ناگفتههای بازیگر سریال افرا از نقش اش / دختر پژمان بازغی بازیگر میشود؟
پژمان بازغی، بازیگر سینما و تلویزیون و مجری که این روزها با سریال «افرا» نامش بیش از پیش سر زبانها افتاده، از تجربه سالها حضور و فعالیت در عرصه هنر میگوید.
شروع بازیگریاش از سال۱۳۷۳ با نقشآفرینی در فیلمهای سینمایی ازجمله «اعتراف» آغاز شد، اما کاراکتر جواد جان سریال «آژانس دوستی» او را محبوب بینندگان کرد. پژمان بازغی کارش را در سینما و تلویزیون ادامه داد تا اینکه ستاره فیلم «دوئل» شد و توانست با هنرنمایی درنقش زینال، نامزد دریافت سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد در بیست و دومین دوره جشنواره فیلم فجر شود.
او در همین دوران تحصیلات کلاسیک بازیگری را هم دنبال میکرد و اینک در کارنامه کاریاش تجربه بازی در ۶۸ فیلم سینمایی و ۳۳ مجموعه تلویزیونی و ۴ سریال ویژه نمایش خانگی را ثبت کرده است. از فعالیتهای هنری او در کنار بازیگری میتوان به اجرای موفق او در یک برنامه تلویزیونی به نام «کودک شو» اشاره کرد که برخلاف بسیاری از اجراهای موقت و ناموفق بازیگران، تجربه خوبی برای او رقم زد. حالا بازغی در سریال «افرا»، بار دیگر توانمندیاش را در اجرای نقشهای چالشی به رخ کشیده است. به همین بهانه روزنامه همشهری سراغ او رفته و از احوالات این روزها و نقش متفاوتش در افرا جویا شده است.
یکی از متفاوتترین بازیهایتان را در نقش وحید در سریال افرا تماشا کردیم؛ چه شد که این نقش را پذیرفتید؟
حدود ۵ سال بود که بهدلیل اجرای برنامه کودک شو، فرصت مناسبی برای ایفای نقش در عرصههای نمایشی نداشتم و مترصد این بودم که اگر نقشی مناسبی به من پیشنهاد شود، حتما آن کار را انجام دهم. اکثر کارهایی که در طول آن مدت انجام دادم کارهای کوتاهی بود که در وقفه سهماهای که در اجرای کودک شو افتاد بازی کردم. ازجمله بازی در فیلم سینمایی «خورشید آن ماه» ساخته خانم ستاره اسکندری که بهنظرم فیلمنامه جذابی بود در یک اقلیم متفاوت در ایران عزیز در کنار مردم سیستان و بلوچستان دوستداشتنی ساخته شد. همچنین بازی در سریال افرا ساخته آقای بهرنگ توفیقی که هم قصه آن را خیلی دوست داشتم و هم دلم میخواست بازی در این سریال را تجربه کنم. پذیرفتم و از بازی در این سریال لذت بردم.
تاجایی که خبر داریم شما این سریال را در اوج روزهای کرونایی که هنوز خبری هم از واکسن نبود، آن هم در سوز سرمای زمستانی در دل مراتع و جنگلهای شمال بازی کردید. از استرس و سختیهای این کار برایمان بگویید. فکر کنم ماحصل کار به تمام سختیهایی که کشیدید میارزد؟
دراین روزهای کرونایی هموطنان بسیاری از کنار ما رفتند. حتی دوستان و همکاران ما هم متأسفانه درگیر بیماری شده و تعداد از آنها بر اثر کرونا جان خود را از دست دادند. در این شرایط بد روحی، جامعه ما نیاز به برنامههای سرگرمکننده و جدید داشت و نمیشد دست از کار کشید. باید کار میکردیم و تولیدات جدید را چه در مدیوم تلویزیون و چه در پلتفرمهای نمایش خانگی ارائه میدادیم. ما هم مستثنی از دیگر هنرمندان نبودیم، کار را با تمام سختیها و استرسهایی که داشت با رعایت پروتکلهای بهداشتی شروع کردیم.
افرا بیآن که تصنعی یا شعارگونه عمل کند، توانسته در یک پکیج دغدغههای مهم مردم را به تصویر بکشد. توجه به خردهفرهنگ بومی و مردم گیلان، بحث حفاظت از محیطزیست و مظلومیت محیطبانان، مسائل قتل و قصاص و گذشت و چند دغدغه دیگر بهخوبی در سریال به نمایش درآمده. یک نکته درباره سریال برای ما جذاب است که بهخوبی نشان میدهد حتی آدمهای خوب هم به اقتضای زمانه دچار لغزش و اشتباه میشوند و ناخواسته اتفاقات تلخی برای خود و دیگران رقم میزنند. کمی درباره این موضوع برایمان صحبت کنید.
بهرغم اینکه قصه افرا شاید به ظاهر تلخ بهنظر بیاید، اما در واقع موضوع مهمی را مطرح میکند. موضوع ضابطان قضایی یا محیطبانان که یکی از همین دستههای شغلی هستند که کار بسیار سخت، خطرناک و در عین حال پراسترسی دارند. بیشک این عزیران حافظان محیطزیست و منابع طبیعی ایران هستند. به هر حال اقتضا و شکلگیری قصه اینگونه طراحی شده بود که کمی درامگونه بود و شاید برخی فکر کنند که در این روزها که مردم حال و روز خوبی ندارند و بسیاری داغدار عزیزان از دست رفته خود هستند، مناسب نباشد. اما فکر میکنم اتفاقا وقتش بود ما یک پرداخت درست و جامعی نسبت به این اتفاقاتی که برای این عزیزان محیطبان میافتد داشته باشیم. حالا این پرداخت در بستر دو خانواده اتفاقات افتاد و موضوعاتی برای این خانوادهها پیش آمد و مخاطب را با خود همراه کرده است.
درباره بخش دوم سؤالتان هم باید عرض کنم اتفاقا بهنظر من شخصیت وحید یک شخصیت محکم و استوار و اندکی لجباز و مثل همه انسانها با خصوصیت مثبت و منفی است.
در چند سال اخیر در سینما پرکار بودید و نقشهای سختی هم در لوکیشنهای سخت بازی کردید (مثل «خورشید آن ماه» در چابهار) خودتان این نقشهای سخت را میپسندید یا اغلب پیشنهادها اینگونه بوده است؟
من به شکل حرفهای از سال ۱۳۷۳ در سینما و تلویزیون فعالیتم را شروع کردم. در فیلمهای زیادی بازی کردم و راضی هستم و فکر میکنم بعد از حدود ۳۰ سال بازی کردن در حوزه نمایش برای من جذابیتهای انتخاب، شکل دیگری پیدا کرده است. یکی از دلایل اینکه این سختی را میپذیرم این است که علاقهمندم با کسانی کار کنم که آثارشان را دوست دارم؛ بنابراین سعی میکنم حتی با پذیرش سختیهای کار، نقش کوچکی در آثارشان داشته باشم. به هر حال سختی برای هر شغلی وجود دارد و در حوزه بازیگری این سختیها بیشتر است. بیراه نگفتهایم اگر شغل بازیگری را جزء مشاغل سخت بهحساب بیاوریم.
بهترین نقشی که بازی کردهاید، کدام نقش است؟ هم از دیدگاه مردم و هم از نظر خودتان.
طبیعتا تمام نقشهایی که بازی کردهام و با کارگردانهایی که کار کردهام دوست داشتم و جزو انتخابهای من بوده است. از تمام آنها لذت بردهام و نمیتوانم تفکیک کرده و تمییز بدهم که کدام نقشها را بیشتر میپسندم و دوست دارم. البته طبیعتا فیلمهایی بوده که شاید علاقهمندیام به این نوع کارها بیشتر بوده، اما تمام آثاری که بازی کردهام جزء آثاری هستند که از فیلتر مغزی من گذشته و انتخاب شدهاند.
شما تجربه آموزش بازیگری و حتی در کارگاههایی در خارج از کشور هم داشتید. بهنظر شما استعدادیابی از میان نسل جدید و ارائه آموزشهای کلاسیک و حرفهای چقدر میتواند به آینده هنرهای نمایشی ما کمک کند.
در بخش آموزش یا بهتر است بگویم انتقال تجربه این سالها، به شکل خیلی جدیتری کار را دنبال میکنم و به امید خدا منتظرم در دانشگاهی مشغول به تدریس شوم. هر وقت این اتفاق افتاد حتما اعلام خواهم کرد که در کدام دانشگاه مشغول خواهم بود. امیدوارم بتوانم انتقال تجربه مناسبی داشته باشم و بهنظرم میرسد ما همچنان نیازمند تعدادی بازیگر جوان برای حیات سینمای ایران در آینده هستیم و به هر حال باعث افتخار بنده است که این اتفاق بیفتد و بتوانم تجربیاتم را به نسل آینده منتقل کنم.
البته این هم درنظر بگیریم که در سالهای اخیر اغلب سازندههای فیلمها، به جای انتخاب بازیگر از کلاسهای بازیگری، سراغ افراد مشهور اینستاگرامی میروند. این بیتوجهی به کلاسهای بازیگری زنگ خطری برای هنر ما نیست؟
به هر حال آغوش هنر به هر دلیل، به حدی گشوده است که هر کسی این توانایی را در عرصههای مختلف داشته باشد میتواند وارد عرصه سینما هم شود.
شما مدتی است فعالیت خیرخواهانهای بهعنوان سفیر بنیاد خیر جمعی همیاران که خیریهای در راستای کمک به معلولان است شروع کردهاید. کمی از این فعالیتهای انسان دوستانهتان بگویید. این که از اعتبار هنریتان برای این کار خیر هزینه میکنید و اثر در زندگی و آرامشی که به شما میرسد.
وظیفه هر هنرمندی در قبال مردمی که دوستش دارند این است که بتواند قدمی بردارد و کاری را اگر از دستش ساخته است، انجام دهد و من فکر میکنم این ناچیزترین کاری است که بنده حقیر میتوانم انجام دهم.
اجازه دهید کمی از این فضای کاری فاصله بگیریم و از زندگی شخصی خودتان بپرسیم. دوست دارید دخترتان «نفس» بازیگری یا شغل هنری مادرش را ادامه بدهد یا برنامههای دیگری برای او دارید؟
بله نفس دخترم هم علاقهمند به بازیگری است و سال گذشته در فیلم «کوچ ژاپنیها» ساخته امیر حسین ثقفی بازی کرده و حالا تجربه جدیدی است و من برای او تصمیم نمیگیرم و اجازه میدهم اگر خودش دوست داشت و این رشته را انتخاب کرد راهنماییاش کنم.
سؤال پایانی این که بزرگترین سرمایه زندگی شما بعد از چند دهه بازیگری چیست؟
شاید این جمله کلیشهای باشد و فکر کنید کمی شعارزده است، اما بزرگترین سرمایه یک هنرمند، مخاطبان او هستند و در حوزه ما بزرگترین سرمایه یک هنرپیشه، بینندگان او هستند که بازی او را تماشا کرده و درباره او قضاوت میکنند؛ در تأیید کار او برایش دست میزنند، گاه انتقاد میکنند و هو میکشند و همه اینها بخشی از سرمایه یک هنرمند است. طبیعتا همه دوست دارند در بهترین شرایطی قرار بگیرند که تشویق شوند، اما خب خطا در کار هنری وجود دارد. خلاصه این که وقتی مورد قضاوت خوب بینندگان قرار میگیریم این لطف و نظر مردم برای من بزرگترین سرمایه هنری و اعتبار است و از خدا میخواهم کمک کند تا این سرمایه را تا پایان عمرحفظ کنم. در انتها از مخاطبان مجموعه تلویزیونی افرا و همه کسانی که در این سالها کارهای مرا پیگیری کردهاند تشکر میکنم و امیدوارم از دیدن این مجموعه لذت برده باشند.
او در همین دوران تحصیلات کلاسیک بازیگری را هم دنبال میکرد و اینک در کارنامه کاریاش تجربه بازی در ۶۸ فیلم سینمایی و ۳۳ مجموعه تلویزیونی و ۴ سریال ویژه نمایش خانگی را ثبت کرده است. از فعالیتهای هنری او در کنار بازیگری میتوان به اجرای موفق او در یک برنامه تلویزیونی به نام «کودک شو» اشاره کرد که برخلاف بسیاری از اجراهای موقت و ناموفق بازیگران، تجربه خوبی برای او رقم زد. حالا بازغی در سریال «افرا»، بار دیگر توانمندیاش را در اجرای نقشهای چالشی به رخ کشیده است. به همین بهانه روزنامه همشهری سراغ او رفته و از احوالات این روزها و نقش متفاوتش در افرا جویا شده است.
یکی از متفاوتترین بازیهایتان را در نقش وحید در سریال افرا تماشا کردیم؛ چه شد که این نقش را پذیرفتید؟
حدود ۵ سال بود که بهدلیل اجرای برنامه کودک شو، فرصت مناسبی برای ایفای نقش در عرصههای نمایشی نداشتم و مترصد این بودم که اگر نقشی مناسبی به من پیشنهاد شود، حتما آن کار را انجام دهم. اکثر کارهایی که در طول آن مدت انجام دادم کارهای کوتاهی بود که در وقفه سهماهای که در اجرای کودک شو افتاد بازی کردم. ازجمله بازی در فیلم سینمایی «خورشید آن ماه» ساخته خانم ستاره اسکندری که بهنظرم فیلمنامه جذابی بود در یک اقلیم متفاوت در ایران عزیز در کنار مردم سیستان و بلوچستان دوستداشتنی ساخته شد. همچنین بازی در سریال افرا ساخته آقای بهرنگ توفیقی که هم قصه آن را خیلی دوست داشتم و هم دلم میخواست بازی در این سریال را تجربه کنم. پذیرفتم و از بازی در این سریال لذت بردم.
تاجایی که خبر داریم شما این سریال را در اوج روزهای کرونایی که هنوز خبری هم از واکسن نبود، آن هم در سوز سرمای زمستانی در دل مراتع و جنگلهای شمال بازی کردید. از استرس و سختیهای این کار برایمان بگویید. فکر کنم ماحصل کار به تمام سختیهایی که کشیدید میارزد؟
دراین روزهای کرونایی هموطنان بسیاری از کنار ما رفتند. حتی دوستان و همکاران ما هم متأسفانه درگیر بیماری شده و تعداد از آنها بر اثر کرونا جان خود را از دست دادند. در این شرایط بد روحی، جامعه ما نیاز به برنامههای سرگرمکننده و جدید داشت و نمیشد دست از کار کشید. باید کار میکردیم و تولیدات جدید را چه در مدیوم تلویزیون و چه در پلتفرمهای نمایش خانگی ارائه میدادیم. ما هم مستثنی از دیگر هنرمندان نبودیم، کار را با تمام سختیها و استرسهایی که داشت با رعایت پروتکلهای بهداشتی شروع کردیم.
افرا بیآن که تصنعی یا شعارگونه عمل کند، توانسته در یک پکیج دغدغههای مهم مردم را به تصویر بکشد. توجه به خردهفرهنگ بومی و مردم گیلان، بحث حفاظت از محیطزیست و مظلومیت محیطبانان، مسائل قتل و قصاص و گذشت و چند دغدغه دیگر بهخوبی در سریال به نمایش درآمده. یک نکته درباره سریال برای ما جذاب است که بهخوبی نشان میدهد حتی آدمهای خوب هم به اقتضای زمانه دچار لغزش و اشتباه میشوند و ناخواسته اتفاقات تلخی برای خود و دیگران رقم میزنند. کمی درباره این موضوع برایمان صحبت کنید.
بهرغم اینکه قصه افرا شاید به ظاهر تلخ بهنظر بیاید، اما در واقع موضوع مهمی را مطرح میکند. موضوع ضابطان قضایی یا محیطبانان که یکی از همین دستههای شغلی هستند که کار بسیار سخت، خطرناک و در عین حال پراسترسی دارند. بیشک این عزیران حافظان محیطزیست و منابع طبیعی ایران هستند. به هر حال اقتضا و شکلگیری قصه اینگونه طراحی شده بود که کمی درامگونه بود و شاید برخی فکر کنند که در این روزها که مردم حال و روز خوبی ندارند و بسیاری داغدار عزیزان از دست رفته خود هستند، مناسب نباشد. اما فکر میکنم اتفاقا وقتش بود ما یک پرداخت درست و جامعی نسبت به این اتفاقاتی که برای این عزیزان محیطبان میافتد داشته باشیم. حالا این پرداخت در بستر دو خانواده اتفاقات افتاد و موضوعاتی برای این خانوادهها پیش آمد و مخاطب را با خود همراه کرده است.
درباره بخش دوم سؤالتان هم باید عرض کنم اتفاقا بهنظر من شخصیت وحید یک شخصیت محکم و استوار و اندکی لجباز و مثل همه انسانها با خصوصیت مثبت و منفی است.
در چند سال اخیر در سینما پرکار بودید و نقشهای سختی هم در لوکیشنهای سخت بازی کردید (مثل «خورشید آن ماه» در چابهار) خودتان این نقشهای سخت را میپسندید یا اغلب پیشنهادها اینگونه بوده است؟
من به شکل حرفهای از سال ۱۳۷۳ در سینما و تلویزیون فعالیتم را شروع کردم. در فیلمهای زیادی بازی کردم و راضی هستم و فکر میکنم بعد از حدود ۳۰ سال بازی کردن در حوزه نمایش برای من جذابیتهای انتخاب، شکل دیگری پیدا کرده است. یکی از دلایل اینکه این سختی را میپذیرم این است که علاقهمندم با کسانی کار کنم که آثارشان را دوست دارم؛ بنابراین سعی میکنم حتی با پذیرش سختیهای کار، نقش کوچکی در آثارشان داشته باشم. به هر حال سختی برای هر شغلی وجود دارد و در حوزه بازیگری این سختیها بیشتر است. بیراه نگفتهایم اگر شغل بازیگری را جزء مشاغل سخت بهحساب بیاوریم.
بهترین نقشی که بازی کردهاید، کدام نقش است؟ هم از دیدگاه مردم و هم از نظر خودتان.
طبیعتا تمام نقشهایی که بازی کردهام و با کارگردانهایی که کار کردهام دوست داشتم و جزو انتخابهای من بوده است. از تمام آنها لذت بردهام و نمیتوانم تفکیک کرده و تمییز بدهم که کدام نقشها را بیشتر میپسندم و دوست دارم. البته طبیعتا فیلمهایی بوده که شاید علاقهمندیام به این نوع کارها بیشتر بوده، اما تمام آثاری که بازی کردهام جزء آثاری هستند که از فیلتر مغزی من گذشته و انتخاب شدهاند.
شما تجربه آموزش بازیگری و حتی در کارگاههایی در خارج از کشور هم داشتید. بهنظر شما استعدادیابی از میان نسل جدید و ارائه آموزشهای کلاسیک و حرفهای چقدر میتواند به آینده هنرهای نمایشی ما کمک کند.
در بخش آموزش یا بهتر است بگویم انتقال تجربه این سالها، به شکل خیلی جدیتری کار را دنبال میکنم و به امید خدا منتظرم در دانشگاهی مشغول به تدریس شوم. هر وقت این اتفاق افتاد حتما اعلام خواهم کرد که در کدام دانشگاه مشغول خواهم بود. امیدوارم بتوانم انتقال تجربه مناسبی داشته باشم و بهنظرم میرسد ما همچنان نیازمند تعدادی بازیگر جوان برای حیات سینمای ایران در آینده هستیم و به هر حال باعث افتخار بنده است که این اتفاق بیفتد و بتوانم تجربیاتم را به نسل آینده منتقل کنم.
البته این هم درنظر بگیریم که در سالهای اخیر اغلب سازندههای فیلمها، به جای انتخاب بازیگر از کلاسهای بازیگری، سراغ افراد مشهور اینستاگرامی میروند. این بیتوجهی به کلاسهای بازیگری زنگ خطری برای هنر ما نیست؟
به هر حال آغوش هنر به هر دلیل، به حدی گشوده است که هر کسی این توانایی را در عرصههای مختلف داشته باشد میتواند وارد عرصه سینما هم شود.
شما مدتی است فعالیت خیرخواهانهای بهعنوان سفیر بنیاد خیر جمعی همیاران که خیریهای در راستای کمک به معلولان است شروع کردهاید. کمی از این فعالیتهای انسان دوستانهتان بگویید. این که از اعتبار هنریتان برای این کار خیر هزینه میکنید و اثر در زندگی و آرامشی که به شما میرسد.
وظیفه هر هنرمندی در قبال مردمی که دوستش دارند این است که بتواند قدمی بردارد و کاری را اگر از دستش ساخته است، انجام دهد و من فکر میکنم این ناچیزترین کاری است که بنده حقیر میتوانم انجام دهم.
اجازه دهید کمی از این فضای کاری فاصله بگیریم و از زندگی شخصی خودتان بپرسیم. دوست دارید دخترتان «نفس» بازیگری یا شغل هنری مادرش را ادامه بدهد یا برنامههای دیگری برای او دارید؟
بله نفس دخترم هم علاقهمند به بازیگری است و سال گذشته در فیلم «کوچ ژاپنیها» ساخته امیر حسین ثقفی بازی کرده و حالا تجربه جدیدی است و من برای او تصمیم نمیگیرم و اجازه میدهم اگر خودش دوست داشت و این رشته را انتخاب کرد راهنماییاش کنم.
سؤال پایانی این که بزرگترین سرمایه زندگی شما بعد از چند دهه بازیگری چیست؟
شاید این جمله کلیشهای باشد و فکر کنید کمی شعارزده است، اما بزرگترین سرمایه یک هنرمند، مخاطبان او هستند و در حوزه ما بزرگترین سرمایه یک هنرپیشه، بینندگان او هستند که بازی او را تماشا کرده و درباره او قضاوت میکنند؛ در تأیید کار او برایش دست میزنند، گاه انتقاد میکنند و هو میکشند و همه اینها بخشی از سرمایه یک هنرمند است. طبیعتا همه دوست دارند در بهترین شرایطی قرار بگیرند که تشویق شوند، اما خب خطا در کار هنری وجود دارد. خلاصه این که وقتی مورد قضاوت خوب بینندگان قرار میگیریم این لطف و نظر مردم برای من بزرگترین سرمایه هنری و اعتبار است و از خدا میخواهم کمک کند تا این سرمایه را تا پایان عمرحفظ کنم. در انتها از مخاطبان مجموعه تلویزیونی افرا و همه کسانی که در این سالها کارهای مرا پیگیری کردهاند تشکر میکنم و امیدوارم از دیدن این مجموعه لذت برده باشند.
ارسال نظرات