نگاهی به سینمای ضدایرانی در جهان!
از جایی به بعد روایت، دیگر سرگرمی نبود، اما همچنان ابزاری بود برای به خواب بردن؛ به خواب بردن واقعیت و حقیقت.
«اگر این کار نشود که در موارد متعدد نشده است، دشمن روایت تحریفآمیز و دروغ خود را در افکار عمومی جاری، و با عوض کردن جای ظالم و مظلوم، اقدامات مستمر ظالمانه خود را توجیه میکند.» درباره اهمیت روایت و تاثیرات آن پیش از این بارها صحبت شده و این جملات روز گذشته مقاممعظمرهبری در دیدار با پرستاران و تاکید بر ضرورت روایت حقیقی «واقعیات جامعه، تاریخ انقلاب، دفاع مقدس و حوادث گوناگون ۴۲ سال اخیر» این اهمیت را بیش از پیش بیان میکند. اگر چند سال قبل اندیشکده آمریکایی «رند» جمله «در جنگهای فردا برنده کسی نیست که بمب دارد بلکه کسی پیروز است که بهترین روایت را دارد» را در کتاب «جنگهای شبکهای» نوشت، اما براساس اسناد و کتبی که وجود دارند قدمت پدیده روایت همسن حضور انسان در جهان است و بهراحتی میتوان گفت که سراسر تاریخ بشر را در برمیگیرد و همسایه دیواربهدیوار همان «یکی بود یکی نبود» است.
از جایی به بعد روایت، دیگر سرگرمی نبود، اما همچنان ابزاری بود برای به خواب بردن؛ به خواب بردن واقعیت و حقیقت. حکومتها و فرهنگها سعی کردند از روایت برای مبارزه استفاده کنند. طبق آنچه کورش علیانی در کتاب «روایت و ذهن نویسا» آورده، با آمدن «نظریه فکر روایی» متوجه شدیم که روایت، شیوه فکر کردن ما را سامان میدهد و فراتر از آن، اینکه روایت میتواند «باور» بسازد و به هویت فردی و گروهی و اجتماعی ما شکل میدهد.
بدون تعارف باید بگوییم ما از اهمیت روایت غافل بودیم و هستیم و آنقدر دوریم که نمیتوانیم واقعیات ملموس و عینی خود را درست و دقیق و جذاب به تصویر بکشیم و نمونههایش همانهایی هستند که در صحبتهای روز گذشته رهبر انقلاب شنیدیم.
این غفلت و حتی پرت بودن از جایگاه روایت فقط یک اثر سلبی نداشته است و این خلأ، میدان را به دیگران داد تا با روایتهای جانبدارانه، مخدوش و حتی جعلی وارد شوند. دشمنان خارجی یا داخلی، افسار میدان روایت را به دست گرفتند و آش را آنقدر شور کردند که حتی در وقایعی که اصلا نبودند و کمترین شناختی هم از آن نداشتند به یک مرجع روایی تبدیل شدند. برای بیشتر وقایع تاثیرگذار ایران معاصر مستند و گفتگو ساختند و ما در داخل تنها نظارهگران عصبانی بودیم با حرفهایی زیر لب.
ما در داخل تبدیل به کنشگرانی شدیم که صرفا میتوانستند داد بزنند «اینها که ساختهاید، واقعیت ندارد» و البته که این صداها به اندازه نعره روایت نبود و اصلا شنیده نمیشد. ما با وجود سابقه دیرین روایت در تاریخ ادبیاتمان، فراموش کرده بودیم تاثیرات روایت را و حالا گروهی پیدا شده بودند که فهمیده بودند تاثیر روایت از بمبها هم بیشتر است.
آنها تاثیر و تاثر سه عنصر اصلی روایت یعنی راوی، مخاطب و خود روایت بر یکدیگر را فهمیده بودند و میدانستند که راوی اثری روانی و از طریق روایت بر مخاطب میگذارد، اما روایت اثری اجتماعی و از طریق رسانههای جمعی بر راوی میگذارد و این دو از دست هم رهایی ندارند. گوهر روایت را به دل هنرهای مختلفی، چون سینما و انیمیشن سپردند و از آن، انگشترهایی ساختند که بتواند جلوی درخشش واقعیات را بگیرد.
حالا ممکن است کسی بپرسد که آیا واقعا روایت یک ابزار است؟ جوابش یک بله سریع و محکم است. اگر آن اندیشکده آمریکایی اثر روایت را بیش از بمب میداند پس حتما و قطعا فهمیده روایت یک ابزاری است که در یکی دو دهه اخیر از آن غفلت کردهایم. آن را همپای قصه و داستان گرفتیم و در بهترین حالت برایش جایگاه سرگرمکننده درنظر گرفتیم. یادمان نبوده که ضرورت حفظ جایگاه راوی را درک کنیم و هر چیزی را از زبان راوی گفته و اثر آن را به کمترین حدش رساندهایم. به مقاطع تاریخی مهم کشورمان به چشم «مناسبت» نگاه کردیم و تکلیف کارهای مناسبتی هم که معلوم است؛ کمترین بودجه با سریعترین زمان ساخت و حتی بدون پیشتولید.
در این میان، نمیتوان و نباید از نقش آنهایی گذشت که به نیت گرفتن پروژه و به اسم بیان روایت وارد میدان شدند و آثارشان آنقدر بد بود که تعداد مخاطبانش را حتی تلویزیون هم اعلام نکرد. آنهایی که بر سر رقم هزینه ثانیههای سریالهایشان جلسات متعدد گذاشتند، اما درنهایت مجموعههایی ساختند که کسی حتی اسم آنها را به خاطر ندارد و مدیران سینمایی یا تلویزیون هم ترجیح میدهند آنها را فراموش کنند و تکلیف هزینههای هدرشده پای این کارها هم معلوم نمیشود. داستان روایت در سالهای اخیر کشور ما یا گرفتار تنبلها و غافلان بوده یا پروژهبگیرانی که هیچ شناختی از اهمیت روایت نداشتند و در بهترین حالت برای گذران زندگی و پرکردن رزومهشان به ساخت این آثار تن دادند. آنهایی که حتی برای ساخت این قبیل کارها سر ارکان کشور، منت هم میگذارند و خودشان را وقف فرهنگ و هنر این مرز و بوم نشان میدهند. حالا و در چنین شرایطی بدیهی است که دیگران در روایت مخدوش و جعلی خودشان جلو بیفتند و ما در بیان بدیهیات یک واقعه تاریخی الکن باشیم و گاه لال.
پرستاران و وقایع دو سال اخیر کرونایی میتواند بهانه و شروع خوبی باشد برای ساختن روایتهای جدی با آدمهای دغدغهمند و البته کاربلد؛ کسانی که هم روایت را بشناسند و هم مخاطب را و خودشان هم راویان حرفهای، دقیق و منصف باشند و ریزهکاریهای روایت را هم بهخوبی بلد باشند. البته هنوز هم میشود دِین به وقایعی که زمانش گذشته را ادا کرد و مطمئن بود که این آثار در هر دورهای دیده خواهند شد. اگر «روزگار قریب»، «در چشم باد» و «کیف انگلیسی» را نمونههای موفق روایت در تاریخ سریالسازی معاصر درنظر بگیریم، آنوقت میتوان بقیه آثار ساختهشده را با آنها مقایسه کرد و فهمید چرا عقب هستیم و دلایل موفقیت اینها چه بوده است؟ کدام اثر را در روایت شهریور ۱۳۲۰ همچون «در چشم باد» یا حتی «شهرزاد» داریم؟ این نمونههای البته اندک نشان میدهد که اگر اراده و امکانات و تخصص کنار هم قرار بگیرند میتوانیم همچنان خروجیهای خوبی در حوزه روایت داشته باشیم. منتظر ساخت حداقل یک اثر جذاب، دقیق و فاخر در زمینه پرستاران و ماجراهای کرونا خواهیم ماند و این سریالی را که این شبها از شبکه سه پخش میشود، نادیده میگیریم.
در ادامه نمونههایی از آثاری را که خارج از ایران و با موضوع ایران ساخته شده، میآوریم که در آنها روایت مخدوش یا گاه جعلی خودشان از یک واقعه یا دوره تاریخی را روایت کردهاند.
از جایی به بعد روایت، دیگر سرگرمی نبود، اما همچنان ابزاری بود برای به خواب بردن؛ به خواب بردن واقعیت و حقیقت. حکومتها و فرهنگها سعی کردند از روایت برای مبارزه استفاده کنند. طبق آنچه کورش علیانی در کتاب «روایت و ذهن نویسا» آورده، با آمدن «نظریه فکر روایی» متوجه شدیم که روایت، شیوه فکر کردن ما را سامان میدهد و فراتر از آن، اینکه روایت میتواند «باور» بسازد و به هویت فردی و گروهی و اجتماعی ما شکل میدهد.
بدون تعارف باید بگوییم ما از اهمیت روایت غافل بودیم و هستیم و آنقدر دوریم که نمیتوانیم واقعیات ملموس و عینی خود را درست و دقیق و جذاب به تصویر بکشیم و نمونههایش همانهایی هستند که در صحبتهای روز گذشته رهبر انقلاب شنیدیم.
این غفلت و حتی پرت بودن از جایگاه روایت فقط یک اثر سلبی نداشته است و این خلأ، میدان را به دیگران داد تا با روایتهای جانبدارانه، مخدوش و حتی جعلی وارد شوند. دشمنان خارجی یا داخلی، افسار میدان روایت را به دست گرفتند و آش را آنقدر شور کردند که حتی در وقایعی که اصلا نبودند و کمترین شناختی هم از آن نداشتند به یک مرجع روایی تبدیل شدند. برای بیشتر وقایع تاثیرگذار ایران معاصر مستند و گفتگو ساختند و ما در داخل تنها نظارهگران عصبانی بودیم با حرفهایی زیر لب.
ما در داخل تبدیل به کنشگرانی شدیم که صرفا میتوانستند داد بزنند «اینها که ساختهاید، واقعیت ندارد» و البته که این صداها به اندازه نعره روایت نبود و اصلا شنیده نمیشد. ما با وجود سابقه دیرین روایت در تاریخ ادبیاتمان، فراموش کرده بودیم تاثیرات روایت را و حالا گروهی پیدا شده بودند که فهمیده بودند تاثیر روایت از بمبها هم بیشتر است.
آنها تاثیر و تاثر سه عنصر اصلی روایت یعنی راوی، مخاطب و خود روایت بر یکدیگر را فهمیده بودند و میدانستند که راوی اثری روانی و از طریق روایت بر مخاطب میگذارد، اما روایت اثری اجتماعی و از طریق رسانههای جمعی بر راوی میگذارد و این دو از دست هم رهایی ندارند. گوهر روایت را به دل هنرهای مختلفی، چون سینما و انیمیشن سپردند و از آن، انگشترهایی ساختند که بتواند جلوی درخشش واقعیات را بگیرد.
حالا ممکن است کسی بپرسد که آیا واقعا روایت یک ابزار است؟ جوابش یک بله سریع و محکم است. اگر آن اندیشکده آمریکایی اثر روایت را بیش از بمب میداند پس حتما و قطعا فهمیده روایت یک ابزاری است که در یکی دو دهه اخیر از آن غفلت کردهایم. آن را همپای قصه و داستان گرفتیم و در بهترین حالت برایش جایگاه سرگرمکننده درنظر گرفتیم. یادمان نبوده که ضرورت حفظ جایگاه راوی را درک کنیم و هر چیزی را از زبان راوی گفته و اثر آن را به کمترین حدش رساندهایم. به مقاطع تاریخی مهم کشورمان به چشم «مناسبت» نگاه کردیم و تکلیف کارهای مناسبتی هم که معلوم است؛ کمترین بودجه با سریعترین زمان ساخت و حتی بدون پیشتولید.
در این میان، نمیتوان و نباید از نقش آنهایی گذشت که به نیت گرفتن پروژه و به اسم بیان روایت وارد میدان شدند و آثارشان آنقدر بد بود که تعداد مخاطبانش را حتی تلویزیون هم اعلام نکرد. آنهایی که بر سر رقم هزینه ثانیههای سریالهایشان جلسات متعدد گذاشتند، اما درنهایت مجموعههایی ساختند که کسی حتی اسم آنها را به خاطر ندارد و مدیران سینمایی یا تلویزیون هم ترجیح میدهند آنها را فراموش کنند و تکلیف هزینههای هدرشده پای این کارها هم معلوم نمیشود. داستان روایت در سالهای اخیر کشور ما یا گرفتار تنبلها و غافلان بوده یا پروژهبگیرانی که هیچ شناختی از اهمیت روایت نداشتند و در بهترین حالت برای گذران زندگی و پرکردن رزومهشان به ساخت این آثار تن دادند. آنهایی که حتی برای ساخت این قبیل کارها سر ارکان کشور، منت هم میگذارند و خودشان را وقف فرهنگ و هنر این مرز و بوم نشان میدهند. حالا و در چنین شرایطی بدیهی است که دیگران در روایت مخدوش و جعلی خودشان جلو بیفتند و ما در بیان بدیهیات یک واقعه تاریخی الکن باشیم و گاه لال.
پرستاران و وقایع دو سال اخیر کرونایی میتواند بهانه و شروع خوبی باشد برای ساختن روایتهای جدی با آدمهای دغدغهمند و البته کاربلد؛ کسانی که هم روایت را بشناسند و هم مخاطب را و خودشان هم راویان حرفهای، دقیق و منصف باشند و ریزهکاریهای روایت را هم بهخوبی بلد باشند. البته هنوز هم میشود دِین به وقایعی که زمانش گذشته را ادا کرد و مطمئن بود که این آثار در هر دورهای دیده خواهند شد. اگر «روزگار قریب»، «در چشم باد» و «کیف انگلیسی» را نمونههای موفق روایت در تاریخ سریالسازی معاصر درنظر بگیریم، آنوقت میتوان بقیه آثار ساختهشده را با آنها مقایسه کرد و فهمید چرا عقب هستیم و دلایل موفقیت اینها چه بوده است؟ کدام اثر را در روایت شهریور ۱۳۲۰ همچون «در چشم باد» یا حتی «شهرزاد» داریم؟ این نمونههای البته اندک نشان میدهد که اگر اراده و امکانات و تخصص کنار هم قرار بگیرند میتوانیم همچنان خروجیهای خوبی در حوزه روایت داشته باشیم. منتظر ساخت حداقل یک اثر جذاب، دقیق و فاخر در زمینه پرستاران و ماجراهای کرونا خواهیم ماند و این سریالی را که این شبها از شبکه سه پخش میشود، نادیده میگیریم.
در ادامه نمونههایی از آثاری را که خارج از ایران و با موضوع ایران ساخته شده، میآوریم که در آنها روایت مخدوش یا گاه جعلی خودشان از یک واقعه یا دوره تاریخی را روایت کردهاند.
۶ روز
این فیلم به تهیهکنندگی متیو متکاف و کارگردانی توآ فریزر تولید شده و فیلمی بریتانیایی و نیوزیلندی است. «۶ روز» در جریان رویداد اشغال سفارتخانه ایران در لندن در سال ۱۹۸۰ میلادی تولید شده است. روایت داستان فیلم این است که در سال ۱۹۸۰ نیروهای مسلح به سفارتخانه ایران، واقع در لندن حمله میکنند و کارکنان و کسانی را که در آنجا حضور داشتند گروگان میگیرند. در همین شرایط سربازان درحال تمرین برای عملیاتی میشوند که در دنیا بیسابقه است. فارغ از اینکه چقدر ارجاعات تاریخی و سیاسی این اثر به واقعیت ماجرا نزدیک باشد، بخشهای مهمی از فیلم به دلیل استفاده از دیالوگهای شعارگونه قابل باور نیست. برای مثال دولت بریتانیا را در جایگاه فرد دلسوز و مهربانی قرار میدهد که قصد دارد به ایران کمک کند. جانبداری سیاسی در فیلم باعث شده که اتفاقات و وقایع گروگانگیری سفارت ایران در لندن به صورت ناقص روایت شود.
پلیس آهنی
«پلیس آهنی» به تهیهکنندگی مارک آبراهام و اریک نیومن و کارگردانی ژوزه بادیلا در سال ۲۰۱۴ در کشور ایالات متحده آمریکا تولید شد. این فیلم بازسازی شده «پلیس آهنی» در سال ۱۹۸۷ است. برای ساخت این فیلم ۱۳۰ میلیون دلار هزینه شده و با وجود فروش ۲۴۰ میلیون دلاری این اثر در گیشه به نسبت سریهای قبلی پلیس آهنی، یک پروژه شکست خورده در سینمای هالیوود است. دایره فعالیت رباتها «پلیس آهنی» در سال ۲۰۱۴ گسترش پیدا کرده و تا تهران نیز کشیده شده است. در صحنه ابتدایی فیلم شاهد هستیم که رباتهای معروف مجموعه فیلمهای «پلیس آهنی» در سطح شهر تهران و تحت عملیاتی به نام «تهران آزاد» درحال رژه رفتن در خیابان هستند و به نظر میرسد که ایران را فتح کردهاند! اشارات سیاسی «پلیس آهنی» که در نسخه جدید به وفور پیدا میشود، یکی از بدترین و در عین حال مضحکترین بخش این قسمت از آب درآمده است که البته اصلا و ابدا ارتباطی به داستان اصلی این مجموعه ندارند.
گلاب
این فیلم به تهیهکنندگی گیگی پریتزکر، اسکات رودین، جان استورت و آتیلا صالح یوچر و به کارگردانی جان استوارت در سال ۲۰۱۳ تولید شده است. «گلاب» از روی مستند «آنها به سراغ من آمدند» نوشته مازیار بهاری ساخته شد. این فیلم را با ۱۰ میلیون دلار ساختند و در آن به پیامدهای انتخابات ریاستجمهوری ایران در دوره دهم میپردازند. داستان فیلم نوشته مازیار بهاری خبرنگار بیبیسی است که طی سفر خود به ایران به دلایلی دستگیر شده است. «گلاب» در سال ۲۰۱۴ برنده جایزه آزادی بیان از سوی هیات ملی بازبینی فیلم آمریکا شد. جان استوارت در این فیلم عناصر طنز را وارد میکند تا جلوی خشونتآمیز شدن داستان را بگیرد. «گلاب» مهمترین اثر جان استوارت در کارگردانی فیلم است. فارغ از نگاه سیاسی که در پس این اثر وجود دارد یکی از نقاط ضعف فیلم این است که ایران و ایرانی شرور و ظالم جلوهگر شدند. «گلاب» یک فیلم ضدایرانی و نماد کینهورزی به ایران و جمهوری اسلامی است.
تومیریس
این فیلم به سفارش وزارت فرهنگ و ورزش قزاقستان در استودیوی فیلم ملی «قزاق فیلم» و در بخشهای گوناگون قزاقستان فیلمبرداری و ساخته شده است. بودجه ۱۰ میلیون دلاری ساخت «تومیریس»، از سوی دولت تامین شد و این فیلم تاریخی، عنوان پرهزینهترین فیلم تاریخ ۲۸ ساله کشور قزاقستان را به خود اختصاص داد. داستان این فیلم، افسانهای برگرفته از یکی از چند روایت درباره مرگ «کوروش» از کتاب «تاریخ هرودوت» است که در واقعی بودن آن تردید وجود دارد. این روایت در مورد جنگ «کوروش» با «ماساگتها» (یکی از اقوام ایرانی) و ملکه آنها «تَهمرَییش» (تومیریس) است که «کوروش» در این جنگ به دست «تومیریس» کشته میشود. این فیلم که رویکردی ضدایرانی دارد و نقش «کوروش» را در آن یک بازیگر عرب بازی میکند، با انتقادهای زیادی از جانب ایرانیها و قزاقها روبهرو شد که درنهایت کارگردان اینطور پاسخ داد: «برای کوروش احترام قائل هستم و ایرانیان باید بر تاریخ هرودوت خرده بگیرند، نه بر من.» خسرو معتضد، مورخ و تاریخشناس در گفتگو با «فرهیختگان»، با رد تصویری که از کوروش در «تومیریس» نشان داده شده است گفت: «کوروش یک انسان جهانگشا بود، اما این جهانگشا بودن با آن تصوری که همه در ذهن دارند فرق دارد. آشوریان هم در تاریخ جهانگشا بودند، اما به وسیله آدمکشی و جنایت میتوانستند بر کشور یا منطقهای تسلط پیدا کنند، اما کوروش نمیکشت و تلاش میکرد کنار بیاید و به همین دلیل نامش به نیکویی در تاریخ جاودانه ماند.»
اسکندر
فیلمی تاریخی-حماسی به کارگردانی و نویسندگی «الیور استون» است. این فیلم محصول مشترک کمپانیهای «برادران وارنر» و «پَتی» با وجود هزینه سنگین ۱۵۵ میلیون دلاری و فروش کل ۱۶۷ میلیون دلاری، تنها جنبه مورد تحسینش از نظر جشنوارهها و منتقدان، موسیقی متن زیبای آن، ساخته ونجلیس، آهنگساز مطرح یونانی است. این فیلم با بازی هنرپیشگان مطرحی همچون «کالین فارل»، «آنجلینا جولی» و «آنتونی هاپکینز» به روایت بخشهای تاریخی از زندگی اسکندر مقدونی پرداخت و سعی در ارائه تصویری حماسی از فتوحات و زندگی شخصی آن پادشاه مقدونی عصر باستان داشت. اما آنکه این بازنمایی تا چه اندازه موفق و مورد استقبال مخاطبان بود را نمرات این فیلم در سایتهای مرجع ردهبندی و امتیازدهی فیلمها، بهتر میتواند مشخص کند. فیلم اسکندر در مجموع با اخذ نمره ضعیف ۵.۶ از IMDB و تنها ۱۶ درصد محبوبیت در Rotten Tomatoes در مجموع فیلمی ضعیف به حساب آمده و در پی این روایت ضعیف، این نکته که تصویر ارائه شده از ایرانیان و فرمانروایی هخامنشی که در قاب الیور استون که همچون قومی بربر و بادیهنشین بازنمایی شدهاند، تا چه اندازه منطبق با واقعیات تاریخی و مورد قبول مخاطبان قرار گرفته، حائز توجه است.
بدون دخترم هرگز
این فیلم نخستین فیلم پس از انقلاب اسلامی بود که توجه افکار عمومی جهان را بهسمت ایران جلب کرد. «بدون دخترم هرگز» محصول سال ۱۹۹۱ به کارگردانی برایان گیلبرت، داستان زنی آمریکایی بهنام بتی را بهتصویر میکشد که همسری ایرانی داشته و همراه با همسر و فرزندش به ایران سفر میکند. صحنههای فیلم پر است از گلدرشت کردن وقایع اجتماعی ایران و از همان بدو ورود خانواده به ایران به بازنمایی تصویری غیرمنطقی از کشور و مردم ایران میپردازد. تمام سکانسهای مربوط به ایران در سرزمینهای اشغالی فیلمبرداری شده است. سازندگان فیلم نهتنها از توهین آشکار به هویت دینی و ملی مردم ایران هیچ ابایی ندارند، بلکه تمام تلاش خود را میکنند تا تصویر مادر آمریکایی مهربان و فداکار را نشان دهند که گرفتار یک مرد ایرانی دروغگو و منفعتطلب است. تاکید سازندگان فیلم بر واقعی بودن داستان از عواملی بود که منجربه توجه بیشتر به این فیلم در خارج از ایران شد.
آرگو
فیلمی هالیوودی در ژانر درام تاریخی، به کارگردانی «بن افلک» و نویسندگی «کریس تریو»، محصول کمپانی برادران وارنر است که به ادعای کارگردان فیلم، قرار است تلاش «تونی مندز»، جاسوس سیا برای فراری دادن ۶ دیپلمات آمریکایی گریخته از واقعه تسخیر سفارت آمریکا را روایت کند. این فیلم با بودجه ۴۴ میلیون دلاری و البته تبلیغات وسیعی که از زمان تولید تا اکران جهانی داشت توانست به فروش جهانی ۲۳۲ میلیون دلاری برسد. ضمن اینکه جشنوارههای آمریکایی هم از این فیلم حمایت کردند و سازندگانش مجموعا ۵ جایزه در اسکار و گلدن گلوب ۲۰۱۳ را دریافت کردند. اظهارنظرهای متفاوتی در مورد روایت این فیلم مطرح میشود، اما اغلب واکنشهای منفی به روایت و تصویر مخدوش و نادرست ارائه شده از ایران اوایل انقلاب و شخصیتهای ایرانی داستان است. «هنری بارنز» در روزنامه گاردین، روایت فیلم را تبلیغاتی و غیرقابل اطمینان خواند و «سارا شورد»، یکی از سه آمریکایی بازداشتی در ایران در سال ۲۰۰۹، در انتقاد از این فیلم نوشت که روایت آرگو حقیقتهای ایران را محو میکند.
در ادامه ویدیویی ببینید با این عنوان که سی آی ای دروغ های «آرگو» را رو می کند:
سریال اسرائیلی تهران
«تهران» سریالی اسرائیلی به تهیهکنندگی «موشه زندر، دانا ادن و مور کوهن» وکارگردانی «سیرکین» است که در ژانر جاسوسی و درام ساخته شده است. این سریال برای اولینبار در ۲۲ ژوئن ۲۰۲۰ از شبکه «کان ۱۱» اسرائیل نمایش داده شد و اپل تیوی پخش جهانی آن را برعهده گرفت. داستان سریال حول فعالیت جاسوسی زنی تازهکار بهنام «تَمَر ربینیان» میچرخد که اصالت ایرانی داشته، اما در اسرائیل بزرگ شده است و حالا برای موساد (سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی) کار میکند. این زن یهودی بهعنوان هکر کامپیوتر ماموریت دارد رادارهای پدافند هوایی ایران را دستکاری کرده و به این ترتیب فرصت بمباران پایگاههای هستهای ایران را برای جنگندههای اسرائیلی فراهم آورد. صحنههای این فیلم در شهر آتن یونان بازسازی شده است. غیرواقعی بودن سکانسها و شخصیتپردازی ناقص در این اثر نشان میدهد که یا فیلمسازان اسرائیلی نسبتبه وقایع امروز ایران بیاطلاع هستند یا اینکه علاقهمندند تصویری خیالی از ایران ارائه دهند.
پرسپولیس
«پرسپولیس» انیمیشنی محصول کشور فرانسه برگرفته از کتابی با نام «داستان مصور پرسپولیس» به نویسندگی «مرجان ساتراپی» است. این انیمیشن که روایتی تحریفشده از روزهای انقلاب را به نمایش گذاشته، به ارائه تصویری سیاه و ناامید از آن روزها پرداخته است.
پرسپولیس روایتگر خاطرات دختر ۱۴سالهای است که پس از انقلاب ایران، نمیتواند خودش را با وضع موجود تطبیق دهد و توسط والدینش به وین فرستاده میشود. این انیمیشن با القای جامعهای سیاه و یاسآلود از ایران، توانسته جوایزی از جشنواره «سزار فرانسه»، شصتمین دوره «کن»، فستیوال فیلم «زنان لندن» و جشنوارههای «سائوپائولو» و «ونکوور» را برای سازندگانش به ارمغان بیاورد. درضمن پرسپولیس نامزد دریافت جایزه هشتادمین دوره «اسکار» در ۲۰۰۸ و نامزد بهترین فیلم خارجی «گلدنگلوب» ۲۰۰۷ شده بود. این انیمیشن با اعتراض معاون وقت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد نسبتبه پخش آن در کن همراه بود. علاوهبر ارائه یک بازنمایی سیاه از واقعه انقلاب اسلامی ۵۷، اعتراضات مسلمانان سایر کشورها را نیز بههمراه داشت. پس از پخش این انیمیشن در شبکه تلویزیونی کشور تونس در سال ۲۰۱۱ گروهی از مسلمانان این کشور نسبتبه صحنههای کفرآمیز این انیمیشن در تجسد پیدا کردن خداوند اعتراض کردند که این اعتراضات خیابانی درنهایت منجربه عذرخواهی مدیر شبکه تلویزیونی تونسی و پرداخت جریمه ازسوی او شد.
پرسپولیس روایتگر خاطرات دختر ۱۴سالهای است که پس از انقلاب ایران، نمیتواند خودش را با وضع موجود تطبیق دهد و توسط والدینش به وین فرستاده میشود. این انیمیشن با القای جامعهای سیاه و یاسآلود از ایران، توانسته جوایزی از جشنواره «سزار فرانسه»، شصتمین دوره «کن»، فستیوال فیلم «زنان لندن» و جشنوارههای «سائوپائولو» و «ونکوور» را برای سازندگانش به ارمغان بیاورد. درضمن پرسپولیس نامزد دریافت جایزه هشتادمین دوره «اسکار» در ۲۰۰۸ و نامزد بهترین فیلم خارجی «گلدنگلوب» ۲۰۰۷ شده بود. این انیمیشن با اعتراض معاون وقت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد نسبتبه پخش آن در کن همراه بود. علاوهبر ارائه یک بازنمایی سیاه از واقعه انقلاب اسلامی ۵۷، اعتراضات مسلمانان سایر کشورها را نیز بههمراه داشت. پس از پخش این انیمیشن در شبکه تلویزیونی کشور تونس در سال ۲۰۱۱ گروهی از مسلمانان این کشور نسبتبه صحنههای کفرآمیز این انیمیشن در تجسد پیدا کردن خداوند اعتراض کردند که این اعتراضات خیابانی درنهایت منجربه عذرخواهی مدیر شبکه تلویزیونی تونسی و پرداخت جریمه ازسوی او شد.
مریم
فیلمی آمریکایی ساخته «رامین سِری» فیلمساز آمریکایی- ایرانی در ژانر درام است که در سال ۲۰۰۰ ساخته و دو سال بعد توسط شرکت Streetlight Films در آمریکا عرضه شد. این فیلم با فروش ۱۲۹ هزار دلاری درواقع یک فیلم کمهزینه و ناموفق در گیشه ارزیابی شده و با اخذ نمره ۶.۷ در سایت IMDB و با وجود استفاده از زبان فارسی در فیلم، مورد توجه مخاطبان قرار نگرفت. با این حال مریم با بازی اشخاصی، چون «مازیار جبرانی» و «شهره آغداشلو»، توانست برنده جایزه فیلمساز نوظهور جشنواره بینالمللی سنت لوییز در سال ۲۰۰۰ شود. این فیلم زندگی یک خانواده ایرانی مقیم آمریکا را در سالهای اول انقلاب روایت میکند. شخصیت مریم آرمین، دختری مشغول تحصیل در دبیرستان نیوجرسی است که با ورود پسر عمویش علی که شخصیتی مذهبی و هوادار انقلاب است، به آمریکا جهت تحصیل، مواجه میشود و همزمان قصد ترور محمدرضا پهلوی در مرکز سرطان «مموریال اسلون» منهتن را دارد. ارائه تصویری افراطی و نامتعادل از شخصیت علی که نماینده انقلابیون ایران است و خواهان ترور شاه اسبق است، این فیلم را همراه با روایتی خلاف واقع و جهتدار، در زمره آثار ضدایرانی قرار میدهد.
مامورمخفی
«ازتهران خوشم میآید، دارم به تهران احساس تعلق میکنم»؛ دیالوگی که قرار است از فیلم «مامورمخفی» روی متفاوتی نمایش دهد؛ فیلمی که با نگاهی درام، داستانی جاسوسی را روایت میکند. گفته میشود سکانسهای مربوط به تهران در این فیلم بهصورت مخفیانه ضبط شده است و همانطور که پیشتر ذکر شد، کارگردان «مامورمخفی» برخلاف رویه سابق که تصویری نهچندان زیبا از ایران و تهران در فیلمهایی با این محتوا ارائه شده، در تلاش است با نگاهی مثبت و ایجاد نمایی خوب، تهران را معرفی کند.
مامورمخفی ساخته «یووال آدلر»، فیلمساز صهیونیستی است که فیلمنامه آن با اقتباس از یک رمان عبری با عنوان «معلم انگلیسی» نوشته شده است و بهدلیل نقش هالیوود در تامین هزینههای ساخت آن، یک فیلم اسرائیلی_آمریکایی شناخته میشود. این فیلم برای اولینبار در سال ۲۰۱۹ در جشنواره بینالمللی فیلم برلین به نمایش درآمد.
«راشل» که دیانه کروگر نقش آن را بازی میکند، نام شخصیت اصلی داستان است که تحت عنوان معلم زبان به تهران میآید و با فردی به اسم فرهاد آشنا شده و رابطهای عاطفی با او برقرار میکند. درحقیقت «مامور مخفی» تولید شده تا تواناییهای سرویس جاسوسی رژیم صهیونیستی در ترور دانشمندان هستهای ایران را بهتصویر بکشد، اما برای این منظور، تصمیم گرفته مستقیم به هدف نزده و بهجای آن درامی انسانی را هم وارد ماجرا کند تا هدف خود را در لایههای پنهان فیلمنامه مخفی کرده و ظاهر آزادیخواهانه و نوعدوستانهای به خود بگیرد.
مامورمخفی ساخته «یووال آدلر»، فیلمساز صهیونیستی است که فیلمنامه آن با اقتباس از یک رمان عبری با عنوان «معلم انگلیسی» نوشته شده است و بهدلیل نقش هالیوود در تامین هزینههای ساخت آن، یک فیلم اسرائیلی_آمریکایی شناخته میشود. این فیلم برای اولینبار در سال ۲۰۱۹ در جشنواره بینالمللی فیلم برلین به نمایش درآمد.
«راشل» که دیانه کروگر نقش آن را بازی میکند، نام شخصیت اصلی داستان است که تحت عنوان معلم زبان به تهران میآید و با فردی به اسم فرهاد آشنا شده و رابطهای عاطفی با او برقرار میکند. درحقیقت «مامور مخفی» تولید شده تا تواناییهای سرویس جاسوسی رژیم صهیونیستی در ترور دانشمندان هستهای ایران را بهتصویر بکشد، اما برای این منظور، تصمیم گرفته مستقیم به هدف نزده و بهجای آن درامی انسانی را هم وارد ماجرا کند تا هدف خود را در لایههای پنهان فیلمنامه مخفی کرده و ظاهر آزادیخواهانه و نوعدوستانهای به خود بگیرد.
سپتامبرهای شیراز
سال ۱۳۵۷ است و همه چیز به هم ریخته است، در خیابان که راه میروی ستونهایی را میبینی که برای دار زدن مردم علم شده است. این قابی سیاه از فیلم سپتامبرهای شیراز ساخته وین بلیر است.
این فیلم با بازی «سلما هایک» در نقش فرناز، «آدریان برودی» در نقش اسحاق امین و «شهره آغداشلو» به روایت داستان خانوادهای یهودی تبار میپردازد که درسال ۵۷ پدر خانواده به جرم یهودی بودن و جاسوسی اسرائیل دستگیر میشود و مجبور به مهاجرت میشوند. فیلم با اقتباس از کتابی به همین نام از «دالیا سافر» ساخته شده است. این کتاب در سال ۲۰۰۷ جزء صد کتاب برتر نیویورک تایمز معرفی شد. دالیا سافر مدعی است که در زندگی شخصی خود چنین تجربهای را داشته و در سال ۱۹۸۲ مجبور به ترک خاک ایران شده بوده است.
فیلم به شدت پرهیز میکند از اینکه بگوید انقلاب اسلامی یک انقلاب نرم مردمی و یک دگرگونی سیاسی بوده است. در سالهای ابتدایی انقلاب شهروندان یهودی که به اسرائیل سفر کردند هیچ گاه محل مناقشه انقلابیون نبودند و حتی تا اواسط دهه شصت در این خصوص ممنوعیتی وجود نداشته است.
این فیلم با بازی «سلما هایک» در نقش فرناز، «آدریان برودی» در نقش اسحاق امین و «شهره آغداشلو» به روایت داستان خانوادهای یهودی تبار میپردازد که درسال ۵۷ پدر خانواده به جرم یهودی بودن و جاسوسی اسرائیل دستگیر میشود و مجبور به مهاجرت میشوند. فیلم با اقتباس از کتابی به همین نام از «دالیا سافر» ساخته شده است. این کتاب در سال ۲۰۰۷ جزء صد کتاب برتر نیویورک تایمز معرفی شد. دالیا سافر مدعی است که در زندگی شخصی خود چنین تجربهای را داشته و در سال ۱۹۸۲ مجبور به ترک خاک ایران شده بوده است.
فیلم به شدت پرهیز میکند از اینکه بگوید انقلاب اسلامی یک انقلاب نرم مردمی و یک دگرگونی سیاسی بوده است. در سالهای ابتدایی انقلاب شهروندان یهودی که به اسرائیل سفر کردند هیچ گاه محل مناقشه انقلابیون نبودند و حتی تا اواسط دهه شصت در این خصوص ممنوعیتی وجود نداشته است.
سنگسار ثریا
فیلمنامه این فیلم که براساس رمانی از «فریدون صاحبجمع» است، به زندگی زنی میپردازد که همسرش تصمیم به ازدواج مجدد گرفته و به همین دلیل میخواهد همسر اول خود «ثریا» را طلاق دهد، اما با درخواست ثریا مبنیبر دریافت نفقه و مهریه روبهرو میشود، بنابراین با همدستی کدخدا و روحانی روستا، ثریا را به خیانت محکوم کرده و سنگسار میکند.
فیلمبرداری این فیلم ۵ میلیون دلاری آمریکایی، در اردن بوده و به تهیهکنندگی کمپانی «ام پاورپیکچرز» ساخته شده است، با اینحال بیشتر دیالوگهای «سنگسار ثریا» به زبان فارسی است و بهصورت زیرنویس انگلیسی در جشنواره تورنتو و سایر نقاط پخش جهانی شده است.
سنگسار ثریا که در رده فیلمهای ضدایرانی – اسلامی قرار دارد، درحالی از سنگسار صحبت میکند که اثبات زنای محسنه و اجرای حکم سنگسار تنها به دو روش صورت میگیرد؛ یکی با اقرار زن یا مرد خطاکار بهصورت ۴ مرتبه (درحالیکه ثریا بارها در فیلم میگوید من کاری نکردهام) و دیگری با شهادت ۴ مرد یا ۳ مرد و ۲ زن و اگر تعداد شاهد کمتر از این تعداد باشد باید شاهدها بهسبب تهمت ناروایی که زدهاند شلاق بخورند. (در فیلم فقط دو نفر شهادت میدهند؛ شوهر ثریا و قاسم) همچنین در بخش دیگری از فیلم، کدخدا ابراهیم به ثریا میگوید: «وقتی مردی اتهامی بزند وظیفه زن است که بیگناهی خودش را ثابت کند.» درحالیکه براساس فقه و قانون بار اثبات ادعا برعهده مدعی است. روایت متعصبانه فیلم باعث شده تصویری غیرمنطقی و جاهلانه از مردان و زنان ایرانی ارائه شود.
فیلمبرداری این فیلم ۵ میلیون دلاری آمریکایی، در اردن بوده و به تهیهکنندگی کمپانی «ام پاورپیکچرز» ساخته شده است، با اینحال بیشتر دیالوگهای «سنگسار ثریا» به زبان فارسی است و بهصورت زیرنویس انگلیسی در جشنواره تورنتو و سایر نقاط پخش جهانی شده است.
سنگسار ثریا که در رده فیلمهای ضدایرانی – اسلامی قرار دارد، درحالی از سنگسار صحبت میکند که اثبات زنای محسنه و اجرای حکم سنگسار تنها به دو روش صورت میگیرد؛ یکی با اقرار زن یا مرد خطاکار بهصورت ۴ مرتبه (درحالیکه ثریا بارها در فیلم میگوید من کاری نکردهام) و دیگری با شهادت ۴ مرد یا ۳ مرد و ۲ زن و اگر تعداد شاهد کمتر از این تعداد باشد باید شاهدها بهسبب تهمت ناروایی که زدهاند شلاق بخورند. (در فیلم فقط دو نفر شهادت میدهند؛ شوهر ثریا و قاسم) همچنین در بخش دیگری از فیلم، کدخدا ابراهیم به ثریا میگوید: «وقتی مردی اتهامی بزند وظیفه زن است که بیگناهی خودش را ثابت کند.» درحالیکه براساس فقه و قانون بار اثبات ادعا برعهده مدعی است. روایت متعصبانه فیلم باعث شده تصویری غیرمنطقی و جاهلانه از مردان و زنان ایرانی ارائه شود.
منبع: روزنامه فرهیختگان
ارسال نظرات
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۳۴
در انتظار بررسی: ۰
طرف نظر داده که خوب تو کشور آمریکا فیلم ضد آمریکایی هم ساخته میشه و اشکالی نداره که ضد ایرانی هم بسازن !!!
یکی به این بنده خدا حالی کنه که اونها اختیار دارن در مورد خودشون نظر بدن و فیلم بسازند و داستان بنویسند چون اونجا زندگی میکنن و حقایق جاری در سرزمین خودشون رو درک میکنند و با منعکس کردن مشکلات و کمبودها و فساد عظیم کشور و دولت مردان کشورشان قصد و نیتی سازنده دارند ... ولی اون نویسنده کارگردان خارجی که از منابعی مشخص و معلوم الحال بودجه های کذایی دریافت میکنند و ضد تاریخ و ملت و دین و مذهب ما ایرانیان محصولاتی کاملاً موهوم و سراسر دروغ و دغل و فریب و تحریف تاریخ و تغییر معنادار حقایق و توهین واضح به ریشه و اساس و باور ایران و ایرانی میسازه ، نیتی جز سیاه نمایی و منحرف کردن ذهن و روح مخاطب خاص و عام نداره و فقط مزدوری به حساب میاد که پول گرفته تا فاتحه بخونه به تمام ارزشهایی که در سرزمین خودشون و برای مردم خودشون آرزو کردنش هم محال است .... و اولین و پررنگ ترین این ارزشها ، حلال زادگی ما ایرانیان است که حتی تو خواب هم نمیتونن در موردش فکر کنن و همینطور شرف و غیرتی که قرنهاست فراموش کرده اند و همینطور تا آخر . . .
یکی به این بنده خدا حالی کنه که اونها اختیار دارن در مورد خودشون نظر بدن و فیلم بسازند و داستان بنویسند چون اونجا زندگی میکنن و حقایق جاری در سرزمین خودشون رو درک میکنند و با منعکس کردن مشکلات و کمبودها و فساد عظیم کشور و دولت مردان کشورشان قصد و نیتی سازنده دارند ... ولی اون نویسنده کارگردان خارجی که از منابعی مشخص و معلوم الحال بودجه های کذایی دریافت میکنند و ضد تاریخ و ملت و دین و مذهب ما ایرانیان محصولاتی کاملاً موهوم و سراسر دروغ و دغل و فریب و تحریف تاریخ و تغییر معنادار حقایق و توهین واضح به ریشه و اساس و باور ایران و ایرانی میسازه ، نیتی جز سیاه نمایی و منحرف کردن ذهن و روح مخاطب خاص و عام نداره و فقط مزدوری به حساب میاد که پول گرفته تا فاتحه بخونه به تمام ارزشهایی که در سرزمین خودشون و برای مردم خودشون آرزو کردنش هم محال است .... و اولین و پررنگ ترین این ارزشها ، حلال زادگی ما ایرانیان است که حتی تو خواب هم نمیتونن در موردش فکر کنن و همینطور شرف و غیرتی که قرنهاست فراموش کرده اند و همینطور تا آخر . . .
ایران همیشه فیلمها یا انیمشن هایی میسازد که فقط از جنبه معنوی تخیلی هستند و اینگونه فیلمها الان در جهان طرفداری ندارند. مثلا در انیمیشن جنگ خلیج فارس ۲ من هرچقدر پیام دادم به سازنده که آقا لطفا صحنه آخر رو عوض کن اصلا گوششون بدهکار نبود.
یعنی چی که به ائمه توسل میکنه و صدتا موشک میخوره به کشتی هیچکدومش عمل نمیکنه؟ مگه اونا خدا ندارن؟ خدا فقط با ماست واونا موجوداتی ماورای خلقت الله هستند؟! خب به جای اینکه اینجوری نشون بدی، مثل تخیلی های جهانی سیستم لجستیک ما رو قوی نشون بده، مثلا نشون بده که ایران تونسته اف۳۱۳ رو عملیاتی کنه و اونا میان ناوهای موشک انداز رو میزنن، اونوقت این انیمیشن حداقل مورد توجه خیلی ها قرار میگرفت تا اینکه آخرش بخاطر حقه های جادوگری بما بخندند
یعنی چی که به ائمه توسل میکنه و صدتا موشک میخوره به کشتی هیچکدومش عمل نمیکنه؟ مگه اونا خدا ندارن؟ خدا فقط با ماست واونا موجوداتی ماورای خلقت الله هستند؟! خب به جای اینکه اینجوری نشون بدی، مثل تخیلی های جهانی سیستم لجستیک ما رو قوی نشون بده، مثلا نشون بده که ایران تونسته اف۳۱۳ رو عملیاتی کنه و اونا میان ناوهای موشک انداز رو میزنن، اونوقت این انیمیشن حداقل مورد توجه خیلی ها قرار میگرفت تا اینکه آخرش بخاطر حقه های جادوگری بما بخندند
این که در مورد کشورمون فیلم میسازن خیلی بد خوب ما خودمون چیکار کردیم کسی جوابی داره؟؟؟
تاحالا شده ی فیلم تاریخی بسازیم؟؟؟؟
تاحالا شده ی فیلم تاریخی بسازیم؟؟؟؟
#نگاهی به سینمای ضد آمریکایی در جهان
درضمن در اخبار اولی به جای اینکه برای روسیه خط و
نشان بکشید برای ایران بکشید اینجوری خیلی بهتره.
درضمن در اخبار اولی به جای اینکه برای روسیه خط و
نشان بکشید برای ایران بکشید اینجوری خیلی بهتره.
وقتی که صداوسیماکشورمان خودش حزبی وجناحی کارمیکنددیگرچه انتظاری ازکشورهای دیگربایدداشت؟؟!!
بچه ها منتظر آدمهای از کوروش و اسکندر بدتر باشید شاید خونخوار ترین، چون تو آینده احتمال دارد اتفاق بیفته
حقگو
۱۷:۱۸ - ۱۴۰۰/۰۹/۲۸
تو این وسط چی میگی الان:|
ژوبیز
۲۲:۰۳ - ۱۴۰۰/۰۹/۲۸
چرا در آینده منتظرشون باشیم ؟! خونخوارتر از آمریکا و بوش پدر و پسر و آل سعود و بن سلمان و نوچه های وهابی شون و ندیده بودیم که اوباما و هیلاری کلینتون و ارباب صهیونیست شون زحمت کشیدند و داعش رو ساختند و به جون خاورمیانه انداختند که لوله شون کردیم و طوری به جای اولشون برگردوندیم که هنوز هم لکنت زبان رئیس جمهور جدیدشون خوب نشده ... مزدوران خونخوار بعدی هم سرنوشتی غیر از این نخواهند داشت
البته سالانه هزاران فیلم تولید میشه که اینا در طول بیست سال و خورده ای از میلیون ها فیلم تولید شده اون قدر جای مانور نداره و راستی ما خودمون کلی فیلم ضد جاهای دیگه درست کردیم و راستی فیلم ۶ روز تلاش بریتانیا برای نجات گروگانها رو نشون میده که خب این کار رو هم کردن دیگه اگه نجات نداده بودن و خوب نشون میدادن قبول اما حالا که ایرانیا رو نجات دادن و فیلمش رو ساختن دیگه انتقادش چیه
نجار
۲۰:۵۸ - ۱۴۰۰/۰۹/۲۸
خیلی از اونها و حتی هموطنان عزیز و پیر و جوان خودمون با دیدن همین فیلمها و مطالعه این داستانها طوری گمراه و سپس دچار حس پوچی و گرفتار قضاوتهای کاملاً کور و غلط میشوند که ناچار به روشنگری و مبارزه رسانه ای هستیم .. چه بخواهیم و چه نخواهیم جنگ سخت را با موفقیت پشت سر گذاشتیم و چه باور کنیم و چه باور نکنیم وارد عرصه سهمگین جنگ نرم شده ایم و این بار باورهای مان را هدف گرفته اند
در یک جمله باید عرض کنم خاک بر سر فیلمسازها و تهیه کننده ها و علمداران رسانه از جمله صدا سیما . برنامه های ابکی و بی کیفیت و بی محتوا که هیچ کمکی در راستای حفظ ارزشهای جامعه نکرد با تاریخ چند هزار ساله کشور و این همه سوژه های حماسی نتونستن چهارتا فیلم بسازن در عوض هالیود فیلم سیصد میسازه
چرا یک عده بی سواد که حتی یک کتاب راجع به کوروش کبیر نخوندن وهیچ اطلاعات تاریخی ندارن به تاریخ باستانی کشور توهین میکنن خیلی از کشورها برای خودشان اسطوره جعل میکنن بعد در کشور ما از مسولیین که انتظاری نیست چون نه مذهبی هستن ونه ملی ولی یک عده طوطی وار حرفای اینارو تکرار میکنن حداقل چند تا کتاب در مورد هخامنشیان بخ نید بعد بیایید مخالفت کنید
به نظر من اگه از زیرخاکی های مستند ودستکند ودستنوشتها ی غارت شده نخواهیم چیز جدیدی یاد بگیریم باید ذره بین برداریم کل وضعیت الان ایران را بی طرفانه وبدون غرض نگاه کنیم ماتنها حکومت شیعه هستیم حداقل خودمان درحق خودجفانکنیم جرم ما چیست ایرانی مسلمان شیعه شرقی اسیایی جهان سومی کدامش حالا چی داریم
ژوبیز
۲۰:۳۲ - ۱۴۰۰/۰۹/۲۸
جرم شما این است که در یادگیری زبان فارسی کوتاهی میکنید و اصلاً معلوم نیست چی نوشتی و خودت هم مطمئناً نفهمیدی
کوروش عشقه داداش. از وقتی فهمیدم که با پیامبر خدا در ارتباط بود. ضمنا یادتون نره که تو قرآن ذوالقرنین کیه. علامه طباطبایی و خیلی ها گفتن کوروشه. اون منشور صلح کوروش رو هم یادتون نره که هنوز از حرفهای این اجنبیا بهتره بعد این همه سال. ایران عشقه. کوروش عشقه. زنده باد ایران و ایرانی. یا علی . خدافظ
وقتی عرضه نداریم از تمدنمون محافظت کنیم و فیلم بسازیم
برامون فیلم میسازن
برامون فیلم میسازن
تابناک تو هم که نظرات رو فیلتر می کنی و آزادی بیان نداری چه اخباری رو پخش می کنی D:
باید دقت کرد وقتی در جامعه ای که آزادی بیان نباشه و سایه ایدیولوژی حکومت روی فرهنگ جامعه سنگینی کنه و خود حکومت دست رد بر فرهنگ و ریشه آب و اجدادی یک ملت و سرزمین بزنه توقع دیگه ای نمیشه داشت. الان من نویسنده و کارگردان و پژوهشگر و یا دوستار فرهنگ اجازه سخن گفتن از تمدن و واقعیت ندارم. در این شرایط دوست و دشمن هم کار خودشونو انجام میدن.
نجار
۲۰:۱۶ - ۱۴۰۰/۰۹/۲۸
کاملا صحیح میفرمایید ... واقعاً در جامعه پوسیده و فاسد غرب ، آزادی بیان وجود نداره و یک مشت مزدور منحرف به اسم هنرمند و نویسنده و کارگردان سینما و . . . فقط پول میگیرن و این محصولات موهوم و کج و کوله رو به خورد مخاطب جاهل غربی و شرقی میدن و اینطرف هم یک مشت بیسواد و زهوار دررفته روغنفکر ، واقعاً باورشون میشه که اینجا همه چی خرابه و اونجا همه چی عالیه و اگر دیر برسن سرد میشه !!!! افسوس
گیریم که کوروش ظالم وجهانگشا بوده که چی ؟مگه کوروش ادعای معصومیت پیامبری داشته که نباید خطایی ازش سزبژنه کوروش روباید با پادشاهان هم عصرش مقایسه کرد نه با اولیای خدا
چطور نمیگید تو امریکا بر علیه سیاستهای اون فیلم میسازن و به راحتی شخص رییس جمهور و بقیه زیر سوال میبرن اینجا کسی جرات نداره حتی ویدئوی مستند پخش کنه طرف سوار کول کارمندش میشه ویدئوش در میاد چند نفر میرن زندان
اول اینکه فیلم 300 رو فراموش کردین
دوم اینکه نباید فراموش کرد که تا حالا صد برابر این فیلمها، فیلم ضد سیاستمداران آمریکایی (بعضا توسط خود آمریکاییها) ساخته شده.
نتیجه اینکه ما جهان سومی ها به همه چی سیاسی نگاه میکنیم. وگرنه این فیلمهایی که گفتین نظر خودشونه و حق فیلم ساختن هم دارند. ما هم اگه میتونیم باید فیمهای درست و حسابی بسازیم
دوم اینکه نباید فراموش کرد که تا حالا صد برابر این فیلمها، فیلم ضد سیاستمداران آمریکایی (بعضا توسط خود آمریکاییها) ساخته شده.
نتیجه اینکه ما جهان سومی ها به همه چی سیاسی نگاه میکنیم. وگرنه این فیلمهایی که گفتین نظر خودشونه و حق فیلم ساختن هم دارند. ما هم اگه میتونیم باید فیمهای درست و حسابی بسازیم
ناشناس
۱۵:۱۹ - ۱۴۰۰/۰۹/۲۵
تو اول اسمتو درست بنویس بعد نظر بده
فیلم جیمی ایست وود یادتان رفت. مازیار جبرانی
شما خودت در حال تحریفی. «انقلاب اسلامی یک انقلاب نرم و مردمی و یک دگرگونی سیاسی بود»!!!!!!!! واقعا!!!!!!!!!!!
ناشناس
۱۲:۳۱ - ۱۴۰۰/۰۹/۲۶
نبود؟! کودتا شد!؟ یا چی؟ پس اونهمه مردم توی خیابون از فضا اومده بودند؟
حق گو
۱۷:۱۳ - ۱۴۰۰/۰۹/۲۸
پدر و پدربزرگ های ما دست به دست هم دادن و انقلاب شکل گرفت
تو هم به عنوان یهجوون ایرانی یه دو تا پست تو اینستاگرام می بینی و از روی باد هوا میای اینارو میگی
تو هم به عنوان یهجوون ایرانی یه دو تا پست تو اینستاگرام می بینی و از روی باد هوا میای اینارو میگی
ژوبیز
۲۱:۰۹ - ۱۴۰۰/۰۹/۲۸
یعنی انقلاب ایران کار مردم و به رهبری امام خمینی نبوده ؟!!!
300 یادت رفت
ناشناس
۲۲:۵۵ - ۱۴۰۰/۰۹/۲۷
حالا چه فیلم 300باشه یا هرفیلم دیگه این صهیونیستهای پست وبی وجدان برای اینکه به ایران ضربه بزنندازهیچ کاری فروگذار و دریغ نمیکنند. ویا با فیلمهای هالیوودی قدرت پوشالیشون رو به نمایش بگذارند
خسرو معتضد، مورخ و تاریخشناس در گفتگو با «فرهیختگان»، با رد تصویری که از کوروش در «تومیریس» نشان داده شده است گفت: «کوروش یک انسان جهانگشا بود، اما این جهانگشا بودن با آن تصوری که همه در ذهن دارند فرق دارد. آشوریان هم در تاریخ جهانگشا بودند، اما به وسیله آدمکشی و جنایت میتوانستند بر کشور یا منطقهای تسلط پیدا کنند، اما کوروش نمیکشت و تلاش میکرد کنار بیاید و به همین دلیل نامش به نیکویی در تاریخ جاودانه ماند.»
یکی می تونه توضیح بده که چجوری میشه نکشت و جهانگشایی کرد؟
کوروش شاید بابل را بدون جنگ و خونریزی گرفته باشد ولی بقیه مناطقی را که اشغال کرد مطمئناً با جنگ و کشتن و خونریزی گرفته چون در دنیای باستان مردم اینقدر بی عرضه و بی غیرت نبودند که بدون جنگیدن تسلیم شوند.
از طرفی ما ایرانیها عادت داریم هر جای تاریخ هرودوت را که به نفع ایرانیهاست قبول کنیم و هر جا به نفعمان نیست رد بکنیم. قطعاً همه نوشته های هرودوت درست نیست چرا که او سالها بعد از کوروش به دنیا آمده و ...
باید تاریخدانها بشینن و منابع مختلف رو پیش روی خود بگذارند و مقایسه کنند و درستترین روایتها را بکشن بیرون
یکی می تونه توضیح بده که چجوری میشه نکشت و جهانگشایی کرد؟
کوروش شاید بابل را بدون جنگ و خونریزی گرفته باشد ولی بقیه مناطقی را که اشغال کرد مطمئناً با جنگ و کشتن و خونریزی گرفته چون در دنیای باستان مردم اینقدر بی عرضه و بی غیرت نبودند که بدون جنگیدن تسلیم شوند.
از طرفی ما ایرانیها عادت داریم هر جای تاریخ هرودوت را که به نفع ایرانیهاست قبول کنیم و هر جا به نفعمان نیست رد بکنیم. قطعاً همه نوشته های هرودوت درست نیست چرا که او سالها بعد از کوروش به دنیا آمده و ...
باید تاریخدانها بشینن و منابع مختلف رو پیش روی خود بگذارند و مقایسه کنند و درستترین روایتها را بکشن بیرون
ناشناس
۱۸:۴۱ - ۱۴۰۰/۰۹/۲۳
این اتفاق الانم میوفته هر وقت نیورک پست یا تایمز خبری به نفع ایران چاپ میکنه حتی امام جمعه تو نماز جمعه به اون استناد میکنن ولی برای بقیه موارد فقط میگن دروغگویی
M.k
۰۱:۳۶ - ۱۴۰۰/۰۹/۲۶
تاریخ معاصر نخوندی گیر دادی به هرودوت . خداروشکر که امثال شما به لطف اینترنت با چندتا اسم مث هرودوت اشنا شدید