آشپزی در اسارت
برای نخستین بار در ۱۵ فروردین ۱۳۶۲ به عنوان بسیجی راهی جبههها شد.
برای نخستین بار در ۱۵ فروردین ۱۳۶۲ به عنوان بسیجی راهی جبههها شد. بعد از گذراندن دوره آموزشهای نظامی تئوری و عملی در یاسوج، در تیپ المهدی که متعلق به بچههای استان کهگیلویه و بویراحمد به فرماندهی سهرابی بود حضور یافت و کار در آشپزخانه را انتخاب کرد. کتاب «از گدارتختی تا رمادیه» خاطرات عبدالصالح خاکنژاد از اسارتگاههای عراق است که توسط آسیه خاکنژاد تألیف و از سوی انتشارات سوره مهر و به همت دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری کهگیلویه و بویراحمد منتشر شده است.
پاکنژاد فارغالتحصیل کارشناسی ارشد رشته ادبیات پایداری از دانشگاه اصفهان است و این چهارمین کتابی است تألیف کرده است. او سالها پیش خاطرات پنج سال اسارت عمویش را منتشر کرد، تا این که در سال ۱۳۹۶ به پیشنهاد برادرش مصمم به تکمیل، بازنویسی و انتشار آنها شد. ازاینرو مجدداً طی ۳۰ جلسه دو ساعته و در مدت چهار ماه مطالب را تکمیل و در قالب کتاب منتشر کرد.
برای نخستین بار در ۱۵ فروردین ۱۳۶۲ به عنوان بسیجی راهی جبههها شد. بعد از گذراندن دوره آموزشهای نظامی تئوری و عملی در یاسوج، در تیپ المهدی که متعلق به بچههای استان کهگیلویه و بویراحمد به فرماندهی سهرابی بود حضور یافت و کار در آشپزخانه را انتخاب کرد. عبدالصالح در ۲۲ بهمن ۱۳۶۴ اسیر شد. پس از تلاش ناکام برای فرار به همراه تعدادی دیگر، به بصره فرستاده شدند.
در بخشی از این اثر میخوانیم: «در یکی از روزهای اوایل اسارت، ما را از اتاق به حیاط بردند و به صف ایستادیم. سروان عراقی سخنرانی کرد و گفت: «کدام یک از شما میتواند آشپزی کند؟ ساکت به همدیگر نگاه کردیم.» دوباره حرفش را تکرار کرد: «اگر کسی از شما برای آشپزی اعلام آمادگی نکند از این به بعد باید غذاها را به صورت خام بخورید.» من که آشپزی بلد بودم نیمخیز شدم که بگویم، ولی بچهها پیراهنم را گرفتند که بنشینم. ترسیده بودند برایمان نقشهای داشته باشند. با توکل بر خدا بلند شدم و گفتم: من آشپزی بلدم.»
پاکنژاد فارغالتحصیل کارشناسی ارشد رشته ادبیات پایداری از دانشگاه اصفهان است و این چهارمین کتابی است تألیف کرده است. او سالها پیش خاطرات پنج سال اسارت عمویش را منتشر کرد، تا این که در سال ۱۳۹۶ به پیشنهاد برادرش مصمم به تکمیل، بازنویسی و انتشار آنها شد. ازاینرو مجدداً طی ۳۰ جلسه دو ساعته و در مدت چهار ماه مطالب را تکمیل و در قالب کتاب منتشر کرد.
برای نخستین بار در ۱۵ فروردین ۱۳۶۲ به عنوان بسیجی راهی جبههها شد. بعد از گذراندن دوره آموزشهای نظامی تئوری و عملی در یاسوج، در تیپ المهدی که متعلق به بچههای استان کهگیلویه و بویراحمد به فرماندهی سهرابی بود حضور یافت و کار در آشپزخانه را انتخاب کرد. عبدالصالح در ۲۲ بهمن ۱۳۶۴ اسیر شد. پس از تلاش ناکام برای فرار به همراه تعدادی دیگر، به بصره فرستاده شدند.
در بخشی از این اثر میخوانیم: «در یکی از روزهای اوایل اسارت، ما را از اتاق به حیاط بردند و به صف ایستادیم. سروان عراقی سخنرانی کرد و گفت: «کدام یک از شما میتواند آشپزی کند؟ ساکت به همدیگر نگاه کردیم.» دوباره حرفش را تکرار کرد: «اگر کسی از شما برای آشپزی اعلام آمادگی نکند از این به بعد باید غذاها را به صورت خام بخورید.» من که آشپزی بلد بودم نیمخیز شدم که بگویم، ولی بچهها پیراهنم را گرفتند که بنشینم. ترسیده بودند برایمان نقشهای داشته باشند. با توکل بر خدا بلند شدم و گفتم: من آشپزی بلدم.»
بیشتر بخوانید
منبع : ایسنا
ارسال نظرات