در چه زمانی والدین به فرزند خود حسادت می کنند؟+راهکار
یکی از حسادتهای زن و شوهرها حسادت به فرزند است. در واقع این حسادت نتیجه تغییر توجه یکی از زوجین به سمت فرزند است.
همهی انسانها از کوچک گرفته تا بزرگ نیازمند توجه هستند، مخصوصاً توجه کسانی که برای آنها مهم و عزیز هستند. در یک رابطه توجه از طرق مختلف به دیگران انتقال داده میشود. از طریق نگاه، کلام، حرکات بدن، تماس بدن، از نظر موقیعیت مکانی و غیره.
انواع توجهاتی که میتوانیم داشته باشیم بعد از فرزند دار شدن بین فرزند و همسر تقسیم میشود. چرا که نظام عاطفی هیجانی درون خانواده از دو نفر به سه نفر تغییر پیدا کرده است و نتیجه این تغیییر، تغییر در نوع توجهات همسران به یکدیگر است.
مادر در تماس فیزیکی زیادی با کودک قرار میگیرد و تمام توجه به سمت نیازهای کودک میرود. پدر نیز با کودک بازی میکند و لحظات لذت بخشی را با فرزند خود میگذراند.
حسادت مادر به فرزند
بسیاری از مادرها فرزند خود را رقیب عشقی خود میپندارند. وقتی شوهری خبردار میشود که همسرش باردار است، توجه ویژهای به او میکند، بسیاری از کارها را خود انجام میدهد، نسبت به سلامتی مادر حساس میشود. در مورد فرزند سوال میکند، برای تولدش لحظه شماری میکند و وقتی فرزندشان به دنیا میآید و مادر از نظر جسمانی به وضعیت عادی خود باز میگردد بیشتر و بیشتر به فرزند خود توجه میکند. در واقع بسیارند شوهرانی که این احساس را به همسر خود انتقال میدهند که، چون در حال بارداری هستی به تو توجه میکنم، من نگران فرزندم هستم.
حسادت پدر به فرزند
پدر برای تامین مخارج کودک تازه به دنیا آمده بیشتر کار میکند، زمان کمتری را در خانه است. وقتی به خانه میآید مادر بیشتر درگیر کودک خود است. پدر در بسیاری از موارد مشکلات را مطرح نمیکند. مادر به دلیل تجربه شیرین فرزند دار شدن مشغول لذت بردن از احساس مادری است. نگرانیهای خود را در مورد سلامتی کودک مطرح میکند، همهی تلاش خود را برای آرامش کودک به کار میگیرد، این زمانی است که کاهی شوهر احساس میکند بایستی بگذارد همسرش با فرزندشان زندگی کند.
البته لازم به ذکر است که این نوع حسادت با حسادتهای رایج متفاوت است در واقع نوع معمول این احساس از دست دادن توجه همسری است که دوستش داریم.البته حسادتهای بیمارگون زیادی وجود دارد که اصولاً در مادرها نسبت به فرزندان دیده میشود که بایستی به دنبال درمان آن بود.
چرا برخی والدین به فرزند خود حسادت میکنند؟
پس از تولد فرزندان رابطه زن و شوهر دچار تغییراتی میشود که گاهی میتواند در والدین حتی حس حسادت به فرزندان را نیز به وجود بیاورد. چرا که فرزندان بخشی از توجهی که زوج نسبت به یکدیگر داشتهاند را به سوی خود جلب میکنند و اگر زوجین به این موضوع بی اهمیت باشند میتواند به رابطه سالم و عاشقانه آنها صدمه بزند. این مسئله از آنجا نشأت میگیرد که تا قبل از آنکه «مادر» شوید، فقط یک «همسر» بودید. اما با به دنیا آمدن یک موجود کوچک ناگهان بسیاری از شرایط در زندگیتان تغییر کرد. در روزهای اول به دنیا آمدن فرزند، مشغله مادر چند برابر میشود. تغییرات هورمونی، مشکلات و دردهای بعد از زایمان، شرایط خاص دوران شیردهی، بیخوابیهای شبانه و... همه اینها از شما یک همسر دیگر ساخته است. ممکن است بگویید این اتفاقات به سبب فرزند مشترکتان اتفاق افتاده و شما دوست دارید که همسرتان کنارتان باشد و شرایطتان را درک کند، نه اینکه با حساسیت و نارضایتیهایی که گاهبهگاه اعلام میکند، باعث دلخوریتان شود. من به شما حق میدهم، اما خودتان را جای او بگذارید. همسر شما به یکباره در اولویت دوم قرار گرفته، وقت شما بیشتر صرف نوزادی میشود که اتفاقا او هم بسیار دوستش دارد، اما نگران جایگاه خود در قلب شما و خانه مشترکتان است.
راهکارهایی برای کاهش حسادت والدین به فرزند
اما چگونه میتوان مانع این اتفاق شد یا آن را حل کرد؟ و برای دریافت توجه همسر و مقابله با حسادت به فرزندان چه کنیم؟
۱- نکته مهم این است که زن باید مرد را تا حد امکان در امور مربوط به فرزندداری دخالت دهد. شاید پدر نتواند کودکش را آرام کند، اما میتواند از راههای گوناگون دیگر به او نزدیکتر شود مانند حمام بردن کودک، نوازشهای پیش از خواب، گردش روزانه. هر چقدر پدر وقت بیشتری را با فرزند بگذراند و هر چقدر بیشتر احساس مفید بودن بکند، امکان برانگیخته شدن حس حسادت او نسبت به فرزند کمتر میشود.
۲- پدر و مادر باید در مورد حس حسادت به فرزندان، حتی اگر غیرمنطقی هم به نظر آید، با همسرخود صحبت کنند. وقتی مادر تمام وقتش را صرف فرزند کند، پدر حق دارد که مرزبندیهایی را طلب کند؛ بنابراین برنامهریزی برای گذراندن وقت با هم بسیار اهمیت دارد. زوجی که صاحب فرزند شدهاند، باید دستکم یک بار در هفته بدون حضور فرزند یا فرزندانشان با یکدیگر وقتگذرانی کنند.
۳- به نظر روانشناسان یکی از موقعیتهایی که ممکن است موجب شود مادر یا پدر احساس وانهادگی کند زمانی است که فرزند فقط با مادر درددل کند و یا اینکه رازهایش را تنها با پدر در میان بگذارد. در چنین شرایطی باید علت را بررسی کرد. ممکن است این دوران گذرا باشد یا ناشی از سوتفاهمی که زمانی رفع خواهد شد.
۴- شاید یکی از والدین از قدرت درک و ظرفیت بیشتری برخوردار باشد یا شاید قادر باشد زمان بیشتری را صرف فرزندش کند. در این صورت میتوان کمبودها را کشف و بررسی کرد و درصدد جبران کم و کاستیها برآمد. پدران شاغلی که در طول هفته دیر به خانه برمیگردند، میتوانند تعطیلات آخر هفته را فقط به فرزندشان اختصاص دهند تا رابطه دوباره مستحکم شود.
۵- در اغلب موارد اینکه فرزند برای مدتی تمایل بیشتری به پدر یا مادر نشان دهد طبیعی است. نکته حایزاهمیت این است که نباید یکی از والدین همیشه نقش فردی را ایفا کند که به همه خواستهها پاسخ منفی میدهد و دیگری نقش کسی را بازی کند که همیشه همه چیز را مجاز میداند.
۶- حس حسادت ممکن است در اثر عدم تعادل در امور تربیتی و یا ارزشگذاریها برانگیخته شود. برای مثال پدری که شبها پس از کار به خانه برمیگردد و از جیبهایش شکلات و آبنبات بیرون میآورد، محبوب کودک است و خشمی که با دیدن این صحنه در دل مادری که همواره مراقب تغذیه فرزندش است به جوش میآید، نوعی حسادت است.
۷- میتوان همزمان با رسیدگی به فرزند، تعادلی ایجاد کرده کمی بیشتر به شوهر توجه نشان داد. مردان نیز میتوانند به همسران و در واقع به خودشان در انجام برخی از امور منزل کمک کنند. اگر برخی مسوولیتهای مادر در منزل مانند بچهداری، تا حدی از دوش او برداشته شود مسلما فرصت بیشتری برای رسیدگی به امور دیگر و بخصوص توجه به همسر در اختیار خواهد داشت و کارهای معمول روزانه، او را از پا نخواهد انداخت.
۸- اگر کمی صبور باشیم زمان، بسیاری از این مشکلات را حل خواهد کرد. به تدریج طفل بزرگ و بزرگتر میشود و توانایی انجام برخی اموررا پیدا میکند. به مرور زمان هم، زن و مرد هر دو متوجه میشوند هیچ علاقهای جای عشق به همسر را پر نخواهد کرد پس بهترمیبینند که هر دو محبت خود را نثار فرزندشان کنند. زیرا عشق به فرزند با عشق به همسر تفاوتهای ماهیتی دارد و نباید انتظار داشت هر دو به یک شیوه و به یک صورت باشد.
۹- آنچه در روابط همسران، پس از تولد فرزند متحول میشود تنها شیوه ارتباط است نه خود ارتباط. کارکردهای همسری همچنان پا بر جا باقی میماند، تنها انتظارات و شیوههای ارتباطی، ناگزیر تغییر میپذیرند. البته پس از مدتی همه چیز به جای سابق باز خواهد گشت و زندگی به روال خوش گذشته ادامه خواهد یافت؛ البته اگر کمی صبور باشیم و در زمان مقتضی، عکس العملهای مناسب از خود نشان دهیم.
۱۰- برای داشتن یک رابطه سالم و رضایتبخش، گفتگو لازم است. زوجها نباید نسبت به این مساله بیاهمیت باشند؛ چرا که با حرف زدن بسیاری از مشکلات و سوتفاهمها برطرف میشود. داشتن یک رابطه شاد و خوب کار سختی نیست. کلید موفقیت در روابط زناشویی بیان عواطف و احساسات واقعی و شفاف خود و بر زبان آوردن آنهاست. زن و شوهرها باید بدانند که در جهان هستی، بزرگترین رسالت و وظیفه انسانها؛ قبل از هر انسانی، وظیفه نسبت به همسرشان است، بعد کودکان، بعد والدین و بعد دیگران؛ و کلام آخر
با همسرتان صحبت کنید، به او بگویید که فرزندتان هر قدر هم عزیز باشد، نمیتواند جای پدرش را بگیرد و او همچنان اولویت اول زندگیتان است، اما مجبورید وقت بیشتری را صرف فرزند مشترکتان کنید. با تمام مشغلهای که دارید، رسیدگی به ظاهر، برنامهریزی برای رابطه زناشویی و ابراز علاقه به همسرتان را فراموش نکنید. بگذارید او احساس امنیت کند تا با قوای بیشتری در کنار شما باشد. گاهی باید به مرد زندگیتان فرصت دهید تا احساس پدرانه را کشف کند و آن را در کنار احساس شوهر بودن، مدیریت کرده و شکل جدید خانواده را بپذیرد.
ارسال نظرات