صفحه نخست

دیگه چه خبر

فرهنگ و هنر

خانواده و جامعه

چند رسانه ای

صفحات داخلی

۲۸ شهريور ۱۴۰۰ - ۰۹:۱۴

«اثریا» تمام آن چیزی که از جنگ سوریه نخوانده‌اید!

در کتاب «اثریا» با نوعی تابوشکنی از ادبیات گفت‌وگوی شخصیت‌های داستان با یکدیگر تا شیوه‌ انجام عملیات و حتی نحوه‌ شهادت رزمندگان مواجهیم.
کد خبر: ۴۴۷۳۴
در اولین مواجهه با کتاب «اثریا»، وقتی تصویر جلد را می‌بینید احتمالاً برداشت شما این خواهد بود که با یک روایت جدید در ژانر ادبیات پایداری رو‌به‌رو هستید؛ اما این همه ماجرا نیست. با خواندن چند صفحه اول کتاب متوجه خواهید شد که نه تنها با روایت جدیدی مواجهید بلکه شیوه بیان و جنس اتفاقات نیز کاملا تازه و منحصر به فرد هستند. شاید بتوان گفت در «اثریا» با نوعی تابوشکنی مواجهیم. از ادبیات گفت‌وگوی شخصیت‌های داستان با یکدیگر تا شیوه انجام عملیات و حتی نحوه شهادت رزمندگان.
افرادی که برای دفاع از حرم به سوریه رفته‌اند و علی الظاهر باید شبیه مدل شکل گرفته از رزمندگان مدافع حرم در ذهن ما رفتار کنند؛ اما داستان دقیقا برعکس است. در این روایت که البته در انتها متوجه خواهید شد یک روایت صرف نیست، با خودِ خود واقعی و دور از کلیشه آدم‌ها در آن فضا روبه‌رو هستید.
نکته جالب توجه آن است که هیچ‌گاه نه مستقیما از زبان راوی داستان، که خود یکی از کلیدی‌ترین اعضای گروه است-و نه از زبان دوستانش نخواهید شنید که برای دفاع از حرم به سوریه آمده‌اند. در واقع هدف در این روایت هیچ‌گاه مستقیما عنوان نشده و با زیرکی و توانمندی بی نظیری به شکل غیرمستقیم به مخاطب رسانده می‌شود.

«اثریا» رسماً فضای غالب را دور می‌زند و مثل یک مستند داستانی آنچه را در حال رخ دادن است بدون هیچ فیلتری به شما نشان می‌دهد؛ و همین بدون روتوش بودن است که در اکثر اوقات شما را کاملا از فضای اطرافتان حذف می‌کند و باعث می‌شود خود را در مناطق جنگی سوریه حس کنید. خیلی زود متوجه خواهید شد کتاب پیش‌رویتان کاملا با پیش فرض‌هایی که از یک داستان جنگی دارید متفاوت است. دیالوگ‌هایی که بین افراد رد و بدل می‌شود حتما تعجب شما را برمی‌انگیزد، شاید بتوان گفت آن‌ها بدون هیچ ملاحظه‌ای با یکدیگر حرف می‌زنند، تصویری از جنگ که تا به حال با آن مواجه نشده‌اید.
شخصیت اصلی داستان که تمام ماجرا را از زبان او می‌شنوید، اما تا پایان کتاب نام او را متوجه نخواهید شد، با توصیف‌های دقیق از احوالات شخصی و اتفاقات پیرامونش یک تصویر واقعی از موقعیت را پیش روی شما نمایان می‌کند. او سناریو‌های شسته‌رفته‌ی همیشگی را کنار می‌زند و نشان می‌دهد که در موقعیت محاصره می‌توان ترسید، می‌توان تصمیم غلط گرفت، می‌توان پرخاش کرد، عصبانی شد و حتی اشتباه کرد.
به نظر برگ برنده «اثریا» دقیقا آن‌جاست که از قبل از شروع موقعیت جنگی آغاز می‌شود و تا بعد از پایان جنگ ادامه می‌یابد. یعنی نویسنده شما را ابتدا وارد فضای ملتهب و نفسگیر جنگ نخواهد کرد. او کاری می‌کند که طعم آرامش و امنیت را کاملاً حس کنید. سپس دستتان را می‌گیرد و شما را در تمام لحظات سخت و عجیب عملیات همراه می‌کند، گویی دوشادوش او و همرزمانش می‌جنگید و در حال تکاپو برای پیروزی هستید.

اگر حتی لحظاتی هیجان زده شدید یا حس کردید عرق می‌ریزید و نفستان بند آمده تعجب نکنید، شما در حال تجربه یک جنگ تمام عیار هستید. پس از پیچ و خم‌های بسیار بالاخره همراه نویسنده به عقبه برمی‌گردید و دوباره امنیت و آرامش را تجربه می‌کنید. اما این‌بار قطعا تجربه شما مانند تجربه ابتدای کتاب نخواهد بود. شما سوار هواپیما شده‌اید و با یک پرواز به زندگی آرام دور از جنگ برگشته‌اید، اما روحتان را همراه خود نیاورده‌اید.
در همین لحظات است که حس می‌کنید انگار خود شما بودید که زمان زیادی را با کمبود امکانات و استرس و اضطراب در محاصره جنگیدید و حالا دقیقا همان زمانی است که باید نفس راحت بکشید، اما نفستان در سینه حبس شده و بیرون نمی‌آید. بله، این مشخصا همان حسی است که شما دارید. درست شبیه حسی که شخصیت اصلی داستان تجربه می‌کند. در واقع شما هم مثل او هیچ‌گاه از صحنه‌ی جنگ برنمی گردید. توصیفات دقیق از اتفاقات پس از جنگ و حال‌وهوای عجیبی که رزمندگان در شهر‌های ساکت و امن تجربه می‌کنند شما را به فکر فرو خواهد برد و به یقین خواهید رسید انسان‌هایی که به طور مستقیم جنگ را تجربه می‌کنند دیگر به زندگی قبل خود برنخواهند گشت، گرچه علی‌الظاهر در هیاهو و شلوغی شهر گم شوند. اثریا در صد و بیست صفحه، یازده فصل و با زبان محاوره نوشته شده است.

همین ویژگی زبانی باعث می‌شود به زودی با داستان ارتباط بگیرید. مشخصه‌ی اصلی کتاب که مهارت نویسنده را بیش از پیش نمایان می‌کند چرخش هنرمندانه موقعیت‌های به ظاهر معمولی به موقعیت‌هایی کاملا جنگی و تراژیک است. چه بسیار لحظاتی که درگیر دیالوگ‌های رد‌وبدل شده بین شخصیت‌ها می‌شوید و ناگهان به خود می‌آیید و می‌بینید اشکتان جاری است. باید گفت این شکل توصیف از شرایط جنگی و این زاویه نگاه به اتفاقات و مسائلی که پیش می‌آید شکلی کاملا نو و بدیع است؛ به خصوص زمانی که تقریبا به انتهای کتاب نزدیک می‌شوید و بدون‌تعارف‌ترین جملات آن را می‌خوانید، درست وقتی که نویسنده آدم‌های حاضر در مناطق جنگی را تقسیم‌بندی می‌کند و بی‌واسطه می‌گوید که خیلی از آن‌ها برای جنگیدن به آن‌جا نیامده‌اند. بلکه فقط آمده‌اند تا از جنگیدن بقیه سهم ببرند و اسم و رسم بسازند.
مخلص کلام اینکه با خواندن «اثریا» کاملا متوجه خواهید شد یک رزمنده جبهه دیده پس از جنگ چه حسی به آدم‌های عادی و زندگی معمولی دارد. او هیچ‌گاه کسانی را که برای داشتن دنیا، آخرت خود را فروختند فراموش نخواهد کرد. آن‌ها که برای مال دنیا دست به هرکاری زدند و خاطرات واقعی رزمندگان را مال خود کردند. چه بسیار جوانان شجاع و خالصی که شهید شدند و تسبیح به دستان دروغینی که از شهادت آن‌ها بهره بردند. در نهایت اینکه می‌توان گفت حتی اگر تا پیش از این در ژانر ادبیات پایداری مطالعه‌ای نداشته‌اید یا به این سبک علاقه‌ای ندارید، بی‌شک این شکل از روایت شما را میخکوب خواهد کرد.
«اثریا» نوشته نیما اکبر خانی است که از سوی سوره مهر در ۱۲۰ صفحه منتشر شده است.

منبع: فارس
ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.