تصویری متفاوت از احسان علیخانی در روز تولدش
احسان علیخانی در روز تولدش تصویری غمگین از خودش منتشر کرد.
به گزارش تابناک جوان، احسان علیخانی متولد ۱۵ آبان ۱۳۶۱است. او تهیهکننده، مجری تلویزیونی، دستیار کارگردان و کارگردان می باشد. مسابقه عصرجدید به تهیه کنندگی و مجری گری احسان علیخانی اخیرا به روی آنتن رفته است.
احسان علیخانی با انتشار این تصویر در روز تولدش نوشت:
پاییز/ نیمه آبان/ شب / باران/ تولد ٣٩ سالگی
و یک فشفشه!
حوصله هیچ اطواری را ندارم. عصبانیم، نه از کسی یا چیزی. عصبانیم فقط و فقط از خودم!
به خاطر آرزوهای خاکخورده و رویاهای خاکشده، به خاطر تمام بیرحمیهای خودم با خودم، به خاطر نگفتن از خودِ خودم با تو و تمام کسانی که دوستشان دارم، به خاطر بیمهری خودم با جسم بیحالم و روانِ پریشانم، که اگر زبان سخن داشتند حتما از دستم فریاد شکایت سر میدادند که حداقل گاهی کمی نوازشمان کن لعنتی!
فشفشه در دستم با آتش گرفتنش داشت به پایان دهه چهارم زندگی من شهادت میداد و من در حیرتِ شتاب عمرم از ٣٠ به ٤٠، درست مانند عجله این فشفشه برای سوختن که چقدر زود تمام شد!
با دیدن این عکس و عصبانیت جاهطلبانه خودم خندهام گرفت که: هِی! خیلی جدی گرفتی خودت و دنیا رو، به جای این اداها، اگه خیلی میفهمی، خیلی بلدی، همین لحظه رو، همین امروز رو خودِ خودت باش و درست و عمیق زندگی کن و لذت ببر. گور بابای گذشته غیرقابل تغییر و آینده مبهم! حواست به داشتههای الانت باشه و شکر کن. هزار بار شکر کن
و من شکر میکنم برای هزار نعمت که گاهی فراموششان میکنم، شکر برای خانوادهام که در روز سخت تکیهگاه میشوند، شکر برای قلبم که هنوز دوست داشتن را بلد است، که راضی میشود با هر تپش از دنیا و روزگار و امیدوار است به فردای خودم و جهان، شکر برای رفقایم که حامی و غمخوار بودند، شکر برای شما که سالها تحمل و تشویقم کردید و حتی شکر برای روانِ پریشانم که هنوز هست و از هیچ چیز راضی نیست، مینالد از زمین و زمان، از خودم و تمام ضعفهایم و ترس عمیقش از پوچی فردای جهان، شکر!
شاید رضایت من نهفته در حقیقتِ جمع اضداد بودن زندگی و خودم است و تلاش برای این که آن را به رسمیت بشناسم؛ تمامِ «شادیها و غمها»، «پیروزیها و شکستها»، «لذتها و حسرتها»، «تواناییها و عقدهها»، تمام سفیدی و سیاهی زندگی و تمام تناقضهای خودم، درونم و رفتارم.
این، بزرگترین هدیه پایان ٣٩ سالگی من به خودم خواهد بود. آتشبس اعلام میکنم برای جنگیدن با تمام مطلقهای خودم و آشتی و رفاقت میکنم با تردیدهایم در مورد نسبی بودن دنیای پیرامونم. من آشتی میکنم با خودم، قول میدهم! ما در این سیاره آنقدر تبعیدی هستیم که دیگر به خودمان تازیانه زدن روا نیست.
زیستن، تابآوردن است. باید صبوری کنیم و زنده بمانیم، در زمانهای که زمینش صاف نیست و در جهانی که حتی آسمانش ته ندارد. آدم که بزرگ میشود دیگر اطوار جهان دلش را نمىلرزاند، باید قمار کنیم برای فردایی که از آن بی خبریم.
شنبه بارانی/۱۵ آبان/١۴٠٠
خدایا دوست دارم
حوصله هیچ اطواری را ندارم. عصبانیم، نه از کسی یا چیزی. عصبانیم فقط و فقط از خودم!
به خاطر آرزوهای خاکخورده و رویاهای خاکشده، به خاطر تمام بیرحمیهای خودم با خودم، به خاطر نگفتن از خودِ خودم با تو و تمام کسانی که دوستشان دارم، به خاطر بیمهری خودم با جسم بیحالم و روانِ پریشانم، که اگر زبان سخن داشتند حتما از دستم فریاد شکایت سر میدادند که حداقل گاهی کمی نوازشمان کن لعنتی!
فشفشه در دستم با آتش گرفتنش داشت به پایان دهه چهارم زندگی من شهادت میداد و من در حیرتِ شتاب عمرم از ٣٠ به ٤٠، درست مانند عجله این فشفشه برای سوختن که چقدر زود تمام شد!
با دیدن این عکس و عصبانیت جاهطلبانه خودم خندهام گرفت که: هِی! خیلی جدی گرفتی خودت و دنیا رو، به جای این اداها، اگه خیلی میفهمی، خیلی بلدی، همین لحظه رو، همین امروز رو خودِ خودت باش و درست و عمیق زندگی کن و لذت ببر. گور بابای گذشته غیرقابل تغییر و آینده مبهم! حواست به داشتههای الانت باشه و شکر کن. هزار بار شکر کن
و من شکر میکنم برای هزار نعمت که گاهی فراموششان میکنم، شکر برای خانوادهام که در روز سخت تکیهگاه میشوند، شکر برای قلبم که هنوز دوست داشتن را بلد است، که راضی میشود با هر تپش از دنیا و روزگار و امیدوار است به فردای خودم و جهان، شکر برای رفقایم که حامی و غمخوار بودند، شکر برای شما که سالها تحمل و تشویقم کردید و حتی شکر برای روانِ پریشانم که هنوز هست و از هیچ چیز راضی نیست، مینالد از زمین و زمان، از خودم و تمام ضعفهایم و ترس عمیقش از پوچی فردای جهان، شکر!
شاید رضایت من نهفته در حقیقتِ جمع اضداد بودن زندگی و خودم است و تلاش برای این که آن را به رسمیت بشناسم؛ تمامِ «شادیها و غمها»، «پیروزیها و شکستها»، «لذتها و حسرتها»، «تواناییها و عقدهها»، تمام سفیدی و سیاهی زندگی و تمام تناقضهای خودم، درونم و رفتارم.
این، بزرگترین هدیه پایان ٣٩ سالگی من به خودم خواهد بود. آتشبس اعلام میکنم برای جنگیدن با تمام مطلقهای خودم و آشتی و رفاقت میکنم با تردیدهایم در مورد نسبی بودن دنیای پیرامونم. من آشتی میکنم با خودم، قول میدهم! ما در این سیاره آنقدر تبعیدی هستیم که دیگر به خودمان تازیانه زدن روا نیست.
زیستن، تابآوردن است. باید صبوری کنیم و زنده بمانیم، در زمانهای که زمینش صاف نیست و در جهانی که حتی آسمانش ته ندارد. آدم که بزرگ میشود دیگر اطوار جهان دلش را نمىلرزاند، باید قمار کنیم برای فردایی که از آن بی خبریم.
شنبه بارانی/۱۵ آبان/١۴٠٠
خدایا دوست دارم
ارسال نظرات
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۳۵
در انتظار بررسی: ۰
خيلی دوستون دارم آقا احسان جا
تولدت مبارک ،بهترین آدم روی زمین ،انشالله صد ساله بشی،و ما همچنان روی ماهت رو ببینیم.
احسان جان تولدت خیلی مبارک..الهی ۱۲۰ساله شی جوانمرد..احسنت چه قلم شیواورسایی داری،هواییم کردی وبه اوجم بردی،این یعنی دردمندی مرد،وارزش آدمی را بادردش میشه شناخت..
عزیزدلم ایران ماباتوخاطره هاداره،چه اشکهاولبخندهاییکه..
الهی بمونی برامون
دوستت داریم
عزیزدلم ایران ماباتوخاطره هاداره،چه اشکهاولبخندهاییکه..
الهی بمونی برامون
دوستت داریم
این احسان خیلی خوبه
گاها شوخه
گاها جدییه
گاها شوخه
گاها جدییه
تولدت مبارک علیییییییی خانییییییییی
اگه همه اینطور تولد بگیرن خوب اصل انسانیت
هست نه فخر فروشی
هست نه فخر فروشی
تولدت مبارک
تولدتون مبارک اقای علیخانی
تولدت مباااااااارک بهترین فرد دنیا ایشالا همیشه موفق باشی
چقدرم احساسی
باشه تو خوبی
باشه تو خوبی
تولدت صد هزار بار مبارک باشه احسان عزیزم ♥️
تولدتون مبارک آقا احسان
سلام کاشکی اقای علی خانی به من هم یک زنگی مس زدی و مشکل یک جوان ۳۹ ساله رو پیگیر می شود ببخشید یک موقع ناراحتت نکرده باشم تولدت هم مبارک ۱۲۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
کول باشیین
آقا احسان من عاشق شما هستم شما بی نظیرید
ولی ماه عسل چیز دیگه ای بود
زندگی خیلی زیباست.با یاد خدا وبا داشتن همسر با ایمان ومهربان .دور از هیاهوی دنیا
عمر گران میگذرد خواهی نخواهی
واقعن دوستون داریم امیدوارم همیشه سلامت باشید( زیاد نا امید نباش )تولدتان مبارک
عاشق شد احسان
یاس
۲۲:۴۹ - ۱۴۰۰/۰۸/۱۶
اره
تولدتون مبارک آقای علیخانی
سلام خوب هستید که برنامه عصر جدید شروع میشه
من نیز دلم گرفته چون من هم چهل سالم ،انگار دیروز بود ،منتظر برنامه ماه عسل می نشستم و حالا سالها ازآن روزها میگذره.
حال و روز خیلی هامون همینطوره
زود پیر می شویم ، وقتی به عقب نگاه می کنیم میبینیم که روزهای زیادی را پشت سر گذاشته ایم و خاطراتی را خلق کرده ایم اما در لحظه انگار چشم برهم زدنی بیش نبوده، دورانهای زیادی را می گذرانیم و تجربه مبکنیم و به امید روزی بهتر زندگی می کنیم و با این امید زنده ایم چه روزهایی داشته ایم خوش و ناخوش تمام شد و حالا رسیده ایم به میانسالی زود گذشت
خب بابا حالا توام.اینقد واسه خودت نوشابه باز میکنی.عضب روی زمین
تو بی نظیری بخدا
بیا پایین بابا .......
احسان علیخانی، در مرز انفجار!!
چه قلم زیبایی دارین دلم گرفت،،، الهی صد یاله شین هنرمند
احسان پیر شدی رفت
والا خودتونم نمیدونید چی میگین توی بیوگرافی احسان علیخانی چندین جا متولد 1358 هست که اصلی ترین سن شون هست رو اعلام میکنن ولی الان شدن متولد 61 نمیدونم چرا هنرمندها همشون سقل سن میگیرن و هرسال تاریخ تولدشون دو سال کمتر میشه جایی که برن بالا.
بهترین
احسان خان تولدت مبارک.
خدا رو شکر سر عقل آمدی. امیدوارم صد سال تو این حس بمونی و از زندگیت لذت ببری.
همه ایران تو رو دوست دارن و برای اونها قابل احترامی و این خیلی نعمت بزرگیه.
رنج و درد زیاده ولی باید زندگی کرد.......
خدا رو شکر سر عقل آمدی. امیدوارم صد سال تو این حس بمونی و از زندگیت لذت ببری.
همه ایران تو رو دوست دارن و برای اونها قابل احترامی و این خیلی نعمت بزرگیه.
رنج و درد زیاده ولی باید زندگی کرد.......