بلایی که آموزش آنلاین سر سواد دانشآموزان آورد!
یک معلم: حتی حروف الفبا را هم فراموش کردهاند.
بازگشایی نیمبند مدرسه، معلمان را با پدیده تازهای روبهرو کرده و آن افت شدید یادگیری دانشآموزان است؛ افتی که در مدارس عادی بسیار شدیدتر از مدارس غیردولتی است و شکاف دیرین در فرایند آموزش این دو نوع مدرسه را جلوهای نو بخشیده است. در واقع کرونا همچون هیزمی، آتش بیعدالتی آموزشی در کشور را شعلهورتر کرده است.
روایتهای زیر، داستان معلمانی است که پس از یکسالونیم تدریس طاقتفرسای مجازی به مدرسه برگشتهاند و حالا با دانشآموزانی مواجه شدهاند که تعریفشان از درس، مدرسه، کلاس و آموزش به کلی تغییر کرده و بازگشت آنها به روال پیشین آموزشی در مدارس دشوار بهنظر میرسد.
روایتهای زیر، داستان معلمانی است که پس از یکسالونیم تدریس طاقتفرسای مجازی به مدرسه برگشتهاند و حالا با دانشآموزانی مواجه شدهاند که تعریفشان از درس، مدرسه، کلاس و آموزش به کلی تغییر کرده و بازگشت آنها به روال پیشین آموزشی در مدارس دشوار بهنظر میرسد.
۱. روایت اول
نرگس طهوری - معلم کلاس سوم ابتدایی
ما، یعنی من و دانشآموزانم نیمه آبان امسال به مدرسه برگشتیم، در یک روز نسبتا سرد و بارانی. با اینکه یکماه و نیم آموزش مجازی را با هم طی کرده بودیم، اما با من و کلاس و مدرسه احساس غریبگی میکردند. حق هم دارند، اینها دانشآموزانی هستند که کلاس اول را در سال ۹۸تجربه کردهاند که تعطیلات فراوانی در چندماه ابتدایی سال تحصیلی داشت و در انتها هم کرونا یکسالونیم خانهنشینشان کرد.
جلسه اول آموزش حضوری، درس فارسی داشتیم. از یکی از بچهها خواستم از روی درس سوم یعنی قصه «تُنگ بلور» بخواند. دخترک شروع کرد به لرزیدن و بعد گفت که من فقط با مامانم میخوانم؛ وقتی تلاش کردم که به او حس استقلال دهم تا اعتماد بهنفسش را پیدا کند، نشد که نشد و در نهایت زد زیر گریه و نشست. نفر دوم دخترکی بود قد بلند و کشیده. برعکس اولی ایستاد و شروع کرد به خواندن؛ اما اکثر لغات را با مکث فراوان و اشتباه میخواند و حتی بعضی کلمات را براساس تصویر کتاب، هوشمندانه جایگزین میکرد. حساس شدم که ببینم وضعیت بقیه دانشآموزان چگونه است؟ ناباورانه از ۱۳شاگردم که آن روز سر کلاس بودند، فقط ۲ نفر توانستند ۳جمله را کامل بخوانند. اینطور بود که فهمیدم بچهها همچنان حروف الفبا را کامل یاد نگرفتهاند و این مشکل در املای بچهها نمود بیشتر و عینیتری پیدا کرد. در درس ریاضی وضعیت بهمراتب بدتر است. دانشآموزان بهشدت در جمع و تفریق اعداد دو رقم در دو رقم مشکل دارند و اغلبشان جمع و تفریق یک رقم در یک رقم را هم بهسختی و با کمک من انجام میدهند. بدبختانه در ریاضی سوم، ضرب اعداد یک رقم در یک رقم شروع میشود و حالا ماندهام که چگونه به این دانشآموزان ضرب اعداد را یاد دهم؟
در جلسات معلمان فهمیدم که همه همکاران با معضل افت شدید تحصیلی دانشآموزان روبهرو شدهاند. ما باید انرژی چند برابری سر کلاس بگذاریم و به دانشآموزانی که بدن و ذهنشان در این دو سال کرخت شده، فشار بیاوریم تا پایههای درسی آنها را قوی کنیم. تلاشی که با مقاومت آنها و بعضا والدینشان روبهرو میشود. حالا در دو راهی ماندهایم؛ یا آنها را به حال خودشان رها کنیم و درس پایه جدید را بدهیم یا با برگزاری کلاس جبرانی در ساعات خارج از مدرسه، پایه درسی آنها را بهبود دهیم.
جلسه اول آموزش حضوری، درس فارسی داشتیم. از یکی از بچهها خواستم از روی درس سوم یعنی قصه «تُنگ بلور» بخواند. دخترک شروع کرد به لرزیدن و بعد گفت که من فقط با مامانم میخوانم؛ وقتی تلاش کردم که به او حس استقلال دهم تا اعتماد بهنفسش را پیدا کند، نشد که نشد و در نهایت زد زیر گریه و نشست. نفر دوم دخترکی بود قد بلند و کشیده. برعکس اولی ایستاد و شروع کرد به خواندن؛ اما اکثر لغات را با مکث فراوان و اشتباه میخواند و حتی بعضی کلمات را براساس تصویر کتاب، هوشمندانه جایگزین میکرد. حساس شدم که ببینم وضعیت بقیه دانشآموزان چگونه است؟ ناباورانه از ۱۳شاگردم که آن روز سر کلاس بودند، فقط ۲ نفر توانستند ۳جمله را کامل بخوانند. اینطور بود که فهمیدم بچهها همچنان حروف الفبا را کامل یاد نگرفتهاند و این مشکل در املای بچهها نمود بیشتر و عینیتری پیدا کرد. در درس ریاضی وضعیت بهمراتب بدتر است. دانشآموزان بهشدت در جمع و تفریق اعداد دو رقم در دو رقم مشکل دارند و اغلبشان جمع و تفریق یک رقم در یک رقم را هم بهسختی و با کمک من انجام میدهند. بدبختانه در ریاضی سوم، ضرب اعداد یک رقم در یک رقم شروع میشود و حالا ماندهام که چگونه به این دانشآموزان ضرب اعداد را یاد دهم؟
در جلسات معلمان فهمیدم که همه همکاران با معضل افت شدید تحصیلی دانشآموزان روبهرو شدهاند. ما باید انرژی چند برابری سر کلاس بگذاریم و به دانشآموزانی که بدن و ذهنشان در این دو سال کرخت شده، فشار بیاوریم تا پایههای درسی آنها را قوی کنیم. تلاشی که با مقاومت آنها و بعضا والدینشان روبهرو میشود. حالا در دو راهی ماندهایم؛ یا آنها را به حال خودشان رها کنیم و درس پایه جدید را بدهیم یا با برگزاری کلاس جبرانی در ساعات خارج از مدرسه، پایه درسی آنها را بهبود دهیم.
۲. روایت دوم
مرتضی ملک - معلم ریاضیات گسسته پایه دوازدهم
کاملا قابل پیشبینی بود که با برگشتن دانشآموزان به مدرسه، پدیده افت تحصیلی مثل حقیقت قابل انکار عیان شود. ما معلمان خودمان را برای مواجه شدن با این پدیده آماده کرده بودیم و دائم در جلسات این سؤال را مطرح میکردیم که چگونه دروس را پیش ببریم که هم از بودجهبندی تدریس کتاب عقب نمانیم و هم به پایه درسی دانشآموزان برسیم که مطالب سالهای بالاتر را یاد بگیرند و درجا نزنند.
چند روز بعد از آموزش حضوری، از دانشآموزانم که همه پایه دوازدهم رشته ریاضی و فیزیک درس میخوانند، یک امتحان سه سؤالی بسیار ساده از ریاضی پایه دهم و یازدهم متوسطه گرفتم. عین همه ۲۰نفر حاضر در کلاس نتوانستند حتی به یک سؤال پاسخ درست دهند. تنها برخی از دانشآموزان پاسخهای نصفه و نیمهای نوشته بودند که قابلقبول بود. این وضعیت من را خیلی ترساند. متوجه شدم دانشآموزان پایه دوازدهمی که باید امسال کنکور دهند، حتی در مسائل ریاضی پایه دهم مانند معادله درجه دوم، توانهای گویا، عبارات جبری، روابط بین نسبتهای مثلثاتی و... مشکل دارند. حالا فرض کنید من قرار است این دانشآموزان را هم برای کنکور آماده کنم و هم مباحثی مثل گراف و مدلسازی، ترکیبات و اصل شمول و عدمشمول که در ریاضیات پایه دوازدهم آمده را به آنها درس دهم.
ماجرا وقتی بغرنج و ناراحتکننده میشود که ما معلمانی که هم در مدرسه دولتی و هم غیردولتی درس میدهیم، میبینیم که وضعیت دانشآموزان دولتی بهمراتب بدتر از غیردولتیهاست و هیچ ارادهای هم از سوی مدیریت مدرسه برای بهبود وضعیت آنها وجود ندارد. به این معنا که وقتی معلمان در جلسات اداره یا سازمان این معضل را به مدیران ارشد بازگو میکنند به آنها پاسخ داده میشود که مسامحه کنید و آسان بگیرید و دائم تأکید دارند که دانشآموزی را در درسی مردود نکنید که ترک تحصیل کند. درحالیکه این روش غلط است و در نهایت افت تحصیلی مکرر به شکل خودکار باعث خروج دانشآموز از مدرسه و ترک تحصیل میشود.
چند روز بعد از آموزش حضوری، از دانشآموزانم که همه پایه دوازدهم رشته ریاضی و فیزیک درس میخوانند، یک امتحان سه سؤالی بسیار ساده از ریاضی پایه دهم و یازدهم متوسطه گرفتم. عین همه ۲۰نفر حاضر در کلاس نتوانستند حتی به یک سؤال پاسخ درست دهند. تنها برخی از دانشآموزان پاسخهای نصفه و نیمهای نوشته بودند که قابلقبول بود. این وضعیت من را خیلی ترساند. متوجه شدم دانشآموزان پایه دوازدهمی که باید امسال کنکور دهند، حتی در مسائل ریاضی پایه دهم مانند معادله درجه دوم، توانهای گویا، عبارات جبری، روابط بین نسبتهای مثلثاتی و... مشکل دارند. حالا فرض کنید من قرار است این دانشآموزان را هم برای کنکور آماده کنم و هم مباحثی مثل گراف و مدلسازی، ترکیبات و اصل شمول و عدمشمول که در ریاضیات پایه دوازدهم آمده را به آنها درس دهم.
ماجرا وقتی بغرنج و ناراحتکننده میشود که ما معلمانی که هم در مدرسه دولتی و هم غیردولتی درس میدهیم، میبینیم که وضعیت دانشآموزان دولتی بهمراتب بدتر از غیردولتیهاست و هیچ ارادهای هم از سوی مدیریت مدرسه برای بهبود وضعیت آنها وجود ندارد. به این معنا که وقتی معلمان در جلسات اداره یا سازمان این معضل را به مدیران ارشد بازگو میکنند به آنها پاسخ داده میشود که مسامحه کنید و آسان بگیرید و دائم تأکید دارند که دانشآموزی را در درسی مردود نکنید که ترک تحصیل کند. درحالیکه این روش غلط است و در نهایت افت تحصیلی مکرر به شکل خودکار باعث خروج دانشآموز از مدرسه و ترک تحصیل میشود.
منبع: همشهری آنلاین
ارسال نظرات
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
اونایی که دود چراغ خوردن ورفتن شدن آقا بالاسر ما ...اینه وضع مملکت ..وای به حال اینا که فردای روز میخان بشن دکتر مهندس...
قبل کرونا
از یه دانش آموز بپرسی پارسال چی میخوندی نکه خیلی یادش میمونه
عجله نکنید وقت برای تحصیل زیاد دارن
کسب علم رو محدود به سن سال نکنید.
حالا هم نفهم فلان کشور مساحت ارتفاع این قله کجاست
دست شما معلمان رو میبوسم و در دلسوزی شما شکی نیست.
سخترین شغل بعد معدن معلمی هست
اینو پدر مادرها توی این مدت فهمیدن
از یه دانش آموز بپرسی پارسال چی میخوندی نکه خیلی یادش میمونه
عجله نکنید وقت برای تحصیل زیاد دارن
کسب علم رو محدود به سن سال نکنید.
حالا هم نفهم فلان کشور مساحت ارتفاع این قله کجاست
دست شما معلمان رو میبوسم و در دلسوزی شما شکی نیست.
سخترین شغل بعد معدن معلمی هست
اینو پدر مادرها توی این مدت فهمیدن
کاش بچه ها فقط سواد خواندن و نوشتن یاد میگرفتن .بقیه اش هم بهشون مهارت یاد میدادن آخه مگه مدرک هم تو این مملکت به جایی میرسه