صفحه نخست

دیگه چه خبر

فرهنگ و هنر

خانواده و جامعه

چند رسانه ای

صفحات داخلی

۲۰ تير ۱۴۰۰ - ۱۹:۱۰
پیوند قلبها

قصه ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت زهرا (س)

نخستین روز از آخرین ماه قمری، سالروز ازدواج فرخنده حضرت فاطمه (س) و حضرت علی (ع) به عنوان روز ازدواج نامگذاری شده است.  
کد خبر: ۴۱۶۷۹
تعداد نظرات: ۱ نظر

داستان ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س)

حدود شش ماه از حضور پیامبر (ص) و دختر گرامی اش در مدینه می گذشت. فاطمه (س) حالا دیگر به سن ازدواج رسیده بود و دختری نجیب و باوقار بود. پیامبر در اجتماع اعراب از موقعیت اجتماعی و سیاسی بالایی برخوردار بود و مدینه حالا تبدیل به پایگاه محکم سیاسی در عربستان شده بود و نگاه تمام قبایل عرب را به خود جلب کرده بود.
در چنین شرایطی افراد زیادی خواهان نزدیکی بیشتر به پیامبر (ص) بودند. چرا که نزدیکی به پیامبر را به دست آوردن قدرت و محبوبیت می دانستند که تمام مقاومت ها و مشکلات را از میان بر می داشت و به اهداف والای خود برسد. به هر حال افراد مختلف، با تفکرات و رویاهای متفاوت درست و نادرست، نمی خواستند چنین فرصتی را از دست بدهند.
خواستگاران حضرت فاطمه (س) یکی پس از دیگری با جواب منفی پیامبر (ص) روبرو می شدند. در این بین موضوعی که بیش از همه باعث رنجش پیامبر (ص)این بود که این افراد مقام ملکوتی و آسمانی فاطمه (س) را درک نمی کردند و پول و ثروت را بهای فاطمه (س) بیان می کردند.
ابوبکر، عمر و عبدالرحمن بن عوف جزء خواستگارانی بودند که با پاسخ منفی پیامبر (ص) روبرو شدند. بیش از یک سال از هجرت پیامبر (ص) به مدینه می گذشت که جنگ بدر میان کفار قریش و مسلمانان شکل گرفت. در این نبرد مسلمانان پیروز شدند که آوازه علی (ع) و فداکاری هایش بیش از پیش بر سر زبان ها افتاده بود. همگان از وفاداری حضرت علی (ع) به پیامبر آگاه بودند.

خواستگاری حضرت علی (ع)از حضرت زهرا

از گوشه و کنار مدینه، صحبت هایی به گوش می رسید که پیامبر دخترش را تنها به علی (ع) خواهد داد. ابوبکر و عمر به حضور حضرت علی رفتند و از او خواستند که در خواستگاری فاطمه (س) تعجیل کند. حضرت علی (ع) نیز گفت: که وصلت با فاطمه (س) به آرزو و خواست قلبی اش می باشد. حضرت علی به خانه پیامبر رفت،هنگامی که حضرت علی علیه السلام برای خواستگاری فاطمه علیهاالسلام رفت، پیامبر در خانه ام سلمه بود. حضرت علی علیه السلام در زد. ام سلمه پرسید:کیست؟ قبل از پاسخ خواستگار، پیامبر دستور داد:«در را باز کن و بگو داخل شود. کسی پشت در است که محبوب خدا و رسول است». حضرت علی علیه السلام وارد شد، سلام کرد و در حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله نشست. چشمان خود را بر زمین دوخت. شرم از پیامبر (ص) مانع گفتن خواسته اش می شد. پیامبر(ص) که خود حضرت علی (ع) را بزرگ کرده و از روحیات او باخبر است، سکوت را شکست و فرمود:«می بینم برای حاجتی اینجا آمده ای. خواسته ات را بر زبان آور و آنچه در دل داری بازگو که خواسته ات پیش من پذیرفته است».
حضرت علی (ع) با سخنانی شیرین خواسته اش را چنین بازگو کرد:«پدر و مادرم فدای شما، وقتی خردسال بودم مرا از عمویتان ابوطالب و فاطمه بنت اسد گرفتید. با غذای خود و به اخلاق و منش خود بزرگم کردید. نیکی و دل سوزی شما درباره من از پدر و مادرم بیشتر و بهتر بود. تربیت و هدایتم به دست شما بوده و شما ای رسول خدا به خدا سوگند ذخیره دنیا و آخرتم می باشید. ای رسول خدا اکنون که بزرگ شده ام، دوست دارم خانه و همسری داشته باشم تا در سایه انس با او، آرامش یابم. آمده ام تا دخترتان فاطمه را از شما خواستگاری کنم. آیا مرا می پذیرید؟» چهره پیامبر چون گل شکفته شد. گویا انتظار این لحظه را می کشید. خوشحال شد، ولی جواب قطعی را برعهده حضرت فاطمه (س) گذاشت.
حضرت محمد (ص) نزد حضرت فاطمه رفت و گفت آیا اجازه می دهی تو را به عقد علی درآورم؟ پیامبر (ص) که نشانه رضایت را در چهره دخترش دیده بود، فرمود: "الله اکبر، خاموشی او علامت رضایت اوست."

خطبه عقد آسمانی در مسجد

به دستور پیامبر(صلی الله علیه و آله)، علی(علیهالسلام) به سوی مسجد رفت تا پیامبر(صلی الله علیه و آله) نیز در پی او بیاید. در بین راه، ابوبکر و عمر را دید و داستان خود را برای آنان بازگو کرد. آن گاه به مسجد رفت. هم چنین پیامبر(صلی الله علیه و آله) به بلال دستور داد که مهاجر و انصار را در مسجد گردآورد. پس از مدتی کوتاه، همگی در مسجد بودند، پیامبر(صلی الله علیه و آله) بر منبر بالا رفت و پس از ستایش خداوند فرمود:ای مردم! بزرگان قریش، فاطمه را از من خواستگاری کردند و من در پاسخ گفتم که به خدا سوگند! من شما را رد نکردم، بلکه خداوند شما را رد کرده است. در همین حال، جبرئیل بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل شد و گفت:خداوند فرموده است که اگر علی را برای فاطمه نیافریده بودم از آدم ابوالبشر تا روز قیامت، شوهر و همسری هم تراز فاطمه پیدا نمیشد.پیامبر(صلی الله علیه و آله) نیز پیام جبرئیل را ابلاغ کرد و فرمود:
ای مردم! جبرئیل بر من نازل شد و مرا آگاهی داد که خداوند جلیل، علی و فاطمه را در آسمانها به نکاح هم درآورده است و از فرشتگان گواه گرفت و فرمان داد تا من نیز در روی زمین، فاطمه را به نکاح علی درآورم و شما را گواه بگیرم. پس فاطمه را به ازدواج علی درآوردم. ای علی! راضی شدی؟
علی ایستاد و با چهرهای شاداب فرمود: خدا را بر نعمتهای او سپاسگزارم و گواهی میدهم که جز او، خدایی نیست. درود بر محمد(صلی الله علیه و آله)؛ درودی که مقام و درجهاش را بالا برد. ای مردم! خداوند، ازدواج را برای ما پسندیده دانسته و بدان دستور داده است. خدا، ازدواج من و فاطمه را مقدر ساخته و بدان حکم کرده است. ای مردم! رسول خدا، فاطمه را به عقد من درآورده و زرهام را بابت مهر پذیرفت. از آن حضرت بپرسید و گواه باشید.پس از این که پیامبر(صلی الله علیه و آله) به پرسش حاضران، پاسخ مثبت داد، فرمود:بارک الله لهما و علیهما و جمع شملهما؛ خداوند برای شما مبارک گرداند و اجتماعتان را پاینده بدارد..

مهریه ای الهی

ازدواج علی (ع) و فاطمه (س)، از مناسبت‌های شیعیان است که به ازدواج حضرت علی(ع) نخستین امام شیعیان با حضرت فاطمه(س) دختر پیامبر اشاره دارد. این ازدواج در ۱ ذی‌الحجه سال دوم هجری رخ داد. خطبه عقد آنان را پیامبر اکرم خواند. 
مهریه حضرت زهرا(س) در منابع مختلف بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ درهم ذکر شده که این مبلغ، مهر السنة خوانده می‌شود. امام علی(ع)، بر اساس آنچه در روایات نقل شده، برای تأمین مهریه، زره خود را فروخت و پیامبر با پول آن جهیزیه حضرت فاطمه(س) را تهیه کرد. در شب ازدواج امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س)، مردم مدینه به دعوت پیامبر(ص) اطعام شدند.
پیامبر(ص) دست حضرت فاطمه(س) را در دست امام علی(ع) گذاشت و پس از حضور در خانه آن دو برایشان دعا کرد که خداوند دلهایشان را به هم نزدیک و نسلشان را مبارک گرداند.

دعای پیامبر بدرقه زندگی

پیامبر (ص) پس از ولیمه عروسی، دست فاطمه (س) را در دست علی (ع) گذاشت و پس از آنکه به خانه خود رفتند، به آنها پیوست، ظرف آب طلب کرد و در ضمن پاشیدن مقداری آب روی سر و میان شانه‌های حضرت فاطمه(س)،از خداوند خواست که آن دو را تطهیر کند، همانطور که پیامبر را تطهیر کرده است.پیامبر همچنین از آن دو خواست از آن آب بنوشند، روی‌شان را با آن بشویند و با آن مضمضه و استنشاق کنند. وی در پایان برای آن دو دعا کرد و فرمود: «خداوند دل‌هایتان را به هم نزدیک و مهربان کند و نسل شما را مبارک گرداند و کارهای شما را اصلاح کند.»

الگوی همسرداری

سراسر زندگی مشترک امام علی علیه السلام و حضرت زهرا علیهاالسلام ، سرشار از مشق های نیکوست. مقام معظم رهبری، در تحلیلی زیبا، از نقش حضرت زهرا علیهاالسلام در فعالیت های تأثیرگذار همسرش چنین یاد می کنند: «در طول ده سالی که پیامبر در مدینه بود، حدود نه سال، جنگ های کوچک و بزرگی ذکر کرده اند (حدود شصت جنگ اتفاق افتاده)، در اغلب آنها امیرالمؤمنین هم بوده است. حالا شما ببینید، او«حضرت زهرا علیهاالسلام »خانمی است که در خانه نشسته و شوهرش مرتب در جبهه است و اگر در جبهه نباشد، جبهه لنگ می ماند... از لحاظ زندگی هم وضع رو به راهی ندارند... در حالی که دخترِ رهبر است، دختر پیامبر است، یک نوع احساس مسئولیت هم می کند. ببینید انسان چه روحیه قوی ای باید داشته باشد تا بتواند این شوهر را تجهیز کند، دل او را از وسوسه اهل و عیال و گرفتاری های زندگی خالی کند، به او گرمی بدهد، بچه ها را به آن خوبی تربیت کند... فاطمه زهرا علیهاالسلام این گونه خانه داری، شوهرداری و کدبانویی کردند و این طور محور زندگی فامیل ماندگار در تاریخ قرار گرفتند»

الگوی تربیت فرزندان

کوثر بی کران، کاملترین الگویی است که می توان در ابعاد گونه گون زندگی، وی را مقتدای خویش قرار داد، که یکی از «لایه ها و لطافت های » زندگی معنوی وی که بستر معنوی خوبی را برای رشد ربانی و معنوی فراهم می سازد، «بستر تربیتی » زندگی او است . در «سیره عملی و علمی » زندگی وی، ظرافت ها و دقتها موج می زند. او مادر است، اما چگونه مادر، مادر امامت است و حسنین در دامن مبارک او تربیت یافته اند . مادری است که از راه تکان دادن گهواره، برای همیشه جهان را تکان می دهد و از طریق «لالایی و تاتایی های » حساب شده، جهان و جهانیان را پر از فریادهای عدالت خواهی می کند و به سمت عدالت پیش می راند .
 
مجله اینترنتی تابناک جوان
ارسال نظرات
انتشار نظرات حاوی توهین، افترا و نوشته شده با حروف (فینگلیش) ممکن نیست.
نظرات مخاطبان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غفاری
|
|
۱۰:۴۲ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۳
بسمه تعالی
متاسفانه در مقالاتی که راجع بخ جضرت زهرا سلام الله علیها نوشته میشود، جنبه علمی ایشان فراموش میشود. مثلا خطبه فدکیه در بخش اول مشخون از مطالب علمی است و آینده بشر را پس از کنار کذاشتن اهل بیت ترسیم میفرماید. به هر حال، چون این مهمترین بخش شخصیت ایشان به درد روضه خوانی نمی خورد، از آن غفلت میشود.