شگردهای رسانهای در علوم شناختی/ آزادراه با فرعی های متصل
رسانه های بیگانه با این روش همه مخاطبان خود را درگیر پیام سیاسیشان می کنند، در حالی که این برنامه ظاهرا تاریخی است!
برخی از مخاطبان حوصله حرفهای جدید و سیاسی را ندارند بنا بر این وقتی درگیر رسانههای بیگانه میشوند فقط سراغ برنامههای تفریحی اش میروند؛ اما در میانه برنامه پیامهایی به آنان منتقل میشود که اصلا انتظارش را نداشته اند و از هر برنامه سیاسی، سیاسیتر میشود؛ این شگرد رسانهای را اصطلاحا ” آزادراه با فرعیهای متصل “ میگویند. رسانههای بیگانه با این روش همه مخاطبان خود را درگیر پیام سیاسیشان میکنند، در حالی که این برنامه ظاهرا تاریخی است.
همه مهمانها هم درباره دوره پهلوی و خشونت ساواک صحبت میکنند، اما در نهایت جملات کوتاه و فرعی میگویند که در واقع اصل برنامه است. این شگرد بیش از همه مخاطب خاکستری را هدف قرار میدهد تا سرباز ساده جریان سازی سیاسی رسانهها شوند.
علیرضا داودی کارشناس ارشد رسانه و علوم شناختی، ضمن تشریح کارکرد رسانههای فارسی زبان بیگانه درخصوص تکنیک ” آزادراه با فرعیهای متصل “ گفت: آزادراه معمولا به مسیری میگویند که فرعی به آن متصل نباشد سرعت هر چقدر که میتواند باشد و اگر هم تصادفی اتفاق بیافتد ماشین جلویی مقصر است، چون نتوانسته سرعت خود را تنظیم کند.
داودی افزود: در مجموع آزادراه، تمام فعالیتی است که شما میبینید در حوزه حرکت صفر تا صد مسیر اتفاق میافتد حالا اگر شما به این آزادراه، فرعی اضافه کردید، دیگر این جاده، آزاد راه یا اتوبان نیست، بزرگراه است.او ادامه داد پس اگر شما مسیر تابلوی آزاد راه نصب کنید، اما در مسیر فرعیهای زیادی وجود داشته باشد، شما با تصور اینکه مسیر آزاد راه است و باز هست حرکت میکنید و قوانین مربوط به آزاد راه را در ذهن خود تداعی میکنید. در حالیکه در بزرگراه با قوانین خودش حرکت میکنید، چه اتفاقی حادث میشود، طبیعیترین اتفاق، تصادفی است که حاصل میشود.
کارشناس ارشد رسانه و علوم شناختی گفت: در حوزه علوم شناختی ” تکنیک آزادراه با فرعیهای متصل “ یعنی استفاده از یک تابلوی نشان دار، پیام دار ابتدا برای ورود مخاطب به یک عرصه که در عملیات روانی به اسم قلاب کردن ذهن مخاطب از آن یاد میشود و عادت دادن ذهن مخاطب به برآوردهای ذهنی و قوانین ناشی از آن تابلوی ورودی، زمانی که وارد حوزه پیام و حوزه کارکرد عملکرد پیام میشود، اساسا یک قوانین دیگری را میبیند، یک مفاهیم دیگری را دریافت میکند، یک اصولی دیگری را مجبور میشود رعایت کند که در امتداد این مسیر اصلا به آن فکر نکرده است.
داودی ادامه داد: در واقع تمام دادهها به سمتی حرکت میکند که چیدمان محیطی بر خلاف چیدمان ذهنی مخاطب است تفاوت دارد، این تفاوت باعث میشود یک تاخیری در جابجایی قوانین جهتگیری از اصطکاکهای میان ذهن مخاطب، پیام و روادیدهایی که حاصل میشود رخ بدهد.کارشناس ارشد رسانه و علوم شناختی افزود: رسانههای بیگانه میان آزادراهی تحت عنوان مسائل حقوق بشر را مطرح میکنند، تابلو آن را هم ابتدا میزنند و شما وارد میشوید، وارد مباحث حقوق بشر که میشوید، ناگهان یکی از فرعیهای که متصل میکند به این آزادراه، بحث تروریسم هست و از این تروریسم در وسط همین آزادراه یک شاخهای را تحت عنوان مقاومت میگیرند و در انتها تحت فرعی دیگری به عنوان سلاحهای ایران، موشکهای ایران، برد موشک، مخاطب به اسم حقوق بشر وارد میشود، اما انتهای این آزادراه، تبدیل به بزرگراه شده است، الان دیگر ایران را یک کشور تروریستی یا حامی تروریست هاست یا با تروریستها همکاری میکند، معرفی مینمایند.
داودی گفت: یکی از شاخههای آن میشود ارتباطی که در حال حاضر ایران با طالبان دارد، ایران از موجودیت خودش دفاع میکند، ایران در حال کمک به افغانستان برای رسیدن به یک نقطه با ثبات، ایران در حال حاضر کمک میکند که آسیبی به مرزها وارد نشود، اما توسط رسانه معاند متهم به رعایت نکردن حقوق بشر میشود.
کارشناس ارشد رسانه و علوم شناختی افزود: پس بنابراین آزادراه با فرعیها متصل، دیگر آزاد راه نیست، بزرگراه است، حقوق بشر با ۱۰۰۰ تا شاخه متصل، دیگر حقوق بشر نیست، مسائل دیگری است که عمدتا به صورت فرعی وارد اصل و مبنای این پیامها میشود.
شگردهای رسانههای بیگانه برای تغییر ذهن مخاطب فارسی زبان هر روز بیشتر میشود، شناختن و درک این جنگ شناختی قسمتی از سواد رسانهای مورد نیاز امروز ایرانمان است؛ بنابراین رسانهها تلاش میکنند مطابق اهدافی که دارند در این فرآیند دخالت کنند. ایجاد، تغییر یا تقویت باورها، از کارکردهای رسانهها در همراه سازی مخاطبان است.
رسانههای جمعی همچون تلویزیون، با مخاطبان میلیونی خود، در این زمینه چالشهای عمدهای دارند که باید به آن توجه شود و با استفاده از رهیافتهای علوم شناختی، از واژهها با دقتی بالا بهره گرفته شود تا سوء تفاهمهای ارتباطی به حداقل برسد و از سوی دیگر، قدرت نفوذ و کلام رسانه نیز بر مخاطبان خویش، افزون شود.
رسانهها با تکنیکها و شگردهای مختلف نفوذ بر مخاطب، بر جریان شناخت اجتماعی آنها اثر میگذارند. شناخت اجتماعی یعنی اینکه افراد چگونه دیدگاه ها، احساس ها، افکار، و انگیزشهای خود و دیگران را درمی یابند و درباره روابط اجتماعی چطور فکر میکنند. بکار بردن عناوین و صفات مختلف از سوی رسانههای جمعی به منظور منحرف کردن توجه عمومی از هدف واقعی شیوههای مختلف تبلیغاتی کارآمد است.
همه مهمانها هم درباره دوره پهلوی و خشونت ساواک صحبت میکنند، اما در نهایت جملات کوتاه و فرعی میگویند که در واقع اصل برنامه است. این شگرد بیش از همه مخاطب خاکستری را هدف قرار میدهد تا سرباز ساده جریان سازی سیاسی رسانهها شوند.
علیرضا داودی کارشناس ارشد رسانه و علوم شناختی، ضمن تشریح کارکرد رسانههای فارسی زبان بیگانه درخصوص تکنیک ” آزادراه با فرعیهای متصل “ گفت: آزادراه معمولا به مسیری میگویند که فرعی به آن متصل نباشد سرعت هر چقدر که میتواند باشد و اگر هم تصادفی اتفاق بیافتد ماشین جلویی مقصر است، چون نتوانسته سرعت خود را تنظیم کند.
داودی افزود: در مجموع آزادراه، تمام فعالیتی است که شما میبینید در حوزه حرکت صفر تا صد مسیر اتفاق میافتد حالا اگر شما به این آزادراه، فرعی اضافه کردید، دیگر این جاده، آزاد راه یا اتوبان نیست، بزرگراه است.او ادامه داد پس اگر شما مسیر تابلوی آزاد راه نصب کنید، اما در مسیر فرعیهای زیادی وجود داشته باشد، شما با تصور اینکه مسیر آزاد راه است و باز هست حرکت میکنید و قوانین مربوط به آزاد راه را در ذهن خود تداعی میکنید. در حالیکه در بزرگراه با قوانین خودش حرکت میکنید، چه اتفاقی حادث میشود، طبیعیترین اتفاق، تصادفی است که حاصل میشود.
کارشناس ارشد رسانه و علوم شناختی گفت: در حوزه علوم شناختی ” تکنیک آزادراه با فرعیهای متصل “ یعنی استفاده از یک تابلوی نشان دار، پیام دار ابتدا برای ورود مخاطب به یک عرصه که در عملیات روانی به اسم قلاب کردن ذهن مخاطب از آن یاد میشود و عادت دادن ذهن مخاطب به برآوردهای ذهنی و قوانین ناشی از آن تابلوی ورودی، زمانی که وارد حوزه پیام و حوزه کارکرد عملکرد پیام میشود، اساسا یک قوانین دیگری را میبیند، یک مفاهیم دیگری را دریافت میکند، یک اصولی دیگری را مجبور میشود رعایت کند که در امتداد این مسیر اصلا به آن فکر نکرده است.
داودی ادامه داد: در واقع تمام دادهها به سمتی حرکت میکند که چیدمان محیطی بر خلاف چیدمان ذهنی مخاطب است تفاوت دارد، این تفاوت باعث میشود یک تاخیری در جابجایی قوانین جهتگیری از اصطکاکهای میان ذهن مخاطب، پیام و روادیدهایی که حاصل میشود رخ بدهد.کارشناس ارشد رسانه و علوم شناختی افزود: رسانههای بیگانه میان آزادراهی تحت عنوان مسائل حقوق بشر را مطرح میکنند، تابلو آن را هم ابتدا میزنند و شما وارد میشوید، وارد مباحث حقوق بشر که میشوید، ناگهان یکی از فرعیهای که متصل میکند به این آزادراه، بحث تروریسم هست و از این تروریسم در وسط همین آزادراه یک شاخهای را تحت عنوان مقاومت میگیرند و در انتها تحت فرعی دیگری به عنوان سلاحهای ایران، موشکهای ایران، برد موشک، مخاطب به اسم حقوق بشر وارد میشود، اما انتهای این آزادراه، تبدیل به بزرگراه شده است، الان دیگر ایران را یک کشور تروریستی یا حامی تروریست هاست یا با تروریستها همکاری میکند، معرفی مینمایند.
داودی گفت: یکی از شاخههای آن میشود ارتباطی که در حال حاضر ایران با طالبان دارد، ایران از موجودیت خودش دفاع میکند، ایران در حال کمک به افغانستان برای رسیدن به یک نقطه با ثبات، ایران در حال حاضر کمک میکند که آسیبی به مرزها وارد نشود، اما توسط رسانه معاند متهم به رعایت نکردن حقوق بشر میشود.
کارشناس ارشد رسانه و علوم شناختی افزود: پس بنابراین آزادراه با فرعیها متصل، دیگر آزاد راه نیست، بزرگراه است، حقوق بشر با ۱۰۰۰ تا شاخه متصل، دیگر حقوق بشر نیست، مسائل دیگری است که عمدتا به صورت فرعی وارد اصل و مبنای این پیامها میشود.
شگردهای رسانههای بیگانه برای تغییر ذهن مخاطب فارسی زبان هر روز بیشتر میشود، شناختن و درک این جنگ شناختی قسمتی از سواد رسانهای مورد نیاز امروز ایرانمان است؛ بنابراین رسانهها تلاش میکنند مطابق اهدافی که دارند در این فرآیند دخالت کنند. ایجاد، تغییر یا تقویت باورها، از کارکردهای رسانهها در همراه سازی مخاطبان است.
رسانههای جمعی همچون تلویزیون، با مخاطبان میلیونی خود، در این زمینه چالشهای عمدهای دارند که باید به آن توجه شود و با استفاده از رهیافتهای علوم شناختی، از واژهها با دقتی بالا بهره گرفته شود تا سوء تفاهمهای ارتباطی به حداقل برسد و از سوی دیگر، قدرت نفوذ و کلام رسانه نیز بر مخاطبان خویش، افزون شود.
رسانهها با تکنیکها و شگردهای مختلف نفوذ بر مخاطب، بر جریان شناخت اجتماعی آنها اثر میگذارند. شناخت اجتماعی یعنی اینکه افراد چگونه دیدگاه ها، احساس ها، افکار، و انگیزشهای خود و دیگران را درمی یابند و درباره روابط اجتماعی چطور فکر میکنند. بکار بردن عناوین و صفات مختلف از سوی رسانههای جمعی به منظور منحرف کردن توجه عمومی از هدف واقعی شیوههای مختلف تبلیغاتی کارآمد است.
بیشتر بخوانید
منبع : فارس
ارسال نظرات