جشن تموز یا جشن چله تابستان
ایرانیان باستان راه رسیدن به خدا را در جشن و شادی میدیدند و معتقد بودند از آنجا که خداوند برترین آفریننده و انسان بهترین آفریده او است، دوست دارد بندهاش را سرزنده و شاد ببیند.
ایرانیان باستان راه رسیدن به خدا را در جشن و شادی میدیدند و معتقد بودند از آنجا که خداوند برترین آفریننده و انسان بهترین آفریده او است، دوست دارد بندهاش را سرزنده و شاد ببیند. یکی از زیباترین وجوه تاریخ طولانی ایران، آیینها و جشنهایی هستند که بسیاری از آنها در گذر زمان تغییر کردهاند یا به دست فراموشی سپرده شدهاند. بیگمان حفظ و احیای جشنهایی همچون جشن چله تابستان و همین طور انتقال آنها به نسلهای بعد، وظیفه هر فرد وطنپرست و علاقهمند به فرهنگ ایران زمین است.
جشن چله تابستان یا چله تموز از دوران بسیار کهن در جغرافیای ایران بزرگ وجود داشته است؛ گرچه ریشه تاریخی دقیق آن مشخص نیست. جشن چله تابستان با اسامی دیگری همچون جشن نوروزبل، جشن نیلوفر و مراسم زیارتگاه پیر نارکی در گوشهوکنار ایران برگزار میشود که همگی از برپایی جشنی بزرگ در میانههای فصل تابستان در ایران باستان حکایت دارند. برای آشنایی بیشتر با این جشن باشکوه، ادامه مقاله را از دست ندهید.
شادی و نشاط، اهمیت بسزایی در ایران باستان داشته است؛ بهطوری که زندگی بر پایه شادی بود و غم و اندوه و گریه، امری اهریمنی و مخالف میل خداوند به حساب میآمد. به همین دلیل، مردم در هر مناسبتی گرد هم میآمدند تا با محبت به یکدیگر و ابراز شادی، زندگی زیباتری داشته باشند.
ساختار اقتصادی مردم آن روزگار مبتنی بر کشاورزی و دامداری بود و در نتیجه، بسیاری از جشنهای باستانی ریشه در زمین، شرایط جغرافیایی و انسان داشتند. مردم در هر ماه از سال، جشنهای خاصی برگزار میکردند که با توجه به جغرافیای ایران و وجود چهار فصل، امکان این تنوع وجود داشت. از جمله این جشنها میتوان به «چله تابستان» اشاره کرد.
جشن چله تابستان یا چله تموز از دوران بسیار کهن در جغرافیای ایران بزرگ وجود داشته است؛ گرچه ریشه تاریخی دقیق آن مشخص نیست. جشن چله تابستان با اسامی دیگری همچون جشن نوروزبل، جشن نیلوفر و مراسم زیارتگاه پیر نارکی در گوشهوکنار ایران برگزار میشود که همگی از برپایی جشنی بزرگ در میانههای فصل تابستان در ایران باستان حکایت دارند. برای آشنایی بیشتر با این جشن باشکوه، ادامه مقاله را از دست ندهید.
شادی و نشاط، اهمیت بسزایی در ایران باستان داشته است؛ بهطوری که زندگی بر پایه شادی بود و غم و اندوه و گریه، امری اهریمنی و مخالف میل خداوند به حساب میآمد. به همین دلیل، مردم در هر مناسبتی گرد هم میآمدند تا با محبت به یکدیگر و ابراز شادی، زندگی زیباتری داشته باشند.
ساختار اقتصادی مردم آن روزگار مبتنی بر کشاورزی و دامداری بود و در نتیجه، بسیاری از جشنهای باستانی ریشه در زمین، شرایط جغرافیایی و انسان داشتند. مردم در هر ماه از سال، جشنهای خاصی برگزار میکردند که با توجه به جغرافیای ایران و وجود چهار فصل، امکان این تنوع وجود داشت. از جمله این جشنها میتوان به «چله تابستان» اشاره کرد.
جشن چله تابستان یا چله تموز، ۴۰ روز پس از شروع فصل تابستان برگزار میشد. درست مانند شب چله (یلدا) که بلندترین شب سال جشن گرفته میشود، بیگمان جشن چله تابستان بهعنوان بلندترین روز سال نیز اهمیت فراوانی داشته است. با این اوصاف میتوان گفت که شب چله و چله تموز، قرینه یکدیگر هستند؛ بهخصوص که طبیعت بهعنوان پایه و اساس جشنهای ایرانی محسوب میشود. از نام جشن چله تابستان نیز میتوان نتیجه گرفت که زمان برگزاری آن پس از گذشت ۴۰ روز از تابستان بوده است. شرایط جغرافیایی کشور ایجاب میکرد که کشاورزان محصولات خود را تا زمان این جشن برداشت کرده باشند و بر این اساس، جشن مذکور را شاید برای سپاسگزاری از درگاه یزدان انجام میدادند. در صورتی که این فرضیه صحت داشته باشد، قدمت این رسم را میتوان به زمان یکجانشینی و اشتغال ایرانیان به کشت و کار نسبت داد.
در حقیقت تعداد زیادی از جشنهای طبیعی که برای سپاسگزاری از نعمتهای خداوند و بهبود وضعیت بودهاند، به مرور زمان جنبه آیینی پیدا کردهاند. به این ترتیب، برداشت محصول و شادی و سپاس از درگاه یزدان بهعنوان بخشی از فرهنگ کهن ما میتواند از علل برگزاری این جشن باشد. همچنین این روز بلندترین
در حقیقت تعداد زیادی از جشنهای طبیعی که برای سپاسگزاری از نعمتهای خداوند و بهبود وضعیت بودهاند، به مرور زمان جنبه آیینی پیدا کردهاند. به این ترتیب، برداشت محصول و شادی و سپاس از درگاه یزدان بهعنوان بخشی از فرهنگ کهن ما میتواند از علل برگزاری این جشن باشد. همچنین این روز بلندترین
روز سال به حساب میآید و شاید علت پیدایش این جشن از نظر مبنای نجومی باشد.
پس از ورود اسلام به ایران، بسیاری از این آیینها و جشنها به فراموشی سپرده شد و تنها بخش کوچکی از این فرهنگ در آثار مردان بزرگی، چون فردوسی، ابوریحان و دیگران حفظ شده است. بهعنوان مثال طبق منابع تاریخی، در زمان دیلمیان جشن بزرگی موسوم به «نوروزبل» برپا میشد که زمان برگزاری آن مصادف با اواسط تابستان بود و بهخاطر اهمیت و بزرگی میتوان آن را با جشن چله تابستان یکی دانست. مردم برای حضور در این جشن لباس نو میپوشیدند، به دیدار یکدیگر میرفتند و به جشن و پایکوبی میپرداختند.
جشنهای تابستانی معمولا جشنهای آب هستند که این موضوع در نیایشهای مذهبی و شکل برگزاری آنها مشهود است. بر اساس شواهد، در خراسان جنوبی جشن چله تابستان را گرامی میدارند و مردم منطقه نسبت به آن آگاهی دارند. علت ماندگاری این موضوع نیز به اهمیت آب مربوط میشود؛ چراکه خراسان جنوبی یکی از مناطق خشک ایران است که زندگی شهری در آن به چندهزار سال قبل برمیشود.جالب اینکه جشنی موسوم به جشن نیلوفر در فاصله کمی از جشن چله تابستان برپا میشد که حتی ابوریحان بیرونی به آن اشاره کرده و گفته است: «مردم در ششم تیرماه جشنی برگزار میکنند که به آن جشن نیلوفران میگویند.»به اعتقاد برخی پژوهشگران، علت برپایی این جشن، رویش گلهای نیلوفر در این ماه است و امکان ارتباط آن با جشن چله تابستان وجود دارد. از نظر باورهای مردمی، گل نیلوفر با خورشید ارتباط تنگاتنگی دارد؛ بهویژه که زمان گلدهی آن در طولانیترین روز سال و در روزهایی است که تابش خورشید در عمودیترین حالت خود است.
چله بزرگ و کوچک تابستان
گاهشماری تقویم سنتی ایران از وجود چهار چله در سال حکایت دارد. دو چله بزرگ و کوچک در زمستان که بهترتیب از اول دی تا ۱۰ بهمن و از ۱۰ تا ۳۰ بهمن در نظر گرفته میشد.تموز یا چله بزرگ تابستان از اول تیر تا ۱۰ مرداد ماه است و چله کوچک تابستان از ۱۰ تا ۳۰ مرداد طول میکشد.
معنی چله تابستان
چله تابستان بهمعنای چهل روز پس از شروع تابستان و تموز بهمعنای اوج گرما است. در ایران باستان در این ۴۰ روز جشنهای متعددی برگزار میشد که بسیاری از آنها فراموش شدهاند.
چله تابستان چه روزی است؟
در تقویم کهن ایرانی، تموز گرمترین ماه سال است و با بلندترین روز سال ارتباط دارد. همچنین ماه تموز در تقویم گریگوری و تقویم سریانی با اول تیر ماه منطبق است. تموز در زبان فارسی به ماه چهارم سال و اول تابستان گفته میشود و گاهی اوقات بهمعنای تابستان و گرمای سوزان نیز به کار میرود.چله تموز تقریبا از اول تیر شروع میشود و تا ۱۰ مرداد ادامه دارد و نیاکان ما در دهم مرداد بهمناسبت رسیدن خورشید به اوج، جشنی برپا میکردند.در واقع، روز اول تیر طولانیترین روز سال در نیمکره شمالی زمین است که به انقلاب تابستانی نیز شهرت دارد. این پدیده برای نیاکان ما نیز شناخته شده بود و جشن چله تموز با آن ارتباط داشت.
جشن نوروزبل
نوروزبل، جشنی تاریخی است که در گاهشمار گیلکی در گیلان، مازندران، الموت قزوین و طالقان البرز برگزار میشد و در فهرست آثار ناملموس ایرانی به ثبت رسیده است. قدمت این جشن به دوران قبل از اسلام میرسد و جشنی مهم در میان دیلمیان محسوب میشد. در حقیقت در زمان دیلمیان بود که آیین چله تابستان رونق گرفت و به نام نوروزبل میان مردم رواج پیدا کرد.
طبق این تقویم، مردم آخرین روز از اسپندار ماه را با روشنکردن آتش و ایجاد گرما جشن میگرفتند که مصادف با ۱۶ مرداد در تقویم هجری شمسی است. از آنجا که در برخی سالها، سال کبیسه اتفاق میافتد، تاریخ این جشن بین ۱۳ تا ۱۷ مرداد متغیر است. جالب اینکه، «بل» در در زبان گیلکی به معنی آتش است و میتوان نتیجه گرفت که «نوروزبل» بهمعنای شعله فروزان آتش نوروزی است. کشاورزان در زمان قدیم با فروش محصول خود در فصل تابستان میتوانستند باج و خراج خود را بپردازند و زندگیشان را سامان دهند و از همین رو سال نوی خود را در این زمان برگزار میکردند.
برای برپایی این جشن، ۱۰ مرد با کلاه و شولای گالشی به میدان میآمدند و در حالی که نوازندههای محلی مینواختند، آنها دور آتش میچرخیدند. این آتش در زمان غروب خورشید روشن میشد و مردم به آن نزدیک میشوند و همه باهم میخوانند:
گروم گروم گروم بل با صدای پرهیبت سوختن هیزم و برکشیدن شعله
نوروز ما و نوروز بل نوروز ماه و شعله آتش نوروزی
نو سال ببی، سال سوسال تازه باشد و سال روشنایی
نو بدی خونه واشو تازه باشد و تازه شود و خانه آباد و با برکت
به باور گیلکیها، روشنکردن آتش در جشن نوروزبل منجر به کاهش شدت برف و سرمای زمستان میشود و بهتبع آن، از خسارتهای ناشی از زمستان سخت در امان میمانند. ضمن اینکه، آتش که از عناصر چهارگانه مقدس در باور مردم به حساب میآمد.
دلیل دیگر استفاده از آتش را نیز میتوان به جنبه خبررسانی آن اشاره کرد که در گذشته کاربرد زیادی داشته است و مهمترین خبری که از طریق آتش منتقل میشد، شروع سال جدید بود. چوپانان برای اعلام شروع سال نو، لباس خاصی به نام «شولا» میپوشیدند و به بالای بلندترین کوه میرفتند و آتش بزرگی روی قله آن روشن میکردند. با این روش، سایر چوپانان نیز از شروع فصل کوچ و بردن دامها به پایین کوه مطلع میشدند. از آنجا که مردم، آتش را نماد پاکی و پاکسازی میدانستند، لباسهای کهنه خود را به درون آتش میانداختند و ضمن ستایش خداوند، از او خیر و برکت میخواستند.
جشن نوروزبل پس از اینکه سالها فراموش شده بود، در سال ۱۳۸۵ توسط جوانان روستای ملکوت املش، دوباره زنده شد. وقتی خبر برگزاری این جشن بین اهالی لنگرود و لاهیجان و... پیچید، تعداد بازدیدکنندگان آن در سال بعد بیشتر شد و نام جشن نوروزبل دوباره بر سر زبانها افتاد.
این جشن در مازندران نیز برگزار میشد که طبق تقویم طبری، ۱۲ روز اختلاف با تقویم گیلکی داشت؛ هرچند امروزه از اجرای آن خبری نیست. مردم برای برگزاری جشن، بهترین لباس خود را میپوشیدند و با برپایی آتش و صدای ساز و آواز، به استقبال سال جدید میرفتند.
طبق این تقویم، مردم آخرین روز از اسپندار ماه را با روشنکردن آتش و ایجاد گرما جشن میگرفتند که مصادف با ۱۶ مرداد در تقویم هجری شمسی است. از آنجا که در برخی سالها، سال کبیسه اتفاق میافتد، تاریخ این جشن بین ۱۳ تا ۱۷ مرداد متغیر است. جالب اینکه، «بل» در در زبان گیلکی به معنی آتش است و میتوان نتیجه گرفت که «نوروزبل» بهمعنای شعله فروزان آتش نوروزی است. کشاورزان در زمان قدیم با فروش محصول خود در فصل تابستان میتوانستند باج و خراج خود را بپردازند و زندگیشان را سامان دهند و از همین رو سال نوی خود را در این زمان برگزار میکردند.
برای برپایی این جشن، ۱۰ مرد با کلاه و شولای گالشی به میدان میآمدند و در حالی که نوازندههای محلی مینواختند، آنها دور آتش میچرخیدند. این آتش در زمان غروب خورشید روشن میشد و مردم به آن نزدیک میشوند و همه باهم میخوانند:
گروم گروم گروم بل با صدای پرهیبت سوختن هیزم و برکشیدن شعله
نوروز ما و نوروز بل نوروز ماه و شعله آتش نوروزی
نو سال ببی، سال سوسال تازه باشد و سال روشنایی
نو بدی خونه واشو تازه باشد و تازه شود و خانه آباد و با برکت
به باور گیلکیها، روشنکردن آتش در جشن نوروزبل منجر به کاهش شدت برف و سرمای زمستان میشود و بهتبع آن، از خسارتهای ناشی از زمستان سخت در امان میمانند. ضمن اینکه، آتش که از عناصر چهارگانه مقدس در باور مردم به حساب میآمد.
دلیل دیگر استفاده از آتش را نیز میتوان به جنبه خبررسانی آن اشاره کرد که در گذشته کاربرد زیادی داشته است و مهمترین خبری که از طریق آتش منتقل میشد، شروع سال جدید بود. چوپانان برای اعلام شروع سال نو، لباس خاصی به نام «شولا» میپوشیدند و به بالای بلندترین کوه میرفتند و آتش بزرگی روی قله آن روشن میکردند. با این روش، سایر چوپانان نیز از شروع فصل کوچ و بردن دامها به پایین کوه مطلع میشدند. از آنجا که مردم، آتش را نماد پاکی و پاکسازی میدانستند، لباسهای کهنه خود را به درون آتش میانداختند و ضمن ستایش خداوند، از او خیر و برکت میخواستند.
جشن نوروزبل پس از اینکه سالها فراموش شده بود، در سال ۱۳۸۵ توسط جوانان روستای ملکوت املش، دوباره زنده شد. وقتی خبر برگزاری این جشن بین اهالی لنگرود و لاهیجان و... پیچید، تعداد بازدیدکنندگان آن در سال بعد بیشتر شد و نام جشن نوروزبل دوباره بر سر زبانها افتاد.
این جشن در مازندران نیز برگزار میشد که طبق تقویم طبری، ۱۲ روز اختلاف با تقویم گیلکی داشت؛ هرچند امروزه از اجرای آن خبری نیست. مردم برای برگزاری جشن، بهترین لباس خود را میپوشیدند و با برپایی آتش و صدای ساز و آواز، به استقبال سال جدید میرفتند.
مراسم زرتشتیان در پیر نارکی یزد
امروزه زرتشتیان در تاریخ ۱۲ تا ۱۶ مرداد، جشنی مشابه چله تابستان در زیارتگاه پیر نارکی برگزار میکنند و به نیایش اهورامزدا میپردازند. پیر نارکی یکی از قدیمیترین زیارتگاههای زرتشتیان ایران است که در ۲۰ کیلومتری مهریز قرار دارد. برخلاف سایر مراسم زرتشتیان، این آیین نهتنها جنبه مذهبی دارد، بلکه با جشنوارههای شاد فرهنگی، هنری و ورزشی همراه است. بهعبارتی، در طول پنج روزی که این مراسم برگزار میشود، مسابقات مختلفی از جمله نقاشی، شعر، عکس، خوشنویسی و مسابقات ورزشی برای علاقهمندان در نظر گرفته شده است.
طبق یک روایت تاریخی، در عصر ساسانیان و هنگام حمله اعراب به ایران، تنها شاهزاده پارس یعنی ناز بانو، بهسمت کوه نارکی میرود و از خداوند یاری میطلبد و ناگهان از دیدهها پنهان میشود. پس از این ماجرا، پیر نارکی مورد احترام زرتشتیان قرار میگیرد. از آنجا که این ماجرا بین روزهای ۱۲ تا ۱۶ مرداد ماه یا از روز مهر تا روز ورهرام رخ داده است، پیروان آیین زرتشت هر سال آن را گرامی میدارند و گرچه برنامههای این جشن از دوازدهم کلید میخورد، مراسم اصلی در روز ۱۶ مرداد برگزار میشود.
طبق یک روایت تاریخی، در عصر ساسانیان و هنگام حمله اعراب به ایران، تنها شاهزاده پارس یعنی ناز بانو، بهسمت کوه نارکی میرود و از خداوند یاری میطلبد و ناگهان از دیدهها پنهان میشود. پس از این ماجرا، پیر نارکی مورد احترام زرتشتیان قرار میگیرد. از آنجا که این ماجرا بین روزهای ۱۲ تا ۱۶ مرداد ماه یا از روز مهر تا روز ورهرام رخ داده است، پیروان آیین زرتشت هر سال آن را گرامی میدارند و گرچه برنامههای این جشن از دوازدهم کلید میخورد، مراسم اصلی در روز ۱۶ مرداد برگزار میشود.
چله تابستان در خراسان
جشن چله تابستان کموبیش در خراسان وجود دارد. تموز یا چله بزرگ تابستان در تقویم محلی بیرجند و گناباد از اول تیر تا دهم مرداد و چله کوچک تابستان از ۱۰ مرداد تا سیام این ماه است. نخستین روز تیر بهعنوان آغاز چله و بلندترین روز سال، جشن گرفته میشد؛ اتفاقی که هنوز در جنوب خراسان به چشم میخورد.در قدیم روزهای بعد از نوروز را به دو چله تقسیم میکردند. ۴۰ روز اول، چله معتدل نام داشت و ۴۰ روز بعد، چله تموز بود که بهعنوان داغترین روزهای سال محسوب میشد.
جشن چله تابستان در کرمانشاه
روستای زردوئی در پاوه کرمانشاه، یکی دیگر از مناطق ایران به حساب میآید که مراسم جشن چله تابستان را به بهانه آغاز روند کاهش دما و آغاز برداشت محصولات باغی برگزار کرده است. این آیین شامل مترسکگردانی، دفنوازی، اجرای موسیقی محلی، اجرای نمایش هلپرکه کردی و توزیع محصولات باغی میشود.
چله تموز در اشعار فارسی
یکی از بزرگان ایران زمین که درباره چله تموز سروده، سعدی، شاعر پرآوازه است که میگوید:
عمر برف است و آفتاب تموز اندکی ماند و خواجه غره هنوزای تهیدست رفته در بازار ترسمت پر نیاوری دستار
فردوسی از تموز و همین طور میخرما در تموز سخن گفته که مطابق رسوم میانرودان بوده است. از جمله این اشعار میتوان به این بیت اشاره کرد:
نبودی تموز ایچ پیدا ز دی هوا عنبرین بود و بارانش می
عمر برف است و آفتاب تموز اندکی ماند و خواجه غره هنوزای تهیدست رفته در بازار ترسمت پر نیاوری دستار
فردوسی از تموز و همین طور میخرما در تموز سخن گفته که مطابق رسوم میانرودان بوده است. از جمله این اشعار میتوان به این بیت اشاره کرد:
نبودی تموز ایچ پیدا ز دی هوا عنبرین بود و بارانش می
این بیت شعر نیز در میان اشعار فردوسی بزرگ به چشم میخورد:
بدو گفت ما میزخرما کنیم به تموز وهنگام گرما کنیم
بدو گفت ما میزخرما کنیم به تموز وهنگام گرما کنیم
پرسشهای متداول
چله تابستان چه روزی است؟
چله تابستان یا چله تموز، چهلمین روز پس از شروع فصل تابستان است.
جشن چله تابستان در کدام مناطق ایران برگزار میشود؟
جشن چله تابستان در برخی مناطق ایران همچون بیرجند و گناباد، زیارتگاه پیر نارکی یزد، روستای ملکوت املش و روستای زردوئی در پاوه کرمانشاه برگزار میشود.
علت برگزاری جشن چله تابستان چه بوده است؟
علل مختلفی برای برگزاری جشن چله تابستان ذکر شده است که از آن جمله میتوان به سپاسگزاری از نعمتهای خداوند پس از برداشت محصول و همین طور اهمیت طولانیترین روز سال اشاره کرد.
چله تابستان یا چله تموز، چهلمین روز پس از شروع فصل تابستان است.
جشن چله تابستان در کدام مناطق ایران برگزار میشود؟
جشن چله تابستان در برخی مناطق ایران همچون بیرجند و گناباد، زیارتگاه پیر نارکی یزد، روستای ملکوت املش و روستای زردوئی در پاوه کرمانشاه برگزار میشود.
علت برگزاری جشن چله تابستان چه بوده است؟
علل مختلفی برای برگزاری جشن چله تابستان ذکر شده است که از آن جمله میتوان به سپاسگزاری از نعمتهای خداوند پس از برداشت محصول و همین طور اهمیت طولانیترین روز سال اشاره کرد.
ارسال نظرات
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
به زبان کردی کورمانجی تموز یعنی تابستان. حال در برنامه من و تو تی وی گذارشی نشان دادند که این اسم را به ترکی نسبت دادند که اشتباهی نژاد پرستانه و فاحش است.