شاعر هندی که خود را ایرانی میدانست
۷ اوت سال ۱۹۴۱ میلادی «رابیندرانات تاگور» شاعر و عارف یگانه هند درگذشت. پیش از آن در زندگیاش حرفهای جالبی زد و نخستین آسیایی شد که جایزه نوبل ادبیات گرفت. عاشق ایران هم بود و برترین ستایش او از ایرانیها اینکه گفت: من ایرانیام.
تاگور سال ۱۸۶۱ میلادی به دنیا آمد و از همان کودکی نبوغ خود را نشان داد و تا پیش از ۱۸ سالگی ۷ هزار بیت شعر سرود. بعدها کارهای دیگری هم کرد و فیلسوف و نویسنده و نمایشنامهنویس و موسیقیدان و نقاش شد. در زندگیاش آرام و قرار نداشت و بهترین شاهدش اینکه از ۶۸ سالگی تازه رفت دنبال آموختن نقاشی. رفیق «گاندی» هم بود و لقب «مهاتما» یعنی «روح بزرگ» را او به گاندی داد و یار و همراه مردم هند برای آزادی از شر استعمار بریتانیا بود و البته افق دیدش بلندتر بود و به گاندی گفته بود: «اگر میتوانی فرهنگ مردم را دگرگون کن».
تاگور بیش از ۶۰ دیوان شعر، ۴۰ داستان کوتاه و بلند، ۵۰ نمایشنامه و تعداد زیادی مقالات و کتب فلسفی و عرفانی دارد و سرود ملی هند را هم او سروده و معلوم است آدم جالبی بود و آدم عاشقی بود؛ کلهاش کار میکرد و قلبش هم. پیش از آنکه در سال ۱۹۱۳ نوبل ادبیات بگیرد در شرق مشهور بود و پس از آن آثارش ترجمه شد و غربیها هم سعادت یافتند که تاگور را بشناسند و حرفش را بشنوند. سفر هم زیاد رفت، ولی ایران برایش یک جای دیگری بود؛ خودش را از تبار ایرانیها میدانست و چنان شیفته فرهنگ ایرانی بود که با افتخار میگفت: «من ایرانیام».
تاگور بیش از ۶۰ دیوان شعر، ۴۰ داستان کوتاه و بلند، ۵۰ نمایشنامه و تعداد زیادی مقالات و کتب فلسفی و عرفانی دارد و سرود ملی هند را هم او سروده و معلوم است آدم جالبی بود و آدم عاشقی بود؛ کلهاش کار میکرد و قلبش هم. پیش از آنکه در سال ۱۹۱۳ نوبل ادبیات بگیرد در شرق مشهور بود و پس از آن آثارش ترجمه شد و غربیها هم سعادت یافتند که تاگور را بشناسند و حرفش را بشنوند. سفر هم زیاد رفت، ولی ایران برایش یک جای دیگری بود؛ خودش را از تبار ایرانیها میدانست و چنان شیفته فرهنگ ایرانی بود که با افتخار میگفت: «من ایرانیام».
با نشان انگلیسیها چه کرد؟
تاگور با استعمارگران سر سازش نداشت؛ هیچ فیلسوف و عارف و شاعری نمیتواند با زورگویان سر سازش داشته باشد. پس مایه تعجب نیست که وقتی بریتانیا به وی نشان شوالیه اهدا کرد در اعتراض به کشتار حدود یک هزار هندی توسط بریتانیا در اعتراضات شهر آمریتسار ایالت پنجاب آن نشان را پس فرستاد و یک نامه هم همراهش فرستاد به نایب السلطنه انگلیس در هند و نوشت: «آنچه روزی مایه سرافرازی است روزی هم فرا رسد که مایه ننگ شود».
تاگور در کنار آلبرت انیشتین
تاگور در ایران
تاگور به ایران هم آمد؛ دو بار در سالهای ۱۳۱۱ و ۱۳۱۳ شمسی. در بوشهر شگفتزده شده بود از استقبال مردم و نوشته است: «من قلباً خود را شایان این همه احترام نمیدانم... ایرانیها شوق و ذوق شعر دارند، به شاعران خود بهراستی دل میبندند و من بدون ارائه دادن چیزی به آنها، از این دلبستگی سهم بردهام».
معلوم است به حافظیه هم رفت؛ دلبسته حافظ بود از کودکی و پدرش هم که اشعار حافظ را حفظ بود در هند به «حافظِ حافظ» مشهور بود. در ایران چندبار در انجمنهای ادبی سخنرانی کرد و شیفته مهماننوازی و محبت و فرهنگدوستی ایرانیان شد و بارها خود را ایرانی خواند؛ «من ایرانی هستم و نیاکانم از این سرزمین به هندوستان مهاجرت کردند و مسرورم که به وطن اجداد خود آمدهام و علت این همه محبت به من همین یگانگی نژادی و فرهنگی است و سبب مسافرت من با وجود کهولت و ضعف مزاج و مشکلات سفر همین یکدلی و عواطفی است که من به ایران دارم».
تاگور در میان گروهی از نویسندگان و شعرا، هنگام سفر به ایران در سال ۱۳۱۱ شمسی ـ «ملکالشعرای بهار» در کنار تاگور نشسته است.
حالا اگر تا اینجا از «رابیندرانات تاگور» خوشتان آمده چند جمله قصار از وی بخوانید و حظ ببرید:
ـ هر کودکی با این پیام به دنیا میآید که خداوند هنوز از بشر ناامید نشده است.
ـ آنکه میخواهد نیکوکاری کند، بر در میکوبد و آنکه عشق میورزد، در را باز خواهد دید.
ـ خشم زن مانند الماس است، میدرخشد، اما نمیسوزاند.
ـ اگر انتظار و توقع نداشته باشی همه دوست تو هستند.
ـ نمیتوانید فقط با خیرهشدن به آب، از دریا بگذرید.
ـ امید، نان روزانه آدمی است.
ـ هر کودکی با این پیام به دنیا میآید که خداوند هنوز از بشر ناامید نشده است.
ـ آنکه میخواهد نیکوکاری کند، بر در میکوبد و آنکه عشق میورزد، در را باز خواهد دید.
ـ خشم زن مانند الماس است، میدرخشد، اما نمیسوزاند.
ـ اگر انتظار و توقع نداشته باشی همه دوست تو هستند.
ـ نمیتوانید فقط با خیرهشدن به آب، از دریا بگذرید.
ـ امید، نان روزانه آدمی است.
امروز در تاریخ مناسبتهای دیگری هم هست
امروز ۱۶ مرداد مصادف با ۷ اوت میلادی و ۲۷ ذیحجه هجری قمری در تقویم تاریخ، مناسبتهای دیگری هم دارد.
ـ انقراض حکومت بنیامیه پس از قتل «مروان حمار» آخرین خلیفه اموی در سال ۱۳۲ قمری
ـ وفات «سعدی شیرازی» شاعر بزرگ ایرانی در سال ۶۹۱ قمری
ـ روز ملی و استقلال «ساحل عاج» از استعمار فرانسه در سال ۱۹۶۰ میلادی
ـ تشکیل «جهاد دانشگاهی» در ایران در سال ۱۳۵۹ شمسی
ـ ترور «تیمور بختیار» از نظامیان دوره پهلوی و نخستین رئیس ساواک، توسط نیروهای ساواک در سال ۱۳۴۹ شمسی
ـ انقراض حکومت بنیامیه پس از قتل «مروان حمار» آخرین خلیفه اموی در سال ۱۳۲ قمری
ـ وفات «سعدی شیرازی» شاعر بزرگ ایرانی در سال ۶۹۱ قمری
ـ روز ملی و استقلال «ساحل عاج» از استعمار فرانسه در سال ۱۹۶۰ میلادی
ـ تشکیل «جهاد دانشگاهی» در ایران در سال ۱۳۵۹ شمسی
ـ ترور «تیمور بختیار» از نظامیان دوره پهلوی و نخستین رئیس ساواک، توسط نیروهای ساواک در سال ۱۳۴۹ شمسی
ارسال نظرات
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
مردم هندوستان نوادگان ایرانیان باستان و هخامنشیان آریایی هستن و ژن اصیل آریایی رو از ایران به ارث بردن در حقیقت ایران پدر تمامی ملت های آریایی محسوب میشه و این ایران بود که نژاد آریایی و ژن هوشی برتر رو بر جهان پایه گذاشت.
هنوز در غرب داره کتاب بوعلی سینا تدریس میشه. اگر دقت کنید تمامی علم دنیا اعم از پزشکی و ریاضی و فلسفه و فیزیک و نجوم رو ایرانیان آریایی پایه گذاری کردن و تمامی دانشمندان یونانی هم شاگردان اساتید ایرانی بودن و حتی بسیاری از اماکن یونان از جمله کاخ خود اسکندر مقدونی هم توسط مهندسین مستشاری ایران طراحی شده بودن.
اکثر مهندسان رومی و یونانی به خاطر اینکه ایران شرایط بهتری داشت به ایران مهاجرت میکردن و زیر نظر دانشمندان ایرانی پرورش پیدا میکردن و بعدها به کشور خودشون برمیگشتن تا دانش ایرانی رو به دنیا عرضه کنن. همین افلاطون که معلم اسکندر مقدونی بود خودش شاگرد یک دانشمند ایرانی بوده.
هنوز در غرب داره کتاب بوعلی سینا تدریس میشه. اگر دقت کنید تمامی علم دنیا اعم از پزشکی و ریاضی و فلسفه و فیزیک و نجوم رو ایرانیان آریایی پایه گذاری کردن و تمامی دانشمندان یونانی هم شاگردان اساتید ایرانی بودن و حتی بسیاری از اماکن یونان از جمله کاخ خود اسکندر مقدونی هم توسط مهندسین مستشاری ایران طراحی شده بودن.
اکثر مهندسان رومی و یونانی به خاطر اینکه ایران شرایط بهتری داشت به ایران مهاجرت میکردن و زیر نظر دانشمندان ایرانی پرورش پیدا میکردن و بعدها به کشور خودشون برمیگشتن تا دانش ایرانی رو به دنیا عرضه کنن. همین افلاطون که معلم اسکندر مقدونی بود خودش شاگرد یک دانشمند ایرانی بوده.
ناشناس
۱۰:۴۵ - ۱۴۰۰/۰۵/۱۷
عزیز جان دوست دارم حرفاتو باور کنم. ولی در بهترین حالت اینها مال گذشته های دوره. مهم اینه که الان چی هستیم؟