در شب اول ذیحجه خورشید بـه خانه علی علیه السلام وارد شد.
روشنترین تلاقی آیینه و آب، در آوازهای روشن شهر زمزمه میشود و دو بهار، توأمان، در فصلی گم شده در تاریخ، از راه میرسند و باهم پیوند میخورند.
بشنوید
بشنوید
مهر علی وفاطمه اجرای خانم جاجویی ادیتور عباسی
صدای دست ابرها را که بر دف ماه میکوبند، نسیم در ردپایتان میریزد تا خاک، لبخند بزند آرامش قدمهای همراه و صمیمیتان را که زندگی را بر چشمهای ناپیدای جادههای بی پایانش هم قدم شدید؛ آرامتر از صدای بال پرندگانی که بر ابرها راه میروند، شیرینتر از رودهایی که به دریا میریزند. امشب، خانهای محقر، آغوش گشوده رؤیای شیرین زندگی با ماه و خورشید را بی صبرانه دهان گشوده هلهله شادی فرشتگان را که پایکوبی نخلستانها را به تماشا نشسته اند. خانهای که آمدنتان را اسپند دود میکند تا دفع کند هر چه چشم شور را از این همه شور بی پایان برای آغاز؛ آغازی که پر از بوی لبخند پیامبر صلی الله علیه و آله است.
بشنوید
اهنگ جشن عروسی از رضا زاده
در شب اول ذی الحجه:کـه هلال ماه با کرشمه خودنمایی میکردخورشید بـه خانه علی علیه السلام وارد شدباد صبا همهی را خبر رسانید کـه زیور ببندید نور با نور پیوست و جهان روشن شد.
درختان شکوفههای خودرا بر زمینیان ارزانی داشتندامشب شبی اسـت کـه دو نیمه سیب با هم پیوند میخورندتا گونههای زمین از شوق، گل بیاندازندآسمان:تنها سقفی اسـت کـه این همهی شادی را تاب میآورد کوچه در آستانه آمدنتان ایستاده اسـت بـه شوق.
پیامبر به صورتت لبخند میزند و دستان فاطمه اش را ـ میوه دلش ـ را به دستانت میسپارد و باز با تبسمش اولین هدیه پیوندتان را تقدیم میکند. دستان فاطمه در دستانت قرار میگیرد و دعای پیامبر است که همراهی ات میکند. پا به پای همسرت به سمت خانه ات گام برمی داری و پیامبر همچنان با نگاه، بدرقه ات میکند. بر لبت تبسم رضایت است و در چشمانت برق امید. به فاطمه نگاه میکنی، دلت گواهی میدهد که نیمه دیگرت را پیامبر به تو سپرده است. به فاطمه نگاه میکنی و خود را خوش بختترین مرد عالم میبینی، «چه زوج خوبی! چقدر مکمل یک دیگرند این دو گوهر دریای کرامت، رأفت، لطف و سخاوت و عشق و...!» در چشمان فاطمه ات میبینی زنی را که تکیه گاه دلتنگیهای توست. در چشمان فاطمه ات میبینی امیدی را که...
بشنوید اجرای مولودی با صدای حاج کریمی
ارسال نظرات