استاد دانشگاهی که خانواده اش را قتل عام کرد
اختلاف استاد دانشگاه با همسرش، منجر به قتل عام در یکی از روستاهای سنندج شد.
قتل عام سنندج چند روز قبل اتفاق افتاد. این قتل عام در یکی از روستاهای سنندج به نام خلیفه ترخان رخ داده بود. در این قتل عام پنج نفر به ضرب گلوله به قتل رسیدند. قاتل اعضای خانواده همسر خود را ه همراه یکی از دوستان خود را قتل عام کرد. قاتل بعد از قتل عام دست به خودکشی زد.
همه چیز در یک چشم بر هم زدن اتفاق افتاد. وقتی رضا با عصبانیت از ماشینش پیاده شد، مقابل باغ دوستش در روستای خلفه ترخان سنندج رفت. سرایدار باغ و دو نفر از همسایه شاهد بگو مگوی او و شورش بودند و صدای درگیری آنها را میشنیدند، اما فکرش را نمیکردند دقایقی بعد شش نفر جلوی چشمشان غرق در خون شوند. یکی از مقتولان این فاجعه شورش ولیدی بود که حادثه در ویلای او اتفاق افتاد.
خواهر شورش ولیدی که این روزها عزادار از دست دادن تنها برادر خود است، جزئیات این حادثه را اینطور شرح داد: «روز حادثه خانواده حبیب الله مندمی مهمان باغ برادرم بودند. آنها میدانستند که برادرم در باغ تنهاست و با او تماس گرفته و گفته بودند که میخواهند به باغ بیایند. از طرفی برادرم با رضا، که عامل این جنایت و داماد خانواده مندمی بود دوست خیلی صمیمی بود. دختر حبیب الله مندمی که شیلان نام داشت از شش ماه قبل از خانه شوهرش رضا قهر کرده بود و پایش را در یک کفش کرده بود و میگفت طلاق میخواهم. وقتی رضا فهمیده بود که همسرش و خانواده او به باغ برادرم آمده اند، مقابل ویلا آمده بود و به برادرم گفته بود چرا همسرم و خانواده اش را به باغ راه دادی؟ برادرم گفته بود آنها خودشان تماس گرفتند و گفتند میخواهند به من سر بزنند و من نمیتوانستم به مهمان دست رد بزنم. آن موقع پسرعموهای پدرم که همسایه باغ او بودند و سرایدار باغ شاهد ماجرا بودند و بعدا این اتفاقات را آنها برای ما تعریف کردند.»
خواهر مقتول در ادامه گفت: «رضا به برادرم گفته بود که میخواهم شیلان و خانواده اش را بکشم، اما تو کنار برو و کاری نداشته باش. برادرم به او گفته بود از خر شیطان پیاده شو! اما رضا خیلی سریع اسلحهای از داخل ماشینش بیرون آورده و سراغ پدرزنش رفته و به او شلیک کرده بود. بعد هم واردطبقه بالا شده و به شیلان و مادرش شلیک کرد. برادرم به همراه برادر شیلان به یک اتاق رفته و در را قفل کرده بودند. رضا با شلیک گلوله قفل در را شکسته و به برادر شیلان که ۱۴ سال داشت شلیک کرد. همان موقع برادرم شروع به فریاد زدن کرده بود که رضا به او هم شلیک کرد. بعد رضا با شلیک گلوله به خودش اقدام به خودکشی کرد.»
همه چیز در یک چشم بر هم زدن اتفاق افتاد. وقتی رضا با عصبانیت از ماشینش پیاده شد، مقابل باغ دوستش در روستای خلفه ترخان سنندج رفت. سرایدار باغ و دو نفر از همسایه شاهد بگو مگوی او و شورش بودند و صدای درگیری آنها را میشنیدند، اما فکرش را نمیکردند دقایقی بعد شش نفر جلوی چشمشان غرق در خون شوند. یکی از مقتولان این فاجعه شورش ولیدی بود که حادثه در ویلای او اتفاق افتاد.
خواهر شورش ولیدی که این روزها عزادار از دست دادن تنها برادر خود است، جزئیات این حادثه را اینطور شرح داد: «روز حادثه خانواده حبیب الله مندمی مهمان باغ برادرم بودند. آنها میدانستند که برادرم در باغ تنهاست و با او تماس گرفته و گفته بودند که میخواهند به باغ بیایند. از طرفی برادرم با رضا، که عامل این جنایت و داماد خانواده مندمی بود دوست خیلی صمیمی بود. دختر حبیب الله مندمی که شیلان نام داشت از شش ماه قبل از خانه شوهرش رضا قهر کرده بود و پایش را در یک کفش کرده بود و میگفت طلاق میخواهم. وقتی رضا فهمیده بود که همسرش و خانواده او به باغ برادرم آمده اند، مقابل ویلا آمده بود و به برادرم گفته بود چرا همسرم و خانواده اش را به باغ راه دادی؟ برادرم گفته بود آنها خودشان تماس گرفتند و گفتند میخواهند به من سر بزنند و من نمیتوانستم به مهمان دست رد بزنم. آن موقع پسرعموهای پدرم که همسایه باغ او بودند و سرایدار باغ شاهد ماجرا بودند و بعدا این اتفاقات را آنها برای ما تعریف کردند.»
خواهر مقتول در ادامه گفت: «رضا به برادرم گفته بود که میخواهم شیلان و خانواده اش را بکشم، اما تو کنار برو و کاری نداشته باش. برادرم به او گفته بود از خر شیطان پیاده شو! اما رضا خیلی سریع اسلحهای از داخل ماشینش بیرون آورده و سراغ پدرزنش رفته و به او شلیک کرده بود. بعد هم واردطبقه بالا شده و به شیلان و مادرش شلیک کرد. برادرم به همراه برادر شیلان به یک اتاق رفته و در را قفل کرده بودند. رضا با شلیک گلوله قفل در را شکسته و به برادر شیلان که ۱۴ سال داشت شلیک کرد. همان موقع برادرم شروع به فریاد زدن کرده بود که رضا به او هم شلیک کرد. بعد رضا با شلیک گلوله به خودش اقدام به خودکشی کرد.»
عامل قتل عام سنندج استاد دانشگاه بود
خواهر رضا در مورد علت اختلاف شیلان و رضا گفت: «شیلان از رضا ۲۰ سال کوچکتر بود. وقتی با هم ازدواج کردند زندگی خوبی داشتند. اما شش ماه قبل اختلاف پیدا کردند و شیلان قهر کرد و به خانه پدرش رفت. من با شیلان صحبت کردم و گفتم رضا صمیمیترین دوست برادرم است و او را میشناسم. مرد بدی نیست و زندگی شما خوب بود. رضا استاد دانشگاه بود و مرد خوبی بود. اما شیلان میگفت رضا خسیس است. میگفت برای من گوشی و اینترنت نمیخرد. اما من نمیدانم دلیل اصلی اختلاف آنها چه بود. رضا بارها از شیلان معذرت خواهی کرده بود، اما مادر شیلان میگفت از اول هم نمیخواستم دخترم با تو ازدواج کند. شیلان ۲۰ سال داشت و رضا ۴۰ ساله بود. پدرشیلان هم میگفت رضا سنش خیلی بالاتر از دخترم هست و من اول نفهمیدم که این مورد برای دخترم مناسب نیست و الان متوجه شدم.» خواهر شورش ولیدی در تمام طول صحبتش بارها گفت: «رضا دوست صمیمی برادرم بود. او اخلاق بدی نداشت.» عامل این جنایت که بعد از قتل عام دست به خودکشی زد، دبیر زبان و استاد دانشگاه بود.
ارسال نظرات
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
جنون گاوي وخريت استاد دانشگاه ودكتر ومهندس ،سواد وبي سواد نميشناسه.خريت خريت هست......
ثابت شده که شعور و انسانیت به مدرک تحصیلی و استاد دانشگاه بودن و یا فلان مسوولیت را داشتن نیست چه بسا افراد بی سوادی که از صدها تحصیل کرده باشعور تر و انسان ترند