گوگل عکس جالب یک زن را خرید
این عکس همان زمان خیلی توجهها را به خود جالب کرد.
عکسهای منظره یا خبری خوب گاهی اوقات حاصل کار فتوژورنالیستهای خبره است که با برنامه قبلی و با استفاده از تجهیزات کامل در زمان مناسب در منطقهای حاضر میشوند و یک عکس هوشربا ثبت میکنند.
اما گاهی هم عکسهای فوقالعادهای به تصادف، وقتی یک شخص آماتور یا تجهیزات ساده، در زمان و مکان مناسب ایستاده، ثبت میشوند.
یکی از این عکسهای خوب دسته دوم، در سال ۲۰۱۱ ثبت شد. در این زمان، زنی به نام هانا هاکسفورد با همسرش به شهر ساحلی بیردلینگتون انگلیس رفته بود.
اما گاهی هم عکسهای فوقالعادهای به تصادف، وقتی یک شخص آماتور یا تجهیزات ساده، در زمان و مکان مناسب ایستاده، ثبت میشوند.
یکی از این عکسهای خوب دسته دوم، در سال ۲۰۱۱ ثبت شد. در این زمان، زنی به نام هانا هاکسفورد با همسرش به شهر ساحلی بیردلینگتون انگلیس رفته بود.
همسرش برای او یک بسته چیپس خریده بود و او مشغول خوردن آن بود که ناگهان یک مرغ دریایی را در نزدیکی خود دید که مشتاق نشان میداد، زن قطعات چیپس خود را با او به اشتراک بگذارد.
این زن هنگامی که برشهای چیپس را برای پرنده پرتاب میکرد با گوشی خود که در آن زمان یک آیفون ۳ بود، عکسهایی از او گرفت.
این زن هنگامی که برشهای چیپس را برای پرنده پرتاب میکرد با گوشی خود که در آن زمان یک آیفون ۳ بود، عکسهایی از او گرفت.
یکی از این عکسها خیلی جالبتر از بقیه بود. در این عکس منقارهای مرغ، نیمه باز هستند و او در لحظه مناسب، در حال ربودن قطعه چیپس دیده میشود.
این عکس همان زمان خیلی توجهها را به خود جالب کرد. جتی شبکه BBC هم این عکس را نشان داد.
همه چیز در حال فراموشی بود که روزی خانم هاکسفورد تصمیم گرفت که این عکس قدیمی را دوباره در اینستاگرامش به اشتراک بگذارد. او در ۲۲ مارس سال ۲۰۲۱ این عکس را دوباره منتشر کرد و طبعا عکس دوباره جلب نطر کرد و لایکهای زیادی گرفت.
اما در پی آن، خانم هاکسفورد، یک پیام در اینستاگرام دریافت کرد. زنی که کارمند یک شرکت تبلیغاتی بود، چیزی برای او نوشته بود.
این عکس همان زمان خیلی توجهها را به خود جالب کرد. جتی شبکه BBC هم این عکس را نشان داد.
همه چیز در حال فراموشی بود که روزی خانم هاکسفورد تصمیم گرفت که این عکس قدیمی را دوباره در اینستاگرامش به اشتراک بگذارد. او در ۲۲ مارس سال ۲۰۲۱ این عکس را دوباره منتشر کرد و طبعا عکس دوباره جلب نطر کرد و لایکهای زیادی گرفت.
اما در پی آن، خانم هاکسفورد، یک پیام در اینستاگرام دریافت کرد. زنی که کارمند یک شرکت تبلیغاتی بود، چیزی برای او نوشته بود.
اما کارمند آن شرکت پیام مهمی برای او داشت. به همین خاطر وبلاگ خانم هاکسفورد و ایمیل او را پیدا کرد و به او ایمیل زد و در آن نوشت که کارمند یک شرکت طراحی و تبلیغاتی در لندن است و میخواهد اجازه استفاده از عکس را از او بخرد. سرانجام بین شرکت و خانم هاکسفورد قراردادی امضا شد.
اما کارزار تبلیغاتی برای کدام شرکت بود؟
برای گوگل در تبلیغات بیلبوردی در انگلیس و ایرلند.
در واقع ۱۲ ماه تمام بیلبوردهایی که در آن عکس او پیدا بود، در خیابانها دیده میشدند.
حالا دیگر خانم هاکسفورد و همسرش، مرتب از این بیلبوردها عکس میگرفتند و به اشتراک میگذاشتند.
اما کارزار تبلیغاتی برای کدام شرکت بود؟
برای گوگل در تبلیغات بیلبوردی در انگلیس و ایرلند.
در واقع ۱۲ ماه تمام بیلبوردهایی که در آن عکس او پیدا بود، در خیابانها دیده میشدند.
حالا دیگر خانم هاکسفورد و همسرش، مرتب از این بیلبوردها عکس میگرفتند و به اشتراک میگذاشتند.
منبع: عصرایران
ارسال نظرات