عصر یخبندان ۶؛ خندهدار برای بچهها، کسالتآور برای بزرگترها؟
جدیدترین قسمت از فیلم «عصر یخبندان» با عنوان فرعی «ماجراجوییهای باکوایلد» (Adventures of Buck Wild) با برخورد سرد منتقدان مواجه شده است.
بیست سال از زمانی که «عصر یخی» با یک ماموت عصبی پشمالو، یک تنبل پر سر و صدا و یک ببر دندان شمشیری وارد فرهنگ عمومی شد میگذرد. آن فیلمِ اول نامزد جایزۀ اسکار بهترین فیلم بلند انیمیشن هم شد. حالا ششمین قسمت این فیلم دنبالهدار با عنوان «ماجراجوییهای باک وایلد» به نمایش درآمده است؛ فیلمی که میتواند بچههای خردسال را بخنداند، اما بزرگترها احتمالا از این شلم شوربای ماقبل تاریخی حوصلهشان سر خواهد رفت.
در این قسمت کرش و ادی، دو اپوسم شاد و پر جست و خیز، دنبال پیدا کردن خانهای برای خودشان هستند. در این مسیر آنها به شکلی غافلگیرانه به همان دنیای زیرزمینی گمشدۀ پر از دایناسور برمیگردند و دوباره با باک وایلد (راسوی یک چشم) همراه میشوند تا با دایناسور شروری به اسم اورسون مبارزه کنند.
آدمهایی که با دیدن فیلمهای «عصر یخبندان» بزرگ شدهاند در این قسمت چیز جالبی پیدا نخواهند کرد. یکی از مهمترین اتفاقاتی که در اینجا افتاده عوض شدن صداپیشههای اصلی فیلم است و برای کسانی که به صداهای قبلی عادت کرده بودند صداهای این فیلم غریبه به نظر خواهند رسید. انگار فیلم روحش را از دست داده و این برای مخاطبان همیشگی فیلم کاملا ملموس خواهد بود.
بیشتر بخوانید:
در اولین سکانس فیلم امیدوار میشویم که شخصیتهای منّی و سید و دیهگو حضور پررنگی در فیلم خواهند داشت، اما آنها خیلی زود از صحنه ناپدید میشوند و ما میمانیم با یک داستان فرعی که تا انتهای فیلم ادامه پیدا میکند. محور داستان این فیلم همان دو اپوسم وراج هستند که حتی به اندازۀ سنجاب بیزبان فیلم (اسکرت) هم بامزه نیستند. باک وایلد حتی در این قسمت که به نام خودش هم هست یک جورهایی نقش فرعی را دارد.
معلوم نیست چرا چنین تصمیمی در مورد این قسمت گرفته شده و چنین تغییراتی اتفاق افتاده. معلوم نیست سازندگان میخواستهاند با نسل جدید مخاطبان ارتباط برقرار کنند و یا میخواستهاند دوباره همان داستان و خاطرات آشنا را زنده کنند. به هر حال هیچکدام از این اهداف به دست نیامده است.
اما این همۀ مشکل نیست. این فیلم از لحاظ جذابیت بصری هم یک گام رو به عقب است. محیطها فاقد عمق و ابعاد هستند و کاملا تخت و بیروح به نظر میرسند. پوست و موی شخصیتها حرکت مناسبی ندارند و بافتشان ملموس و گیرا نیست. احساسات هم در فیلم عمیق نیستند و مخاطب را در خودشان غرق نمیکنند. ریتم فیلم هم بعد از مدت کوتاهی خستهکننده میشود.
اما این همۀ مشکل نیست. این فیلم از لحاظ جذابیت بصری هم یک گام رو به عقب است. محیطها فاقد عمق و ابعاد هستند و کاملا تخت و بیروح به نظر میرسند. پوست و موی شخصیتها حرکت مناسبی ندارند و بافتشان ملموس و گیرا نیست. احساسات هم در فیلم عمیق نیستند و مخاطب را در خودشان غرق نمیکنند. ریتم فیلم هم بعد از مدت کوتاهی خستهکننده میشود.
- کارگردان: جان دانکن (John Donkin)
- فیلمنامهنویسان: ویلیام شیفرین (William Schifrin)، جیم هچ (Jim Hecht)
- امتیاز: ۴.۲/۱۰
منبع: فرارو
ارسال نظرات