هم پرداخت و در سریال پرهوادار «بالاتر از خطر» صحبت کرد. در نمایشهایی مثل «آنتیگون» و «از پشت شیشهها» (رکنالدین خسروی) و «آندورا» (حمید سمندریان) روی صحنه رفت. گذشته از فیلم کوتاه «تلفن» با ایفای یکی از نقشهای اصلی آرامش در حضور دیگران عرصه جدی سینما را آزموده و آنقدر قدرتمند ظاهر شد که پس از گذشت این همه سال با اولین فیلم بلندش به یاد آورده میشود. همچنین ثریا قاسمی در سالهای ابتدای فعالیتش در یکی از اولین سریالهای تلویزیونی ایرانی با نام «پیوند» (نصرت کریمی) بازی کرد. با این همه او پس از حضور در فیلم ناصر تقوایی ـ که چهار سال پس از ساخت امکان نمایش عمومی پیدا کرد ـ ترجیح داد فعالیت اصلی اش را در رادیو و تئاتر متمرکز کند. [۵]فیلم اول ناصر تقوایی علاوه بر این که در جریان سینمای تجاری ایران تجربه نامتعارفی بود، تصویر بسیار متفاوتی از شخصیت زن به نمایش گذاشت. او برخلاف مادرش (حمیده خیرآبادی) در فیلمهای کمی بازی کرد و عمده تجربههای سینمایی اش مربوط به دهه هشتاد میباشد. در اوایل دهه ۷۰، ثریا قاسمی در چند برنامه تلویزیونی به عنوان مجری حضور پیدا کرد و به دکلمه اشعار شاعران کلاسیک ایرانی پرداخت. این بازیگر باسابقه سینما، تئاتر، رادیو و تلویزیون پس از این که به خاطر بازی در مارال برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن از نوزدهمین جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۷۹ شد، توانست فرصت ایفای نقشهای متفاوت تری را هم پیدا کند که بازی در شام آخر و دختر شیرینی فروش از آن جمله بود. بازی کوتاهش در شام آخر جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل را از جشن خانه سینما برای او به همراه داشت و پس از دختر شیرینی فروش به بازی در فیلمهای کمدی گرایش پیدا کرد. دو سریال تلویزیونی در پناه تو (حمید لبخنده) و شب دهم (حسن فتحی) با بازی ثریا قاسمی محبوبیت فراوانی پیدا کرد. در کنار اینها بازی او در تله تئاترهایی مثل «به سوی دمشق» (حمید سمندریان)، «نکراسوف» (محمد رحمانیان) و «به سوی کعبه» (تاجبخش فناییان) به چشم آمد. [۶]وی در سال ۱۳۹۵ در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر به خاطر بازی در فیلم سینمایی ویلاییها برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن شد.
در من این روزها شاعری در حال سرودن است عاشقانه گفتن بلد نیست، اما دوست داشتن را بلد است؟! امروز انگشتانم با قلم عشق بازی میکنند
عباسی
بشنوید
اهنگ "کبودی شب"فرهاد برنجان
بشنوید
یک "نیایش شبانه" با اجرا حمیدرضا حاجی پور
شب با تمام پیچیدگی اش چه ساده ، آرامش می بخشد ؛کاش ما هم مثل شب باشیم.پیچیده ولی آرام بخش دلها....!!
همراه با پادکستهای صوتی سایه های سبز تابناک جوان باشید
شب بخیر
ارسال نظرات