بر فراز «حيدربابايه سلام»+ فیلم
اگر ما حقیقت تراژیک زندگی را خوب دریابیم، به تنهایی آدمی پی ببریم، گذر بیوقفه عمر را ببینیم و مرگ را فقط برای همسایه نخواهیم، به معنای واقعی زندگی نزدیک و نزدیکتر خواهیم شد.
دکتر نعمتا... پناهی - روز شعر و ادب پارسی (۲۷ شهریور) فرصتی است برای یادکرد شهریار شعر فارسی، محمدحسین بهجت تبریزی (۱۳۶۷-۱۲۸۵) شاعر غزلهای شورانگیز و خالق منظومهای بیبدیل به نام «حیدربابایه سلام»؛ منظومهای پر از توصیفات تماشایی و نکتههای دلنشین. ۷۶ بند این منظومه، به زبان ترکی آذربایجانی، در قالب مخمس، طی سال ۱۳۳۲ سروده و به زبانهای فارسی، انگلیسی، ایتالیایی، عربی، ترکی استانبولی، کردی، روسی، فرانسوی و آلمانی هم ترجمه شدهاست. مخاطب شاعر، کوه «حیدربابا» است که خاطرات رنگارنگ کودکی، طبیعت باشکوه روستا، آداب و رسوم اصیل مردم، خوشیها و ناخوشیهای مسیر زندگی، دلبستگیها و حسرتهای ناتمام و... را در دل دارد. «حیدربابا» درواقع بیان یک خاطره مشترک انسانی است؛ خاطراتی از جنس بلور و البته خُرد و شکننده، آمیخته با حزن و اندوه و شادیهای زودگذر زندگی. ظرف وقوع این خاطرات، در زلالترین مکان، یعنی روستاست؛ مظهر پاکی و صمیمیت. صحنه آغازین منظومه، خروش ابر است و سیلابهای توفنده؛ پرواز کبکها، جنبش خرگوش از لابهلای بوته خار و شکوفایی باغساران، بهانهای است تا شاعر خاطرههای بر باد رفته خود را یادآوری کند. تصاویر جاندار از دوران پر شوخ و شنگ کودکی. همان دوران طلایی زندگی هر انسان. دوره رهایی، هیجان، خلاقیت، سرزندگی و جنب و جوشهای فارغدلانه، همان دورانی که به قول شاعر «انسان، نازِ خودش را میکشید»، اما افسوس که فرصتی برای بازگشت نیست. انسانها با ورود به دوره شهرنشینی و صنعتیشدن جوامع، حیات نوینی را تجربه میکنند. ماشین، کار انسان را آسان و آسانترکرده است، اما «زندگی جای دیگری است». گوهر اصیل زندگی و لذتهای ناب در فضای سخت و سیمانی دیوارها و آسمانخراشهای هوشربا، دفن شده. انسانها خیلی زود روح زنده روستا را به فراموشی سپردند و فریفته مظاهر تمدن و شهرنشینی شدند، معنای زندگی خود را گم کردند. آنان معنای زندگی را در جایی جستوجو میکنند که چیزی جز خشونت و نفرت از آن نمیتراود. به تعبیر شاعر «صلح و آشتی را غرق به خون کرده است.» دردا که انسان به سودای بهشت، جهنمی سوزان روی زمین خلق کرده است؛ ترجیعبند منظومه استاد شهریار این است: «نیکنامی و نیکفرجامی انسان». گذران زندگی در نهایت نامی از آدمی باقی میگذارد؛ البته سعادت نیکنامی، راحت به دست نمیآید. دنیای فانی بسیار بیرحم و بیوفاست؛ دنیایی که از شخصیتهایی مثل سلیمان و نوح به دست ما رسیده. دنیایی که هرچه به انسان بخشیده، روزی از او خواهد گرفت. همچنانکه از افلاطون، این فیلسوف نامدار یونان، فقط نامی باقی است و بس. اگر ما حقیقت تراژیک زندگی را خوب دریابیم، به تنهایی آدمی پی ببریم، گذر بیوقفه عمر را ببینیم و مرگ را فقط برای همسایه نخواهیم، به معنای واقعی زندگی نزدیک و نزدیکتر خواهیم شد.
منبع : خراسان
ارسال نظرات