آسمان ریسمان بافی مجردی!
تابناک جوان : نیاز حالتی است که در شرایط مختلف در فرد به وجود می آید و در اکثر مواقع باید به آن پاسخ داد. این مهم به دو صورت جسمی و روانی پدیدار می شود. مانند نیاز به استراحت، پوشاک، خوراک، آشامیدن و مراقبت های جسمی و روحی همچون نیاز به خودآگاهی، ازدواج، فرزندآوری، تفریح، گردش، پرورش، سلامت روان و... . البته گاهی اوقات نیز نیازی احساس می شود که در حقیقت فقط یک حس کاذب است و حقیقی نیست. به طور مثال بسیاری از خریدها و یا خوردن ها شاید واقعا ضروری نباشند و فقط از روی لذت باشند و یا بسیاری از افراد فقط از روی کمال گرایی و عقب نماندن از دیگران به سوی تحصیلات دانشگاهی و اخذ مدرک می روند و پس از پایان دوره آموزشی به این اعتقاد دست پیدا می کنند که در این راه فقط عمر خود را تلف کرده اند و سواد آموزی کاری بیهوده است.
گاهی اوقات یک نیاز حقیقی پیش می آید اما ما تصور می کنیم کذب است و سعی می کنیم به آن فکر نکنیم. اما پس از مدتی متوجه می شویم آن نیاز حقیقی بوده و چون قادر به پاسخگویی به آن نبوده ایم، همه را در این امر مقصر می دانیم و منطق همه چیز را نیز زیر سوال می بریم. مانند نیاز به ازدواج و تشکیل خانواده و داشتن یک حریم خانوادگی مستقل.
زمانی که به این نیاز جواب داده نشود، برای برطرف کردن کمبودهای ناشی از آن به سراغ جواب های فرعی مانند نگهداری و سرگرم شدن با حیوانات و یا روابط آزاد می رویم. البته تشخیص حقیقی بودن و نبودن نیازهایمان امری است که با خودآگاهی به وجود می آید و والدین نیز از دوران کودکی فرزندان شان باید سعی در پرورش صحیح این خودآگاهی و عوامل وابسته به آن کنند.
امروزه عوامل مختلفی باعث شده که جوانان یکی از اساسی ترین نیازهای خود یعنی ازدواج را فراموش کنند و پاسخ به آن را کاری بیهوده و بی ارزش تلقی کنند. پرهیز از مسئولیت پذیری، گمان کردن امر ازدواج به منزله پایان خوشی ها، تصور منزوی شدن و... همه و همه از عواملی است که باعث می شود فرد به نیاز مزدوج شدن خود پاسخ منفی دهد. البته گروهی از والدین نیز در این امر تاثیر گذار هستند و جملاتی نظیر «تاهل یعنی گرفتاری و شروع مصیبت ها» و «تجرد مترادف است با آقای خود بودن و آزادی» را در گوش فرزندان شان زمزمه می کنند.
این ناآگاهی والدین و انتقال آن به فرزندان نه تنها بر خود آنها و روان شان تاثیرات منفی خواهد گذاشت، بلکه در ابعاد بزرگ تر و جامعه هم تاثیراتی مخربی مانند پایین آمدن آمار ازدواج، تبدیل شدن جامعه جوان به پیر و بسیاری از پیامدهای منفی که به دنبال این موارد به وجود می آیند، را در پی خواهد داشت.
ناگفته نماند تاکنون رسانه ها نيز در تشدید این امر و گرایش به مجردی در بین جوانان بی تاثیر نبوده اند. اقداماتي مانند ساختن فیلم ها و سریال هایی که در آن فرد مجرد در حال خوش گذرانی با دوستانش بوده و یا دارای زندگی مرفه و بدون دغدغه ای است و در نهايت از سوی دیگر شاهد دردسرها و مشکلات زندگی یک فرد متاهل و به وجود آمدن خیانت و یک زندگی سرد و بی روح برای او هستیم.
در حقیقت عده ای از جوانان با دیدن این شرایط در فیلم ها و سریال ها این برداشت اشتباه را می کنند که در زندگی مشترک نیازی نیست سختی هایی را تحمل کنیم و هر زمان که احساس خوشبختی و رضایت نداشتیم و همسرمان نتوانست انتظارات ما را رفع کند، لزومی ندارد که به زندگی با او ادامه دهیم و می توانیم او را ترک کرده و سراغ گزینه های بعدی رویم.
البته این حالت در افراد در اثر نوعی عدم خودآگاهی پیش می آید و مسلما دیدن این فیلم ها به خودی خود مسبب ایجاد افکار منفی در این افراد نخواهد شد. بلکه در حقیقت نوعی کمک به ذهن روان پریش شان تلقی می شود و از این جهت باید در ساخت فیلم ها و سریال ها بیشتر توجه داشت.
در كل آنچه در حقیقت باعث خواهد شد جوانان ترس از ازدواج داشته باشند و به این نیاز خود پاسخ ندهند، عواملی همچون عدم تحمل حس مسئولیت پذیری، داشتن تصور غلط نسبت به لذت های زندگی، پذیرش مشاوره های اشتباه اطرافیان در رابطه با آغاز زندگی مشترک، عدم خودآگاهی و ترس از مستقل شدن است.
زمانی که فرد به این نیاز حقیقی خود به ویژه نیاز به داشتن یک زندگی مستقل و حل چالش های آن پاسخ ندهد، دچار نوعی آسیب روانی شده و به مرور زمان حس اعتماد به نفس و رضایت از خود را از دست خواهد داد و آسیب های جدی نیز خواهد دید و برای قبول نکردن این وضعیت پیش آمده هم بسیار بی منطق می شود و شروع به آسمان ریسمان بافتن می کند.
پاسخ به نیاز ازدواج باعث می شود که فرد پا به دنیای جدیدی بگذارد و در کنار شریک زندگی خود زندگی تازه اي را تجربه کرده و از با هم بودن و در کنار هم بودن احساس رضایت داشته باشد. زمانی هم که مشکلی ایجاد می شود، می توان با همفکری یکدیگر آن را حل کرد و مرحله ای دیگر از رشد و نمو ذهنی را طی کرد. از عوامل موثر در امر ازدواج، تشویق جوانان، عوض کردن نگاه آنها نسبت به ازدواج و عوامل استمرار آن، برپایی مراسم های کم هزینه و دوری از اشرافی گری است.
بی شک تاهل یعنی تعهد و پایبندی به یک فرد و یک زندگی و همین تعهد و پایبندی محدودیت هایی را نیز به دنبال دارد. اما حقیقت این است که سازش برای تفاهم و آموختن مهارت های حل مسئله باعث رشد انسان ها می شود و با گذشت زمان حس اعتماد به نفس و عزت نفس را تقویت کرده و در پی آن فرد این احساس رضایت را نیز به سایر افراد منتقل می کند. در حقیقت فردی که نسبت به تنش ها و کنش های زندگی مشترک واکنش عاقلانه نشان می دهد، خود را شبیه به ناخدایی می داند که کشتی زندگی اش را از تلاطم ها و طوفان های پر خطر نجات داده است.
این حس باعث می شود فرد در خود احساس قدرت و پیروزی کرده و توانایی های خود را باور داشته باشد. اگر ما با بهانه گیری برای کمال گرایی های غیر حقیقی مانند تحصیلات دانشگاهی، شرایط مالی نامناسب، یادآوری مشکلات زندگی خودمان و... مانع حیات یک زندگی مشترک شویم، نه تنها عزیزان خود را از این حس عظیم محروم کرده ایم، بلکه در سال های بعد شاهد تنهایی، احساس سربار بودن و نداشتن انگیزه برای ادامه زندگی آنها خواهیم بود.
ما برای خوشبخت کردن فرزندان و عزیزان مان موظف هستیم تغییری در نگاه و طرز فکر خود و آنان ایجاد کنیم. باید به جوانان مان بیاموزیم که بدون اشرافی گری هم می توان زندگی مشترک را آغاز کرد و صرفا لازمه یک زندگی موفق، داشتن پول و ثروت فراوان نیست، بلكه مستلزم همدلی و همیاری یکدیگر است.
زمانی که چالشی در زندگی برایمان پیش آمد، خود را فردی مصیبت زده تصور نکنیم و با استفاده از توانایی هایمان آن مسئله را حل کرده و به خود یادآور شویم که در حال طی کردن مرحله ای از مراحل نمو هستیم و این لازمه زندگی است.
خداوند تبارک و تعالی همه چیز را در این جهان جفت آفریده است. زن و مرد در زندگی مکمل یکدیگر هستند و قطعا بدون هم، هر یک در زندگی کاستی هایی را متحمل خواهند شد. همان طور که شب باعث می شود به ارزش واقعی روز پی ببریم، مشکلات و سختی های زندگی مان نیز باعث می شوند قدر لحظات خوش را بدانیم.
بهنام صدیقی
بی شک تاهل یعنی تعهد و پایبندی به یک فرد و یک زندگی و همین تعهد و پایبندی محدودیت هایی را نیز به دنبال دارد...
دست مريزاد
بخدا ماهام دلمون می خواد تشکیل زندگی بدیم ولی پول کجابود. دختر وپسر همه مشکل مالی داریم
حالا هی این مطالب قلمبه سلمبه را بنویسند
اینا فکر کنم ایرانی نیستندکه شرایط درک کنن
و نویسنده ای که مطمئنا هیچ بویی از سختی واقعی زندگی نبرده و گرنه این جور اتوکشیده حرف نمی زد
بیکاری و بی پولی دلیل اصلیه . اونی که شما نوشتی برای اون پولداراس که ازدواج نکردن بیشتر براشون منفعت داره .
حتی اگه ۹۰ سال زنده باشم
هرگز
دنیا اومدن اختیاری نبود، دنیاآوردن اختیاریه
ابن مملکت جاط زندگی نیست