صفحه نخست

دیگه چه خبر

فرهنگ و هنر

خانواده و جامعه

چند رسانه ای

صفحات داخلی

۰۵ مرداد ۱۴۰۰ - ۲۳:۴۲

عکسی زیر خاکی از جواد عزتی و یک نکته

تصویری قدیمی از جواد عزتی که مربوط به فعالیت هنری او در سالها پیش است.
کد خبر: ۴۲۳۳۱
تعداد نظرات: ۱ نظر

فلسفه جواد عزتی در روان و رسانه

دکتر محمدصادق دهنادی در یادداشتی نوشت: ۱- تابستان سال ۸۳ بود که در خانه فرهنگ آیه برای اولین بار عالیجناب جواد عزتی را دیدم.
تابستان‌ها که برای مردم جشنواره تابستانی برگزار می‌کردیم؛ عصر‌ها ته کوچه بن‌بست پایین مرکز را آب می‌پاشیدیم و برای بچه‌ها صندلی و میز می‌چیدیم تا نقاشی کنند.
دکتر روانشناس کمی آن‌طرف‌تر برای بچه‌ها تست گودیناف برگزار می‌کرد و آفتاب از دیوار باشگاه راه‌آهن که کوتاه می‌آمد و سایه می‌شد. در همان پیاده رو یا دو نفر جوان تار و دف می‌زدند و یا کسی تئاترخیابانی اجرا می‌کرد.
آخرش هم یک قرارداد سه نسخه‌ای می‌آوردیم و عوامل با ۲۰ تومان و ۳۰ تومان امضا می‌کردند و می‌رفتند.
جوادعزتی از همان جوان‌هایی بود که تک نفره و یا دو نفره برای نمایش خیابانی گاهی به اکباتان می‌آمد.
یک بار که در نقش روح سرگردان بازی می‌کرد، دشداشه سفید پوشیده بود و با همان دشداشه هم ظاهرا موتور گرفت و رفت.
اگر موبایلش را عوض نکرده باشد، شماره اش را هنوز دارم، که اگر دیر بکند با او تماس بگیرم.
بعد‌ها البته وقتی جدی‌تر وارد کار شد و بخصوص با اجرای #بابااتی در قهوه تلخ به اوج محبوبیت رسید، دیگر از نزدیک ندیدمش، اما جالب این بود در همان زمانی که برای ما منبر ۳۰ و ۵۰ هزار تومانی می‌رفت در چهره‌اش همین رضایت و تواضع و لبخندی که امروز قابل مشاهده است.
۲- عزتی هم تلاشش را کرد و هم از گمنامی و زحمت کشیدنش زجر نکشید.
یکه و تنها میانه پرت و پلا‌های روانشناسی انگیزشی و برداشت صوفیانه قناعت‌مدار راکد راهی برای موفقیت باز کرد که در هیچ نقطه‌ی آن، لحظه‌ی اکنون را زیر آوار توهم آینده و یا دست انداز فقر و وضعیت موجود دفن یا متوقف نکرد.
همانطوری که مولا هم فرموده:
جوری زاهدانه زی که گویی فردا خواهی مرد
و جوری برنامه ریزی کن که انگار عمر جاودان خواهی داشت.
۳- ما در پرسنال برندینگ به دانش‌پژوهان تکنیک‌های دیده شدن را در حد سوادمان از روان و رسانه یاد می‌دهیم، اما باید اعتراف کنم؛ آن لحظه‌ای که رزق هر کس برای دیده شدن و بهره‌مند شدن است؛ چیزی است که یک گوشه پنهان از وجود خودش در لحظه اتصال هر کسی به مبداء و معاد مستور مانده و آدمی باید خودش آن را بیابد و از خدا بخواهد که آن را نشان ش دهد و آن وقت که آن را یافت، تباهش نکند.
این لحظه ناگهان که نمی‌دانی از کجا آمد و رفت، دست برتر خدا بر زندگی است.
جواد عزتی این لحظه ربانی و این آیت عرفانی را دقیق و خوب درک کرده و ان شالله که آنرا پاس بدارد.
 
* مجله خبری تابناک جوان
ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
|
|
۱۹:۱۸ - ۱۴۰۰/۰۵/۰۶
قیافش تو این عکس شبیه پسر احمدی نژاده