ناموفقهای تلویزیون تا اینجای ۱۴۰۰
اکنون که شهریورماه است و تقریبا نیمی از سال ۱۴۰۰ سپری شده، از میان چهرههای شاخص تلویزیون، ناموفقترینها را در شش ماه ابتدایی سال آورده ایم.
به گزارش تابناک جوان به نقل از روزنامه خراسان، تلویزیون از ابتدای سال ۱۴۰۰ تا امروز سریالها و برنامههای مختلفی را روی آنتن برده است. بعضی از این برنامهها و سریالها جزو برندهای رسانه ملی شناخته میشدند و تلویزیون روی جذب مخاطب به واسطه آنها حساب زیادی باز کرده بود، بعضی دیگر از آنها هم بی سروصدا پخش شدند، مدتی روی آنتن بودند و به پایان رسیدند. اکنون که شهریورماه است و تقریبا نیمی از سال ۱۴۰۰ سپری شده، از میان چهرههای شاخص تلویزیون، ناموفقترینها را در شش ماه ابتدایی سال بررسی کردهایم.
داریوش ارجمند/ سریال یاور
یکی از پرحاشیهترین سریالهای تلویزیون در شش ماه ابتدایی سال، «یاور» است. بسیاری از اتفاقات قصه تناسبی با واقعیت نداشت و ایرادهای فیلم نامه باعث میشد ماجراهایی که در سریال اتفاق میافتاد برای مخاطب باورپذیر و منطقی نباشد. شخصیت داریوش ارجمند به نام «یاور چلویی» شباهتهایی به شخصیت «حشمت فردوس» در «ستایش» داشت و بازی او در «یاور» کاملا یادآور بازیاش در «ستایش» بود. علاوه بر این که سریال در جلب رضایت مخاطب موفق نبود، داریوش ارجمند هم به عنوان بازیگر خودش را تکرار کرد، در نتیجه این سریال هیچ دستاوردی برای او نداشت.
علیرضا افخمی/ احضار
علیرضا افخمی پس از چند سال دوری از ساخت سریالهای ماورایی، سال گذشته مجموعه «احضار» را جلوی دوربین برد. این کارگردان با ساخت سریالهای پرمخاطبی مانند «او یک فرشته بود»، «پنجمین خورشید» و «پنج کیلومتر تا بهشت» کارنامه قابل دفاعی در ژانر ماورایی داشت، اما با «احضار» نتوانست موفقیت پیشین خود را تکرار کند. پیامهای مستقیم و شعاری سریال برای نقد رمالی و اعتقاد به خرافات و بازی ضعیف بازیگران از نقاط ضعف این مجموعه بود. هرچند که «احضار» با ۴۳ درصد مخاطب پربینندهترین سریال ماه رمضان امسال بود، اما رضایت مخاطبان را جلب نکرد.
برق نورد و تشکر/ دودکش ۲
ساخت فصل دوم «دودکش» به دلیل استقبال مخاطبان از «دودکش ۱» و «پادری» خبر مهمی بود و این سریال جزو برگهای برنده تلویزیون به حساب میآمد، اما «دودکش ۲» ساخته برزو نیکنژاد نتوانست خاطره خوب فصلهای قبلی را تکرار کند. بخش زیادی از سریال به کل کل تکراری هومن برقنورد و بهنام تشکر با یکدیگر میگذشت. علاوه بر این تکرار، حضور بهنام تشکر در قصه نسبت به دو فصل قبلی کم رنگتر شده بود و شخصیت «بهروز» جای آن را گرفته بود که این موضوع هم لطمهای به سریال زد و در نهایت زوج کمدی «فیروز» و «نصرت» در «دودکش ۲» موفق ظاهر نشدند.
رامبد جوان/ خندوانه
شیوع کرونا و محدودیتهای اجباری آن، تولید برنامهای مانند «خندوانه» را با مشکلات اساسی مواجه کرد و اجازه نداد ایدههای جدید برنامه عملی شود. در این شرایط «خندوانه» که معمولا به عنوان برنامهای متفاوت و ساختارشکن شناخته میشد، با ایدههای تکراری مانند «ادابازی» نتوانست از یکنواختی نجات پیدا کند و «جناب خان» تنها برگ برنده برنامه بود. این برنامه در بهار امسال تنها ۳۶ درصد بیننده داشت که برای «خندوانه» عدد کمی است. ابتلای رامبد جوان و تعدادی از عوامل برنامه به کووید – ۱۹ نیز باعث شد ادامه تولید «خندوانه» ممکن نباشد و سری جدید ناگهان تمام شود.
اکبر عبدی/ روزهای آبی
اکبر عبدی بهار امسال با مجموعه کمدی «روزهای آبی» به تلویزیون بازگشت. این مجموعه چندان دیده نشد و مورد استقبال قرار نگرفت، اما نقش این بازیگر هم در سریال تکراری بود. عبدی در نقش شخصیت «ماشاءا... خان» به عنوان رئیس سودجوی شورا در یک روستا حضور متفاوتی در سریال نداشت، لحن صحبت کردن و گریم تکراری او نیز یادآور بعضی از نقشهای قبلیاش بود. اکبر عبدی به دلیل بیماری، نتوانست بازی در «روزهای آبی» را به پایان برساند و برخی سکانسهای او حذف شد. شاید اگر او امکان بازی در «نون. خ ۳» را داشت و از حضور در آن انصراف نمیداد، نتیجه متفاوتی برایش رقم میخورد.
لولایی و گلچین/ بوتیمار
تا به حال زوج حمید لولایی و مرجانه گلچین را در چند سریال دیدهایم. آخرین سریالی که با حضور این زوج ساخته شد، مجموعه کمدی «بوتیمار» است. مرجانه گلچین در این سریال طبق معمول در نقش مادر دلسوز، اما عصبی قصه ظاهر شد. او در این سریال هم مانند بسیاری از بازیهایی که از او دیدهایم، با حرکات تند و فراوان دست صحبت میکرد، همان لحن خاص همیشگی خودش را داشت و حتی میمیک صورتش نیز برای مخاطب کاملا آشنا بود. حمید لولایی نیز نقش ویژه و متفاوتی در سریال نداشت و کنار مرجانه گلچین تکراری بود. «بوتیمار» هم قصه پرماجرا و جذابی نبود و دیده نشد.
مهران مدیری/ مسابقه دورهمی
برنامه «دورهمی» در سری پنجم به دلیل دعوت از چهرههای تکراری و گفتگوهای تکراری، یکنواخت شده بود و نیاز به تغییر و تحول داشت. مهران مدیری نیز بارها وعده تغییر داده بود، تا این که این وعده امسال عملی شد و سری جدید «دورهمی» در قالب «مسابقه اطلاعات عمومی» از خردادماه روی آنتن رفت. هرچند که این مسابقه نسخه ایرانی یک مسابقه خارجی بود، اما نسبت به دورهمی قبلی نتوانست رضایت اکثریت را جلب کند.
با وجود اینکه روزنامه خراسان در گزارشش این برنامه را جزو موفق ها آورده است، اما تابناک جوان این برنامه را جزو ناموفق ها محسوب می کند.
ارسال نظرات
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
واقعا کی اینها را می نویسد؟!!!
نوشته: "هرچند که «احضار» با ۴۳ درصد مخاطب پربینندهترین سریال ماه رمضان امسال بود...." اما ناموفق بود!!!
اولش با دیدن تیتر فکر کردم که خب چرا اصلا زحمت نکشیده که موفق را معرفی کند بجای ناموفقها..
بعد که مطلب را دیدم، فهمیدم دلیلش اینه که می خواسته لیست موفقها را بیاورد و بعد بگوید مردم اینها را بیشتر دیدند... بیخود... من می گم اینها ناموفق بوده اند.
واقعا باید چکار می کردند که تو بهشان بگی موفق؟؟ اصلا چه اهمیتی داره که یکنفر بجای بینندگان قضاوت کند؟ اینها را بنظر خودش نقد کرده، اما از نقد خودش (نه آمارهای واقعی مخاطبین) نتیجه گرفته که کدام موفق بوده است کدام نه (یعنی درواقع هیچکدام هم موفق نبوده اند!)... موفقیت سریال یک چیز است (و به تعداد مخاطب برمی گردد ولو اینکه مثلا در احضار، آخرش مخاطب ناراضی از پای تلویزیون بلند شود) و اینکه یکنفر به نظر شخصیش آنرا نقد کند، اصلا، یک چیز دیگر.
موفقیت یک معیار عینی است... تعداد بینندگان، و دیگر حداکثر، میزان رضایت نسبی (یعنی نسبت به دیگر سریالها) با روشهای علمی باید سنجیده شود. البته تعداد بینندگان معیار سرراستی است و نیازی به پرسشنامه و بررسی آماری دقیق هم ندارد، و مفهومتر و ساده تر است.
معنی کلمات را عوض کرده که بتواند خودش را جای کل بینندگان جا بزند.
یک اصطلاح دیگر هم که این بظاهر منتقدین یادگرفته اند که دقیقا همین معنی را می دهد (یعنی نظر خودشان را بجای معیارهای عینی تعداد مخاطب می گذارند) اینه که می پرسند: "آیا فلان سریال لیافت و ارزش استقبال مخاطب را داشته است؟" که مودبانه تر اینه که "آیا مخاطبین لیاقت تشخیص سریال خوب را دارند؟!!" یعنی فقط ما می فهمیم و مردم هم باید آنچه را که ما دوست نداریم (که عمدتا، هیچ چی را هم دوست نداریم) دوست نداشته باشند یا بهتر، اصلا نبینند!!
درهرصورت، درستش اینه که اینها همه موفقترین سریالهای تلویزیون بوده اند (هرچند که بعضیشان را من ندیده ام، مانند یاور، ولی از میزان استقبال معلوم بود که نسبتا موفق بوده)، هرچند که هیچکدام ممکنست سریال خوبی نبوده باشند، ولی بازهم، موفق باشند.
درضمن میگه مثلا در سریال یاور طرف خودش را تکرار کرده و ناموفق بوده... بسیار خب.. بعد می گیه در دودکش 2 هم خودشان را تکرارکرده اند؛ خب نابغه نقد عزیز، وقتی سری دوم سریال قبلی بوده، آخه چرا نباید خودشان را تکرارکنند..؟!! یعنی واقعا چه انتظاری داشتی؟ فکر میکنی مخاطبین چه انتظار داشتند یا باید می داشتند؟ مگر همان شخصیتها نیستند؟
حالا ممکنست این (تکرارها) اصلا خوب نباشد یا خب درنیاید، ولی خب نرمال قضیه، همینه و در همین حد هم می تواند مخاطب را جذب کند و موفق باشد.
ایکاش میشد این فرمولهای عهد دقیانوس نقد، که این خوب درآمده یا آن بد، دور ریخته می شد و با معیارهای واقعیتری جایگزین می شد؛ و اینها هم می رفتند از اول یاد می گرفتند که سریال را گزارش (ریویو) کنند و نه نقد، که بعدش هم نتیجه نقدشان نشود "فلان سریال بالاترین مخاطب را داشته ولی موفق نبوده!!!"
نوشته: "هرچند که «احضار» با ۴۳ درصد مخاطب پربینندهترین سریال ماه رمضان امسال بود...." اما ناموفق بود!!!
اولش با دیدن تیتر فکر کردم که خب چرا اصلا زحمت نکشیده که موفق را معرفی کند بجای ناموفقها..
بعد که مطلب را دیدم، فهمیدم دلیلش اینه که می خواسته لیست موفقها را بیاورد و بعد بگوید مردم اینها را بیشتر دیدند... بیخود... من می گم اینها ناموفق بوده اند.
واقعا باید چکار می کردند که تو بهشان بگی موفق؟؟ اصلا چه اهمیتی داره که یکنفر بجای بینندگان قضاوت کند؟ اینها را بنظر خودش نقد کرده، اما از نقد خودش (نه آمارهای واقعی مخاطبین) نتیجه گرفته که کدام موفق بوده است کدام نه (یعنی درواقع هیچکدام هم موفق نبوده اند!)... موفقیت سریال یک چیز است (و به تعداد مخاطب برمی گردد ولو اینکه مثلا در احضار، آخرش مخاطب ناراضی از پای تلویزیون بلند شود) و اینکه یکنفر به نظر شخصیش آنرا نقد کند، اصلا، یک چیز دیگر.
موفقیت یک معیار عینی است... تعداد بینندگان، و دیگر حداکثر، میزان رضایت نسبی (یعنی نسبت به دیگر سریالها) با روشهای علمی باید سنجیده شود. البته تعداد بینندگان معیار سرراستی است و نیازی به پرسشنامه و بررسی آماری دقیق هم ندارد، و مفهومتر و ساده تر است.
معنی کلمات را عوض کرده که بتواند خودش را جای کل بینندگان جا بزند.
یک اصطلاح دیگر هم که این بظاهر منتقدین یادگرفته اند که دقیقا همین معنی را می دهد (یعنی نظر خودشان را بجای معیارهای عینی تعداد مخاطب می گذارند) اینه که می پرسند: "آیا فلان سریال لیافت و ارزش استقبال مخاطب را داشته است؟" که مودبانه تر اینه که "آیا مخاطبین لیاقت تشخیص سریال خوب را دارند؟!!" یعنی فقط ما می فهمیم و مردم هم باید آنچه را که ما دوست نداریم (که عمدتا، هیچ چی را هم دوست نداریم) دوست نداشته باشند یا بهتر، اصلا نبینند!!
درهرصورت، درستش اینه که اینها همه موفقترین سریالهای تلویزیون بوده اند (هرچند که بعضیشان را من ندیده ام، مانند یاور، ولی از میزان استقبال معلوم بود که نسبتا موفق بوده)، هرچند که هیچکدام ممکنست سریال خوبی نبوده باشند، ولی بازهم، موفق باشند.
درضمن میگه مثلا در سریال یاور طرف خودش را تکرار کرده و ناموفق بوده... بسیار خب.. بعد می گیه در دودکش 2 هم خودشان را تکرارکرده اند؛ خب نابغه نقد عزیز، وقتی سری دوم سریال قبلی بوده، آخه چرا نباید خودشان را تکرارکنند..؟!! یعنی واقعا چه انتظاری داشتی؟ فکر میکنی مخاطبین چه انتظار داشتند یا باید می داشتند؟ مگر همان شخصیتها نیستند؟
حالا ممکنست این (تکرارها) اصلا خوب نباشد یا خب درنیاید، ولی خب نرمال قضیه، همینه و در همین حد هم می تواند مخاطب را جذب کند و موفق باشد.
ایکاش میشد این فرمولهای عهد دقیانوس نقد، که این خوب درآمده یا آن بد، دور ریخته می شد و با معیارهای واقعیتری جایگزین می شد؛ و اینها هم می رفتند از اول یاد می گرفتند که سریال را گزارش (ریویو) کنند و نه نقد، که بعدش هم نتیجه نقدشان نشود "فلان سریال بالاترین مخاطب را داشته ولی موفق نبوده!!!"