ماجرای آدم ربایی زنان در باغ وحشت!
باند مخوف زورگیری، آدم ربایی و آزار و اذیت زنان توسط پلیس متلاشی شد.
اعضای یک باند مخوف زورگیری و گوشی قاپی که با تهدید چاقو دو زن جوان را به «باغ وحشت» کشانده بودند در حالی با تلاش پلیس مشهد و صدور دستورات ویژه قضایی دستگیر شدند که راز تبهکاریهای هولناک آنان با حضور مال باختگان و شاکیان دیگری در کلانتری سپاد فاش شد.
مرد جوانی هراسان و سراسیمه وارد کلانتری سپاد مشهد شد و نفس زنان راز هولناکی را فاش کرد. او به نیروهای انتظامی گفت: شب گذشته در حالی که نگران بودم چرا خواهرم به منزل مراجعه نکرده است، به جست وجوی او برآمدم، اما حدود ساعت یک بامداد بود که جوانی به نام «م-س» گوشی تلفن خواهرم را به در منزل مان آورد و مشخص شد که او و همدستش خواهرم را با تهدید و ارعاب ربوده و به مکان نامعلومی منتقل کرده اند، ولی او دقایقی بعد تماس گرفت و ادعا کرد اگر در پروندهای که از ما شکایت کرده اید، رضایت ندهید بلای وحشتناکی بر سر خواهرتان میآوریم! اگرچه با این تهدید میترسیدم ماجرا را به پلیس گزارش بدهم، ولی در نهایت تصمیم گرفتم به قانون پناه بیاورم چرا که «م-س» فردی خطرناک است!
در پی اعلام این گزارش، بلافاصله گروه مشترکی از نیروها و افسران کارآزموده دایره تجسس و اطلاعات با هدایت مستقیم سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری سپاد) وارد عمل شدند و به تحقیق در این باره پرداختند. بررسیهای مقدماتی آنان نشان میداد: «ع» (زن جوان) به همراه یکی از دوستانش به نام «ش» شب هنگام درحال رفتن به منزل بودند که توسط سرنشینان یک دستگاه موتورسیکلت و با تهدید چاقو ربوده شده اند.
این گونه بود که ماموران انتظامی بی درنگ مراتب را به قاضی «فرهمندنیا» اطلاع دادند و او را در جریان باند مخوف آدم ربایی قرار دادند. مقام قضایی نیز با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع، دستورات ویژهای را برای دستگیری متهمان به آدم ربایی در حالی صادر کرد که احتمال میرفت پلیس با یک باند تبهکاری خطرناک روبه رو شود.
با این حال عملیات ردیابی با یک قرار صوری بین شاکی و یکی از افراد تحت تعقیب در خیابان شقایق آغاز شد و گروهی از نیروهای انتظامی نیز محل قرار را به محاصره درآوردند، اما جوانی سوار بر موتورسیکلت در حالی وارد خیابان شقایق شد که اوضاع را مشکوک دید و بلافاصله با فشردن گاز موتورسیکلت از محل گریخت. اگرچه ماموران برای جلوگیری از فرار او چند تیر هوایی شلیک کردند، ولی شلوغی خیابان و حفاظت از جان رهگذران وعابران موجب شد پلیس از شلیکهای مستقیم خودداری کند.
با فرار این موتورسوار ناشناس، دامنه تحقیقات پلیس با راهنمایی و دستورات محرمانه سرهنگ حسین دهقان پور (فرمانده انتظامی مشهد) گستردهتر شد و نیروهای انتظامی با استفاده از شگردهای تخصصی و رصدهای اطلاعاتی به سرنخهایی رسیدند که نشان میداد: «م-س» باغی در جاده روستای گنبدواز دارد که از آن به عنوان مخفیگاه و مکان تبهکاری هایش استفاده میکند بنابراین افسران ویژه عملیاتی با کسب مجوزهای قضایی و بهره گیری از راهنماییهای قاضی «فرهمندنیا» عملیات ضربتی و غافلگیرانهای را برای دستگیری متهمان تحت تعقیب در دستور کار قرار دادند.
وقتی نیروهای انتظامی باغ مذکور را به محاصره درآوردند، مشخص شد باغ دو در برای ورود و خروج دارد به همین دلیل نیروهای عملیاتی به دو گروه تقسیم شدند تا همه راههای گریز بسته شود، اما هنگامی که عملیات دستگیری آغاز شد، دوتن از متهمان سوار بر موتورسیکلت قصد فرار از باغ را داشتند که با اقدام به موقع ماموران کنترل موتورسیکلت را از دست دادند و در چنگ قانون گرفتار شدند.
از سوی دیگر ماموران انتظامی دو زن جوان را در حالی داخل باغ پیدا کردند که با مشاهده ماموران بغض شان ترکید و اشک ریزان از «م- س» و «ح- ت» شکایت کردند. آنان به پلیس گفتند: دو متهم دستگیر شده، آنان را در مسیر حرکت به سوی خانه تعقیب کرده بودند و در یک لحظه با تهدید به مرگ سوار موتورسیکلت کرده و به باغ مذکور انتقال داده اند! براساس این گزارش، متهمان مذکور در حالی به کلانتری سپاد مشهد هدایت شدند که در بازرسی از «باغ وحشت» مقادیری مشروبات الکلی و دیگر وسایل ارتکاب جرم نیز کشف و ضبط شد.
در همین حال دو زن جوان، از آزار و اذیتهای هولناک در «باغ وحشت» پرده برداشتند و در اظهاراتی تکان دهنده از کتک کاری و تهدید به مرگ نیز سخن گفتند. «ع» (یکی از زنان ربوده شده) در اظهارات خود به پلیس گفت: وقتی من و دوستم را به آن باغ ترسناک بردند «م- س» به طرز وحشیانهای به آزار و اذیت من پرداخت و به التماس هایم نیز توجهی نکرد. او که چندین بار مزاحم من شده و شیشههای منزل پدرم را نیز تخریب کرده بود، ادعا میکرد که اگر خانواده ام از شکایت تخریب و تهدید صرف نظر نکنند، مرا خواهد کشت!
«ش» (زن جوان دیگر) نیز گفت: آنها من و دوستم را به زور سوار موتورسیکلت کردند و به باغی بردند که نمیدانستیم در کجا قرار دارد. آنها مرا آزار دادند و سپس با کتک کاری پول هایم را هم گرفتند.با توجه به حساسیت ماجرا، بررسیهای غیرمحسوس توسط گروه مشترک نیروهای دایره اطلاعات و تجسس کلانتری سپاد، درباره سوابق اخلاقی و اجتماعی متهمان وارد مرحله جدیدی شد، اما بررسیها بیانگر آن بود که آنان باند مخوفی از زورگیری و گوشی قاپی را اداره میکنند و سال گذشته نیز در یک پرونده مشترک زورگیری دستگیر شده اند.
با به دست آمدن این اطلاعات، دامنه تحقیقات با دستورات قاضی «فرهمندنیا» گستردهتر شد و بررسیهای ماموران انتظامی درباره دیگر جرایم آنان ادامه یافت. در همین هنگام چندین نفر از مال باختگان و طعمههای این باند مخوف با حضور در کلانتری سپاد، آنها را شناسایی کردند.
«احسان» (یکی از شاکیان این باند خطرناک) گفت: در اطراف میدان فهمیده و با خودروی تاکسی اینترنتی (اسنپ) مشغول خدمت رسانی به مردم بودم که ناگهان همین دو نفر (م- س و ح- ت) جلوی مرا گرفتند و پس از فحاشی و کتک کاری با تیغه قمه ضربهای به پیشانی ام زدند که ابرویم شکافته شد و سپس با سرقت گوشی تلفنم از محل فرار کردند.
یکی دیگر از شاکیان هم گفت: من و دوستم سوار بر دوچرخه در کنار گذر پارک پردیس بودیم که یکی از متهمان دستگیر شده با مشت به صورتم کوبید و در حالی که دوستانش نیز به او ملحق شدند، تلفن همراهم را با فحاشی و توهین ربود و بعد هم دوچرخه دوستم را سرقت کردند.
درحالی که تحقیقات پلیس درباره جرایم ارتکابی این باند مخوف ادامه داشت، دختر جوان دیگری نیز با شناسایی آنها گفت: روز شنبه گذشته حدود ساعت ۱۸:۳۰ در اطراف میدان معراج به سمت میدان فهمیده در حرکت بودم که «ح- ت» سوار بر موتورسیکلت برایم ایجاد مزاحمت کرد و سپس با همدستش «م-س» گوشی مرا از دستم گرفتند و به زور سوار موتورسیکلت کردند چرا که مدعی بودند مامور هستند و من باید با آنها همراه شوم.آنها به سمت جاده فردوسی و روستای «قلعه سیاه» رفتند، اما وقتی به من پیشنهاد رابطه دادند تازه فهمیدم که آنها خلافکار هستند به همین دلیل خودم را از روی موتورسیکلت پایین انداختم که اهالی متوجه ماجرا شدند و آنها نیز از آن جا گریختند.
با افزایش شاکیان پرونده که از دستگیری اعضای این باند خطرناک مطلع شده بودند، روند تحقیقات نیز برای شناسایی اعضای دیگر این باند تغییر کرد و پای فرد دیگری به نام «ن- و» به میان آمد که متهم به سرقت از داخل خودروها و گوشی قاپی بود. ماموران انتظامی این جوان را نیز با هماهنگیهای قضایی در حالی دستگیر کردند که داخل خودروی پراید مشغول استعمال مواد مخدر بود.
وی نیز در بازجوییها اعتراف کرد: چند بار به همراه «ح- ت» در خیابان شریعتی و اندیشه منطقه قاسم آباد، گوشی قاپی کرده ام و از چند شب قبل هم با فرد دیگری به نام «م- م» به اموال داخل خودروها دستبرد میزنم.
در پی اعترافات وی، «م-م» نیز در یک عملیات هماهنگ و ضربتی دستگیر شد و به سرقتهای داخل خودرو اعتراف کرد. همچنین بررسی سوابق سرکردگان این باند مخوف بیانگر آن است که این نوقداره بندها، سال گذشته هم در یک نزاع دسته جمعی در روستای کشف مشهد اقدام به تیراندازی کرده اند که تحقیقات درباره جرایم آنان همچنان ادامه دارد.
مرد جوانی هراسان و سراسیمه وارد کلانتری سپاد مشهد شد و نفس زنان راز هولناکی را فاش کرد. او به نیروهای انتظامی گفت: شب گذشته در حالی که نگران بودم چرا خواهرم به منزل مراجعه نکرده است، به جست وجوی او برآمدم، اما حدود ساعت یک بامداد بود که جوانی به نام «م-س» گوشی تلفن خواهرم را به در منزل مان آورد و مشخص شد که او و همدستش خواهرم را با تهدید و ارعاب ربوده و به مکان نامعلومی منتقل کرده اند، ولی او دقایقی بعد تماس گرفت و ادعا کرد اگر در پروندهای که از ما شکایت کرده اید، رضایت ندهید بلای وحشتناکی بر سر خواهرتان میآوریم! اگرچه با این تهدید میترسیدم ماجرا را به پلیس گزارش بدهم، ولی در نهایت تصمیم گرفتم به قانون پناه بیاورم چرا که «م-س» فردی خطرناک است!
در پی اعلام این گزارش، بلافاصله گروه مشترکی از نیروها و افسران کارآزموده دایره تجسس و اطلاعات با هدایت مستقیم سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری سپاد) وارد عمل شدند و به تحقیق در این باره پرداختند. بررسیهای مقدماتی آنان نشان میداد: «ع» (زن جوان) به همراه یکی از دوستانش به نام «ش» شب هنگام درحال رفتن به منزل بودند که توسط سرنشینان یک دستگاه موتورسیکلت و با تهدید چاقو ربوده شده اند.
این گونه بود که ماموران انتظامی بی درنگ مراتب را به قاضی «فرهمندنیا» اطلاع دادند و او را در جریان باند مخوف آدم ربایی قرار دادند. مقام قضایی نیز با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع، دستورات ویژهای را برای دستگیری متهمان به آدم ربایی در حالی صادر کرد که احتمال میرفت پلیس با یک باند تبهکاری خطرناک روبه رو شود.
با این حال عملیات ردیابی با یک قرار صوری بین شاکی و یکی از افراد تحت تعقیب در خیابان شقایق آغاز شد و گروهی از نیروهای انتظامی نیز محل قرار را به محاصره درآوردند، اما جوانی سوار بر موتورسیکلت در حالی وارد خیابان شقایق شد که اوضاع را مشکوک دید و بلافاصله با فشردن گاز موتورسیکلت از محل گریخت. اگرچه ماموران برای جلوگیری از فرار او چند تیر هوایی شلیک کردند، ولی شلوغی خیابان و حفاظت از جان رهگذران وعابران موجب شد پلیس از شلیکهای مستقیم خودداری کند.
با فرار این موتورسوار ناشناس، دامنه تحقیقات پلیس با راهنمایی و دستورات محرمانه سرهنگ حسین دهقان پور (فرمانده انتظامی مشهد) گستردهتر شد و نیروهای انتظامی با استفاده از شگردهای تخصصی و رصدهای اطلاعاتی به سرنخهایی رسیدند که نشان میداد: «م-س» باغی در جاده روستای گنبدواز دارد که از آن به عنوان مخفیگاه و مکان تبهکاری هایش استفاده میکند بنابراین افسران ویژه عملیاتی با کسب مجوزهای قضایی و بهره گیری از راهنماییهای قاضی «فرهمندنیا» عملیات ضربتی و غافلگیرانهای را برای دستگیری متهمان تحت تعقیب در دستور کار قرار دادند.
وقتی نیروهای انتظامی باغ مذکور را به محاصره درآوردند، مشخص شد باغ دو در برای ورود و خروج دارد به همین دلیل نیروهای عملیاتی به دو گروه تقسیم شدند تا همه راههای گریز بسته شود، اما هنگامی که عملیات دستگیری آغاز شد، دوتن از متهمان سوار بر موتورسیکلت قصد فرار از باغ را داشتند که با اقدام به موقع ماموران کنترل موتورسیکلت را از دست دادند و در چنگ قانون گرفتار شدند.
از سوی دیگر ماموران انتظامی دو زن جوان را در حالی داخل باغ پیدا کردند که با مشاهده ماموران بغض شان ترکید و اشک ریزان از «م- س» و «ح- ت» شکایت کردند. آنان به پلیس گفتند: دو متهم دستگیر شده، آنان را در مسیر حرکت به سوی خانه تعقیب کرده بودند و در یک لحظه با تهدید به مرگ سوار موتورسیکلت کرده و به باغ مذکور انتقال داده اند! براساس این گزارش، متهمان مذکور در حالی به کلانتری سپاد مشهد هدایت شدند که در بازرسی از «باغ وحشت» مقادیری مشروبات الکلی و دیگر وسایل ارتکاب جرم نیز کشف و ضبط شد.
در همین حال دو زن جوان، از آزار و اذیتهای هولناک در «باغ وحشت» پرده برداشتند و در اظهاراتی تکان دهنده از کتک کاری و تهدید به مرگ نیز سخن گفتند. «ع» (یکی از زنان ربوده شده) در اظهارات خود به پلیس گفت: وقتی من و دوستم را به آن باغ ترسناک بردند «م- س» به طرز وحشیانهای به آزار و اذیت من پرداخت و به التماس هایم نیز توجهی نکرد. او که چندین بار مزاحم من شده و شیشههای منزل پدرم را نیز تخریب کرده بود، ادعا میکرد که اگر خانواده ام از شکایت تخریب و تهدید صرف نظر نکنند، مرا خواهد کشت!
«ش» (زن جوان دیگر) نیز گفت: آنها من و دوستم را به زور سوار موتورسیکلت کردند و به باغی بردند که نمیدانستیم در کجا قرار دارد. آنها مرا آزار دادند و سپس با کتک کاری پول هایم را هم گرفتند.با توجه به حساسیت ماجرا، بررسیهای غیرمحسوس توسط گروه مشترک نیروهای دایره اطلاعات و تجسس کلانتری سپاد، درباره سوابق اخلاقی و اجتماعی متهمان وارد مرحله جدیدی شد، اما بررسیها بیانگر آن بود که آنان باند مخوفی از زورگیری و گوشی قاپی را اداره میکنند و سال گذشته نیز در یک پرونده مشترک زورگیری دستگیر شده اند.
با به دست آمدن این اطلاعات، دامنه تحقیقات با دستورات قاضی «فرهمندنیا» گستردهتر شد و بررسیهای ماموران انتظامی درباره دیگر جرایم آنان ادامه یافت. در همین هنگام چندین نفر از مال باختگان و طعمههای این باند مخوف با حضور در کلانتری سپاد، آنها را شناسایی کردند.
«احسان» (یکی از شاکیان این باند خطرناک) گفت: در اطراف میدان فهمیده و با خودروی تاکسی اینترنتی (اسنپ) مشغول خدمت رسانی به مردم بودم که ناگهان همین دو نفر (م- س و ح- ت) جلوی مرا گرفتند و پس از فحاشی و کتک کاری با تیغه قمه ضربهای به پیشانی ام زدند که ابرویم شکافته شد و سپس با سرقت گوشی تلفنم از محل فرار کردند.
یکی دیگر از شاکیان هم گفت: من و دوستم سوار بر دوچرخه در کنار گذر پارک پردیس بودیم که یکی از متهمان دستگیر شده با مشت به صورتم کوبید و در حالی که دوستانش نیز به او ملحق شدند، تلفن همراهم را با فحاشی و توهین ربود و بعد هم دوچرخه دوستم را سرقت کردند.
درحالی که تحقیقات پلیس درباره جرایم ارتکابی این باند مخوف ادامه داشت، دختر جوان دیگری نیز با شناسایی آنها گفت: روز شنبه گذشته حدود ساعت ۱۸:۳۰ در اطراف میدان معراج به سمت میدان فهمیده در حرکت بودم که «ح- ت» سوار بر موتورسیکلت برایم ایجاد مزاحمت کرد و سپس با همدستش «م-س» گوشی مرا از دستم گرفتند و به زور سوار موتورسیکلت کردند چرا که مدعی بودند مامور هستند و من باید با آنها همراه شوم.آنها به سمت جاده فردوسی و روستای «قلعه سیاه» رفتند، اما وقتی به من پیشنهاد رابطه دادند تازه فهمیدم که آنها خلافکار هستند به همین دلیل خودم را از روی موتورسیکلت پایین انداختم که اهالی متوجه ماجرا شدند و آنها نیز از آن جا گریختند.
با افزایش شاکیان پرونده که از دستگیری اعضای این باند خطرناک مطلع شده بودند، روند تحقیقات نیز برای شناسایی اعضای دیگر این باند تغییر کرد و پای فرد دیگری به نام «ن- و» به میان آمد که متهم به سرقت از داخل خودروها و گوشی قاپی بود. ماموران انتظامی این جوان را نیز با هماهنگیهای قضایی در حالی دستگیر کردند که داخل خودروی پراید مشغول استعمال مواد مخدر بود.
وی نیز در بازجوییها اعتراف کرد: چند بار به همراه «ح- ت» در خیابان شریعتی و اندیشه منطقه قاسم آباد، گوشی قاپی کرده ام و از چند شب قبل هم با فرد دیگری به نام «م- م» به اموال داخل خودروها دستبرد میزنم.
در پی اعترافات وی، «م-م» نیز در یک عملیات هماهنگ و ضربتی دستگیر شد و به سرقتهای داخل خودرو اعتراف کرد. همچنین بررسی سوابق سرکردگان این باند مخوف بیانگر آن است که این نوقداره بندها، سال گذشته هم در یک نزاع دسته جمعی در روستای کشف مشهد اقدام به تیراندازی کرده اند که تحقیقات درباره جرایم آنان همچنان ادامه دارد.
منبع : خراسان
ارسال نظرات
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۲۴
در انتظار بررسی: ۰
حکم قضایی مبتنی بر عدالت و ریشه کنی فساد:
یک. به دلیل استفاده غیر مشروع از باغ خلوت، آن باغ تخریب یا به نفع دولت مصادره شود.
دو. ماشین یا موتوری که با آن این رفتارها صورت می گرفته به نفع دولت مصادره شود.
سه. این دو متهم در صورت اثبات جرم، به دلیل تجاوز به عنف اعدام شوند. بعد از آن که جرم ثابت شد دیگه نیاز به معطلی و پرونده سازی و ... ندارد. امنیت مردم را تامین کنید! زندان و هزینه های بیت المال و ... سپس آزادی و ادامه ماجزا...
یک. به دلیل استفاده غیر مشروع از باغ خلوت، آن باغ تخریب یا به نفع دولت مصادره شود.
دو. ماشین یا موتوری که با آن این رفتارها صورت می گرفته به نفع دولت مصادره شود.
سه. این دو متهم در صورت اثبات جرم، به دلیل تجاوز به عنف اعدام شوند. بعد از آن که جرم ثابت شد دیگه نیاز به معطلی و پرونده سازی و ... ندارد. امنیت مردم را تامین کنید! زندان و هزینه های بیت المال و ... سپس آزادی و ادامه ماجزا...
چراقانون اینهارادرمعلع
آم اعدام نمیکنیدبه خداقسم اگردوتاشون اعدام کنید بقیه سرنخ به دستشو میادبااین همه جنایت چه دادهی چراطولش میدین دستاشونوقطع کنیدفردارآزادمیشه بفیه هم میگن مگرفلانی راگرفتن چی شده که ماروهم بگیرند قانون قانون عربستان هست که وقتی دزدی را بگیرداول انگشت بعددستش رقاع میکندو بعدشهم گردنش رامیزندو خلاص
آم اعدام نمیکنیدبه خداقسم اگردوتاشون اعدام کنید بقیه سرنخ به دستشو میادبااین همه جنایت چه دادهی چراطولش میدین دستاشونوقطع کنیدفردارآزادمیشه بفیه هم میگن مگرفلانی راگرفتن چی شده که ماروهم بگیرند قانون قانون عربستان هست که وقتی دزدی را بگیرداول انگشت بعددستش رقاع میکندو بعدشهم گردنش رامیزندو خلاص
مگه میشه با موتور آدم دزدید؟؟؟
زود باید اعدام بشن. زود و بدون تلف کردن وقت
پلیس منفعل
اعدام
متاسفانه گرفتن این گونه افراد شرور با تلاش و زحمت نیروی انتظامی و سپس آزاد سای آنها بعد مدت زمان محدودی توسط قوه قضائیه، متجاوزان را جسورتر می کند. حکم ایجاد نا امنی های اجتماعی و بویژه تجاوز به عنف باید به اعدام تسری یابد.
واقعا نمیفهمم اخه اینا جانیارو چرا باید با اسم مخفف و پنهان کردن صورتشون نشون بدین... این همه م س .... ک م گفتن نداره....
متاسفانه گرفتن این گونه افراد شرور با تلاش و زحمت نیروی انتظامی و سپس آزاد سای آنها بعد مدت زمان محدودی توسط قوه قضائیه، متجاوزان را جسورتر می کند. حکم ایجاد نا امنی های اجتماعی و بویژه تجاوز به عنف باید به اعدام تسری یابد.
پليس با زحمت چنين مجرماني را دستگير ميكنه بعد سيستم قضايي برخورد جدي نميكنه! واقعا بجز اعدام چه حكمي براي اين افراد كه امنيت جامعه را برهم ميزنند مناسبه؟ اونهايي كه تحت تاثير شبكه هاي خارجي با اعدام چنين شيطان صفتاني مخالفند اگر اين بلا سر اعضاي خانواده خودشان اومد اونموقع نظر بدند!
چقدر جرم جنایت انجام دادن بعد دستگیر شدن
خوبه حداقل امنیت داریم!!!
خوبه حداقل امنیت داریم!!!
این انگلها فقط باید اعدام شوند اگر بخشش بخورند از زندان بیایند بیرون حتما از این بدتر می کنند فقط اعدام یا حبس ابد بدون بخشش
بنظر میرسه اگه اعدام بشن حتی برای خودشان بهتر است ولی در محل چون اینها مفسد روی زمین هستن
با موتورسیکلت؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یه چند ماه دیگه آزاد میشن نگران نباش!!!
اگر دفعه اول اعدام نشوند، دفعات بعد هار تر میشوند و در نهایت مردم ضربه خواهند خورد.
احتمالا همشون افغانی بودن ولی خب الان افاغنه خیلی عزیز شدن
طرف سابقه داشته باز رهاش کردن و دوباره شروع به خلافکاری کرده دوباره دستگیرش میکنند و دوباره آزاد میشه و این چرخه ادامه داره
فقط این وسط صدها نفر قربانی میشن چون مدیریت درستی نداریم
فقط این وسط صدها نفر قربانی میشن چون مدیریت درستی نداریم
حالا اینا رو چیکار میکنن؟یه سال حبس و بعدشم آزاد و روز از نو روزی از نو؟
نمی دانم چرا همیشه درصد بسیار زیادی از این اتفاقات وحشتناک در مشهد رخ می دهد . اصولا به نظر می رسد مشهد ، شهر جرم و فساد شده است و کسی هم جلودار این وضعیت نیست.
این همه مدت و این همه کار فجیع پس نیروهای محترم انتظامی کجا بودند؟
بااینکه کشورما قانون داره دادگاه داره و ادعای تامین امنیت برای مردم داره چرا مردم باید ا زافراد شرورسابقه دار وحشت داشته باشن وازترس ظلمی که بهشون میشه صداشون درنیاد واون افرادشروروبیشرف هم جرات پیدامیکنن هرکاری بکنن جانوناموس دیگرانو به خطربندازن بخاطر آنکه میدونن قانون نرمیت نشون میده قانون مدارا میکنه باهاشون چی بگیم شایدخودقانون هم ازشون حساب میبره بابا پدرشونودربیارین اعدامشون کنین تادرس عبرت بشه
اینها مرتکب تجاوز شدند که مجازاتش مرگه و آدم ربایی همراه با شکنجه که بالای 20 سال زندان داره بعد اینها چسبیدن به کیف قاپی هاشون
نباید دستگیر میشدن باید میکشتنشون
نباید دستگیر میشدن باید میکشتنشون
قانون ضعیفه ، زندان فایده نداره بلکه وحشی تر میشن ، فقط و فقط اعدام