تناقضهای نژادپرستی با ایرانی بودن
تابناک جوان : بدون هیچ تردیدی صفت نزادپرستی یکی از بزرگترین مشکلات فرهنگی جامعه ایرانی است.
اما واقعا چگونه میتوان این ویروس عقلی را در ذهن بیمار برخی شناسایی کرد؟
همانهایی که مرتبا از آریایی بودن دم میزنند. پیاپی احادیث امامان و سایر فرهیختگان جهان را به نام #کوروش_بزرگ و داریوش در فضای مجازی منتشر میکنند و ادعا دارند نه عرب میپرستند و نه هیچ قوم غیر ایرانی را....همان بیشعوری که خودش را ایرانی میداند و ادعا میکند؛ پیامبر ایرانی اش #اشو_زرتشت است اما از نظر او افغانستان بزرگ وطن زرتشت ، جایی دیگر است.
دم از امپراطوری هخامنشی و حقوق بشر کوروش میزند اما از نظرش عرب ملخ خوار است و آفریقایی گرسنه و ترک فلان و لر و پاکستانی فلان تر !
مدام از قاجار شکایت دارد و مویه از ترکمانچای میکند اما هیچکس را جزو آدم حساب نمیکند.معلوم نیست اگر ارمنستان و قفقاز از ایران جدا نمیشد، با اهل آن چگونه برخورد می کرد؟
از نظر یک نژادپرست کمک ما به ملت های دیگر دزدی است و کمک آنها به ما ذلت .
یک نژادپرست میتواند به قدری وقیح باشد که به زبان تازی بنویسد #حب_الایران_یجمعنا و بعد یک پایش وسط مسمومیت بچههای این کشور باشد و پای دیگرش در التماس شناسنامه فرنگی فرزندش وسط ینگه دنیا زایمان کند.
نژادپرستی گاهی آشی شورتر از این حرفهاست.مثلا یک نفر که در شهرتش عبارت سید است(یعنی به پیامبر اسلام انتساب دارد) ؛ جنبش پان ایرانیست ری استارت را راه میاندازد و به مساجد حمله میکند!
نژادپرست، چشم بادامی را منگول میداند. سیاه را پست میشمارد و هر قومی که قدرت ندارد و به او رشوه نداده را تحقیر میکند.
بنابراین شما میتوانید یک ایرانی وطنپرست باشی و وسط جنگ دستت وسط دست دشمن باشد یا حقوق و دستمزد از سعودی هم بگیری... شما میتوانی وطنپرست باشی به قدری که برای نامگذاری فرزندت ، اینقدر شاهنامه را زیر و رو کنی که غفلتا اسم زین اسب رستم را روی فرزندت بگذاری... جوری که خودت هم نتوانی آن را تلفظ کنی.
شما میتوانی برای ایرانی بودن ملای صوفی بلخی گریبان چاک کنی. نظامی اهل گنجه را بخواهی و هم وطنان او را برانی.
تو می توانی بی عقل باشی
تو می توانی دل همه را بشکنی
و نژاد پرست باشی
محمدصادق دهنادی
بابا شما یه نگاه به تاریخ امپراطوری های دنیا بندازید ایران خیلی حرف واسه گفتن داره ولی شما چی که افتخارتون دخترزنده به گور کردن هست
عربها که حمله کردن نسل و ناموس ایرانیها رو به گا دادن نه تنها هزارسال پیش
بلکه سی سال پیش صدام به سربازانش دستور داد به زنهای ایرانی تجاوز وحشیانه بشه
ایا شما یه رزمنده ایرانی در جنگ هشت ساله با عراق پیدا میکنید که به یک زن عرب هتک حرمت کرده باشه؟؟خیر
انتظار دارید به نژادشون احترام هم بزاریم مگه عربا خودشون به بقیه احترام میزارن
کثیف تر از عرب خودشه
من خودم ترکم و اعتقاد دارم که قوم ترک زبان در ایران از زمان تشکیل این کشور وجود داشته و اوج شکوه و عظمت ایران در زمان صفویه بوده که در همون زمانم با افغان و عرب های بادیه نشین مشکل داشتیم
از خیلی وقت پیش یعنی 2000 سال پیش ما با اعراب میجنگیدیم و امروز هم اعراب کاری جز تخریب دنیا نمیکنن اونا حقوق بشر رو زیر پا گذاشتن و ما هم به خاطر جاهلیت اونا ازشون متنفریم
این نژاد پرستی نیست که ما از قوم عرب و افغان که وحشی هستن و به خودشونم رحم نمیکنن متنفر باشیم
همین و بس
نه متاسفانه تا سالهای زیادی بعد از اون اکثر مردم کانادا نژآدپرست باقی مونده بودن. نژآدپرستی هنوز هم در همه کشورهای دنیا وجود داره اما در کشوری مثل کانادا یا استرالیا این امر به حداقل میرسه و در کشورهای جهان سوم از جمله ایران درصد بالایی داره.
همه نژادهای ایرانی که جمعیتشون زیاد هست به نحوی نژادپرست هستن چون جمعیت زیادی دارن شاید وقتی وارد یک جامعه با ساختار جمعیتی متفاوت بشن احساس کنن که مورد بی مهری قرار گرفتن اما در شهر یا استان خودشون سایر اقوام رو تحقیر میکنن.
مثلا یک نفر از غرب ایران بیاد شرق ایران همون احساس غربتی رو داره که فردی از شرق ایران میره غرب ایران.
اما برای اقلیت ها اینطوری نیست اقلیت ها هر کجا که باشن اقلیت هستن! چون ظاهرشون با بقیه فرق میکنه. اگه اقلیت در ایران وایت یا سفید باشه مورد احترام سایر ایرانی ها قرار میگیره چون در ایران سفید به ندرت داریم و اونهایی هم که هستن رو تا صحبت نکنن فکر میکنیم غربی هستن بنابراین چون از فرهنگ برتر از خودمون میدونیم پس بهشون احترام میزاریم اما سایر اقلیت ها رو تحقیر میکنیم نه به این علت که اونها شایسته تحقیر هستن. علم روانشناسی ثابت کرده که افرادی که احساس حقارت میکنن وقتی کسی رو ببینن و فکر کنن از اون پایین تره شروع به تحقیر اون میکنن.
مشکل ما ایرانی ها اینه که هزار ساله مورد حقارت واقع شدیم بنابراین به راحتی رشوه میگیریم، آدم فروشی میکنیم، منابع کشور رو به باد میدیم و به مردم خودمون هم ظلم میکنیم تا هر جایی که از دستمون بربیاد. شما نمیتونید منکر این مطالب بشید چون من به عنوان یک جامعه شناس دارم این مباحث رو مطرح میکنم نه به عنوان کسی که حتی نمیدونه خودش چه اخساسی داره.
ما کشوری هستیم که ادعا های بزرگی داریم اما یک سیستم آموزش و پرورش درستی نداریم معلم هایی داریم که خودشون مشکل شخصیتی دارن و انتظار داریم که اونها نسل آینده رو تربیت کنن. مدیرانی داریم که همه کاری میکنن جز خدمت. کارمندانی داریم که فقط به این فکر میکنن چطور میشه کمتر کار کرد و بیشتر ارباب رجوع رو چاپید و نمایندگان مجلسی که یا در مجلس نیستن و یا خوابن و یا در مجلس دارن به معاملاتشون رسیدگی میکنن.
یکی از امامان معصوم می فرمایند که خودشناسی بالاترین دانش هاست و در فرمایشی دیگر می فرمایند که هر کس خودش را بشناسد خدایش را می شناسد(با این مضمون).
خلاصه کلام اینه که من تا خودم رو نشناسم و شما هم تا خودت رو نشناسی این جامعه درست بشو نیست.
متاسفانه خیلی از ما میهن پرستی را با نژاد پرستی اشتباه گرفتیم و اصلا میهن و آبادانی آن برای ما اهمیتی ندارد و به اندازه توان مان به آن خیانت می کنیم فقط وقت پای یک نفر خارجی یا به ظاهر خارجی که شاید اونم اصیل تر از ما ایرانی باشد گارد می گیریم و توهین می کنیم بخصوص اگر زیر دست تر از ما باشد.
دم از فرهنگ و تمدن کهن ایران زمین میزنیم خودمان را مدافع این فرهنگ میدانیم و عرب ها و حتی اسلام مسبب نابودی آن تلقی می کنیم اما غافل از این که رفتار نژاد پرستانه برخی از ما باعث نابودی و انحراف و تمسخر این تمدن و فرهنگ ناب و انسان دوستی و نیکو منشی شده است، باید گفت برای رهایی از این تفکر بهتر است به الگوی انسایت، معرفت و انسان دوستی مراجعه کنیم که دانشمند و جامعه شناس بزرگ معاصر((دکترشریعتی)) او را اینگونه تعریف می کند:
اکنون نیز برادر در عصری و وضعی و جامعه ای زندگی می کنم که باز به او محتاج هستم و همه هم نژادان و هم طبقه های من نیز به او احتیاج دارند ؛ او بر خلاف پیامبران دیگر ، بر خلاف نخبه ها و ادیشمندان دیگر و برخلاف حکیمان دیگر که .
اگر نابغه هستند ، مرد کار نیستند .
و اگر مرد کار هستند ، مرد اندیشه و فهم نیستند
و اگر هر دو هستند ، مرد شمشیر و جهاد نیستند
و اگر هر سه هستند ، مرد پارسایی و پاکدامنی نیستند
و اگر هر چهار هستند ، مرد عشق و احساس و لطافت روح نیستند .
و اگر همه این ها هستند ، خدا را نمی شناسند و خود را در ایمان گم نمی کنند ، خودشان هستند او بر خلاف همه اینها مردیست در همه ابعاد انسانی ، مردیست که در همه خدایان و رب نوع های قدرت ،اندیشه ، کار ، برادر کار …
کار برادر … او همچون یگ کاگر همچون من و تو کار می کند با پنجه هایش که سطر های عظیم خدایی را رویه کاغذ مینوسید با همان دست ها و پنجه ها ، پنجه در خاک فرو می کند و چاه می کند ، غنات کنده … و آب در شوره زار برآورده … درست یک کارگر اما نه در خدمت این و آن و نه در خدمت خودش … در داخل غنات ناگهان فریاد میزند و میگه منو بکشید بالا !! و وقتی که او را بالا میکشند سر و رویش پر از گل می باشد و آب در حال شترک زدنه ، در آن بیابان سوزان پیرامون مدینه نهر جاری میشه و بنی هاشم خوشحال میشند ، بلافاصه در همان حال که هنوز نفس نگردانده میکوید : زنده باد بر وارثان من که یک قطره از این آب نصیب ندارند . و اکنون ما نیزمندیم به یک پیشوا ، برای اینکه از همه تمدن ها و مذهب ها و فرهنگ ها یا انسان ها یک حیوان اقتصادی ساخته اند یا یک حیوان نیایش گر درون گراء فردی در دخمه های عبادت و روحانیت ؛ یا مرده اندیشه و تفکر عقلی ساخته اند ، بی احساس ، بی دم ، بی عمق ، بی عشق و یا مرده احساس و الهام ساخته اند ، بی عقل ، بی تفکر ر، بی منطق ، بی علم … .
و او مرد همه این ابعاد بود . .
رب نوعه زحمت کشیدن و کار و کارگری ، رب نوع سخن گفتن ، رب نوع جهاد کردن ، رب نوع اخلاص ورزیدن ،
رب نوع وفادار ماندن ، رب نوع رنج ، رب نوع سکوت ، رب نوع فریاد ، رب نوع عدالت … .