آتش عشق گریبان دختر جوان را گرفت!
به گزارش تابناک جوان، «شرق» نوشت: این پرونده که پس از ۹ روز درد و عذاب دختر جوان با مرگ او وارد مرحله جدیدی شد، اکنون در دادسرای جنایی تهران در حال رسیدگی است و بازپرس شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران دستورات لازم درباره این پرونده را صادر کرده است.
مرگ این دختر ۲۸ ساله عصر روز پنجشنبه به بازپرس غلامی اطلاع داده و مشخص شد دختر جوان ۹ روز روی تخت بیمارستان سوانح و سوختگی با مرگ دستوپنجه نرم میکرده تا اینکه در نهایت بهخاطر شدت آسیبهای ناشی از سوختگی ۹۰ درصدی جان خود را از دست داده است.
در ادامه بررسیها مشخص شد این دختر صبح روز ۱۰ اردیبهشت در محدوده تهرانپارس دچار حادثه شده است. در بررسیهای بعدی گزارشی در اختیار بازپرس جنایی قرار گرفت که مأموران کلانتری ۱۲۶ وقوع حادثه آتشسوزی را صورتجلسه کرده بودند. بر اساس این گزارش، مأموران کلانتری ۱۲۶ تهرانپارس صبح روز حادثه از آتشسوزی یک خودروی پژو ۲۰۶ در محدوده استحفاظی کلانتری خود مطلع شدند و فهمیدند دو نفر در این حادثه مصدوم شدهاند.
پس از اطفای حریق، دو مصدوم از خودرو بیرون آورده شدند و در بررسیهای اولیه مشخص شد یک مرد و یک زن مصدومان این حادثه هستند. این در حالی بود که امدادگران اورژانس تهران وضع دختر جوان را بحرانی و وضع پسر جوان را نیمهپایدار تشخیص دادند و هر دو به بیمارستان سوانح و سوختگی تهران منتقل شدند.
مرد جوان در بازجوییهای ابتدایی و تحقیقات محلی بهعنوان عامل وقوع این حادثه تشخیص داده شد. او در ادامه بازجوییها که پس از مداوای اولیه انجام شد، به این آتشافروزی اعتراف کرد و گفت: من به این دختر علاقهمند بودم و تصمیم داشتیم با هم ازدواج کنیم. من ۳۰ ساله هستم و او ۲۸ سال داشت و در یک دفتر مشاور املاک کار میکرد. ما سال گذشته با هم آشنا شدیم و در نهایت در سال جدید تصمیم به سفر به کشور ترکیه گرفتیم تا در آن کشور سرمایهگذاری کنیم. برای همین هرچه دارایی داشتم را به پول نقد تبدیل کردم و با خود به ترکیه بردم، اما از بدشانسی در آنجا گرفتار یک کلاهبردار شدیم و او همه پول ما را از چنگمان درآورد. برای همین مجبور شدیم به ایران برگردیم و من، چون پول نداشتم مدتی در خانه این دختر بودم، ولی بعد از مدتی متوجه تغییر رفتار او شدم، برای همین به یک پانسیون رفتم. من از اتفاقاتی که در چند ماه اخیر بین ما رخ داده بود ناراحت بودم، به همین خاطر صبح روز حادثه به پمپبنزین رفتم و یک بطری بنزین خریدم. بعد هم از ساعت ۷ تا ۹ صبح جلوی خانه مینا منتظر او بودم و وقتی او قصد داشت سر کار برود، به بهانه صحبت سوار ماشینش شدم. بعد از مسافتی مشاجره ما سر موضوعات قبلی شروع شد و آنموقع بود که من از کوره در رفتم و بنزین را روی او ریختم و فندک را روشن کردم که ناگهان آتش زبانه کشید و او آتش گرفت، البته خودم هم به بنزین آغشته شده بودم و آتش گرفتم.
بنا بر این گزارش، این متهم که در حال حاضر با اتهام قتل روبهروست میگوید قصد قتل نداشته و فقط میخواسته مینا را بترساند، اما این جمله او در تغییر اتهامش تفاوتی ایجاد نمیکند.
به چه امیدی میرین اونجا
اونها هیچ فرقی با خود ما ندارن تو کلاهبرداری فقط بدبختی زبونشون رو هم نمی فهمیم