«بردهداری مدرن» در ایران؟!
وقتی دستمزد نیروی کار تنها به اندازهای است که تنها به او اجازه میدهد از خانه تا محل کار جا به جا شود و در شرایطی که دستمزد کارگر (بر اساس محاسبات رسمی) تنها ۳۶ درصد از هزینههای خانوار را پوشش میدهد، آیا نمیشود از چیزی دست کم شبیه به «برده داری» سخن گفت؟
فرارو نوشت: بر اساس آمارهایی که به شکلی پراکنده جمع آوری شده اند، همین حالا دست کم حدود ۴۰ میلیون انسان در سراسر جهان در شرایطی زندگی و کار میکنند که به هیچ وجه نمیتوان آن را شرایطی عادی برای کار و زندگی دانست. در واقع، این شرایط، به «بیگاری» بیشتر شبیه هستند تا «کار».
از آن سو، بر اساس دادههای گردآوری شده در «شاخص برده داری جهانی» (Global Slavery Index) همین حالا حدود ۱۰ هزار نفر در فضای کارشان در بریتانیا به بردگی گرفته شده اند. به این ترتیب، ظاهراً ماجرای «برده داری مدرن» را باید جدی گرفت.
از آن سو، بر اساس دادههای گردآوری شده در «شاخص برده داری جهانی» (Global Slavery Index) همین حالا حدود ۱۰ هزار نفر در فضای کارشان در بریتانیا به بردگی گرفته شده اند. به این ترتیب، ظاهراً ماجرای «برده داری مدرن» را باید جدی گرفت.
برده داری از کجا شروع شد؟
بردهداری (چه در گذشته و چه امروز) زمانی رخ میداد و میدهد که هزینه به کارگیری و استخدام نیروی کار، از هزینه به کار بستن خشونت و به زور واداشتنِ افراد به کار بیشتر باشد. اگر شما کسب و کاری داشته باشید و برای پیشبرد کسب و کارتان نیازمند استخدام نیروی کار باشید، باید آگهی جذب نیرو بدهید.
علاوه بر این، شما باید هزینه جذب نیروی کار (اعم از هزینههای مربوط به مصاحبههای شغلی، هزینه بیمه کارمندان و نیز هزینههای جانبی مانند آب، برق و غیره) را هم پرداخت کنید. مهمتر از همه این ها، شما باید نیروی کار استخدام شده را با رقم حقوقی که قاعدتاً توافقی است، راضی نگه دارید.
به غیر از این، بر اساس قوانین کار در بیشتر کشورهای جهان، شما برای نیروی کارتان این حق را قائل میشوید که هر زمان اراده کرد، با رعایت قوانین مورد توافق در قرارداد کاری، محل کار را ترک کند و به استخدام شرکت دیگری در بیاید.
اما حالا تصور کنید شرایطی وجود دارد که میتوانید با دور زدن همه این مشکلات، نیروی کار را در حالتی نزدیک به «حالت مجانی» به دست بیاورید. مجانی تمام شدن نیروی کار همان موضوعی بود که به بردهداران اروپایی و آمریکایی (و پیش از آنها در آسیا) تا میانه قرن بیستم انگیزه میداد تا رنگین پوستان را (عمدتاً از قاره آفریقا)، در ابعادی باورنکردنی برای کار به کشورهای مقصد منتقل کنند.
با این همه، همین حالا و در قرن بیست و یکم و در قالب برده داری مدرن، عوامل و شرایطی وجود دارد که به گروهی از کارفرمایان اجازه میدهد نیروی کار را به شکلی مجانی یا نزدیک به مجانی به کار وادار کنند. اما ماهیت این عوامل و شرایط چیست؟
به غیر از این، بر اساس قوانین کار در بیشتر کشورهای جهان، شما برای نیروی کارتان این حق را قائل میشوید که هر زمان اراده کرد، با رعایت قوانین مورد توافق در قرارداد کاری، محل کار را ترک کند و به استخدام شرکت دیگری در بیاید.
اما حالا تصور کنید شرایطی وجود دارد که میتوانید با دور زدن همه این مشکلات، نیروی کار را در حالتی نزدیک به «حالت مجانی» به دست بیاورید. مجانی تمام شدن نیروی کار همان موضوعی بود که به بردهداران اروپایی و آمریکایی (و پیش از آنها در آسیا) تا میانه قرن بیستم انگیزه میداد تا رنگین پوستان را (عمدتاً از قاره آفریقا)، در ابعادی باورنکردنی برای کار به کشورهای مقصد منتقل کنند.
با این همه، همین حالا و در قرن بیست و یکم و در قالب برده داری مدرن، عوامل و شرایطی وجود دارد که به گروهی از کارفرمایان اجازه میدهد نیروی کار را به شکلی مجانی یا نزدیک به مجانی به کار وادار کنند. اما ماهیت این عوامل و شرایط چیست؟
خشونتی که «امروزی» شده است
خشونت عریان و توانایی اعمال خشونت عریان یکی از همان عواملی بودند که به برده دارانِ پیش از قرن بیستم توانایی به بندکشیدن آفریقایی تبارها را میدادند. وقتی برده دار با ارتش و تفنگ به سراغ شما میآید و شما چیزی به جز تیر و کمان ندارید، برای حفظ جان تان حاضر به کار مجانی برای برده دار میشوید.
ولی این شکل از اعمال خشونت در جهان امروز بیش از حد ساده انگارانه به نظر میرسد. اعمال خشونت در جهان امروز شکل دیگری پیدا کرده و این همان فرآیندی است که به برده داری مدرن اجازه بروز و ظهور میدهد.
اگر شما یک آفریقایی در کنگو یا سیرالئون باشید، هر لحظه ممکن است توسط افراد شبهم سلحی که قانون نمیتواند جلوی شان را بگیرد دزدیده شوید و به کار اجباری گمارده شوید. «گری هاوگن» (Gary Haugen)، فعال حقوق بشر، در کتابی به نام «اثر لوکاست» (The Locust Effect) این ایده را مطرح میکند که پایان دادن به فقر، مستلزم پایان دادن به توانایی اعمال خشونت از سوی فرادستان است.
«هاوگن» در یک سخنرانی این مثال را مطرح کرده بود: روزی زنی آمریکایی با پلیس محلی یک شهر بسیار کوچک در آمریکا تماس گرفت و گفت مرد همسایه قصد دارد به زور وارد خانه اش شود. اداره پلیس، اما به دلیل قطع بودجه در روزهای آخر هفته تعطیل بود و پلیس به او گفت که متاسفانه نمیتواند کاری بکند. در نهایت، مرد همسایه به زور وارد خانه زن شد. به همین راحتی و در قلب آمریکا.
استدلال «هاوگن» این است که اگر در قلب آمریکا کسی میتواند به همین راحتی قانون شکنی کند و به دلیل نبود حمایتهای قانونی به همین سادگی خشونتی بی اندازه عریان اعمال کند، چه اتفاقاتی ممکن است در کشورهای آفریقایی رخ بدهد؟
ولی این شکل از اعمال خشونت در جهان امروز بیش از حد ساده انگارانه به نظر میرسد. اعمال خشونت در جهان امروز شکل دیگری پیدا کرده و این همان فرآیندی است که به برده داری مدرن اجازه بروز و ظهور میدهد.
اگر شما یک آفریقایی در کنگو یا سیرالئون باشید، هر لحظه ممکن است توسط افراد شبهم سلحی که قانون نمیتواند جلوی شان را بگیرد دزدیده شوید و به کار اجباری گمارده شوید. «گری هاوگن» (Gary Haugen)، فعال حقوق بشر، در کتابی به نام «اثر لوکاست» (The Locust Effect) این ایده را مطرح میکند که پایان دادن به فقر، مستلزم پایان دادن به توانایی اعمال خشونت از سوی فرادستان است.
«هاوگن» در یک سخنرانی این مثال را مطرح کرده بود: روزی زنی آمریکایی با پلیس محلی یک شهر بسیار کوچک در آمریکا تماس گرفت و گفت مرد همسایه قصد دارد به زور وارد خانه اش شود. اداره پلیس، اما به دلیل قطع بودجه در روزهای آخر هفته تعطیل بود و پلیس به او گفت که متاسفانه نمیتواند کاری بکند. در نهایت، مرد همسایه به زور وارد خانه زن شد. به همین راحتی و در قلب آمریکا.
استدلال «هاوگن» این است که اگر در قلب آمریکا کسی میتواند به همین راحتی قانون شکنی کند و به دلیل نبود حمایتهای قانونی به همین سادگی خشونتی بی اندازه عریان اعمال کند، چه اتفاقاتی ممکن است در کشورهای آفریقایی رخ بدهد؟
«بدهی»، برده داری را کلید زد
متفکر دیگری که شاید عقایدش در توضیح ساز و کار برده داری مدرن به کار بیاید، انسان شناس بریتانیایی، «دیوید گریبر» (David Graeber) است. «گریبر» در کتاب «بدهی: ۵ هزار سال نخست» (Debt: The First ۵۰۰۰ Years) میگوید مفهوم «بدهی» یا به بیانی سادهتر «گروکشی»، نقشی بی بدیل در پیشبرد تاریخ داشته است.
به گفته «گریبر»، نخستین نوشتههای بشری در تاریخچه پیدایش خط و نوشتار، برای ثبت و ضبط بدهیها پدید آمده بودند. مثلا، از هخامنشیها الواح گلی زیادی بر جا مانده که بدهی اشخاص به خزانه حکومتی بر روی آنها به ثبت رسیده است.
«گریبر» میگوید بدهی ضعیف به قوی، ابزاری بوده برای اعمال خشونت قوی علیه ضعیف، در تمام طول تاریخ و در تمام جغرافیای جهانی. اگر شما به پادشاه هندوستان بدهکار میبودید، او از نظر عرفی مجاز بود با اسلحه بالای سر شما بیاید تا بدهی اش را نقد کند و اگر شما نمیتوانستید بدهی (یا مالیات یا خراج) را پرداخت کنید، او میتوانست شما را مجازات کند. این یعنی گروکشی.
با این همه، از نظر «گریبرِ» انسان شناس و چپ گرا، نقش نهادهایی همچون «صندوق بین المللی پول» و «بانک جهانی» هم دقیقا شبیه همان تسلیحات پادشاه هندوستان است: اگر وام میخواهید، باید سیاستهایی را که این نهادها درست میپندارند در کشورتان اجرایی کنید.
اما اینها چه ربطی به برده داری مدرن دارند؟ «گریبر» دقیقا اشاره میکند که بسیاری از اشکال برده داری در واقع از بدهیهای انباشت شده در طول نسلها پدید آمده اند. به عنوان مثال، پادشاهانی که شورش اتباع خود را سرکوبی میکردند، بازماندگان را به کار اجباری به عنوان تنبیه وا میداشتند.
به گفته «گریبر»، نخستین نوشتههای بشری در تاریخچه پیدایش خط و نوشتار، برای ثبت و ضبط بدهیها پدید آمده بودند. مثلا، از هخامنشیها الواح گلی زیادی بر جا مانده که بدهی اشخاص به خزانه حکومتی بر روی آنها به ثبت رسیده است.
«گریبر» میگوید بدهی ضعیف به قوی، ابزاری بوده برای اعمال خشونت قوی علیه ضعیف، در تمام طول تاریخ و در تمام جغرافیای جهانی. اگر شما به پادشاه هندوستان بدهکار میبودید، او از نظر عرفی مجاز بود با اسلحه بالای سر شما بیاید تا بدهی اش را نقد کند و اگر شما نمیتوانستید بدهی (یا مالیات یا خراج) را پرداخت کنید، او میتوانست شما را مجازات کند. این یعنی گروکشی.
با این همه، از نظر «گریبرِ» انسان شناس و چپ گرا، نقش نهادهایی همچون «صندوق بین المللی پول» و «بانک جهانی» هم دقیقا شبیه همان تسلیحات پادشاه هندوستان است: اگر وام میخواهید، باید سیاستهایی را که این نهادها درست میپندارند در کشورتان اجرایی کنید.
اما اینها چه ربطی به برده داری مدرن دارند؟ «گریبر» دقیقا اشاره میکند که بسیاری از اشکال برده داری در واقع از بدهیهای انباشت شده در طول نسلها پدید آمده اند. به عنوان مثال، پادشاهانی که شورش اتباع خود را سرکوبی میکردند، بازماندگان را به کار اجباری به عنوان تنبیه وا میداشتند.
مهاجرت، گروکشی و برده داری مدرن
با این همه، این مثالی متعلق به تاریخ نیست و همین حالا هم این اتفاق میافتد. بر اساس گزارشهایی که در مورد برده داری مدرن منتشر میشوند، مهاجرت و حواشی مربوط به آن، یکی از اصلیترین زمینههای شکل گیری برده داری در دوران مدرن هستند.
مهاجرانی که قصد دارند به هر شکل ممکن در کشور مقصد بمانند، حاضرند به شرایط «کار سیاه»، کار با دستمزد کم و در حالت کلی کار با شرایط غیر انسانی تن بدهند. اخراج مهاجران (دیپورت) هم یکی از ابزارهای فشار به نیروی کار خارجی برای تن دادن به شرایط غیرانسانی در فضای کار است. به این ترتیب، اگر از واژگان «گریبر» (که بالاتر به او اشاره شد) بهره بگیریم، کشور مقصد به دلیل شرایط نامساعد نیروی کار خارجی، از آنها «گروکشی» میکند.
با این همه، برده داری مدرن در واقع میتواند در هر جایی رخ بدهد. وقتی دستمزد نیروی کار تنها به اندازهای است که تنها به او اجازه میدهد از خانه تا محل کار جا به جا شود و در نهایت تنها اجاره خانه اش را بپردازد، آیا نمیشود از چیزی دست کم شبیه به «برده داری» سخن گفت؟
ناصر چمنی، رئیس سابق کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران، همین هفته پیش در گفتگو با باشگاه خبرنگاران جوان درباره افزایش دستمزد کارگران برای برگرداندن قدرت پس انداز به آنها گفت: «دستمزد کارگر حداقل باید برابر با خط فقر اعلامی مرکز پژوهشهای مجلس باشد که در حال حاضر از ۱۰ میلیون تومان هم بیش تراست، اما دستمزد کارگر با همه مزایا، ۴ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان است و چند میلیون پایینتر از خط فقر است.»
رئیس سابق کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران ادامه داد: «اختلاف ۶ یا ۷ میلیون تومانی که دستمزد کارگر با خط فقر دارد را به هیچ عنوان نمیتوان یک باره افزایش داد و باید برنامه ریزی دقیقی برای این کار صورت گیرد.»
فرامرز توفیقی، رئیس کمیته دستمزد شورای عالی کار هم درباره میزان پوشش هزینههای کارگران با دستمزد کنونی گفت: «اگر یک کارگر تمام مولفههای دستمزدی خود را از قبیل بن خوار و بار، پایه سنوات، حق اولاد و حق مسکن را دریافت کند، باز هم تنها ۳۶ درصد هزینههای خانوار کارگری پوشش داده میشود.»
مهاجرانی که قصد دارند به هر شکل ممکن در کشور مقصد بمانند، حاضرند به شرایط «کار سیاه»، کار با دستمزد کم و در حالت کلی کار با شرایط غیر انسانی تن بدهند. اخراج مهاجران (دیپورت) هم یکی از ابزارهای فشار به نیروی کار خارجی برای تن دادن به شرایط غیرانسانی در فضای کار است. به این ترتیب، اگر از واژگان «گریبر» (که بالاتر به او اشاره شد) بهره بگیریم، کشور مقصد به دلیل شرایط نامساعد نیروی کار خارجی، از آنها «گروکشی» میکند.
با این همه، برده داری مدرن در واقع میتواند در هر جایی رخ بدهد. وقتی دستمزد نیروی کار تنها به اندازهای است که تنها به او اجازه میدهد از خانه تا محل کار جا به جا شود و در نهایت تنها اجاره خانه اش را بپردازد، آیا نمیشود از چیزی دست کم شبیه به «برده داری» سخن گفت؟
ناصر چمنی، رئیس سابق کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران، همین هفته پیش در گفتگو با باشگاه خبرنگاران جوان درباره افزایش دستمزد کارگران برای برگرداندن قدرت پس انداز به آنها گفت: «دستمزد کارگر حداقل باید برابر با خط فقر اعلامی مرکز پژوهشهای مجلس باشد که در حال حاضر از ۱۰ میلیون تومان هم بیش تراست، اما دستمزد کارگر با همه مزایا، ۴ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان است و چند میلیون پایینتر از خط فقر است.»
رئیس سابق کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران ادامه داد: «اختلاف ۶ یا ۷ میلیون تومانی که دستمزد کارگر با خط فقر دارد را به هیچ عنوان نمیتوان یک باره افزایش داد و باید برنامه ریزی دقیقی برای این کار صورت گیرد.»
فرامرز توفیقی، رئیس کمیته دستمزد شورای عالی کار هم درباره میزان پوشش هزینههای کارگران با دستمزد کنونی گفت: «اگر یک کارگر تمام مولفههای دستمزدی خود را از قبیل بن خوار و بار، پایه سنوات، حق اولاد و حق مسکن را دریافت کند، باز هم تنها ۳۶ درصد هزینههای خانوار کارگری پوشش داده میشود.»
ارسال نظرات
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
خدا برای همه بسازه، ان شاء الله