ماجرای زنان خوب و بد در قرآن کریم / انواع خانواده بر اساس آیات
اگر انسان وارسته شد میتواند الگوی دیگر انسانها قرار گیرد. اگر مرد باشد الگوی مردم است نه مردان، واگر زن باشد باز الگوی مردم است نه زنان.
موضوع بسیاری از مباحث تربیتی و آموزشی قرآن انسان است نه زن یا مرد یا گروه و دستهای خاص. زنِ الگو از دیدگاه قرآن مجید نیز فقط برای زنان الگو نیست، برای همهی زنان و مردان است. این از آن رو است که درس آموز جان آدمی است و جان از آن جهت که موجودی مجرّد است، نه مذکر دارد و نه مؤنث.
سورهی مبارکهی تحریم حضرت آسیه و حضرت مریم را برای همهی مؤمنین؛ اعم از زن و مرد به عنوان الگو و نمونه معرفی میکند: (و ضرب الله مثلاً لّلذین ءامنوا امرأت فرعون إذ قالت ربّ ابن لی عندک بیتاً فی الجنّة؛ و مریم ابنت عمران الّتی أحصنت فرجها ... )
آیاتی که بیانگر بحث الگودهی هستند، گاه تصریح به کلمهی "اسوﺓ"، یا کلمات مشابه میکنند و گاه با ذکر ویژگی ها یا بیان داستان زندگی اسوه ها، مردم را تشویق به پیروی از آنها کرده اند.
سورهی مبارکهی تحریم حضرت آسیه و حضرت مریم را برای همهی مؤمنین؛ اعم از زن و مرد به عنوان الگو و نمونه معرفی میکند: (و ضرب الله مثلاً لّلذین ءامنوا امرأت فرعون إذ قالت ربّ ابن لی عندک بیتاً فی الجنّة؛ و مریم ابنت عمران الّتی أحصنت فرجها ... )
آیاتی که بیانگر بحث الگودهی هستند، گاه تصریح به کلمهی "اسوﺓ"، یا کلمات مشابه میکنند و گاه با ذکر ویژگی ها یا بیان داستان زندگی اسوه ها، مردم را تشویق به پیروی از آنها کرده اند.
اقسام الگو در قرآن کریم
۱. الگوهای عینی و عملی (مجسّم)
۲. الگوهای علمی
الگوهای مورد نظر قرآن گاه با ذکر نام و گاه بدون ذکر نام است. امّا در هر دو موضع آن را عینی و مجسم می سازد. گاه با بیان ویژگی های مثبت یا منفی افراد و به قصد عبرت گیری آنها را معرفی میکند و شخص یا قوم و قبیلهی خاص مقصود نمیباشد، بلکه منظور بیان دستورالعمل کلّی برای انتخاب الگوهای شایسته یا پرهیز و ردّ چهرهه ای ناشایست است.
نکتهی اساسی دیگر الگودهی قرآن این است که در حوزههای مختلف عبادی، فرهنگی، اخلاقی، اعتقادی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و ... وارد شده است.
نکتهی اساسی دیگر الگودهی قرآن این است که در حوزههای مختلف عبادی، فرهنگی، اخلاقی، اعتقادی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و ... وارد شده است.
ماجرای ۴ زن در قرآن کریم
قرآن کریم چهار زن را با ویژگی های خوب و بد معرفی میکند. این چهار زن دو الگوی نیکان عالم، دو الگوی بدان عالم معرفی شده اند.
۲ زن که الگوی بدان شدند
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ ۖ کَانَتَا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَیْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ یُغْنِیَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَیْئًا وَقِیلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِینَ
"خدا برای کافران زن نوح و زن لوط را مثال آورد که تحت (فرمان) دو بنده صالح ما بودند و به آنها (نفاق و) خیانت کردند و آن دو شخص (با وجود مقام نبوت) نتوانستند آنها را از (قهر) خدا برهانند و به آنها حکم شد که با دوزخیان در آتش درآیید."
"خدا برای کافران زن نوح و زن لوط را مثال آورد که تحت (فرمان) دو بنده صالح ما بودند و به آنها (نفاق و) خیانت کردند و آن دو شخص (با وجود مقام نبوت) نتوانستند آنها را از (قهر) خدا برهانند و به آنها حکم شد که با دوزخیان در آتش درآیید."
وقتی خدای متعال در قرآن میخواهد کفار - نمونهی وجود کفرآمیز و کفرانکنندهی نعمت خدا - را معرفی کند، دو زن را مثال میزند؛ زن نوح و زن لوط، که درهای رحمت الهی به روی اینها باز و همهی امکانات برای عروج و رفعت اینها آماده بود و دو پیغمبر، آن هم پیغمبری مثل نوح و لوط، شوهران اینها بودند که در خانهی آنها زندگی میکردند و حجت بر آنها تمام بود.
این شوهرهای پیغمبر نتوانستند این دو زن را از شر غضب الهی نجات بدهند؛ اینها شدند نمونهی کافران همهی تاریخ. این دو زن قدر این نعمتها را ندانستند و «فخانتاهما»؛ به شوهرهایشان خیانت کردند. این خیانت، خیانتِ اعتقادی است.
این شوهرهای پیغمبر نتوانستند این دو زن را از شر غضب الهی نجات بدهند؛ اینها شدند نمونهی کافران همهی تاریخ. این دو زن قدر این نعمتها را ندانستند و «فخانتاهما»؛ به شوهرهایشان خیانت کردند. این خیانت، خیانتِ اعتقادی است.
منظور از خیانت چیست؟
از حضرت امام جعفر صادق علیهالسّلام پرسیدند مگر زنان پیغمبران هم ممکن است خیانتکار باشند که خدا در قرآن میفرماید: (به شوهرانشان خیانت کردند)؟ حضرت فرمود: نه، خیانت به آن معنا نیست که در نظر شماست. خیانت آنان این بود که همسر خوبی برای شوهران خود نبودند و اسرار خانه را به خارج میبردند و همرنگ جماعت شده بودند.
جاسوسی از همسر
جاسوسی همسر لوط برای دشمنان کافر تبهکار با گزارش اطلاعات و افشای اسرار آن حضرت صورت میگرفت.
جاسوسی همسر نوح، با گزارش اخبار محرمانه آن حضرت و مؤمنان، به دشمنان و کافران انجام میگرفت.
جاسوسی همسر نوح، با گزارش اخبار محرمانه آن حضرت و مؤمنان، به دشمنان و کافران انجام میگرفت.
۲ بانو که الگوی خوباناند
در نقطهی مقابل، خدای متعال دو زن را به عنوان نمونهی مؤمنان ذکر میکند: «و ضرب اللَّه مثل للّذین امنوا امرأة فرعون اذ قالت ربّ ابن لی عندک بیتا فی الجنّة و نجّنی من فرعون و عمله» یکی زن فرعون و دیگری، حضرت مریم: «و مریم ابنت عمران».
زن اول، قصر فرعونی او را مجذوب نکرد؛ زن پرورشیافته در بساط فرعونی، کسی که زن فرعون است و لابد پدر و مادر و خاندانش هم از همین طواغیت بودند، در نهایت راحتی و نعمت و رفاه و عزت ظاهری بود و زندگی میکرد؛ اما او به موسی ایمان آورد.
زن اول، قصر فرعونی او را مجذوب نکرد؛ زن پرورشیافته در بساط فرعونی، کسی که زن فرعون است و لابد پدر و مادر و خاندانش هم از همین طواغیت بودند، در نهایت راحتی و نعمت و رفاه و عزت ظاهری بود و زندگی میکرد؛ اما او به موسی ایمان آورد.
وقتی ایمان آورد و راه را شناخت، همهی آن راحت و رفاه را کنار گذاشت و دیگر آن قصر باعظمت در مقابل او جاذبهیی نداشت؛ گفت: «ربّ ابن لی عندک بیتا فی الجنّة»؛ من خانهی بهشتی را ترجیح میدهم؛ زندگی دنیا ارزشی ندارد.
حضرت مریم هم دامن خود را پاک و پاکیزه نگهداشت.«و مریم ابنت عمران الّتی احصنت فرجها فنفخنا فیها من روحنا»
اینها ارزشهای انسانی و الگوی مردان و زنان تاریخ هستند.
حضرت مریم هم دامن خود را پاک و پاکیزه نگهداشت.«و مریم ابنت عمران الّتی احصنت فرجها فنفخنا فیها من روحنا»
اینها ارزشهای انسانی و الگوی مردان و زنان تاریخ هستند.
انواع خانواده در قرآن کریم
۱. زن و شوهری که هم فکر و همگام در کار خیر هستند. (همچون حضرت علی و حضرت زهرا علیهما السلام) «یطْعِمُونَ الطَّعامَ»
۲. زن و شوهری که در خباثت هم فکر و همگام هستند. (ابولهب و همسرش) تَبَّتْ یدا أَبِی لَهَبٍ... وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ
۳. خانوادهای که مرد خوب، امّا زن بد است. (زن لوط و نوح) کانَتا تَحْتَ عَبْدَینِ... فَخانَتاهُما
۴. خانوادهای که مرد بد، امّا همسر خوب است. (زن فرعون) «مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ»
پیامها
۱-زن میتواند الگوی مردان تاریخ شود. «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ»
۲-مقایسه الگوها، از روشهای تربیت است. مَثَلًا لِلَّذِینَ کفَرُوا... مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا
۳-فشار محیط و جامعه، وابستگی اقتصادی، زن بودن، تقاضای همسر و ترس از آوارگی، هیچ کدام دلیل بی دینی نمیشود. ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ...
۴-برای اتمام حجت، یک نمونه هم کافی است. ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا... امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ
۵-حرف اول را اراده انسان میزند، نه چیز دیگر. ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا... امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ
۶-مبارزه با طاغوت، با دعا منافاتی ندارد. رَبِ... نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ
۷-نجات از طاغوت، پشتوانه معنوی لازم دارد. «رَبِ... نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ»
۸-مهمتر از بهشت، قرب معنوی به خداست. رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَک...
۹-ایمان سبب تنفّر از ستمگران است. زن فرعون به خاطر ایمانی که داشت از تمام رفتارهای فرعونی متنفر بود. «نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ»
۱۰-اطاعت زن از مردم در عقیده لازم نیست، بلکه گاهی باید موضع بگیرد. «نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ»
۱۱-روابط خانوادگی مرز دارد و همین که به انحراف و کفر رسید باید تغییر کند. «نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ»
۱۲-تبرّی از کفر، شرط ایمان است. «نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ»
۱۳-ابراز تنفّر و انزجار از دیگران، باید ملاک و معیار عقلی و شرعی داشته باشد. مِنْ فِرْعَوْنَ... مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِین
۲-مقایسه الگوها، از روشهای تربیت است. مَثَلًا لِلَّذِینَ کفَرُوا... مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا
۳-فشار محیط و جامعه، وابستگی اقتصادی، زن بودن، تقاضای همسر و ترس از آوارگی، هیچ کدام دلیل بی دینی نمیشود. ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ...
۴-برای اتمام حجت، یک نمونه هم کافی است. ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا... امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ
۵-حرف اول را اراده انسان میزند، نه چیز دیگر. ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا... امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ
۶-مبارزه با طاغوت، با دعا منافاتی ندارد. رَبِ... نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ
۷-نجات از طاغوت، پشتوانه معنوی لازم دارد. «رَبِ... نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ»
۸-مهمتر از بهشت، قرب معنوی به خداست. رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَک...
۹-ایمان سبب تنفّر از ستمگران است. زن فرعون به خاطر ایمانی که داشت از تمام رفتارهای فرعونی متنفر بود. «نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ»
۱۰-اطاعت زن از مردم در عقیده لازم نیست، بلکه گاهی باید موضع بگیرد. «نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ»
۱۱-روابط خانوادگی مرز دارد و همین که به انحراف و کفر رسید باید تغییر کند. «نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ»
۱۲-تبرّی از کفر، شرط ایمان است. «نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ»
۱۳-ابراز تنفّر و انزجار از دیگران، باید ملاک و معیار عقلی و شرعی داشته باشد. مِنْ فِرْعَوْنَ... مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِین
منابع:
مقاله "الگودهی زن از منظر قرآن کریم قسمت اول"؛ نویسنده: سکینه آفرند
پایگاه اطلاع رسانی حوزه
ویکی فقه
بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمعی از مداحان در تاریخ ۱۳۸۳/۰۵/۱۷
ارسال نظرات
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
سلام
تعجب می کنم که چرا همه از علما تا سفها، بلقیس را بعنوان زیرک ترین و مدبرترین و عاقلترین زن یاد شده در قران درک نمی کنند
تعجب می کنم که چرا همه از علما تا سفها، بلقیس را بعنوان زیرک ترین و مدبرترین و عاقلترین زن یاد شده در قران درک نمی کنند