ماجرای یک طلاق عجیب در تهران
زن جوان وقتی با پاسخ منفی شوهرش برای خرید گردنبند طلای ۱۲۰ میلیون تومانی روبهرو شد، برای طلاق به دادگاه خانواده رفت.
یکی از روزهای گرم تابستان که مثل هر روز راهروهای دادگاه خانواده پر از زوجهای جوان و میانسالی بود که برای جدایی راهی این دادگاه شده بودند این بار صحبتهای زوج جوانی بیش از بقیه توجه حاضران را به خود جلب کرده بود. زن جوان مدام از یک گردنبند طلا صحبت میکرد و شوهرش هم از انتظارات بیجایی که او داشت.
وقتی وارد شعبه دادگاه شدند قاضی از بالای عینک نگاهی به این زوج جوان کرد و گفت: چند وقت است ازدواج کرده اید؟
مرد جوان که شاهین نام داشت، گفت: تقریباً ۷ ماه است.
قاضی با تعجب گفت: چقدر زود سروکارتان به دادگاه افتاد. دلیلش چیست؟
شاهین با نگاهی به همسرش گفت، چی بگم آقای قاضی این خانم انقدر دنبال چشم و همچشمی و مقایسه زندگی ما با دیگران است که زندگی را تباه کرده. الان هم فقط به خاطر اینکه گردنبند طلای ۱۲۰ میلیونی برایش نخریدم دادخواست طلاق داده است.
قاضی عینک خود را برداشت و رو به بیتا کرد و گفت: دخترم واقعاً خرید یک گردنبند طلای چندمیلیونی انقدر برایت مهم بوده که دادخواست طلاق دادی؟
بیتا گفت: بله که مهم بوده. جناب قاضی من خیلی خواستگار داشتم، اما هیچ کدام به اندازه شاهین پولدار نبودند همین باعث شد که به او جواب مثبت بدهم البته به او علاقه هم داشتم، اما دروغ نمیگویم پولش برایم مهمتر بود با این حال وقتی ازدواج کردیم متوجه شدم خیلی خسیس است و هیچ کدام از خواستههایم را انجام نمیدهد.
شاهین به نشانه اعتراض ایستاد و گفت: جناب قاضی من انقدری پول ندارم که از پس خواستههای این خانم بربیایم. در ضمن اصلاً نمیدانستم او به خاطر پول با من ازدواج کرده و الان از زبان خودش میشنوم. من فکر میکردم مرا دوست دارد او خانواده خوبی دارد و پدرش مرد محترمی است، اما نمیدانم چرا خودش انقدر پول پرست شده است. اگر از اول گفته بود به خاطر پولم میخواهد با من ازدواج کند من اصلاً قبول نمیکردم.
ضمن اینکه او مدام دنبال این است که ببیند دختر خالهاش چه لباسی خریده یا خواهرش چه گوشی خریده یا دوستاش چه طلا و جواهراتی خریدهاند تا او هم سریع همان را یا بهتر از آن را بخرد. دیگر خسته شدم الان هم که نتوانستم برایش گردنبند طلا بخرم، چون واقعاً این همه پول نداشتم. اگر میخریدم بهترین شوهر دنیا بودم، اما حالا که نتوانستم درخواست طلاق داده است.
امروز که فهمیدم او مرا بهعنوان یک صندوق پول نگاه میکند دیگر نمیتوانم تحمل کنم و اگر خودش را اصلاح نکند طلاقش میدهم. من یک نمایشگاه ماشین دارم با کلی خرج و مخارج که باید مراقب دخل و خرجم باشم.
بیتا با شنیدن این حرف بشدت عصبانی شد و با لحن تندی گفت: تو طلاقم میدهی؟ باشه مشکلی نداره ۹۰۰ تا سکه مهریه من را بده بعدش خودم ازت طلاق میگیرم.
شاهین هم گفت: آخر من میدانم مشکل با خرید این گردنبند تمام نمیشود و هر روز یک چیز جدید میخواهی و من نمیتوانم این طوری زندگی کنم اگر مرا دوست داری باید دست از این اخلاق و چشم و همچشمی برداری وگرنه راهمان جدا میشود.
بیتا گفت: مرا تهدید میکنی؟ مطمئن باش طلاق میگیرم و با دوستم به خارج از کشور میروم و زندگی بهتری خواهم داشت در ضمن این را بدان اگر به خاطر پولت نبود اصلاً جواب سلامت را هم نمیدادم چه برسد که با تو ازدواج کنم. این حرف بیتا باعث تعجب و ناراحتی شدید شاهین شد و گفت: جناب قاضی اگر یک درصد تمایل داشتم به زندگی با این خانم ادامه بدهم با شنیدن این حرفها دیگر حاضر نیستم با او زندگی کنم.
این حرفها باعث شد بین بیتا و شاهین درگیری لفظی ایجاد شود که با دخالت بموقع قاضی چند دقیقهای سکوت حاکم شد سپس قاضی گفت باید یک ماه به کلاسهای مشاوره بروید بعد حکم را صادر میکنم، ولیای کاش قبل از ازدواج یاد میگرفتید که زندگی مشترک جای لجبازی نیست شما زن و شوهر هستید و اصل مهم در زندگی احترام متقابل است.
نگاه کارشناس/امیرحسین صفدری کارشناس حوزه خانواده
مقایسه و چشم و همچشمی یکی از آفتهای کشنده زندگی مشترک است. بیتا با مقایسه زندگی خودش و دیگران بزرگترین آسیب را به زندگی مشترکش وارد کرده این زوج اگر قبل از ازدواج بر اساس صداقت و شناخت کافی با هم گفتگو میکردند و چارچوب زندگی مشترک خود را دقیق مشخص میکردند الان دچار این همه آشفتگی نبودند.
اگر این زوج تصمیم جدی بگیرند و دست از لجبازی بردارند و بر اساس داشتههای خود و حقیقت موجود زندگی بخواهند زندگی کنند میتوانند از این بحران عبور کرده و زندگی شادی داشته باشند، اما اگر همچنان بیتا مقایسه و شاهین هم لجبازی کند این زندگی دوامی نخواهد داشت، چراکه به هیچ وجه نباید باطن زندگی مشترک خود را با ظاهر زندگی دیگران مقایسه کرد.
وقتی وارد شعبه دادگاه شدند قاضی از بالای عینک نگاهی به این زوج جوان کرد و گفت: چند وقت است ازدواج کرده اید؟
مرد جوان که شاهین نام داشت، گفت: تقریباً ۷ ماه است.
قاضی با تعجب گفت: چقدر زود سروکارتان به دادگاه افتاد. دلیلش چیست؟
شاهین با نگاهی به همسرش گفت، چی بگم آقای قاضی این خانم انقدر دنبال چشم و همچشمی و مقایسه زندگی ما با دیگران است که زندگی را تباه کرده. الان هم فقط به خاطر اینکه گردنبند طلای ۱۲۰ میلیونی برایش نخریدم دادخواست طلاق داده است.
قاضی عینک خود را برداشت و رو به بیتا کرد و گفت: دخترم واقعاً خرید یک گردنبند طلای چندمیلیونی انقدر برایت مهم بوده که دادخواست طلاق دادی؟
بیتا گفت: بله که مهم بوده. جناب قاضی من خیلی خواستگار داشتم، اما هیچ کدام به اندازه شاهین پولدار نبودند همین باعث شد که به او جواب مثبت بدهم البته به او علاقه هم داشتم، اما دروغ نمیگویم پولش برایم مهمتر بود با این حال وقتی ازدواج کردیم متوجه شدم خیلی خسیس است و هیچ کدام از خواستههایم را انجام نمیدهد.
شاهین به نشانه اعتراض ایستاد و گفت: جناب قاضی من انقدری پول ندارم که از پس خواستههای این خانم بربیایم. در ضمن اصلاً نمیدانستم او به خاطر پول با من ازدواج کرده و الان از زبان خودش میشنوم. من فکر میکردم مرا دوست دارد او خانواده خوبی دارد و پدرش مرد محترمی است، اما نمیدانم چرا خودش انقدر پول پرست شده است. اگر از اول گفته بود به خاطر پولم میخواهد با من ازدواج کند من اصلاً قبول نمیکردم.
ضمن اینکه او مدام دنبال این است که ببیند دختر خالهاش چه لباسی خریده یا خواهرش چه گوشی خریده یا دوستاش چه طلا و جواهراتی خریدهاند تا او هم سریع همان را یا بهتر از آن را بخرد. دیگر خسته شدم الان هم که نتوانستم برایش گردنبند طلا بخرم، چون واقعاً این همه پول نداشتم. اگر میخریدم بهترین شوهر دنیا بودم، اما حالا که نتوانستم درخواست طلاق داده است.
امروز که فهمیدم او مرا بهعنوان یک صندوق پول نگاه میکند دیگر نمیتوانم تحمل کنم و اگر خودش را اصلاح نکند طلاقش میدهم. من یک نمایشگاه ماشین دارم با کلی خرج و مخارج که باید مراقب دخل و خرجم باشم.
بیتا با شنیدن این حرف بشدت عصبانی شد و با لحن تندی گفت: تو طلاقم میدهی؟ باشه مشکلی نداره ۹۰۰ تا سکه مهریه من را بده بعدش خودم ازت طلاق میگیرم.
شاهین هم گفت: آخر من میدانم مشکل با خرید این گردنبند تمام نمیشود و هر روز یک چیز جدید میخواهی و من نمیتوانم این طوری زندگی کنم اگر مرا دوست داری باید دست از این اخلاق و چشم و همچشمی برداری وگرنه راهمان جدا میشود.
بیتا گفت: مرا تهدید میکنی؟ مطمئن باش طلاق میگیرم و با دوستم به خارج از کشور میروم و زندگی بهتری خواهم داشت در ضمن این را بدان اگر به خاطر پولت نبود اصلاً جواب سلامت را هم نمیدادم چه برسد که با تو ازدواج کنم. این حرف بیتا باعث تعجب و ناراحتی شدید شاهین شد و گفت: جناب قاضی اگر یک درصد تمایل داشتم به زندگی با این خانم ادامه بدهم با شنیدن این حرفها دیگر حاضر نیستم با او زندگی کنم.
این حرفها باعث شد بین بیتا و شاهین درگیری لفظی ایجاد شود که با دخالت بموقع قاضی چند دقیقهای سکوت حاکم شد سپس قاضی گفت باید یک ماه به کلاسهای مشاوره بروید بعد حکم را صادر میکنم، ولیای کاش قبل از ازدواج یاد میگرفتید که زندگی مشترک جای لجبازی نیست شما زن و شوهر هستید و اصل مهم در زندگی احترام متقابل است.
نگاه کارشناس/امیرحسین صفدری کارشناس حوزه خانواده
مقایسه و چشم و همچشمی یکی از آفتهای کشنده زندگی مشترک است. بیتا با مقایسه زندگی خودش و دیگران بزرگترین آسیب را به زندگی مشترکش وارد کرده این زوج اگر قبل از ازدواج بر اساس صداقت و شناخت کافی با هم گفتگو میکردند و چارچوب زندگی مشترک خود را دقیق مشخص میکردند الان دچار این همه آشفتگی نبودند.
اگر این زوج تصمیم جدی بگیرند و دست از لجبازی بردارند و بر اساس داشتههای خود و حقیقت موجود زندگی بخواهند زندگی کنند میتوانند از این بحران عبور کرده و زندگی شادی داشته باشند، اما اگر همچنان بیتا مقایسه و شاهین هم لجبازی کند این زندگی دوامی نخواهد داشت، چراکه به هیچ وجه نباید باطن زندگی مشترک خود را با ظاهر زندگی دیگران مقایسه کرد.
منبع : باشگاه خبرنگاران جوان
ارسال نظرات
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۲۰
در انتظار بررسی: ۰
متاسفانه در كشور ما دخترها طلبكار بدنيا ميان و فقط دنبال سركيسه كردن مردهاي بدبخت هستند اگر هم بهشون بگي بالاي چشمت ابروئه از برابري حقوق زن و مرد حرف ميزنن.
اون پسر چرا 900 سکه مهریه کرده . خوب مهریه عندالمطالبه است و ازت میگیرن !!
ای تف
خاک برسرچنین تفکرات البته جامعه ماهم نقشی درایجادچنین تفکراتی داردچراچون فاصله طبقاتی دران زیاده یکی بخاطرنداشتن پول خریدلوازم مدرسه بچه اش خودشواتیش میزنه یکی بچه اش حتمابایدتوکانادابدنیابیاداین یعنی اینکه انحصارخیلی ازچیزهادردست یکعده اندک هست وخیلیاهم خودشون راچسبوندن به اونا
خودت هم فهميدى دارى چى مى گى؟
يعنى لج بازى نكنه و ١٢٠ ميليون تومان گرنبند بخره و ... ؟؟
خاك بر سر اون كارشناسى كه همچنين نظرى داره...
يعنى لج بازى نكنه و ١٢٠ ميليون تومان گرنبند بخره و ... ؟؟
خاك بر سر اون كارشناسى كه همچنين نظرى داره...
بیشتر شبیه سریالها و میان پرده های کمدی تلویزیونی است. من فکر کنم نویسندگان اینها، درتخیلاتشان هم اینقدر نمی توانستند بانمک فکرکنند.
یه خانواده لنگ 120 هزار تومنه برای دارو و درمان ولی با خوبی و خوشی زندگی میکنند یکی هم اینجوری!
کسی که به خاطر پول بیاد پول نباشه میره به بابا علاقه که نداشته برای پولش اومده.
من جای قاضی بودم از مهریه محرومش می کردم و طلاقتامه رو میدادم دستش
مگه زندگیشونو مردم از سر جوی یافتند که خرج این جور روانیهای عقده ای بکنند؟
من جای قاضی بودم از مهریه محرومش می کردم و طلاقتامه رو میدادم دستش
مگه زندگیشونو مردم از سر جوی یافتند که خرج این جور روانیهای عقده ای بکنند؟
با توجه به متن اصلاً حرف قاضي رو نپسنديدم و به نظرم يه نظر كليشه اي و به دور از خرد و انصاف بود
بيتا علناً مي گه من با پول شاهين ازدواج كردم بعد قاضي ميگه: شما زن و شوهر هستید و اصل مهم در زندگی احترام متقابل است. مگر بيتا احترامي هم حاليشه كه بهش احترام گذاشت و حرف كارشناس خيلي جالبه بابت لجبازي
يه چنين زني رو بايد با تيپا بيرون انداخت
بيتا علناً مي گه من با پول شاهين ازدواج كردم بعد قاضي ميگه: شما زن و شوهر هستید و اصل مهم در زندگی احترام متقابل است. مگر بيتا احترامي هم حاليشه كه بهش احترام گذاشت و حرف كارشناس خيلي جالبه بابت لجبازي
يه چنين زني رو بايد با تيپا بيرون انداخت
چیز عجیبی نیست اکثرا همینجوری اند
چرت وپرت برای پرکرداوقات
داستان الکی من درآوردی برای جور کردن خوراک برای نگارش چند خط ...برای یه کارشناس!!!!!!!
آقامشاور ، شاهین لجبازی می کند ؟؟؟؟
دارد حرف حق می زند . سعی می کند جلوی خواسته های نابحای همسرش رو بگیره
دارد حرف حق می زند . سعی می کند جلوی خواسته های نابحای همسرش رو بگیره
بذار خودش در خواست طلاق کنه در این صورت لازم نیست مهرش رو بدی ،در ضمن از شرش هم راحت میشی
ساختگی !
با این اداعا های زن اینها هیچ وقت به تفاهم نمیرسند در ضمن پای دوست بیتا خانم هم وسط است ظاهرا تحریکش کرده که با گرفتن نهصد سکه برند خارج از کشور نمی دونه این چاهی که دوستش برایش کنده اگر اجرا بشه دیگه هیچ وقت ازان بیرون نمیاد
دخترا ن جدیدا اینطوری شدن انقد با جنس مخالف سروکله زدن که دیگه همه چی پول میبینن
این پسر اگه عاقل باشه توی همین مرحله طلاقش میده و هزینه اش رو هم قبول می کنه. تجربه نشون داده زنان اینجوری بعیده عوض بشن انگار مادرزادی اینجوری هستن
- مهدی
۱۵:۱۶ - ۱۴۰۰/۰۷/۰۷
900 تا سکه ؟!!!! می دونی چقدر می شه ؟
چه دختری چه دوغی چه کشکی ، اکثر دخترهای ایرانی لیاقت زن بودن و مادر شدن را ندارن ، دختران وقیح بی چشم و رو و....... شدن تعارف را کنار بگذارید فقط توی خیابان دختران را ببینید شک نکنید بیشترشان با مهریه ای اسلام برایشان به ارمغان اورده شیاد و کلاهبردار شده اند میگوئید نه سری به دادگاه خانواده بزنید تا بفهمید ازدواج با دختر ایرانی یعنی خریت تمام