صفحه نخست

دیگه چه خبر

فرهنگ و هنر

خانواده و جامعه

چند رسانه ای

صفحات داخلی

۰۷ دی ۱۴۰۰ - ۱۴:۳۴
رنج های زبان پارسی در گفتگو با پژوهشگر ادبیات

بهبد بهلولی: نیاز به آسیب شناسی ادبیات فارسی داریم

یک نویسنده حوزه ادبیات معتقد است برای بقای ادبیات فارسی در نسل های آینده نیاز به آسیب شناسی کارکردگرایانه این زبان کهن بیش از هر زمانی احساس می شود.
کد خبر: ۴۳۸۹۲

زبان فارسی ریشه ی هر چیزی است که به عنوان فرهنگ و دانش نسل به نسل و سینه به سینه و ورق به ورق به مردمان روزگار ما رسیده است. میراثی که اینک با هجمه جهانی سازی و بی توجهی عناصر سودجوی حوزه اقتصاد و رسانه بیش از پیش مورد هجمه قرار گرفته است. در این زمینه تابناک جوان به سراغ یکی از نویسندگان و کارشناسان حوزه ادب و هنر ایران رفته تا از نگاه او به این مقوله نزدیک شود.

دکتر بهبد بهلولی نویسنده و پژوهشگر حوزه ادبیات است که تاکنون آثاری چون ضرب المثل های لری میانه(تفسیر و ترجمه) در عرصه پژوهش ،شش پرده نمایش

نقد و نظری بر ادبیات داستانی و نمایشی،غزال(در غالب رمان ادبی)، سگ های آبادی( مجموعه داستان کوتاه) و نمایشنامه های قتل در نوانخانه و دومینوی خیالات را به زیور طبع آراسته و نمایشنامه سایه ی الهه ی زمان را نیز ترجمه کرده است. از بهلولی فیلمنامه ی کوتاه تناسخ ذهن و فیلمنامه ی بلند انیمیشن مرز مه آلود نیز به انتشار رسیده است.

تابناک جوان: اوضاع احوال زبان و ادبیات فارسی ما را در عصر حاضر چطور ارزیابی می کنید؟ اگر ممکن است توضیح دهید.

برای پاسخگویی به این پرسش، باید جوانب عدیده و مبسوطی را در نظر گرفت که در غایت امر به موضوع سیطره ی زبان پارسی اصیل می رسیم که به چه میزان و پیمانه ای در میان گویشوران خودش حاکم و حکمفرماست که از لحاظ من تفسیرش در این مقال نمی گنجه.اما ابتدایی ترین و ساده ترین طرح موضوعی رو که تو مبحث شناخت سیطره و سیادت زبان فارسی می تونیم بررسی کنیم، این هستش که موارد کاربرد زبان فارسی رو از منظر پرگماتیسم به چند دسته تقسیم کنیم و اون ها رو آسیب شناسی کنیم.
ابتدایی ترین مورد مسئله ی نوشتار و رسم الخط هستش که متاسفانه آن چه رو که الان در فرهنگ عمومی و روزمره ی جامعه مون خصوصا در مجامع غیر رسمی به عنوان زبان شاهد هستیم و از اون به عنوان ابزار ارتباط جمعی نامبرده میشه، متاسفانه داره به سمت انحطاط سیر می کنه و از اصالت خودش فاصله می گیره.
یک مسئله ی دیگه مسئله ی دانشواژه هاست که زبان فارسی رو ناگزیر از پذیرش اون ها می کنه که همین مسئله در بلندمدت تاثیر سوء خودش رو می ذاره.اما اگر ما بخواهیم آسیب های یک زبان؛ علی الخصوص زبانی چون پارسی با یک ریشه ی کهن رو از ابتدا بررسی کنیم، نیازمند به این هستیم که حتی از گویش ها و لهجه های مختلف آن زبان و تطوری که در بستر تاریخیش صورت گرفته و بر آن زبان گذشته مواردی رو به عاریت بگیریم.در کل ما به این پرسش نمی تونیم دقیق در قالب چند جمله پاسخ بدیم، اما برای جمع بندی پرسشِ شما، من می تونم بگم که متاسفانه زبان و ادبیات فارسی یا به طور اخص زبان فارسی در زمان حاضر، حال و روز درستی نداره و اگر اهتمام مردم، اهالی فرهنگ و گویشوران زبان فارسی که بالغ بر صد و پنجاه الی صد و هشتاد میلیون نفر تخمین زده میشه نباشه، نمی تونیم آینده ی روشنی رو برای زبان مادریمون در دهه های آتی شاهد باشیم.

شما از واژه ی تاریخ استفاده کردید.نقش تاریخ خصوصا تاریخ معاصر ایران را در این دگردیسی زبان محاوره ی فارسی چطور می بینید؟
ما زبان رو هم می تونیم به مثابه یک پدیده ی اجتماعی به حساب بیاریم.تمام پدیده های اجتماعی و زیستی در بستر تاریخ دستخوش تغییر واقع میشن.خصوصا هر موجودیتی برای اینکه بتونه زنده بمونه ناچارا خودش رو تجدید می کنه، در غیر اینصورت فنا میشه.مثال این مدعای من زبان های پرشماری هستش که به مدد امپریالیسم سنتی و مدرن و یا به علت فقر ساختاری و دستوری به حافظه ی تاریخ پیوسته اند و امروزه شاید اثرشون صرفا در کتیبه ها، موزه ها و یا حتی در اذهان نوادگان صاحبان آن زبان ها یافت میشه.ترکش کشمکش های تاریخی خصوصا تاریخ معاصر ایران به واسطه ی نشانه روی به سوی فرهنگ اصیل پارسی؛ متاسفانه زبان پارسی رو هم تحت الشعاع قرار داده.نمونه اش هم تکثر واژگان فرانسوی و یا انگلیسی در زبان گفتاری مردم هست.البته این رو هم اضافه کنم که خیلی از زبان های آسیایی و غربی هم انباشته از واژگان زبان پارسی هستن.در کل باید عرض کنم که اگر مجاهدت های شعرا و نویسندگان ادب پارسی نبود این شیوه ی ناقص از زبان پارسی رو هم، که هم اکنون صحبت میشه نداشتیم.

زبان محاوره به عنوان وجه ارتباطی عامه در بین مردم هر کشوری رایج هستش.شما آیا وجوه افتراقی که این زبان با ادبیات کهن فارسی ایجاد کرده را در جهت دشواری های شناخت ادبیات فارسی مضر تلقی نمی کنید؟
بله قطعا.هرچه قدر زمان بیشتری سپری می شه شکاف و انفکاک ایرانیان با ادبیات کهن و اصیل پارسی بیشتر میشه.شاید الان کمتر فرد ایرانی یافت بشه که بتونه با تاریخ بیهقی ارتباط برقرار کنه و اون رو ادراک کنه و من با این نظر شما موافق هستم.اما ابتدا به ساکن عرض کنم که ما باید بین زبان گفتاری، محاوره و آرگو تفکیک قائل بشیم.
زبانی که الان در بین طبقه ی جوان ما صحبت میشه با آنچه که به عنوان زبان گفتاری در بین افراد میانسال رایج هست متفاوت هستش؛ به طوری که حتی ارتباط کلامی بین اون دو قشر از جامعه در برخی موارد با مشکل مواجه میشه.شکل گیری زبان آرگو زاییده ی یک تفکر و اندیشه ی متفاوتی هستش که معمولا با تغییر نسل در برخی جوامع اتفاق می افته و معمولا عمر چندان طولانی رو هم نداره.زبان آرگو قطع به یقین برای اصالت یک زبان مضره.هرچند از منظر جامعه شناسی شکل گیری اش حداقل در جوامعی مثل ایران اجتناب ناپذیر هستش.

اهتمام فرهنگستان زبان فارسی چقدر می تواند در راستای احیای زبان فارسی اصیل مثمرثمر باشد؟
بله خب فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی هم داره اهتمام خودش رو می کنه.البته خیلی از مصائب از ید اختیار یک نهاد متولی خارج هستش.همون مسئله ی دانشواژه ای که من پیشتر عرض کردم؛ علوم جدید و اکثرا نوپایی که دارن خودش رو پایه ریزی می کنند، هر کدام واژگان تخصصی خودشون رو دارن و این بدعت های جدید دارن خودشون رو به صورت آگاهانه و یا ناآگاهانه به تیررس قلمرو زبان فارسی تقریب می زنن.
دانشجویی که داره دوران تحصیل خودش رو سپری می کنه، با اصطلاحاتی دمساز میشه که متاسفانه معادل فارسی ندارن در حالی که در زبان های دیگه مثلا زبان روسی، صاحبان توسعه ی اون زبان؛ حتی اگه مولد اون رشته از دانش نباشن، به سرعت و در کمترین زمان ممکن اون گستره از دانش رو واژه سازی می کنن.
البته معضلی فراتر از این چیزی که سخن رفت هستش؛ که اون هم در غالب موارد استفاده از واژگان بیگانه مثلا انگلیسی و در شرایطی اتفاق می افته که ما همسان اون واژه رو در فارسی داریم که این دیگه جای هیچ دفاعی رو از سخنور باقی نمیذاره.متاسفانه فرنگی مابی تیری بوده که داره به صورت روزافزون به پیکره ی نحیف زبان پارسی ما وارد میاد.قطعا اهتمام ورزی نهادی مانند فرهنگستان به تنهایی و منفردا بسنده نیست و تلاش برای اصلاح گفتاری فارسی در بین مردم و عامه هم لازم هستش.در کل با اغنای فرهنگ، زبان هم در سویه ی درست خودش گام بر می داره.

اگر در مورد آسیب شناسی زبان فارسی مطلبی دارید عنوان بفرمایید.
آسیب شناسی برای زبان به منزله ی یک نیازه.این مهم باید از خانواده به عنوان اولین نهاد پرورش دهنده آغاز بشه و به مدارس و دانشگاه ها کشیده بشه.به همان ترتیب که ما در مدارس دستور زبان و سمنتیک زبان فارسی رو آموزش می‌دیم، به همون ترتیب باید سرفصل هایی که می تونه به کیان سترگ زبان ما آسیب بزنه رو هم شناسایی کنیم و آموزش بدیم.کارکرد گرایی زبان فارسی از چرایی،تاریخ و خاستگاه اون مهمتره. البته من با اجبار مخالفم.جبر و ارعاب نتیجه ی عکس داره.

و اما حرف آخر؟
تشکر می کنم از شما و وقتی که به این مهم اختصاص دادید.امیدوارم که بهروز و پاینده باشید.

ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.