امام باقرالعلوم (ع) و آغاز عصر علوم اسلامی
دکتر محمدصادق دهنادی
ضعف شدید حکومت بنی امیه در پایان اولین قرن حیات اسلام، اوضاع متزلزلی را به وجود آورد که هر صاحب مقبولیت و منزلتی را به فکر کسب قدرت و تمرکز بر بالا بردن جایگاه اجتماعی وا میداشت.
اما میان مدعیان و مراجع اجتماعی آن دوران، تنها امام سجاد و پس از ایشان امام باقر علیهم السلام بودند که به جای توسعه قدرت سیاسی، سیاست ارتقا رشد سرمایه معنوی جامعه را از هر قیامی موثرتر میدانستند.
تمرکز این دو امام همام به خودسازی و آسیبشناسی فردی و اجتماعی مسلمانان در دو زمان و با دو تاکتیک، شباهت خاصی به رسالت پیامبراکرم در مکه (شبیه دوران خوف و فشار امام چهارم) و مدینه (دوران شکوفایی و مبارزه در زمان امام پنجم) داشت.
ضعف اقتدار بنیامیه از سویی و دوران دو ساله حکومت عمرابن عبدالعزیز از سال ۹۹ هجری، همان فرصت طلایی بود که باقرالعلوم (ع) برای اظهار معارف پنهان شدهی آل محمد (ص) به دنبال آن بودند.
پور عبدالعزیز در دوره ۲ ساله سلطنت خود گرچه نتوانست دل از حکومت کنده و قدرت را به جایگاه خاص الهیاش برگرداند، اما با ادعای علاقه به مولای متقیان و اهلبیت سیاست نرمتری را نسبت به فرزندان فاطمه (س) در پیش گرفت.
وی که در روایتی به عنوان نجیب بنیامیه معرفی شده، گرچه بنای الغای حکومت ناحق آل ابوسفیان را نداشت، سب ابوتراب را ممنوع کرد و فدک را بنیفاطمه بازگرداند و با تاکید زیاد بر فضیلت دختر پیامبر عطایای زیادی را به فرزندان حسنین هدیه کرد.
با این حال مهمترین راهبرد سرنوشت ساز وی در تاریخ الغاء ممنوعیت انتشار معارف اسلامی بعد از ۸۸ سال حدیث سوزی و حدیث کوبی بود.
امام باقرالعلوم در این فضا مجالی برای تشکیل حوزهای پیدا کرد که در ۱۴ یا ۱۶ سال فعالیت آن نزدیک به ۵۰۰ محدث نامدار مورد شناسایی دانشوران رجالی قرار گرفته است.
نقل حدیث از طرفی منشاء اندیشیدن مسلمانان بر روی میراث معارفی خود و شکلگیری و تاسیس علوم اسلامی، یعنی کلام و فقه و اخلاق میگردید و از منظر دیگری نشان دهنده تفوق و توانمندی منطق اسلام ناب از فرقهسازیهای سیاسی-اعتقادی نظیر قرائت اسرائیلی از اسلام افرادی مانند کعب الاحبار و صحابه و تابعین یهودی، اسلام اموی امثال ابوهریره، اسلام معتزله و مرجئه، اعوجاجات صوفیه و اهل قیاس، خرافات کیسانیها و... بود.
از جنبه دیگر، برخورد جامعه اسلامی با اندیشههای وارداتی تازه مسلمانان روم و ایران و آفریقا و هند شرایط و شبهاتی به وجود میآورد که نیاز به پاسخگویی به وسیله بازخوانی میراث فکری پیامبر اکرم (ص) احساس میشد.
بنابر این مشخص است در عصری که اسرائیلیات و خرافه و حدود یک قرن کفران بیرحمانه فکر نبوی جامعه را از اندیشه و منش رسول خدا جدا کرده و اسلام و قرآن هیچ نسبتی به زندگی جامعه نداشت، همانگونه که در سیره امامان چهارم تا هشتم مستمرا پی گرفته شده، کسب قدرت سیاسی رهبری این مردم بیخبر از همه جا با عناوین مقدس هم بیفایده مینمود
(چنانچه به فاصله کمی از امامت حضرت باقر، در قضایای قیام زید و یحیی و قتیل باخمرا و نفس زکیه و شهید فخ بیثمری سایر راههای مبارزاتی اثبات شد)
میراث امام محمدباقر سلاماللهعلیه ایجاد نسبت میان دین و زندگی با بنیان نهادن حکمت عقلانی دین و از طریق فرآوری متون و تاسیس علوم اسلامی است.
حرکتی که توانست در چکاچک شمشیر اهل باطل و رقیبان قدرت طلب و گاه انسانهای پرهیزکار مبارزی که نتوانستند ولایت ائمه را بر اجتهاد خود ارجحیت بخشند، بقای اسلام را فراتر از فراز و نشیبهای سیاسی عصر تضمین نماید.
اما میان مدعیان و مراجع اجتماعی آن دوران، تنها امام سجاد و پس از ایشان امام باقر علیهم السلام بودند که به جای توسعه قدرت سیاسی، سیاست ارتقا رشد سرمایه معنوی جامعه را از هر قیامی موثرتر میدانستند.
تمرکز این دو امام همام به خودسازی و آسیبشناسی فردی و اجتماعی مسلمانان در دو زمان و با دو تاکتیک، شباهت خاصی به رسالت پیامبراکرم در مکه (شبیه دوران خوف و فشار امام چهارم) و مدینه (دوران شکوفایی و مبارزه در زمان امام پنجم) داشت.
ضعف اقتدار بنیامیه از سویی و دوران دو ساله حکومت عمرابن عبدالعزیز از سال ۹۹ هجری، همان فرصت طلایی بود که باقرالعلوم (ع) برای اظهار معارف پنهان شدهی آل محمد (ص) به دنبال آن بودند.
پور عبدالعزیز در دوره ۲ ساله سلطنت خود گرچه نتوانست دل از حکومت کنده و قدرت را به جایگاه خاص الهیاش برگرداند، اما با ادعای علاقه به مولای متقیان و اهلبیت سیاست نرمتری را نسبت به فرزندان فاطمه (س) در پیش گرفت.
وی که در روایتی به عنوان نجیب بنیامیه معرفی شده، گرچه بنای الغای حکومت ناحق آل ابوسفیان را نداشت، سب ابوتراب را ممنوع کرد و فدک را بنیفاطمه بازگرداند و با تاکید زیاد بر فضیلت دختر پیامبر عطایای زیادی را به فرزندان حسنین هدیه کرد.
با این حال مهمترین راهبرد سرنوشت ساز وی در تاریخ الغاء ممنوعیت انتشار معارف اسلامی بعد از ۸۸ سال حدیث سوزی و حدیث کوبی بود.
امام باقرالعلوم در این فضا مجالی برای تشکیل حوزهای پیدا کرد که در ۱۴ یا ۱۶ سال فعالیت آن نزدیک به ۵۰۰ محدث نامدار مورد شناسایی دانشوران رجالی قرار گرفته است.
نقل حدیث از طرفی منشاء اندیشیدن مسلمانان بر روی میراث معارفی خود و شکلگیری و تاسیس علوم اسلامی، یعنی کلام و فقه و اخلاق میگردید و از منظر دیگری نشان دهنده تفوق و توانمندی منطق اسلام ناب از فرقهسازیهای سیاسی-اعتقادی نظیر قرائت اسرائیلی از اسلام افرادی مانند کعب الاحبار و صحابه و تابعین یهودی، اسلام اموی امثال ابوهریره، اسلام معتزله و مرجئه، اعوجاجات صوفیه و اهل قیاس، خرافات کیسانیها و... بود.
از جنبه دیگر، برخورد جامعه اسلامی با اندیشههای وارداتی تازه مسلمانان روم و ایران و آفریقا و هند شرایط و شبهاتی به وجود میآورد که نیاز به پاسخگویی به وسیله بازخوانی میراث فکری پیامبر اکرم (ص) احساس میشد.
بنابر این مشخص است در عصری که اسرائیلیات و خرافه و حدود یک قرن کفران بیرحمانه فکر نبوی جامعه را از اندیشه و منش رسول خدا جدا کرده و اسلام و قرآن هیچ نسبتی به زندگی جامعه نداشت، همانگونه که در سیره امامان چهارم تا هشتم مستمرا پی گرفته شده، کسب قدرت سیاسی رهبری این مردم بیخبر از همه جا با عناوین مقدس هم بیفایده مینمود
(چنانچه به فاصله کمی از امامت حضرت باقر، در قضایای قیام زید و یحیی و قتیل باخمرا و نفس زکیه و شهید فخ بیثمری سایر راههای مبارزاتی اثبات شد)
میراث امام محمدباقر سلاماللهعلیه ایجاد نسبت میان دین و زندگی با بنیان نهادن حکمت عقلانی دین و از طریق فرآوری متون و تاسیس علوم اسلامی است.
حرکتی که توانست در چکاچک شمشیر اهل باطل و رقیبان قدرت طلب و گاه انسانهای پرهیزکار مبارزی که نتوانستند ولایت ائمه را بر اجتهاد خود ارجحیت بخشند، بقای اسلام را فراتر از فراز و نشیبهای سیاسی عصر تضمین نماید.
ارسال نظرات